وینستون چرچیل معتقد بود که با خوردن غذای خوب میتوان به توافقهای خوب دست یافت
به نظر میرسد شام سه وعدهای بوریس جانسون با اورسولا فوندرلاین، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا در بروکسل میتواند یک «شام آخر» تاریخی باشد؛ یک لحظه سرنوشتساز که در آن مشخص میشود توافق تجاری برگزیت در کار نیست.
این دو نفر شام را با صرف سوپ کدو تنبل و گوشماهی آغاز کردند. سپس ماهی بخارپز و پوره سیبزمینی خوردند و به عنوان دسر نیز پاولووا با میوههای عجیب و غریب برای پودینگ میل کردند.
در اینکه هم غذای اصلی و هم پیشِغذا دریایی بود، کنایهای وجود دارد؛ طرفین نتوانستهاند خواستههای یکدیگر را در خصوص حقوق ماهیگیری هضم کنند. اما آنها هیچ جایی برای مصالحه باقی نگذاشتهاند. هر دو طرف درباره احتمال توافق بدبین به نظر میرسند.
وینستون چرچیل که مبدع اصطلاح «دیپلماسی سر میز غذا» است، معتقد بود که میتوان با خوردن غذای خوب به توافقهای خوب دست یافت. اما میز غذا همیشه به حصول توافق منجر نشده است. در اینجا به برخی از میزهای غذا که روند تاریخ سیاسی را تغییر دادند، نگاهی میاندازیم:
معامله میز شام همیلتون
در ژوئن سال 1790، توماس جفرسون و الکساندر همیلتون در یکی از خیابانهای نیویورک که آن زمان موقتا پایتخت آمریکا بود، با هم برخورد کردند و قرار یک دورهمی شام گذاشتند. پس از آن جفرسون، جیمز مدیسون را که سعی در جابهجایی پایتخت به جنوب رودخانه پوتوماک را داشت، دعوت کرد.
آن ضیافت کوچک شام منجر به یک مصالحه تاریخی شد: دولت فدرال بدهیهای ایالتها (همانطور که همیلتون میخواست) را بر عهده گرفت و واشنگتن دی سی (همانطور که مدیسون میخواست) پایتخت آمریکا شد. این صحنه در تئاتر موزیکال همیلتون با آهنگ «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» تصویرپردازی شده است.
آخرین وعده غذایی فرانتس فردیناندضیافت شام آرکدوک فرانتس فردیناند در هتلی در خارج از سارایوو در تاریخ 27 ژوئن 1914 احتمالا مهمترین شام قرن بیستم است. فردیناند از شایعات درباره تلاش برای ترورش خبردارشده و اعلام کرده بود که میخواهد از بازدید از سارایوو صرفنظر کند و در عوض به وین برود. اما در طی آن شام مفصل متقاعد شد که دیدار از شهر احتمالا ارزشش را دارد.
استروان استیونسون، نویسنده کتاب «وعده غذایی تاریخ: ده وعده غذایی که جهان را تغییر داد»، مینویسد: «میتوان ادعا کرد که 9 نوع غذای مختلف و گرانقیمت احتمالا به تضعیف عزم فردیناند و تغییر نظر او منجر شده باشد.» روز بعد، ترور شاهزاده جرقه حوادثی شد که به جنگ جهانی اول انجامید.
الحاق خاک بر روی میز شامضیافت شام آدولف هیتلر در فوریه 1938 با کرت فون شوشنیگ، صدراعظم اتریش، مناسبتی برای تبادل آرا نبود. هیتلر خواستار آن بود که فون شووشنیگ حاکمیت کشورش را به نازیها تقدیم کند.
پس از صرف غذا در محل اقامت هیتلر در برگهاف، صدراعظم اتریش مجبور به امضای «توافقنامه» شد، اما پیشوا نیز امتیازی داد. تصور میشود بهرغم اینکه دیکتاتور آلمان خود گیاهخوار بود و عملا جز رشته و عصاره سبزیجات چیز دیگری نمیخورد، شخصا از وجود سوسیس خوک و ترشی کلم برای فون شوشنگیگ بر سر میز شام اطمینان حاصل کرده باشد.
دیپلماسی چاپاستیک نیکسون در چیندر فوریه 1972 ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا و ژو اینلای، نخستوزیر چین موفق به انعقاد توافقنامهای در پکن شدند که فصل جدیدی را در روابط ایالات متحده و چین میگشود. این اتفاق طی ضیافتی که به طور مستقیم از تلویزیون آمریکا پخش شد، رخ داد. در این جشن، غذای نیکسون کوفته، باله کوسه و برشهای گوشت اردک بود.
این حادثه که «دیپلماسی چاپاستیک» لقب گرفت، به کاهش تنش بین دو ابرقدرت کمک کرد. کمپانی استیون اسپیلبرگ، اینک در حال ساخت فیلمی با عنوان «ضیافت بزرگ» در مورد آن واقعه است.
بلر، براون و پیمان گرانیتا
جلسه شام مه 1994 بین تونی بلر و گوردون براون در رستوران گرانیتا اکنون بخشی از افسانههای سیاسی انگلیس است. در یک رستوران شیک در ایسلینگتون بود که گفته میشود یک توافق مرامی بین این دو سیاستمدار منعقد شد:
بلر اول رهبر میشد و بعد زمام کار را به براون میسپرد. بلر همیشه وجود این توافق را انکار کرده است، اما براون در سال 2010 اعتراف کرد که توافقی بین آنها وجود داشته است. البته براون مدعی است که این اتفاق در روزهای منتهی به جلسه آنها در گرانیتا رخ داده است.
این وعده غذایی هنوز بخشی از افسانههای جناح نوگرای حزب کارگر است و حتی در فیلم تلویزیونی معامله (The Deal) با بازی مایکل شین در نقش بلر و دیوید موریسی در نقش براون صحنهپردازی شده است.
اد ملیبند با یک ساندویچ بیکن دست و پنجه نرم میکنداد ملیبند حق دارد که هنوز درباره آن روز سرنوشتساز در ماه مه 2014 که در یک کافه در نیوکاونتن گاردن، ساندویچ بیکن سفارش داد، شاکی باشد.
رهبر وقت حزب کارگر که مشغول مبارزات انتخاباتی در انتخابات محلی بود، به وضوح در گاز زدن به آن ساندویچ چرب و کلفت دچار زحمت شده بود. عکاسان علاقه زیادی به آن صحنه نشان دادند. مشاوران میلیبند که متوجه شدند آن صحنه میتواند خبرساز شود، ساندویچ را از دست رئیس خود قاپیدند، اما دیگر دیر شده بود.
تصاویر آن ساندویچ بیکن بیش از یک سال در همه جا بود و روز قبل از انتخابات سراسری سال 2015 با تمسخر در صفحه اول روزنامه سان قرار گرفت. این مسئله یک لحظه تعیینکننده در زندگی سیاسی میلیبند شد. آیا این لحظه تعیینکننده بود؟ میلیبند بعدا گفت:
«قبول ندارم که آن حادثه دلیل شکست ما در انتخابات بود.»، اما او میپذیرد که آن روز مایه حسرت و پشیمانی است. این موضوع بخشی از ادبیات سیاسی شد که اد ملیبند نمیتواند با مردم عادی ارتباط برقرار کند، زیرا قدر نیست یک ساندویچ بیکن را به درستی بخورد!
منبع: ایندیپندنت