دکتر سیامک زند رضوی - استادیار جامعهشناسی دانشگاه باهنر کرمان
تحریریه زندگی آنلاین : زنان و دختران امروز مردسالاری را نمیپذیرند و افزایش خشونت در رفتارهایشان نتیجه مقاومت در مقابل مردسالاری نهادمند است. مردسالاری در جامعه ما عقبنشینی کرده است، مردانی به اشتباه بخواهند آن پدرسالاری سنتی و تاریخی را به همسر یا دخترشان تحمیل کنند با مقاومت زنان مواجه میشوند و گاهی این مقاومت به شکل خشونت متقابل از طرف زنان نمود پیدا میکند.
بیشتربخوانید:
خاستگاهها چیست؟
امروز با نسلی روبهرو هستیم که عموماً مادربزرگهایشان متولد دهه 40 شمسی هستند؛ این مادربزرگها نسبت به نسل قبلشان باسوادتر هستند و تحصیلات بیشتری دارند، در صورت تمایل امکان اشتغال خارج خانه پیدا کردند، امکان دریافت دستمزد و استقلال اقتصادی داشتند که از جمله پیامدهای آن، امکان انتخاب همسر را خارج از مناسبات خویشاوندی پیدا کردند و در نهایت خانوادههایی را تشکیل دادند که هم زن و هم مرد ازنظر اقتصادی نانآور خانه بودند و در آن خانه کسی به کسی نمیتوانست زور بگوید و مردسالاری سنتی در کشور ما از همین زمان رفتهرفته عقبنشینی کرده است.
با توجه به تحولات و سیاستهای کنترل جمعیت دهه 40، امکان پزشکی فاصلهگذاری میان فرزندان در این دوره شکل گرفت، درنتیجه خانمها با کنترلی که داشتند توانستند زندگی را به شکلی مدیریت کنند که وقت بیشتری برای فراغت، تحصیل و آموزش خود اختصاص دهند.
آن مادربزرگ دهه 40 دخترانی را به دنیا آورده است که ما امروزه با نوههایشان سروکار داریم که بعضاً متولد دهه 80 هستند، این نوهها در دامن آن مادر و مادربزرگ رشد کردند و دیگر پدیده پدرسالاری یعنی اینکه پدر خانه یا مرد خانه همانند برادر و همسر بتواند برای زن، دختر و خواهر تصمیم بگیرد را دیگر پذیرا نیستند.
اگر مردانی به اشتباه بخواهند آن پدرسالاری کمرنگ شده را به همسر یا دخترشان تحمیل کنند با مقاومت زنان مواجه میشوند، معمولاً هنگامیکه با این کشمکش مواجه میشویم میگوییم «خشونت خانوادگی اتفاق افتاده است» درحالیکه این مقاومتی از سوی زنان در مقابل خواستههای مردانی که بهطور سنتی انتظار تبعیت از زنان را دارند روی داده است.
مقاومت در قامت رفتار همراه با خشم
تبعیت بیچونوچرای زن از مرد در خانه و در نتیجه در جامعه شکسته است، اگر گروهی از پسران بخواهند به دختران زور بگویند، آنان از خود مقاومت نشان میدهند که گاهی این مقاومت به شکل رفتاری همراه با خشم و خشونت نیز نمایان میشود.
بیشتربخوانید:
خانوادهها کلیشههای جنسیتی را کنار بگذارند
مهمترین نکته در تربیت فرزندان - ضمن اینکه تفاوتهای جنسیتی را باید بهطور اصولی و عادلانه باید پذیرفت- این است که هر مادری بین کودک و نوجوان دختر و پسرش هیچ فرقی نگذارد، کلیشههای جنسیتی همانند اینکه دختران بازی آشپزی کنند و پسران بازی مهندسی یا پزشکی کنند را کنار بگذارند و همان امکان بازی که دختران دارند را برای پسران هم فراهم کنند و برعکس آن نیز رخ دهد.
بچههایمان را مسئولیتپذیر کنیم
به محض اینکه بچهها به 6-7 سالگی رسیدند مسئولیتهایی برایشان تعریف کنند تا کار خانگی در خانه برای هر دو جنس لذتبخش و نهادینه شود؛ همچنین مردها در کارهای خانه به همسر و مادر خود کمک کنند، اینگونه دیگر جامعهای پدرسالار و مردسالار به شکل کهن نخواهیم داشت؛ هرچند پدرسالاری عقبنشینیهای زیادی کرده اما هنوز در خشم و مقاومت زنان در مقابل خشونت مردان خود را نشان میدهد. برداشت من از آن چیزی که در فضای مجازی میبینم یک مقاومت خشمآلود دختران در مقابل خشونتهای کلامی از سوی پسران است.
چرایی رفتارهای خشن
یکی از این عوامل به موضوع پرهیز از خشونت توسط دستگاههای متولی حافظ نظم در ارتباط با مردم در جامعه مربوط میشود که اهمیت دارد. به همان درجهای که دستگاههای مسئول، خویشتنداری را کنار بگذارند و خشن عمل کنند، پیامد آن نهادینه شدن خشونت در جامعه خواهد بود. به هر درجهای که دستگاههایی که مسئول حفظ نظم هستند با آرامش نظم را ایجاد کنند و دست به خشونت نزنند، جامعه بهطورکلی به سمت خشونت سوق داده نمیشود.
بیشتربخوانید:
فضای مجازی موضوع را نمایان میکند
شبکههای اجتماعی در اطلاعرسانی این پدیدهها بسیار مهم هستند و بهنوعی یک دیدهبانی و داوری از سمت شهروندان در قالب "خرد جمعی" اتفاق میافتد که مساله را در مقیاس وسیع عمومی میکنند و بهجایی میرسانند که من و شما امروز در این زمینه صحبت کنیم. البته باید حواسمان باشد که این دوربینها همهجا نیستند و ما تنها یک نمونه شکار شده از پدیده روزمره را در جامعه میبینیم.
نوع مواجهه با پدیدههای اجتماعی
اینکه بدترین کار هم این است که این مساله را به موضوعی قضایی و پلیسی تبدیل کنیم، این کار بدترین نوع برخورد است برای اینکه در اصل این یک مساله اجتماعی است و باید در سطح خود حل و رفتار شود.