سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ورود "حوزه علمیه" به شبهات معممین یک ضرورت است
طرح شبهه "جامعه قرآنی و جامعه قارونی" درباره ایران
محمدتقی فاضل میبدی، فعال اصلاحطلب و از حامیان رئیسجمهور روحانی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در دفاع از FATF اظهار کرده است:
«چرا نگذاشتند که قانون «اف ای تی اف» تصویب شود، خوب چرا؟ مشخص است که وقتی بخواهید با دنیا مبادلات اقتصادی انجام دهید باید تبادل پول شما شفاف باشد، یعنی شفاف نبودن گردش مالی در دنیای امروز سؤال است، این قانون خوبی است چراکه اگر 1000 میلیارد پول بخواهد جابهجا شود باید معلوم شود که این پول از کجا میآید و به کجا میرود، امروز دلیل این پولهای کلانی که در این کشور عده خاصی اختلاس میکنند و ماشاءالله ماشاءالله یکی یکی از این طرف و آن طرف کشف میشود و برخی از آنها را هم اخبار میگوید چیست؟ چرا و چطور یک نفر توانسته با یک تلفن و یا یک معامله کاذب یا با یک ارتباط با وزیر و وکیل این همه پول جا به جا کند، برای اینکه مسائل مالی شفاف نیست، اگر به این «افای تی اف» که این همه در برابر آن قیام میکنند، دقت کنیم متوجه میشویم در دنیای امروز قانون خوبی است چراکه باعث میشود گردش مالی در دنیا شفاف شود، برای اینکه پولشویی صورت نگیرد چون یکی از مسائل خطرناک در دنیای امروز پولشویی است، پولهایی که معلوم نیست از کجا میآید و به کجا میرود.»
او همچنین در بخش دیگری از این مصاحبه میگوید: آیاتی که در قرآن درباره مسائل فقرا است خیلی زیاد است، تعداد این آیات خیلی بیشتر از آیاتی است که مربوط به نماز و روزه است چرا ما به آنها توجه نمیکنیم، چرا جامعهمان را به جای قرآنی، قارونی کردیم، این همه اختلاس و این همه دزدی کشف میشود و به مال مردم دستاندازی میشود و ما فقط روضه میخوانیم و سخنرانی میکنیم و همه اینها به این دلیل است که سیستم فکری درستی که در جامعه ما بتواند مسائل مالی را در یک جریانی قرار دهد که به سود مردم باشد، وجود ندارد.[1]
*ما دفاع سادهانگارانه آقای میبدی پیرامون FATF را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم و به این حقیقت تاریخی اشاره میکنیم که نظیر همین افراد در جریان معاهدات هستهای و بازرسیهای آژانس نیز خود را خوشبین جلوه میدادند اما بعدا در جریان اجرا نشدن تعهدات طرفهای غربی، ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در یک سایت هستهای ایران حاضر به پاسخگویی درباره آن خوشبینیهای بیقاعده نشدند.
در بحث ادعای قارونی بودن جامعه ایران و بروز اختلاس و دزدی هم متأسفانه با یک نگاه فاقد تحلیل و مطالعه مواجهیم.
نگاهی که حکما هیچ پاسخی برای توجیه بروز فساد مالی در میان مقامات ارشد حکومت امام حسن (ع) و ایضا در نزد کارگزار مالی امام کاظم(ع) ندارند و متوجه این حقیقت نیستند که فساد از آنرو که یک امر نفسانی است همیشه و در همه حال و در نزد هرکسی (جز امام معصوم) امکان وقوع دارد.
این افراد نمیدانند که جامعه حتی در حکومت امام معصوم نیز نمیتواند وقوع فساد (که یک امر نفسانی است) را به صفر برساند بلکه وظیفه دارد ضمن تلاش بر جمع کردن بسترهای فساد؛ با مفسدین برخوردهای عبرتدهنده داشته باشد.
مقولهای که نظام اسلامی ما در آن تالیتلو حکومت معصوم است و نیک دانستهایم که امثال طبری و امیرمنصور آریا و سایرین چگونه یا در پشت میلههای زندان هستند و یا بر بلندای دار قرار گرفتهاند!
گفتنیست، مقام معظم رهبری چند سال قبل در بیاناتی پیرامون همین مسئله فرمودند:
"ما گفتیم با فساد مبارزه میکنیم - این یک نقطه روشن در نظام است - اما عدّهای میخواهند این را به نقطه تاریک تبدیل کنند و بگویند فساد همه جا را گرفته است. نه آقا! فساد همه جا را نگرفته است. باید با فسادِ کم هم - هر جا بود - مبارزه کرد. ممکن است روزنامهای بردارد یک مورد فساد را درشت کند؛ مگر همه جا فساد هست؟ فساد در گوشههایی وجود دارد. انسانها لغزش دارند و دچار گناه میشوند؛ باید با این گناه مبارزه کرد. ما وقتی گناهکاریم که با فساد - ولو کمِ آن - مبارزه نکنیم؛ چون گسترش پیدا خواهد کرد. مبارزه با فساد لازم است؛ اما ناامید کردن مردم که بگوییم فساد همه جا را گرفته، یک خطای واضح و ناشی از نادانی و فریبخوردگیِ کسانی است که آدم میداند خودشان آدمهای مغرضی نیستند؛ مغرضان که جای خود دارند."[2]
لازم به توضیح است که یکی از بزرگترین روایتهای تاریخ از قارون مربوط به مخالفت او با حکومت دینی و بسط تفکرات شریعت موسای کلیم (ع) است.
ورود "حوزه علمیه" به مسائلی نظیر آنچه که امثال میبدی مطرح کردهاند یک ضرورت انقلابی و علمی است.
***
آیا شهامتی برای اشاره به "مثبتات رقیب" دارند؟!
ضرورت دموکراتیک جریان خاص پس از "افتضاح اعتدال"
آذر منصوری، قائم مقام دبیر کل حزب اتحاد ملت در بخشی از سخنانش در کنگره این حزب که روزنامه همشهری آنها را منتشر کرد، گفته است:
"ما اصلاحطلبان اگر بخواهیم همچنان مورد اعتماد و وثوق ملت باشیم و پرچم تحولخواهی را به نیابت از اکثریت ملت در دست داشته باشیم، ناگزیریم که صادقانه و صریح، مسیر طیشدهمان را بیپرده و در معرض دید ملت به تازیانه نقد بسپاریم و نسبت به خطاها و قصورها و تقصیرات، مسئولیتپذیرانه پاسخگو باشیم. بپذیریم که تشخیصهای نادرست، عملکردهای نابهنگام، تندرویها و کندرویها، فاصله افتادن میان ما و پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان را سبب شده است. فرصتطلبیها، قدرتطلبیها، سهمخواهیها و کنارهگیریها از پیگیری بهنگام و اثربخش مطالبات ملت، اصلاحطلبان را کمابیش دچار چنین عارضهای کرده است."[3]
*مرجع ضمیر اشارههای خانم منصوری کارنامه بد اصلاحطلبان در روی کار آوردن دولت آقای روحانی و البته انتخابات سال 1400 است که اصلاحطلبان هم کارنامه ضعیفی دارند و هم دوست دارند در این انتخابات برنده باشند!
اعترافات خانم منصوری درباره کارنامهای که اصلاحطلبان به مردم ارائه دادهاند و مشحون از فرصتطلبی و عملکردهای نابهنگام و تشخیصهای نادرست نیز هست بوضوح نشان میدهد که اصلاحطلبان نبایستی توقع اعتماد دوباره مردم را داشته باشند.
یعنی آنها حتی اگر با پناه بردن به تبلیغات و کتمان و دروغ هم بتوانند دوباره نظر مردم را جلب کنند در واقع مرتکب خباثت شدهاند که با این کارنامه ضعیف اما دوباره خود را به رأی مردم تحمیل کردهاند.
حرف اصولی آنست که بر مبنای عقلانیت و البته حتی منطق دموکراسی؛ چپها بعد از افتضاحی که با دولت اعتدال بوجود آوردهاند اکنون باید ضمن عذرخواهی و روشنگری در پیشگاه مردم به گزینه "اشاره به مثبتات رقیب" روی بیاورند و به مردم بگویند که اکنون وقت آزمون رقیب است.
حرفی منطقی که افرادی مثل احمد زیدآبادی هم مدتی قبل بر آن تأکید کرد و در یک یادداشت و یک مناظره سیاسی با مصطفی تاجزاده تصریح کرد که اکنون که ما اصلاحطلبان چنین کارنامهای به بار آوردهایم؛ پس بگذاریم که اصولگرایان و کاندیدای مقتدر آنها بیاید تا ببینیم چند مرده حلاجاند؟!
گزارهای معقول که البته با حمله شدید تاجزاده مواجه شد و او ملتمسانه خطاب به مردم گفت که حتی اگر میخواهید به یک نظامی رأی بدهید لااقل به یک ارتشی رأی بدهید نه به یک سپاهی!
و البته پر واضح بود که منظور او از کاندیدای مقتدر سپاهی کیست؟!
جالب آنکه تاجزادهای از رأی به کاندیداهای با سابقه نظامی انتقاد میکرد که نه تنها با روی کار آمدن امنیتیها (دولت آقای روحانی) مشکلی نداشته بلکه بنا به گفته خودش با پیروزی ارتشیها نیز مشکلی ندارد.
این مقولات حتما بایستی مورد توجه مردم باشد و دقیقا برای انتخابات به سمتی حرکت کنند که مورد بیشترین هجمه اصلاحطلبان و تندترین انتقادهای امثال تاجزاده قرار دارد.
***
کاش امیرکبیر مثل روحانی متعادل بود!
چپ ایرانی علیه تاریخ کارآمدی؛ از امیرکبیر تا شهرداری تهران
مجید فراهانی، فعال اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه همشهری(ارگان شهرداری تهران) به زندگی و زمانه "امیرکبیر" اشاره کرده و نوشته است: بیستم دیماه سالروز شهادت امیرکبیر است. صدراعظمی که از بزرگترین مصلحان تاریخ ایران بود و در دوران صدارت خود، خوش درخشید و گامهای بلندی برای نوسازی و توسعه ایران برداشت. اما خدمات او دولت مستعجل بود و بعد از 3سال و اندی به توطئه اطرافیان شاه گرفتار شد و بهشهادت رسید.
او در ادامه اظهار میکند: اگر اصلاحات مورد نظر او با صبر و حوصله بیشتری همراه میشد و حساسیتهای بیمورد را بر نمیانگیخت، چه بسا تاریخ بهگونهای دیگر روایت میشد. این صبر و حوصله و طمانینه در انجام اصلاحات بعدها در تمام تاریخ به نقطه ضعف جریانهای تحول خواهی بدل شد که به فکر توسعه و پیشرفت ایران بودند، اما روشها و رویکردهای آنان در پیگیری اهدافشان آمیخته با رادیکالیسمی شد که توانست تعادل را به هزیمت و تفاهم را به تقابل با سایر نیروهای اجتماعی و سیاسی حاضر در قدرت تبدیل نماید.
فراهانی همچنین مینویسد: اشتباهات امیرکبیر و خطاهای شاه و البته دسیسههای دربار، جهتگیری را به سمتی هدایت کرد که هم امیرکبیر به شهادت رسید و هم ایران فردی دلسوز، آگاه و کاردان را از دست داد. اصلاحات راهبردی امیرکبیر درست بود، اما تکنیکهای او و رویکردهای سیاسی و اجرایی او در کنار اقدامات مخالفانش درنهایت توانست نفسهای توسعه در ایران را بهشماره اندازد.
در یادداشت این عضو شورای شهر تهران میخوانیم:
"نوسازی صدر اعظم ایران برخلاف عباس میرزا تک ساحتی و یک بعدی نبود و عرصههای مختلفی را در بر میگرفت. از صنعت تا سلامت و از سیاست تا اقتصاد جزئی از راهبرد امیرکبیر برای ایران بود که هنوز هم توسعه این حوزهها ضرورت عینی و فوری ایران است. امیر اما نتوانست تعادل را در خارج و داخل برقرار کند. به یک معنا او مصلحی بود که فراتر از اصلاحات، تعادل در روش را فراموش کرده بود، یا دستکم اهمیت استراتژیکی برای آن درنظر نمیگرفت. امیرکبیر نتوانست در مقابل خیل وسیع مخالفان داخلی توسعه زبان مشترکی برای تفاهم و برطرف کردن نگرانیهایی که امیر را در سودای کسب سلطنت معرفی میکرد پیدا کند."[4]
*این یادداشت و این اعتقادات آقای فراهانی با ادعای اشتباهات امیر کبیر و اعتدالی نبودن او؛ نه یک کامنت سیاسی یا اظهار نظر ناشی از مطالعه بلکه سخنی برآمده از یک ژنتیک است.
ژنتیکی گاه پیدا و گاهی پنهان که طی 200 سال گذشته تاکنون همواره به بهانه روشنفکری و فرنگی شدن و ژست ترقیخواهی و اعتدال؛ تقلایی خواسته یا ناخواسته برای خارج کردن گزینههای کارآمد و مردان جهادی از ساحت ایران و ایرانی داشته است.
جریانی که شیخ فضل ا... نوری را در میدان توپخانه تهران بر دار کشید، رگ دست تقی خان صدر اعظم (امیر کبیر) را در حمام فین کاشان زد، سپهبد قرنی را در خانهاش کشت، آنقدر به لاجوردی و آنهمه خدمات قضایی و امنیتیاش به نظام اسلامی تهمت زد تا زمینهساز ترور او شد، سپهبد صیاد شیرازی را به دست گلوله منافقین سپرد و علیه کارنامه جهادی شهردار اسبق تهران نیز دست به انتحار سیاسی زد و تمام وقت شورای شهر پنجم را صرف انتقاد از قالیباف کرد.
آیا این خارج شدن و خارج کردن گزینههای جهادی طی 200 سال اخیر از دسترس مردم ایران اتفاقی بوده است؟!
حتما پاسخ آری به این سؤال و ندیدن گراف ریاضی این رخدادهای مرتبط از سر سادهلوحی است...
پاسخ خیر نیز تأملات زیادی را میطلبد و سؤالات مهمی از قبیل اینکه کدامین جریانات در این پروژه نقش راهبری را دارند، نقش انگلیس خبیث در این میان چیست؟ و... در اقتفای آن مطرح میشود.
در بحث امیرکبیر باید دانست که چپ ایرانی منتقد امیر است از آنرو که امیر دینمدار بود، رویکرد کارآمدانهاش صراحتا در مقابل استعمار ایستاده بود و راهبردهای تندی را در مقابل فرقههای بابیه و بهائیه اعمال کرد. چپها این راهبردها را خشن و تندروانه میدانند (صادق زیباکلام چند سال قبل به این مسئله اشاره کرده است)
و البته این صفات در هرکس باشد؛ او مورد دشمنی ذاتی جریان غربگرای ایرانی قرار خواهد گرفت. به این صورت که اولا مورد تخریب گسترده قرار میگیرد، سپس باید از فضای ارائه خدمت به ایران و ایرانی خارج شود و دست آخر اگر هدف اصلی هیچیک از این دو محقق نشد؛ خونش مباح خواهد بود.
این مسئله حتما نیازمند توجهات عمیق علمی و البته امنیتی است. تا تجربه تلخ شهادت امیرکبیر بار دیگر در تاریخ ایران تکرار نشود.
گفتنیست، مجید فراهانی در ابتدای حضور در شورای شهر پنجم تهران طی اظهاراتی تأکید کرده بود که ما –اصلاحطلبان- باید برای نقد قالیباف استراتژی داشته باشیم![5]
***
1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1021735
2_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3130
3_ http://newspaper.hamshahrionline.ir/id/121320
4_ http://newspaper.hamshahrionline.ir/id/121316
5_ mshrgh.ir/766622