سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
پیشنهاد باهنر برای تشکیل نظام دو مجلسی در ایران
محمدرضا باهنر، فعال اصولگرا و از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی اخیراً در بخشی از یک مصاحبه پیرامون فعالیتهای مجلس و نظام تقنین در ایران گفته است: نظام تقنینی ما ساختار پیچیدهای دارد، با توجه به تجربیات 28 ساله و جایگاهی که مجلس باید در تصمیمگیریهای نظام داشته باشد، معتقدم که با یک مجلس، نمیتوان مملکت را اداره کرد و اگر در آینده قرار باشد اصلاحاتی در قانون اساسی صورت بگیرد، باید نظام قانونگذاری در کشور دو مجلسی باشد.
به گزارش مشرق، او می افزاید: دموکراسی، جمهوریت و مردم سالاری را از غرب گرفتیم، بی شک دموکراسی لوازم خاص خود را دارد، بسیاری از کشورها با سابقه طولانی در دموکراسی، نظام قانونگذاری آنها با دو مجلس اداره میشود.
باهنر تصریح میکند: نمایندگان مجلس با توجه به منافع منطقهای، دنبال منافع ملی را نمیگیرند، نیاز به تشکیل مجلس دوم با اختیار قانون گذاری ملی داریم.
این چهره اصولگرا در ادامه صحبتهای خود در این باره میگوید: نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، افرادی فعال، دلسوز، و متعهد هستند، ولی خاستگاه آنها منطقهای و صنفی است و متأسفانه دید ملی نسبت به مسائل ندارند و در مجموع، منافع ملی در مجلس متولی ندارد و اصولاً نمایندگان مجلس متولی منافع منطقهای هستند. ما به تشکیل یک مجلس دیگر با عضویت خبرگان و نخبگان کشور آن هم با نگاه کامل به مسائل و منافع ملی در نظام قانونگذاری کشور نیاز داریم، زیرا نمایندگان خانه ملت، با دید منطقهای و صنفی، دستشان زیر تیغ مردم حوزه انتخابی خود است، نه اینکه نخواهند دید ملی داشته باشند، بلکه پیرو تضادهای بین منافع ملی و منطقهای، متأسفانه نمایندگان مجلس با توجه به منافع منطقهای، دنبال منافع ملی را نمیگیرند.
او در پاسخ به این سؤال که "برخی مدعی هستند مجمع تشخیص مصلحت نظم و شورای نگهبان حکم همان مجلس دوم را دارند، موافق هستید؟ "، تأکید میکند: مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان، اختیار قانونگذاری ندارند، جز در مواردی استثناء که با دستور مقام معظم رهبری میتوانند در این رابطه اقدامی انجام دهند، ما مجلس دوم با اختیار قانونگذاری ملی میخواهیم که با مجلس شورای اسلامی در قالب نظام قانونگذاری کشور پیوند داشته باشند، زیرا مجلس قادر به حفظ منافع ملی نیست و برخی اختلافنظرها نیز با تشکیل مجلس دوم حل خواهد شد. قوانین در صورت شکلگیری مجلس دوم، باید به تصویب هردو مجلس برای اجرایی شدن برسد، طبق سازوکارهایی که ایجاد میشود، یک سری قوانین به طور مجزا باید در مجلس اول و دوم تصویب شود.[1]
*پیشنهاد قابل تأمل آقای باهنر در واقع تشکیل مجلس سنا علاوه بر مجلس نمایندگان است.
مجلسی که بتواند صرفا با در نظر قرار دادن منافع ملی کشور، قوانینی را تصویب کند و البته بر مصوبات مجلس نمایندگان نیز نظارت داشته باشد.
البته این گزاره به معنی بیتفاوتی نمایندگان مجلس به منافع ملی نیست اما در سوی دیگر قضیه هم نمیتوان منکر تأثیرات خاص این مسئله مهم شد که نمایندگان مجلس به هر حال نماینده تعدادی از قشرهای مختلف مردم در چند منطقه هستند که همواره در مظان پیگیری برخی مطالبات سرزمینی قرار دارند.
نمونه اجرایی شده نظام دو پارلمانی را میتوان در کشورهایی مثل انگلیس (مجلس اعیان) و آمریکا (مجلس سنا) مشاهده کرد.
نکته حائز اهمیت و قابل توجه در اشاره به صحبتهای مهندس باهنر اینست که مجال پیشنهادات اصلاحی در سیاست هرگز جای طعنههای سیاسی و جنجال نیست بلکه عرصه آزاداندیشی و استدلال است تا راهکارها چکشکاری شده و فیالنهایه بهترین پیشنهاد به دست آید.
اهتمام رجال سیاسی کشور به اصلاحات سیاسی از جمله وظایف و شأنیتهای این افراد است.
***
توانمندی بالای تئوریسین "فدائیان روحانی" در مدیریت!
رسول منتجبنیا، فعال اصلاحطلب و از داوطلبان نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری 1400 در بخشی از یک مصاحبه با شماره پنجشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز در اشاره به عدم احراز صلاحیتش از سوی شورای نگهبان گفته است:
"با توجه به برخوردهایی که با من شد، تصمیم دارم تا زنده هستم دیگر در هیچ مسئولیتی حضور نداشته باشم. با اینکه توان بالایی دارم ولی وقتی این برخوردها را مشاهده میکنم که میدان را واقعا تنگ کردهاند، دلیلی برای حضور نیست."
او همچنین میافزاید: اگر قوه قضائیه آماده است و مطابق آنچه میگوید که با تخلفات هر مقام و شخصیتی در هر رتبهای برخورد میکنم، به شکایات ردصلاحیتها بپردازد. یکی از شاکیان شورای نگهبان هستم. من و قطعا اکثریت کسانی که رد صلاحیت شدهاند آمادگی شکایت از شورای نگهبان را دارند. قوه قضائیه باید قانونا این موضوع را حل و فصل کند.[2]
*در فضای اجرائیات و سیاست، اینکه فردی ابراز کند من توانمندی بالایی دارم، نخبه هستم، راه حلی را میدانم و... هیچ اشکالی ندارد و باید همینگونه هم باشد که افراد به تواناییهای خود اذعان کنند.
اما نکته کلیدی در این فرایند آنست که این اذعان و بیان بایستی هم برای گوینده و هم برای شنونده "بر اساس کارنامه" باشد.
به این معنی که گوینده بتواند کارنامه خود درباره توانمندی یا توانمندیهایش را ارائه کند و شنونده هم قضاوت خود را به بررسی کارنامه اشاره شده موکول کند.
و اما در بحث آقای منتجبنیا و اشاره ایشان به توان بالایشان؛ ما به این بخش از کارنامه ایشان اشاره میکنیم که در سال 92 نه تنها دولتی ناکارآمد را در دامن رأی مردم گذاشتند بلکه در همان سال طی مصاحبهای در همین روزنامه آرمان هم تصریح کردند که ما اصلاحطلبان خودمان را "فدائیان دولت روحانی" قرار دادهایم! [3]
در واقع آقای منتجبنیا در بحث توانمندی که مدعی آن هستند با دو سؤال مهم مواجهاند:
اول اینکه چرا با این توانمندی متوجه ناتوانمندی آقای روحانی و دولتشان نشدند و مردم را از "رأی بد" بر حذر نداشتند!؟
و دوم اینکه چرا ناتوانیهای قابل مشاهده دولت آقای روحانی که از همان ابتدا با اصرار بر مذاکره و معطل گذاشتن ظرفیتهای داخلی مشخص بود را به هیچ انگاشتند و حتی ابراز کردند که ما "فدائیان دولت روحانی" هستیم!
(جالب آنکه این آقایان تا آخر هم حاضر به اعلام برائت از روحانی و اشاره به مثبتات رقیب نشدند.)
***
"تضمین روحانی" عذرخواهی نمیکند!
محمدرضا خاتمی، از دستگیرشدگان فتنه 88 و از حامیان روحانی طی اظهاراتی در مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران اظهار کرد: بنده حدود دو سال است که سخنرانی نداشتم چرا که حرفی برای گفتن نداشته و از نظر بنده همه حرفها زده شده است. از این وضعیت استفاده کردم تا بیشتر شنونده باشم و در درون خودم به این فکر کردم که چرا ما به این وضعیت رسیدیم و برای خروج از این وضعیت باید چه کاری انجام دهیم.
به گزارش اعتمادآنلاین او همچنین گفته است: امروز شاید اصلاحات اعتبار خود را در بین مردم از دست نداده باشد و مردم بگویند که شما افراد صادق و درستی هستید اما مردم معتقدند که دیگر مشکل به دست جریان اصلاحات حل نمیشود چرا که جریان اصلاحات امروز نه برنامه دارد و نه آدم دارد و صرفا حرفهای گذشته را تکرار میکند. نسل جوان برایش مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور میشود یا چه کسی نماینده مجلس میشود. درست است که ما به عنوان افراد سیاسی میدانیم که این بخش چه نقش میتواند در زندگی مردم داشته باشد اما مردم این موضوع را نمیدانند.
خاتمی میافزاید: ما در نظامی زندگی میکنیم که معتقدیم مردم باید در آن همه کاره باشند پس اولین اقدام در جریان اصلاحات باید بازسازی رابطه با مردم باشد. باید ادبیات جریان اصلاحات تغییر کند. ما باید به مردم بگوییم که حرف ما چیست و میخواهیم چه چیزی برای آنان به ارمغان بیاوریم. امروز چقدر جریان اصلاحات در کنار مردم است. جز تعدادی بیانیه چه حرکتی از این جریان دیده میشود. آیا مردم فکر نمیکنند که اصلاحات هم برای وضعیت کنونی برنامهای ندارد. ما باید در درون جریان اصلاحات به دنبال راهکارهایی تخصصی برای حل مشکلات مردم و تربیت نیرو باشیم. نباید مدام حرفهای تکراری را به زبان بیاوریم بلکه باید به مردم بگوییم اگر هدف توسعه و آبادانی کشور است مثلا در حوزه سیاست خارجی چه باید کرد. [4]
* پاسخ پرسشهای "چرا به این وضعیت رسیدیم و اکنون چه بگوییم!؟ " در گزینه "عذرخواهی" نهفته است.
اصلاحطلبان و از جمله شخص آقای خاتمی باید بدانند که در مقطع کنونی هیچ چیزی نمیتواند رفتار سیاسی آنها را در نزد مردم و نظام اسلامی معقول کند الا "عذرخواهی رسمی از ساحت مردم و نظام".
آنها باید بواسطه اینکه یک دولت ناکارآمد را 8 سال در دامن رأی مردم گذاشتند عذرخواهی کنند، دلایل این اشتباه بزرگ خود را بصورت کاملا سلیس توضیح دهند و در ادامه نیز به مثبتات رقیب در جبران اشتباهاتی که آنها بوجود آوردند، اشاره کنند.
گزینه بازسازی گفتمان هم میماند برای بعد از طی شدن این مراحل. البته اگر عزمی برای عقلانی شدن در ستاد اردوگاه اصلاحات باقی مانده باشد...
آقای خاتمی نمیتواند در شب انتخابات ریاستجمهوری سال 96 به مردم بگوید: "ما تضمین روحانی هستیم" اما امروز به جای عذرخواهی از "چه کنم!؟ " حرف بزند.
راه مشخص است. اگر عقلانیتی باشد.
***
1_ mshrgh.ir/1319545
2_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/329055
3_ http://fna.ir/a1hzoo
4_ etemadonline.com/fa/tiny/news-529592