سرویس جنگ نرم مشرق - مؤسسه امریکن انترپرایز در یادداشتی به قلم مایکل روبین عضو ارشد این اندیشکده به بررسی ابعاد شکست آمریکا در افغانستان و سقوط کابل پرداخت و نوشت: تصرف سریع افغانستان توسط طالبان به دنبال دستور جو بایدن در مورد خروج نیروهای آمریکایی را باید یک فاجعه راهبردی دانست. هرچقدر که بایدن به دنبال سرزنش دیگران باشد، اما این اتفاق، میراث سیاسی او را شکل خواهد داد.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارشها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
شکست نظامی و اطلاعاتی آمریکا در افغانستان
این کارشناس و افسر سابق آژانس اطلاعات جاسوسی مرکزی آمریکا نوشت: به هر ترتیب حوادث کنونی تنها یک شکست نظامی برای ایالات متحده نیست، بلکه یک شکست اطلاعاتی نیز به شمار میرود.
آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) و سایر آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده علاوه بر اینکه سرعت پیشروی طالبان را به صورتی گسترده دست کم گرفته بودند، بلکه آنها در مورد دامنه توافقهای سیاسی انجام شده توسط طالبان با آغاز خروج آمریکا و تحرکات نظامی طالبان برای تصرف تقریباً همزمان مراکز استانهای افغانستان کاملا غفلت کردهاند.
در همین رابطه بیشتر بخوانید:
به باور نویسنده به نظر میرسد آمریکایی ها این واقعیت را که استانداران سایه طالبان به همراه کارکنان آنها همچنان فعال بودهاند تا وظایف استانی خود را بر عهده بگیرند، نادیده گرفتهاند. پرسشها در مورد ابعاد اشتباهات آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده را نمیتوان در چند دقیقه پاسخ داد. کاخ سفید راهبرد پس از خروج آمریکا را بر اساس پایههای پوسیدهای بنیان نهاده است.
سازمان سیا تاریخ و فرهنگ افغانستان را اشتباه فهمیده است
در ادامه این گزارش آمده است: دولت ترامپ و تیم جو بایدن خروج ایالات متحده از افغانستان را در حالی آغاز کردند که معتقد بودند توانمندیهای اطلاعاتی ایالات متحده، ارتش آمریکا را قادر خواهد ساخت تا توانایی حمله موشکی دوربرد همزمان به نیروهای شورشی و تروریست را داشته باشد. به هر ترتیب، شکست سیا نشان می دهد که با خروج نیروهای آمریکایی، آنها تا حدود زیادی نسبت به اتفاقات پیرامون خود کور بوده و کاخ سفید راهبرد پس از خروج آمریکا را بر اساس پایههای پوسیدهای بنیان نهاده است.
شاید سازمان سیا تاریخ و فرهنگ افغانستان را اشتباه فهمیده است. به هر ترتیب، جنبشهای سیاسی در افغانستان از اهمیت برخوردارند. در فاصله سالهای 1994 تا 1998 میلادی، پناهندگیها و معاملههای سیاسی و نه قدرت نظامی، عامل سلطه و قدرتنمایی طالبان بر این کشور بود.
فریب خوردن مقامات سیا در افغانستان و پاکستان
احتمالاً منابع اطلاعاتی سیا در داخل طالبان تا دو ماه پیش راستگو بودهاند، اما آنها با پیشبینی جهت وزش باد، تصمیم گرفتند تا تغییر دیدگاه داده و اطلاعات نادرستی به بالادستیهای خود ارسال کنند. و یا شاید رئیس پایگاه سیا در پاکستان چنان مجذوب میزبانهایش و روغن مار فروخته شده توسط پاکستانیها بوده که متوجه نشده آژانس اطلاعات بینالمللی پاکستان وی را با اطلاعات نادرست فریب داده است.
تفکرات رؤیایی نیز ممکن است در این وضعیت نقش داشته باشد. در جامعه اطلاعاتی ایالات متحده تاریخی طولانی در استفاده از اطلاعات برای پشتیبانی از اقدامات دیپلماتیک وجود دارد. در نتیجه، تلاش برای دستیابی به راهحلهای دیپلماتیک به جای میل به جنگ میتواند بسیاری از شکستهای اطلاعاتی را توضیح دهد.
سازمان سیا از حمله آذربایجان به ارمنستان نیز غافلگیر شد
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: حملات چندجانبه طالبان با حمایت پاکستان تنها تهاجمی نیست که آژانس اطلاعات مرکزی را به حاشیه رانده است. حدود کمتر از یک سال پیش، آذربایجان، کشوری همانند پاکستان که میزبان تعداد زیادی از نیروهای اطلاعاتی ایالات متحده بود، با حمله ناگهانی به ناگورونو_قرهباغ، آمریکایی ها بیخبر از همه جا را شوک زده کرد. سیا هرگز حاضر نشد شکست اطلاعاتی خود را توضیح دهد، شاید به این دلیل که نمایندگان کنگره درگیر انتخابات خود بوده و تعداد اندکی از روزنامهنگاران آمریکایی شاهد تراژدی انسانی به وجود آمده توسط حمله آذربایجانیها بودند.
جامعه اطلاعاتی آمریکا باید پاسخگوی اشتباهات و شکستهای خود باشد
ناتوانی کامل در شناسایی تمایلات و توانمندیها، پرسشهایی را در مورد اینکه آیا جامعه اطلاعاتی محصولات و تواناییهای خود را پس از شکست 11 سپتامبر بهبود داده و یا خیر، پدید آورده است. و آیا آنها تنها به یک برنامه شغل آفرینی تبدیل شده اند که تمرکز زیادی بر بازی سیاسی واشنگتن و نه انجام مناسب اهداف اصلی خود دارند؟
امریکن انترپرایز در پایان تصریح کرد: اگرچه به نظر میرسد تصمیم برای خروج نیروهای آمریکایی ارتباطی با ویلیام برنز، مدیر سیا نداشته است، اما شکست اطلاعاتی مرتبط با آن به وی مربوط است. آمریکایی ها با یک فاجعه امنیت ملی، دیپلماتیک و دفاعی روبرو شده اند که پیامدهای آن تا چند نسل را در بر میگیرد. لذا ضروری است که برنز توضیح دهد چرا آژانس چند میلیارد دلاری تحت مدیریت وی در پیشبینی تواناییها و اقدامات طالبان تا این حد اشتباه کرده است.