سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"سیلی عنابستانی" و آزمون سخت عدالتخواهان
در ماجرای اخیر سیلی خوردن یک مأمور پلیس از یک فرد خاطی، برخی هجمهها علیه مجلس یازدهم و حتی نظام اسلامی شکل گرفت.
مثلا یک فعال توییتری به نام مرتضی کیا در یک توییت پیرامون همین قضیه نوشته است:
"شماها عُرضهٔ گرفتن انتقام سیلی یک سرباز راهور را هم ندارید، بعد میخواهید از مظلومان جهان رفع ظلم کنید!؟ "
*باید دانست که در طول تاریخ تنها 2 حکومت را میشناسیم که از ظلم و جور به ضعفا در هر سطحی به خروش آمده باشند و ارکان حکومت آن مفسده را رد کرده باشند.
اولی حکومت امیرالمؤمنین(ع) و دوم حکومت نظام جمهوری اسلامی ایران.
امر واضح آنجاست که "فساد" و ظلم مسائلی نفسانی هستند که هیچ حکومتی ولو حکومت معصوم هم نمیتواند آنها را به صفر برساند اما روش یک حکومت الهی و عقلانی آنست که اولا پذیرنده فساد نباشد و ثانیا با مفاسد رخ داده برخوردهای قضایی و تأدیبی مناسب را داشته باشد.
در ماجرای رفتار غلط و دردآور آقای عنابستانی و سیلی این نماینده مجلس به صورت یک مأمور پلیس وظیفهشناس نیز در وهله اول شاهد بودیم که بر خلاف رفتارهایی که در سایر کشورها و حکومتها میبینیم (مثل چشمپوشیهای دولت آمریکا برای پلیسهای قاتل!) هیچیک از دستگاهها و مقامات ارشد کشور از این رفتار دفاع نکرد و رئیسمجلس شورای اسلامی بعنوان مسئولی که این گناه در ذیل مدیریت او رخ داده بود؛ در همان ساعات اولیه آنرا محکوم و تأکید کرد که قانون بایستی درباره فرد خاطی اجرا شود.
در گام بعد نیز شاهد دستور پیگیری خطای آقای عنابستانی در سیستمهای نظارتی مجلس و سپس شاهد عذرخواهی رسمی آقای عنابستانی هم بودیم. [1]
رفتارهایی که موجب آبرو و مباهات نظام اسلامی بودند و نشان دادند که دست اقتدار الهی نظام جمهوری اسلامی در مقابل هیچ ظلم ولو کوچکی هم کوتاه نخواهد آمد و بر طی شدن فرایندهای منطقی تأکید دارد.
اکنون این افراد مدعی عدالتخواهی هستند که باید مشخص کنند قادر به رؤیت این مثبتات و این اعلام واضحهی دالّ بر عادل بودن نظام اسلامی هستند یا اینکه با صحبتهایی نظیر آنچه در بالا اشاره کردیم؛ ضمن کفران نعمت، زمینه را برای ژوراسیک و بازگشت حکومتهای جائر و اعقاب سلاطین قجری و پهلوی فراهم میکنند.
لازم به اشاره است که مقام معظم رهبری چندین سال قبل در اشاره به مفسدنمایی عدهای از نظام اسلامی فرمودند:
"به مسؤولان نظام حُسن ظن داشته باشید. ما گفتیم با فساد مبارزه میکنیم - این یک نقطه روشن در نظام است - اما عدّهای میخواهند این را به نقطه تاریک تبدیل کنند و بگویند فساد همه جا را گرفته است. نه آقا! فساد همه جا را نگرفته است.
باید با فسادِ کم هم - هر جا بود - مبارزه کرد. ممکن است روزنامهای بردارد یک مورد فساد را درشت کند؛ مگر همه جا فساد هست؟ فساد در گوشههایی وجود دارد. انسانها لغزش دارند و دچار گناه میشوند؛ باید با این گناه مبارزه کرد. ما وقتی گناهکاریم که با فساد - ولو کمِ آن - مبارزه نکنیم؛ چون گسترش پیدا خواهد کرد. مبارزه با فساد لازم است؛ اما ناامید کردن مردم که بگوییم فساد همه جا را گرفته، یک خطای واضح و ناشی از نادانی و فریبخوردگیِ کسانی است که آدم میداند خودشان آدمهای مغرضی نیستند؛ مغرضان که جای خود دارند. "[2]
***
آخوندی: ما ایرانیها هنوز نمیتوانیم مدرنتیه را کاملا بفهمیم!
عباس آخوندی، وزیر سابق مسکن و از فعالان اصلاحطلب که قیمت مسکن در دوران وزارت او تا چند صد درصد گران شد به تازگی در بخشی از یک مصاحبه که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، گفته است: اینجا – در ایران- با یک فقر جدی در عرصه تئوری روبروییم. اصلا درباره خودآگاهی ملی و تاریخی کار شایسته و بایسته نشدهاست که حالا امروز بتوانیم بر سر بازتعریف ملت به توافق برسیم. البته بحثهای مقدماتی فراوانی شده لیکن مورد اجماع ملی قرار نگرفتهاست. اگر میبینید که کماکان دولت مدرن امکان تحقق نمییابد یک دلیلش همین فقر تئوری در عصر جدید است.
او میافزاید:
"واقعیت این است که ما علیرغم تلاشهای صد سالهمان هنوز نتوانستهایم به دولت مدرن برسیم و دولت-ملت مدرن را آنچنانکه اقتضا میکند، یا حداقل مطابق آنچه در دنیا اتفاق افتاده، بفهمیم"!
آخوندی تصریح میکند: تا ملت را نتوانیم تعریف کنیم، دولت را نیز نمیتوانیم تعریف کنیم. چرا که دولت محصول و نتیجه شکلگیری ارادهی ملت است. روی همین حساب است که من منتقدانه معتدم که ما گرفتار "بیدولتی" شدهایم. اگر عبارت بیدولتی برخورنده است، تعبیر چند دولتی را بکار میبرم. ایران امروز گرفتار پدیده چند دولتی است. بخواهم دقیقتر صحبت کنم باید بگویم که در حال حاضر ما با پنج دولت در ایران مواجهیم. چون ملت را تعریف نکردهایم کارمان به اینجا رسیده که پنج دولت از آن منبعث شود. به جای اینکه یک دولت تعارض را در درون مدیریت و ملت ایران را در بیرون نمایندگی کند.[3]
*مردم ایران "لیبرالها" و لیبرالمسلکها را به خوبی میشناسند و میدانند که آن طی یکصد سال گذشته چطور مشغول کرنش و تعظیم در برابر "دربار غرب" بودهاند و چگونه برای خوشخدمتی؛ به هر بهانهای سیل توهین و تحقیر خود را نثار مردم ایران کردهاند.
این افراد همانها بودند که میگفتند ایران و ایرانی جز لولهنگ و آبگوشت بزباش چیز دیگری نمیتواند بسازد، "مردم" لشکر قابلمه بدستها و لبوفروشهایی هستند که نباید در سیاست و هستهای نظر بدهند و باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شد.
و اکنون هم میبینیم که این حد الیناسیون و دشمنی با خود بدانجا رسیده است که فردی مثل آخوندی با یک کارنامه مشخص در فتنه و در ناکارآمدی به عرصه آمده و میگوید ما نمیتوانیم مدرنیته رخ داده در دنیا را بفهمیم!
(جالب است که اسلاف این افراد نیز در دهه 80 و در میتینگهای دانشجویی میگفتند ما نمیتوانیم "دموکراسی" را بفهمیم...)
ما قضاوت درباره آنچه که آخوندی اظهار کرده است را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم اما تصریح میکنیم که اتفاقا این مدرنتیه عقلانی و جهانیشدن منطقی وقوع یافته در ایران اسلامی است که امثال آخوندی از درک آن عاجزند.
اشاره ما به حکومتی است که طی 42 سال توانست با تمام فتنههای داخلی و خردکننده مقابله کند، امنیت مردمش را در برابر هر تهدیدی حفظ کند، مرزهای هژمونیکش را تا سواحل مدیترانه بگستراند، کشور را به جایگاه سیرترین کشورهای جهان برساند، ارزانترین نان، سوخت و مالیات را به مردمش ارائه کند، بحران بیکاری نداشته باشد و در هماوردی با قدرتهای بزرگ جهانی بهینبهان باشد.
آخوندی چگونه به خود جرأت داده است چنین کارنامه موجب مباهاتی را کمفهم از درک تحولات جهانی بخواند!؟
که این وطن ما ایران است که جهان از درک پیشرفتهای آن عاجز است و در مقابل هژمونی عقلانی و اسلامی آن به زانو درآمده است.
به زعم ما درد و تلخی آنچه که آخوندی به ایران و ایرانی رواداری کرده از سیلی خوردن یک سرباز بیشتر است...
***
تشنّج "بانیان وضع موجود" با عملکرد مجلس یازدهم
حسین موسوی تبریزی، فعال چپ و دبیر مجمع اصلاحطلب موسوم به محققین و مدرسین حوزه علمیه قم طی یادداشتی در شماره سهشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی نوشته است:
"انتخابات اخیر مجلس از این جهت برخی را دلمرده و نارحت کرد و امیدشان را از اینکه نظام جمهوری اسلامی اجازه دهد افراد باسواد، شایسته، متدین، دلسوز و قدرتمندی که بتوانند، کار کنند وارد میدان رقابت شوند، از دست دادهاند و مسئولان کشور و در راس رهبری باید در اینباره تصمیم بگیرند."[4]
*این ناسزاگویی علیه مجلس یازدهم در حالی است که این مجلس تنها در طول چند ماه گذشته در سال نخست فعالیتش توانسته پایان دوران وکیلالدولگی مجلس را اعلام و با تصویب قوانین مردم محور اثبات کند که میتوان در مقابل مسائل کشور ناکارآمد و فشل نبود.
حتما بایستی منتظر سیل ناروا و ناسزا به مجلس اصولگرای یازدهم میبودیم آنهنگام که نمایندگانش خواستار پرداخت یارانه بیشتر به مردم در مقابل گرانیهای دولت شدند، در مصوبه اقدام راهبردی خواستار اتمام انفعال برجامی دولت شدند و برای ارزان شدن مسکن طرح "اخذ مالیات از خانههای خالی" را تصویب کردند.
بدیهیست که بانیان وضع موجود و کسانی که نان خود را در وقوع همین مشکلات میجویند با مشاهده این فرایند مثبت؛ واکنشهای غلاظ و شدادی نظیر آنچه که موسویتبریزی بر زبان آورده نشان دهند.
جالب است که مجلس قبلی -مجلس دهم- با اکثریت اصلاحطلب و اعتدالی خودش که گویا از نظر همین آقایان ترکیب کاملی از رجال "باسواد، شایسته، متدین، دلسوز و قدرتمند"! هم بوده است ضمن اینکه هیچیک از وعدههای اقتصادی خود به مردم را عملی نکرد بلکه در عمل نشان داد هیچ هنری جز تصویب برجام در مدت 20 دقیقه و یا "سلفی حقارت" ندارد.
البته حرفهای بیبنیاد موصوف خللی در مدیریت جهادی مجلس و روند اصولگرایانه آن ایجاد نخواهد کرد اما در این میان اگر خواص کشور نیز به وظیفه روشنگری خود عمل نکنند؛ بسا که جای شهید و جلاد عوض شود و دلمردگی مورد اشاره موسویتبریزی و دوستان او با مهندسی ستاد اصلاحات محقق شود!
در بحث کاهش مشارکت کسانی از مردم در انتخابات مجلس یازدهم نیز باید اشاره کرد که این کاهش مشارکت را اصلاحطلبان با پروژه "تحریم خاموش انتخابات" رقم زدند و البته در دموکراسیهای دیگر جهان؛ علت اصلی کاهش مشارکت را اول از همه در نزد تحریمکنندگان انتخابات میجویند...
***
1_ mshrgh.ir/1172989
2_ mshrgh.ir/1089398
3_ https://etemadonline.com/content/461007
4_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/306891