سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ایرانیها "قومِ غم" هستند!
احسان کرمی، مجری سابق تلویزیون و از سلبریتیهای فضای مجازی به تازگی و در آخرین پست اینستاگرامی خود با انتشار چند تصویر از غروب نوشت:
"من فکر میکنم مردمان پس از ما در تاریخ خواهند خواند که روزی روزگاری مردمی بودند که روزشان را با غروب آغاز میکردند و با غروب تمام میکردند. مردمانی غمگین که صبح به صبح در چشمخانههایشان امید غروب میکرد و در دریا حل میشد...
قومِ غم..."
*ایرانیها نه تنها قومِ غم نیستند و بلکه به گواه رکوردشکنی فروش فیلمهای سینمایی و کنسرتها و به گواه علاقه فراگیر ایرانیها به گردشگری، به رسومات نوروز و به خیلی چیزهای دیگر اتفاقا یکی از شادترین اقوام و ملتهای جهان هستند.
معضل و بلیّه جامعه ایرانی در این زمینه اما برخی مراجع اجتماعی، اهالی به هنر و سلبریتیهای فضای مجازی هستند که در زیست بورژوازی و اشرافیت خود همهی ارکان شادی را در اختیار دارند اما "لاف غم" میزنند تا از این رهگذر نیز پول بیشتری به جیب بزنند و ایضا برای درج مهر پاسپورتشان هم مشکلی نداشته باشند!
و همین مسئله است که موجب شده بصورت روزمرّه شاهد پمپاژ ناامیدی و غمگینی از جانب این افراد و البته همکاران سیاسی آنها باشیم... تا مردم به "تصور زیست جهنمی" برسند و اهداف دشمنان خارجی و داخلی این کشور محقق شود.
بایستی به این تئوری دقت شود که القای مداوم غم و سیاهنمایی حتی میتواند ساکنان بهشت را نیز به تصور زیست جهنمی برساند و این مسئله حتما نیازمند تأملات فراوانی است.
ما همچنین این سؤال همیشگی را از سلبریتیهای سیاهنمای فضای مجازی میپرسیم که اگر کشورهایی در دنیا هستند که اوضاع بهتری از ایران دارند و اصطلاحا میشود در آنها لذت برد! اما چرا این سلبریتیهای مشهور و غیر مشهور، ماندن در ایران را همراه با بیان نارضایتی و تحمل غم ترجیح میدهند!؟ آیا این مسئله به درآمدی که از ایران کسب میکنند ربط دارد یا خیر؟
قبل از این، محمد سروشمحلاتی، از فعالان اصلاحطلب نیز در اظهاراتی گفته بود: ما ایرانیها شاد نیستیم چون امام حسین(ع) را محور قرار دادهایم! [1]
حمید فرخنژاد از بازیگران سینمای کشورمان نیز چند سال قبل ایران را شبیه به آفریقا دانسته بود. [2]
گفتنیست، احسان کرمی از سلبریتیهای فضای مجازی است که در انتخابات سال 96 با حمایت از رئیسجمهور روحانی گفته بود: رای به روحانی رای به ثبات است و ثبات در جهان امروز شاید مهمترین دستاوردی است که یک ملت میتواند داشته باشد!
***
کواکبیان در آستانه محکوم شدن به حبس و شلّاق
مصطفی کواکبیان، فعال چپ و از نمایندگان مجلس دهم شورای اسلامی به تازگی در اظهاراتی در یک فایل ویدئویی که سایت جماران آنرا منتشر کرد، با طرح چند ادعا علیه "محمدباقر قالیباف" گفته است:
"من بارها گفتم که آقای رئیسی بالاخره -جرائم قالیباف را- پیگیری کند. جالب اینه که از برخی دوستان قوه قضائیه و شورای نگهبان پرسیدم که چرا آقا قالیباف با اینهمه چیزها تأیید شده!؟ و آنها هم گفتند چون محکومیت ندارد!
راست میگویند ولی هیچوقت نخواستند که محکومیتی ایجاد شود!
ایشان هیچ محکومیتی نداشته. ولی مثلا من فقط در روزنامه خودم 27 بار دادگاه رفتم.
ما در فراکسیون دیپلماسی و منافع ملی رفتیم خدمت آقای رئیسی و از ایشان خواهش کردیم که دستور بفرمایید بدون هیچگونه پیشداوری پیگیری کنند که البته هنوز چیزی ندیدیم"! [3]
*آقای کواکبیان گویا در جریان نیست که هممسلک دیگر ایشان یعنی "محمود میرلوحی" که از قضا عضو شورای شهر تهران نیز هست پیش از این همین ادعاها را علیه قالیباف مطرح کرد که البته با پیگیری قوه قضائیه به حبس و شلّاق محکوم شد. [4]
این رخداد به این معنیست که در صورت پیگیری حقوقی ادعاهای کواکبیان، او هم به سرنوشت دوست هممسلکش مبتلی خواهد شد تا دامن سیاست ایران از جعلیات و اکاذیب پاک شود.
مسئله مهمتر اما اینست که آقای کواکبیان باید بداند اولا کارنامه جهادی قالیباف با این جعلیات پاک نخواهد شد و او مادام که بر سبیل قانون و اسلام حرکت کند؛ این کارنامه سبب روسفیدیاش خواهد بود.
و ثانیا آقای کواکبیان هم با این حرفها اصلاحطلب نخواهد شد و چپهای ستادی همچنان ایشان را بعنوان یک اصلاحطلب بدلی میشناسند...
***
"محمدرضا تابش" در یادداشتی مطرح کرد:
تمرّد روحانی از قوانین مجلس، منطقی است!
محمدرضا تابش، فعال اصلاحطلب و از نماینگان سابق مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی در شماره پنجشنبه گذشته روزنامه دولتی ایران، استنکاف رئیسجمهور روحانی از اجرای قوانین مجلس را امری منطقی قلمداد کرده است!
تابش در این باره مینویسد: رئیس جمهوری در هفتههای اخیر از ابلاغ دو قانون امتناع کرد؛ یکی قانون پرداخت یارانه برای تأمین کالاهای اساسی و دیگری هم قانون ضد برجامی وضع شده توسط مجلس. در نگاه اول شاید این تمرد از ابلاغ قانون، قابل توجیه نباشد اما وقتی به زمینههای آن توجه کنیم متوجه میشویم که اتفاقاً بخش اصلی مشکل به جای دیگری جز دولت بر میگردد.
او همچنین تصریح میکند: در خصوص قانون تأمین کالای اساسی وقتی دولت خود برنامه مشابهی را در دست اجرا دارد و مضافاً اینکه به دلایل کاملاً روشنی با کمبود شدید منابع مواجه است و تأکید میکند که در یک محاسبه منطقی توان اجرای چنین قانونی را نخواهد داشت، اصرار برای تصویب چنین قانونی چه مبنایی میتواند داشته باشد؟ آیا جز این است که عدهای میخواهند این پیام را به مردم بدهند که فقط ما به فکر شما هستیم؟ فارغ از این پیام و اینکه دولت دست چه کسی است، اجرای چنین قانونی با توجه به بحث منابع چگونه ممکن است؟ و در نهایت تهیه قانونی که امکان اجرای آن نیست چه دردی از چه کسی دوا خواهد کرد؟
این اشکال بنیادینی است که کار قانونگذاری ما را تا حد یک کنش سیاسی جناحی پایین آورده است. چیزی که به شکل برجستهتر در خصوص قانون ضد برجامی اخیرمجلس با عنوان لغو تحریمها شاهد بودیم. قانونی که دولت را در شرایطی قرار خواهد داد که مهمترین برنامه و وعدهاش برای ملت که بر اساس آن کسب رأی کرده است را نقض کرده و خلاف آن عمل کند. هر چند امروز نارضایتیهایی از نهادهای مختلف و از جمله دولت به وضوح قابل مشاهده است اما به نظر میرسد که هنوز این ادعا اعتبار دارد که خواسته اکثریت مردم ما حل و فصل مشکلات و اختلافات خارجی بر پایه مذاکره و رسیدن کشور به آرامش نسبی است. یعنی همان چیزی که ستون خیمه تمام شعارها و وعدههای دولت بوده.
تابش همچنین گفته است: با این توصیف آیا منطقی نیست که رئیس جمهوری از ابلاغ قانونی که نافی بنیان وعدهها و شعارهای دولتش است، سر باز بزند؟ حتی اگر مسأله تغییر در دیدگاه مردم طی سه سال فاصله بین انتخابات ریاست جمهوری و مجلس هم مطرح باشد و اینگونه استدلال شود که مردم در اسفندماه سال 98 به تغییر مسیر رأی دادند، پیش کشیدن تفاوت آمار مشارکت در دو انتخابات و البته لحاظ کردن تحولات رخ داده در این فاصله تقریباً سه ساله میتواند به نتیجهگیریها و سؤالات دیگری منجر شود.[5]
*جالب است که عدم اجرای قوانین مجلس در دوران رئیسجمهور احمدی نژاد بد بود اما گویا در دوران آقای روحانی به یک رویه خوب و منطقی تبدیل شده است!
اشاره این کنایه به انتقادات گستردهی آن روزهای اصلاحطلبان و شخص آقای روحانی از رئیسجمهور احمدینژاد است که دائماً میگفتند رئیسجمهور چرا قوانین مجلس را اجرا نمیکند!؟
از این تناقض که بگذریم؛ گویا آقای تابش بعد از یک عمر سابقه حضور در مجلس و ایضا سابقه فعالیت سیاسی نمیدانند که قانون مجلس لازمالاتباع است و دولت محترم اگر نقدی به قانونی دارد بایستی از طرق دیگر نسبت به مخالفتش اقدام کند نه اینکه خود منادی آنارشیسم و بیقانونی در کشور شود.
چه اینکه باید دانست قانون بد از بیقانونی بهتر است.
مسئله دیگر نیز اینست که اصلاحطلبان ستادی و کسانی که آقای روحانی و دولت ناکارآمد او را 2 دوره در دامن رأی مردم گذاشتند بایستی بدانند این دولت آنها بود که ناکارآمدی در اجرائیات اقتصادی، در عدم نظارت بر قیمتها و در بیحسّی نسبت به عدم اجرای وعدههای 1+5 در ماجرای برجام را به حدّی رساند که اکنون مجلس مجبور است با این معضلات مثل یک بیمار ترومای حاد رفتار کند و سریعا نسبت به قطع خونریزی شریانهای او عمل کند.
یعنی بسا که به برخی قوانین جدید مجلس انتقاداتی وارد باشد اما اولا بایستی این قوانین را ثمره لااُبالیگری اجرایی دولت دانست و ثانیا عقلانیت میگوید راه طرح انتقادات نیز هرچه باشد اما اتخاذ رویکرد آنارشیک و عدمالاجرای این قوانین از سوی دولت نیست.
***
1_ mshrgh.ir/786986
2_ mshrgh.ir/883867
3_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1486401
4_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-727639
5_ http://www.irannewspaper.ir/newspaper/page/7513/1/562658/0