دکتر محمدرضا قدیرزاده
براساس گزارشهای جهانی و پیش بینیهای صورت گرفته از سوی سازمان ملل متحد در سال 2012 میلادی، در صورت تداوم نرخ رشد جاری جمعیت در جهان، تعداد سوءمصرف کنندگان مواد مخدر غیرقانونی تا سال 2050 میلادی با افزایش 25 درصدی مواجه خواهد شد.
بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که بخش اعظم این افزایش در کشورهای در حال توسعه به وقوع خواهد پیوست و همچنان جوانان در معرض خطر گسترش معضل سوءمصرف موادمخدر خواهند بود.
به موازات این امر و در نتیجه کاهش موانع فرهنگی و اجتماعی و با توجه به ارتقای شاخصهای برابری جنسیتی در جهان در حال توسعه، پیش بینی میشود بیشترین میزان افزایش سوءمصرف موادمخدر در جهان، در جامعه زنان رخ خواهد داد.
افزایش روند سوءمصرف مواد مخدر و روانگردانها در جامعه زنان کشور نیز نه تنها مؤید صحت پیش بینیهای جهانی است بلکه پرده از وقوع فاجعهای پنهان و خاموش در درون خانوادهها و جامعه بر میدارد.
زنان و اعتیاد
گزارش 2014 میلادی دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد (UNODC) به این نکته اشاره دارد که بخش اعظم افراد دستگیر شده در ارتباط با جرائم مواد مخدری را مردان تشکیل میدهند و در این میان میزان مداخله و مشارکت زنان در ارتباط با جرائم مواد مخدری نیز براساس نوع مواد مخدر متفاوت است.
براساس شواهد و مستندات موجود بالاترین میزان دستگیری زنان در زمینه جرائم مرتبط با خرید، فروش و مصرف مواد مخدر خواب آور، مسکن، ضددرد و آرام بخشها گزارش شده است.
ما در دورهای زندگی میکنیم که شاهد پیوند میان زنجیرههای مختلفی از مشکلات اجتماعی با یکدیگر هستیم، معضلی هم چون اعتیاد با بیکاری، فقر، طلاق، فرار از خانه و روسپیگری ارتباط نزدیکی پیدا میکند و چرخه و زنجیرهای از آسیب شکل میگیرد که بیرون آمدن از آن بسیار دشوار خواهد بود.
پدیده زنانه شدن انحراف و جرم را میتوان ناشی از ضعف در تبیین و اجرای برنامههای پیشگیری، توانمندساز و حمایتی در حوزه زنان قلمداد نمود.
مقتدرسازی زنان به عنوان یک فرایند توانمند ساز و پویا میتواند کمک شایانی به جامعه زنان کشور به منظور ایجاد تغییرات لازم در ساختارهایی کند که منجر به وابستگی آنها گردیده است.
احساس استقلال، اعتماد به نفس، دستیابی به منابع و کنترل بر زندگی از جمله بروندادهای حاصل از اجرای این فرایند است.
عوارض خطرناک اعتیاد در زنان
براساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان عوارض خطرناکتری نسبت به مردان ایجاد میکند. برای مثال فاصله زمانی اولین تجربه مصرف مواد، تا تزریق در زنان به طور متوسط 2 سال طول میکشد؛ در حالی که این زمان در مردان حدود 8 سال است.
با این حساب زنان 6 سال زودتر از مردان به ورطه وابستگی شدید، که در زمان آن طبعاً سختتر و عوارض جسمی، روانی و اجتماعی آن نیز به مراتب بیشتر است کشیده میشوند.
مرگ در اثر مصرف مواد مخدر نیز، در زنان و دختران سریعتر به وقوع میپیوندد. علت اصلی شیوع مرگ و میر زنان معتاد، مصرف بیش از حد، خودکشی و بروز تصادفات ناشی از مصرف برخی مواد است.
آمارهای سازمان پزشکی قانونی هم مؤید این واقعیت است که در سالهای اخیر مرگ و میر ناشی از سوءمصرف مواد در زنان رشد بیشتری نسبت به مردان داشته است.
اعتیاد در زنان زمینه ساز سایر انحرافات و آسیبهای اجتماعی از جمله سرقت، روسپیگری، نزاع، قتل، طلاق، کودک آزاری و ... است.
استفاده تزریقی از مواد و وجود سرنگهای مشترک، هم چنین روابط جنسی پرخطر در این گروه از زنان، خطر آلودگی به ویروس HIV و ابتلا به ایدز، هپاتیت و سایر بیماریهای عفونی مهلک و مقاربتی را افزایش میدهد.
گذشته از طرز نگرش و تفکرات افراد جامعه و تأثیر آن در باور زنان و دختران معتاد در زمینه درمان اعتیاد زنان میتوان به موانع دیگری نیز بصورت فهرست وار اشاره نمود:
1) ارتباط با دوستان و بخصوص همسران معتاد و ممانعت مردان در ترک اعتیاد زنانشان
2) مسوولیتهای زندگی از جمله مراقبت از فرزندان و وظایف همسری که امکان ترک منزل را جهت درمان اعتیاد با مشکلات فراوان مواجه میسازد.3
3) فقر زنان و هزینههای بالای درمان اعتیاد
4) عدم تفکیک برنامههای درمانی با توجه به جنسیت و تمرکز درمان بر مردان چراکه اساساً زنان، نیازمند اقدامات اختصاصی درمانی هستند.
5) کافی نبودن مراکز مخصوص بازپروری زنان معتاد
لذا رفع موانع ذکر شده، نیازمند برنامه ریزیهای فرهنگی و حمایتی از زنان معتاد است.
با توجه به موارد ذکر شده، به نظر میرسد نادیده گرفتن و یا توجه اندک به بحث اعتیاد زنان در آیندهای نه چندان دور عواقب ناگواری را بر اجتماع تحمیل مینماید.
امروزه در دنیا به اعتیاد زنان توجه خاصی مبذول میگردد.
لذا از سوی مسئولان نیز باید به این مساله توجه بیشتری معطوف شود، چرا که از نظر اقدامات پیشگیرانه و درمانی زنان به دلیل ویژگیهای خاصشان نیازمند مداخلات اختصاصی میباشند.