اصول انقلابی بودن هنر دینی

یک: انقلاب به معنای برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن، زیر و رو شدن، واگردیدن، برگشتن، تغییر، تحول،تبدل، شورش، نا آرامی معنی شده است

اصول انقلابی بودن هنر دینی

یک: انقلاب به معنای برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن، زیر و رو شدن، واگردیدن، برگشتن، تغییر، تحول،تبدل، شورش، نا آرامی معنی شده است. پسوند اسلامی مشخص کننده نسبت انقلاب با اسلام است و به عبارتی دیگر، اسلام محتوا و هدف و غایت انقلاب است پس درون مایه ی انقلاب، اسلام است. و به معنایی انقلاب اسلامی تجلی یافته است. اسلام، به عنوان دین حنیف، حقیقت و معنایی است که مبدأ آن حضرت باریتعالی است و آن معنا بر قلب پیامبران الهی، جهت هدایت بشریت و تذکر و توجه دادن آنها به حقیقت نازل شده است. «تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر» (سوره قدر،2) این معنی (اسلام) چه نسبتی با هنر دارد؟

حضرت امام (ره) در پیام تاریخی خود به هنرمندان در شهریور سال 67 فرمودند: «خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه های عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایه ی زوال ناپذیر آنگونه هنری است که باید به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی همیشه مشام جان زیبا پسند طالبان جمال حق را معطر کند و محتوای هنر، صیقل دهنده ی اسلام ناب محمدی (ص) است. اسلام حامی فقرا و دردمندان و پابرهنگان و تازیانه خوردگان تاریخ تلخ شرم آور محرومیتها، درون مایه و پیام هنری است که در هم کوبنده ستمکاران و تکاثر طلبان و فرو مایگان و خون آشامان شرق و غرب و رفاه طلبان و تجمل گرایان و مرفهین بی درد است.

هنر در مدرسه عشق به حقیقت و جمال ازلی، نشان دهنده محتوایی عارفانه بر اساس عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخ کامی گرسنگان مغضوب قدرت و ثروت است و رسوا کننده زالو صفتان و قاسطین جهانخوار هنر به معنای حقیقی خود دغدغه ستیز و مبارزه دارد و رسوا کننده مدعیان هنر بی درد است. اسلام به معنی تسلیم در مقابل حق. و نفی باطل است یعنی عشق است و مبارزه تسلیم است و عصیان، تولی است و تبری و پالایش نفس است در عرصه خون شمشیر و شهادت و مشاهده جلال و جمال احدی است. اگر هنر در ذات خویشتن تجلی زیبایی حقیقی است. زیبایی حقیقی موجود حقیقی است. مصداقش یکی است.»

موجود تویی علی الحقیقه

باقی نسبند و اعتبارات

دو: «با شکل گیری انقلاب اسلامی، اغلب هنرمندان که در جستجوی صورت و معنای از دست رفته بودند به جنبش درآمدند و خلاقیتهای هنری و تحولات فرهنگی زیادی به ظهور رسید. انقلاب انگیزه های درونی هنرمندان را برانگیخت، اما از آن میان، گروه اندکی دل به انقلاب سپردند. اینان که اغلب جوان بودند در همراهی با انقلاب، از سر خلوص و به انگیزه های هنری، دینی آثاری آفریدند که گر چه نمی توان عنوان هنر اسلامی بر آنها نهاد چنانچه خود نیز چنین ادعایی ندارند اما این آثار خود جوش حداقل طی یک دهه از مهم ترین دوران تاریخ معاصر این قوم، زنده و پویا، با مردم نفس کشیدند و در کنار حقیقت انقلاب زنده و ماندگار ماندند» و هم او در جای دیگر می گوید: «نقاشان جوانی که با این انقلاب همراه و همگام شدند، براساس انگیزه های فطری، طالب آن بودند آنچه را از حقیقت انقلاب اسلامی در می یابند، در هنرهای تصویری به ظهور می رسانند. بدین ترتیب، نقاشی انقلاب اسلامی، نتیجه و حاصل یک برنامه ریزی مدون فرهنگی هنری از پیش تعیین شده نبود نشانه های تحول قلبی و تجربه حضوری نقاشان انقلاب اسلامی از حقیقت، در قالب آثاری با محتوا (و شکل) دینی ایرانی انقلابی ظاهر گردید. آنان مخلصانه و پر شور آثار پرارزشی آفریدند.»

ریشه این تفکر و نگاه به نقاشی های پشت شیشه، شمایل سازی و نقاشی های قهوه خانه ای (با موضوع مذهبی ) باز می گردد. نقاش مردمی آن سال ها با نمایش نقاشی خود در تکایا و سقاخانه ها شور مذهبی مردم را بر می انگیخت. آنان روایتگرانی صمیمی و صادق از حوادث و روایات اسلامی بودند. آثار این نقاشان بدون توجه به ارزش هایشان توسط روشنفکران به صورت آرشیو جمع آوری شده و از نگاه ها دور ماند. با گذشت زمان و رویداد انقلاب اسلامی در تعریفهایی که به دفاع از هنر متعهد شد، این نوع نقاشی در شکل تازه ای متولد شد.

«هنر انقلاب اسلامی به عنوان یک مکتب هنری در روند شکل گیری انقلاب اسلامی ریشه گرفت. از حسینیه ها و مساجد به عنوان خاستگاه اولیه، از منابع دینی و مذهبی و سیاسی به عنوان منابع مضمونی اولیه تا مفاهیم و موضوعات خاص انقلاب و جنگ تحمیلی که به طور مشخص از سال 60-57 به بعد در قلم و هنر ظاهر شد. این مکتب را می توان ذیل دهه ی اول و دهه ی دوم انقلاب اسلامی، طبقه بندی کرد، ضمن این که در هر دو دهه، نقاط اصولی و عمومی مشترکی ملاحظه می شود؛ مثلا:

1. خاستگاه فکری هنرمندی که متعلق به این مکتب است، اسلام و متعلقات او، تعلقات مذهبی و انقلابی است.

2. منابع موضوعی مکتب هنر انقلاب اسلامی، مباحث دینی، عرفانی صحنه های انقلاب، جنگ تحمیلی و قهرمانان و رهبر آن است.

3. خاستگاه شکلی این مکتب، در دهه ی اول، به صورت شتابزده در سبک های هنری قرن بیستم غرب دیده می شود.

اما با نگاهی عمیق تر، اگر چه شکل همان است که ذکر شد، با تحویل شکل ها به پشتوانه ی فکری و عقیدتی و مضمونی خودشان، مفاهیم دیگری کشف می شود که کاملا منحصر به فرد است.

سه: «هنرمندان انقلاب باید به نوعی ارتقاء تکنیکی در آثارشان بیندیشند که در کار هنری یک ضرورت است. رسیدن به نوعی ساختار جدید در بیان تغییر ساختار تکنیکی به این معنا نیست که محتوای انقلابی از اثر زدوده شود بلکه به معنای ارزش گذاری بر مفاهیم عمیق فرهنگی است که انقلاب ما برای آن به وقوع پیوسته است.» هم چنین ناصر پلنگی معتقد است: «اگر کسی ادعا کند که صورت مناسب نقاشی مبتنی بر بینش عرفانی اسلامی را در طول این ده، دوازده سال پیدا کرده، در واقع قضاوت نادرستی کرده است. ما هنوز در راه ایم. همه ی هنرمندان ایران باید تلاش کنند که صورت های مناسب این جهان بینی یعنی میراث فرهنگ وحی و عرفان را پیدا کنند. مهم این است که این حرکت شروع شود.»

گروهی دیگر از نقاشان انقلاب و نسل پیرو آنان در جستجوی به کارگیری صورت هنر سنتی ایران یا با تفکر بیان مسایل روز در مینیاتور به استفاده از این قالب هنری پرداختند از آن جمله علی رجبی و پرویز حالی که گر چه نیتشان متعهدانه بوده است اما آثارشان از منطق فراتر رفته و در استفاده از المان های جدید (چون تصاویری از رزمندگان که لباس های پرچین بر تن دارند) ناموفق بوده اند اما آنان که با ساختار هنرهای اسلامی رجوع کردند و ازعناصر و المان های تصویری هنر اسلامی ایرانی (چون استفاده از طرح های بته جقه، اختر و چلیپا و...) وام گرفتند به تجربه های درخشانی دست یافتند. در این میان استفاده از رنگ های آبی فیروزه ای، طلایی، انواع اخرایی و... که از ویژگی های هنرهای اسلامی می باشند به کار آنان دو صد ارزش داده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان