وبلاگ مشرق

دشمنی با مدیریت جهادی برای "تکرار روحانی" / "اقتدار" چگونه موجب پیشرفت چینِ بحران‌زده شد؟

اصلاح‌طلبان در حالی تلاش می‌کنند دامن خود را از مسئولیت کارنامه بد دولت اعتدال پاک کنند که از نظر مردم چنین چیزی ممکن نیست.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

آری به اقتدار، نه به نظامی‌گری

"اقتدار" چگونه موجب پیشرفت چینِ بحران‌زده شد؟

دشمنی با مدیریت جهادی برای "تکرار روحانی" / "اقتدار" چگونه موجب پیشرفت چینِ بحران‌زده شد؟

محسن صفایی‌فراهانی، از حامیان رئیس‌جمهور روحانی و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه شرق از پیشرفت‌های اقتصادی در کشور چین سخن گفته و در ادامه با اشاره به ایران تأکید کرده است: باید همه دلسوزان کشور نگران باشند. کشوری که می‌خواست در اقتصاد در 1404 از ترکیه جلوتر باشد، امروز کجا قرار دارد؟ آیا با آوردن یک فرد اقتدارگرا می‌توان به مقصود رسید؟ خیر!
 

اکنون سال 1921 (سال کودتای رضاشاه، ‌1299 شمسی) نیست که فکر کنند با یک فرد اقتدارگرا می‌توان تغییر ایجاد کرد. الان سال 2021 است. نسل اینترنت است. با جوانی که از هشت‌سالگی با اینترنت آشناست، نمی‌شود با ابزارها و روش‌های سال 1299 رفتار کرد.
حضور یک فرد اقتدارگرا برای آن دوران مؤثر بود. آن فرد در آن زمان موفق بود و نتیجه هم گرفت، اما امروز جواب نمی‌دهد (سرنا را از سر گشاد دمیدن است.)

او همچنین می‌افزاید: در چین هم اقتدارگرایی با مفهومی که شما تصور می‌کنید، وجود ندارد. اگر یک دولت اقتدارگرا بعد از 1956 در کره‌جنوبی سر کار آمد و موفق بود، مربوط به سال 1956 است نه 2021؛ هرچند آنها هم مجبور شدند ظرف 15 سال انتقال قدرت انجام بدهند. سیاست یعنی به فکر آینده بودن. امروز دنیا کجا ایستاده است و به کجا می‌رود؟ عمر تکنولوژی‌ها چند سال شده است؟ اکنون عصر دیجیتال است و اطلاعات با سرعت وحشتناکی منتقل می‌شود. ژاپن قطار مغناطیسی با سرعت بالای صوت را دارد آزمایش می‌کند! و اینجا هنوز به دنبال مدیر اقتدارگرا هستند! و با این روش‌های ساده‌انگارانه می‌خواهند توانایی‌هایشان را به دنیا نشان دهند. اینها شوخی و ساده‌انگاری است و دلیل مشکلاتمان هم همین نوع نگاه است.[1]

*جالب است که صفایی‌فراهانی هم مثل سایر رجال ستادی هسته سخت اصلاحات از حضور "نامزد مقتدر" در انتخابات 1400 که شاه‌کلید حل مشکلات کشور است به خوف آمده...

علت این خوف بزرگ اصلاح‌طلبان از نامزد مقتدر را نیز باید در صفت "کارآمدی" جستجو کرد.

چه اینکه چپ‌های می‌دانند کارآمدی و مدیریت جهادیِ یک نامزد مقتدر می‌تواند بخش اعظم مشکلات کشور و مردم را به سادگی حل کند و این گزینه نه تنها امکان بهانه‌جویی و براندازی را برای همیشه سلب می‌کند بلکه به‌دردنخوری و ناکارآمدی گفتمان اصلاحات را بیش از پیش اثبات خواهد کرد.

تجربه‌ای که در دوران حضور قالیباف در شهرداری تهران نیز تکرار شد و پس از آن هرگز نگذاشت چپ‌ها حلاوت حضور در شهرداری و شورای شهر را بچشند و یا گفتمان و کارنامه قابل ارائه‌ای بیشتر و بهتر از قالیباف و مدیران جهادی‌اش در چنته داشته باشند.

این خوف بزرگ جریانات ناکارآمد از نامزد مقدر و استعدادهای ذاتی او برای حل مشکلات حتما می‌تواند موجب قضاوت‌های درستی برای "رأی خوب" در انتخابات 1400 باشد.

مسئله دیگر اما تناقضاتی است که دشمنان مدیریت جهادی و رجال اصلاحات درباره چین با آن مواجه هستند.

آنها از یکسو چین را نماد پیشرفت معرفی می‌کنند اما از سوی دیگر نمی‌توانند این حقیقت را به مردم بگویند که چین کشوریست با حاکمیت کمونیستی اقتدارگرا و البته بدون توسعه دموکراتیک. (2 مقوله‌ای که چپ‌ها مدعی هستند وجود آنها موجب تسلب سیاسی و اقتصادی می‌شود!)

از همین‌رو ست که می‌بینیم چپ‌ها بصورت دوره‌ای از این می‌گویند که این اقتدارگرایی آن اقتدارگرایی نیست و یا توسعه سیاسی در چین هست ولی ما آنرا نمی‌بینیم!

حاکمیت چین یک حاکمیت تک‌حزبی کمونیستی است و کیست که نداند کمونیست‌ها صرفا با اقتدارگرایی، بناپارتیسم و نظامیان حکومت می‌کنند و علاقه آنها به نظم نظامی، یونیفورم نظامی و مدیریت نظامی که البته توانسته چین را هم از منجلاب اقتصادی و اجتماعی نجات دهد غیر قابل انکار است.

در مطالعه متون مربوط به مانیفست کمونیسم همچنین می‌بینیم که گاهی تئوریسین‌های این جریان حتی علاقه داشته‌اند که از عبارت "کمونیسم_نظامی" استفاده کنند و یا در تاریخ می‌خوانیم که نظامی‌ها همواره از اقبال بلندی در دولت‌های کمونیست برخوردار بوده‌اند.

جالب است که در اظهارات صفایی‌فراهانی می‌بینیم که چطور تقلا می‌کند تا بگوید حکومت چین اقتدارگرا نیست!

حرفی غلط و مضحک که با توجه به "عصر اینترنت"! اگر کسی اهل مطالعه باشد به راحتی از نبود عقلانیت و مقایسه درست در حرف‌های صفایی‌فراهانی مطلع می‌شود.

بیان نکته ضروریست که اشاره ما صرفا به کارآمدی اقتدار در مشکلات چین است و گرنه نظامی‌گری و نگاه امنیتی به جامعه و مردم مقوله‌ای مردود است که به زعم ما چین کارنامه مطلوبی در آنها ندارد.

تأکید می‌شود که چین تنها تجربه موفقیت اقتدار برای حل مشکلات یک کشور نیست و چپ‌های ایرانی درباره کارنامه "شارل دوگل" نظامی در فرانسه که توانست این کشور مخروبه‌ی پس از جنگ جهانی را به فرانسه پیشرفته عصر جدید تبدیل کند نیز صرفا مجبورند به مداد پاک کن متوسل شوند!

مجددا تأکید می‌شود که تمام این حرف‌های مغلوط اصلاح‌طلبان صرفا برای این است که گزینه "نامزد مقتدر" از مظان توجه و از سبد آرای مردم خارج شود و تفکری اجرایی مثل احمدی‌نژاد یا روحانی یا هرکس دیگری غیر از نامزد مقتدر ادامه داشته باشد تا بساط سیاست‌بازی و پیگیری براندازی در ایران اسلامی همچنان پهن بماند.

پیش از این، محسن آرمین، از دیگر دستگیرشدگان فتنه 88 و از بازجویان خشن دهه 60 نیز خشمگین از احتمال ورود یک نامزد مقتدر به عرصه انتخابات 1400 گفته بود: با شعار مصلح مقتدر می‌خواهند یک دهه دیگر وقت و فرصت اصلاح را از کشور بگیرند و خدا می‌داند پس از گذشت یک دهه آیا دیگر کشور فرصتی برای اصلاح خواهد داشت یا خیر! [2]

***

درباره انفکاک ناممکن اصلاح‌طلبان از روحانی

کسی مسئولیت این کودک را بر عهده نمی‌گیرد!

دشمنی با مدیریت جهادی برای "تکرار روحانی" / "اقتدار" چگونه موجب پیشرفت چینِ بحران‌زده شد؟

محسن هاشمی، فعال چپ و رئیس شورای شهر تهران به تازگی یک گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری ایلنا انجام داده است.

خبرنگار ایلنا در بخشی از این مصاحبه از هاشمی می‌پرسد: "با توجه به حمایت آیت الله هاشمی از آقای روحانی در انتخابات 92 در طول 7 سال گذشته، منتقدان و مخالفان بارها بر این گزاره تاکید کرده‌اند که «کابینه روحانی همان کابینه هاشمی است»، به عبارتی تلاش دارند اینگونه القا کنند که اگر آقای هاشمی هم اکنون رئیس‌جمهور بود شرایط تغییر و تفاوتی نداشت، شما چنین نظری را چه اندازه به واقعیت نزدیک می‌دانید؟ آیا مشابهت کابینه می‌تواند به معنی شباهت عملکرد باشد؟ "

هاشمی نیز در پاسخ گفته است:

"نمی‌توان با قطعیت این ادعا را تایید کرد، آیت الله هاشمی رفسنجانی از تعدادی از اعضای هیات دولت فعلی آقای روحانی شناخت زیادی نداشت و به تعدادی نیز بیش از وضعیت امروز آنها در دولت اختیار و حمایت می‌داد، بطور نمونه شاید در این هشت سال از ظرفیت اجرایی دکتر جهانگیری برای هماهنگ کردن دستگاه‌های اجرایی در دولت استفاده کامل نشده است، اما مهمتر از اشخاص، هارمونی و انسجام وفضای کلی در دولت است که به نظرم در این بخش مشکل داریم، مقداری مدیران ما دچار کم انگیزگی و عدم جسارت وریسک پذیری شده اند و بخوبی با یکدیگر تعامل ندارند که بخشی از آن ناشی از مشکلات فرادولتی است، در دوره دوم دولت سازندگی هم بعضا شرایطی شبیه امروز چه از نظر کاهش درامد نفتی و چه از نظر فشار روی دولت بوجود آمد که ایشان شخصا مسئولیت اقتصاد را به عهده گرفتند و تا روز آخر دولت، مدیران با تمام وجود پایکار بودند و با شرایط مناسب اقتصادی دولت را به آقای خاتمی تحویل دادند."[3]

*می‌توان از این قضاوت بهره برد که حرف‌های امروز محسن هاشمی رفسنجانی و همقطاران اصلاح‌طلب او در فرار از پذیرش مسئولیت عملکرد رئیس‌جمهور روحانی صرفاً به دلیل بد بودن کارنامه دولت است و گرنه پر واضح است که اگر دولت اعتدال، کارنامه خوبی می‌داشت امروز همین آقایان در سند زدن عملکرد دولت به نام خود از یکدیگر سبقت می‌جستند!

همانطور که در جریان پیروزی کم احتمال روحانی در انتخابات 92 همین کار را کردند و حتی ابوی مرحوم محسن هاشمی گفته بود: رأی روحانی 3 درصد بود که با حمایت من شد 50 درصد! [4]

مع‌الوصف این تقلاها بیفایده است و آقای روحانی و اصلاح‌طلبان به مثابه لاله و لادن به یکدیگر چسبیده‌اند و در ذهن مردم یک کلیت واحد شناخته می‌شوند.

انتظار از آقای هاشمی بعنوان یک اصلاح‌طلب نجیب اینست که در مقطع فعلی به جای شرکت در بازی بی‌سرانجام "کی‌بود، کی‌بود، من نبودم! " به مسئولیت‌پذیری روی بیاورند و درباره سهم بزرگی که خانواده ایشان در تحمیل وضع موجود به رأی مردم دارد توضیحات عاقلانه بدهند.

***

دشمنی با مدیریت جهادی برای "تکرار روحانی"

خسارت قالیباف از روحانی بیشتر است!

دشمنی با مدیریت جهادی برای "تکرار روحانی" / "اقتدار" چگونه موجب پیشرفت چینِ بحران‌زده شد؟

یاسر جبرائیلی،  از فعالان رسانه‌ای اخیراً در یک توییت نوشت: نگاهی به کارنامه آقای روحانی نشان می‌دهد ایشان کم جاده و پل نساخته است. اشکال اساسی این دولت در نرم‌افزار معیوبی است که در ذهن تیم هدایت دولت نصب است. افرادی با نرم‌افزارهای مشابه- یا اساسا فاقد نرم‌افزار- که حتی سرعت کار عمرانی‌شان دو برابر هم باشد، ممکن است خسارت‌بارتر باشند.

او چندی قبل هم در یک توییت دیگر (که البته بعداً آنرا حذف کرد) با اشاره به محرومیت موجود در بخشی از سیستان و بلوچستان از ساختن پل طبیعت و آبنمای موزیکال در تهران انتقاد کرده بود.

برخی کاربران این حرف‌ها را کنایه این فعال توییتری به قالیباف و البته با دورنمای انتخابات 1400 ارزیابی کرده‌اند.

*ما هم موافقیم که این سخنان و این قبیل مانیفست‌سازی‌ها یک صحنه‌آرایی انتخاباتی برای پیشی گرفتن از یک رقیب انتخاباتیِ صاحب کارنامه است.

اما متأسفانه طراحان این سناریوها گاهی نمی‌دانند اثر چنین حرف‌هایی چیست و چگونه می‌تواند مردم را تا سال‌ها درگیر کند!

کما اینکه مرتضی آقاتهرانی از مبرّزین جبهه پایداری نیز در بحبوحه انتخابات سال 92 از این گفت که این جبهه بعید می‌داند در ولایتمداری آقای روحانی مشکلی پیش بیاید [5] اما هم‌او در اشاره به علت مخالفت این جبهه با قالیباف نیز اظهار کرد: به این دلیل که کارهایش درست نیست و از نظر مالی نمی دانیم وضعیتش چطور است؛ در ولایت مداری او تردید داریم و در داستان فتنه هم باید دید کدام طرف بوده است. [6]

و این شد که در پرتو همین حرف‌های ناصحیح، رئیس‌جمهور روحانی با شکست قالیباف پیروز انتخابات شد و 8 سال ناکارآمدی و گرانی و حقوق نجومی به رأی مردم تحمیل شد!

آیا کسانی که آن روز با ترور مدیریت جهادی، امثال قالیباف و مدیران جهادی چون او را خسارت‌بارتر و بی‌ولایت معرفی می‌کردند، امروز مسئولیت سهم مشترک خود با اصلاح‌طلبان را می‌پذیرند؟

این تجربه تلخ امروز در مقابل منتقدان جدید مدیریت جهادی نیز وجود دارد که با حرف‌های غلط و نسنجیده، امروز و آینده کشور و مردم را به ثمن بخس نفروشند و شاه‌کلید حل مشکلات را از مردم نگیرند.

در بحث جاده‌سازی و پل‌سازی نیز اولا تعداد کمی از نامزدهای بالقوه در کشور هستند که توانایی اجرای این شأن اصلی حاکمیتی یعنی ساخت و عمران را داشته باشند.

ثانیا از همین تعداد کم نیز باید دید کدامیک از آنها همزمان با برخورداری از استعداد و کارنامه عمرانی، در بحث تأکید بر مقولات مهمی مثل نظارت بر قیمت‌ها، ارزان شدن مایحتاج مردم و تشویق طرح ارزان‌سازی مسکن کارنامه مشخص دارد!؟ و عیوب ساختاری و فکری آقای روحانی را هم در مدیریت‌های گذشته خود ندارد.

به سخن دیگر اینکه برخی از این افراد و نامزدهای بالقوه، کارنامه و برنامه را با یکدیگر دارند و بر مسیر انحرافی "ارائه برنامه بدون کارنامه" قرار ندارند.

در بحث ساخت پل طبیعت در تهران نیز یک مفهوم مهم وجود دارد که جوانان اهل سیاست بایستی بیش از این درباره آن مطالعه داشته باشند و آن "آمایش سرزمینی" است.

به این معنی که باید دید اولویت نیازهای هر منطقه‌ای چیست و پس از اولویت‌بندی به ترتیب برای اجرای آنها اقدام کرد.

جالب است که مثلا در کارنامه قالیباف می‌بینیم که او در ابتدای دهه 80 و هنگام فرماندهی‌اش در ناجا با انجام چند عملیات بزرگ و راهبردی موسوم به سلسله "عملیات والفجر"؛ تمام باندهای بزرگ شرارت و مواد مخدر در استان سیستان و بلوچستان را از بین برد و امنیت را به این استان هدیه کرد.

و همین فرد نیز هنگام حضور در کسوت شهرداری تهران با فهمی که از مفهوم آمایش سرزمینی داشت؛ "عمران و ارزان‌سازی تهران" را در دستور کار گذاشت. مقوله‌ای که به تکمیل نقشه متروی تهران، افزایش سرانه فضای سبز و البته ساخت پل طبیعت منجر شد.

پس این کارنامه نه باعث انتقاد که موجب اکرام است.

دقت شود که مسئله ما در اینجا دفاع از شخص آقای قالیباف نیست بلکه دفاع از منش و روش "مدیریت جهادی" بعنوان امر مورد تأکید رهبر انقلاب و نوشداروی حل مسائل کشور است که انتقاد بدون دلیل از آن با طراحی اصلاح‌طلبان در 15 سال گذشته، عملا موجب کند شدن سرعت پیشرفت کشور و بروز مشکلات عدیده برای مردم شده است.

***

1_ https://sharghdaily.com/fa/main/print/278211

2_ mshrgh.ir/1178714

3_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1037728

4_ mshrgh.ir/538009

5_ mshrgh.ir/227536

6_ mshrgh.ir/220077

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان