طبق نظر محققان، روابط خوب تنها عامل مهم در تعیین «شاد» بودن افراد از دیدگاه خودشان است.
افراد شاد افراد سالمی هستند. افراد شاد بیشتر عمر میکنند و از زندگی باکیفیتتری لذت میبرند. عملکرد آنها در سطح بالاتری بوده و در جهت سلامت خودشان و دیگران و جامعه از تواناییها، مهارتها و قدرتهای خودشان بیشترین استفاده را میبرند. آنها معمولاً افراد دلسوزتری هستند و درنتیجه به اخلاقیات جامعه فایده بیشتری میرسانند. کمتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار میگیرند و اگر هم این اتفاق برایشان بیفتد، بهتر آن را کنترل کرده و سریعتر بهبود مییابند. کمتر دچار اضطراب، استرس و عصبانیت میشوند. درنتیجه اینها، کمتر به رفتارهای خشونتآمیز و ضداجتماعی مبادرت میورزند. روابط قویتر و بادوامتری داشته و درنتیجه سرمایه اجتماعی جامعه را تسهیل میکنند. به طور کلی، از نظر اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، معنوی و روانی به جامعه کمک میکنند. افراد شاد در مقایسه با افراد ناراحت و افسرده فشار کمتری بر خدمات و سازمانهای بهداشتی و مراقبتی و رفاه اجتماعی، پلیس و دستگاه قضایی وارد میکنند و برای اقتصاد هم مفیدترند. به عبارت دیگر، ساختن سطح بالاتری از شادی و خوشبختی فردی نه تنها برای خود فرد فایدهرسان خواهد بود، بلکه جامعه سالمتر و شادتری نیز خواهد ساخت.
با توجه به این موارد و میزان بالای افسردگی در جوامع امروزی، آیا دلیل بهتری برای جوامع، کشورها و ملتها وجود دارد که به این سوال بیشتر بپردازند: چطور میتوان محیطی ساخت که به بهترین شکل ممکن شادی شهروندان را فراهم کند؟ اما برای پرداختن به این سوال، لازم است اول به چند سوال بپردازیم: چه عواملی در شادی فرد و درنتیجه آن شادی جامعه دخیلاند؟ جامعه چطور میتواند محیطی مثبت برای ارتقای شادی فراهم آورد؟
خوشبختانه در دهه اخیر تحقیقات و مطالعات فراوان چیزهای زیادی درمورد شادی به ما یاد داده است. اکثر تحقیقاتی که قبل از آن انجام گرفته بودند، حداقل در دنیای غرب، بر ناهنجاریهای روانی، عدم کارایی و خصیصههای ذاتی تمرکز داشتند – درحالیکه شادی بعد از برآورده شدن نیازهای فیزیکی به غذا، سرپناه و سلامتی، مهمترین هدف زندگی است. خوب، از این تحقیقات چه آموختهایم؟
اول اینکه تحقیقات مربوط به شادی نشان میدهند که روابط بالاترین امتیاز را دارد. در یک تحقیق محققان از افراد مختلف سوال کردند که چه عاملی مهمترین جایگاه را در تعیین شادی افراد خیلی شاد و خوشبخت دارد؟ رمز شاد بودن این افراد «خیلی شاد» چیست؟ پاسخ مشخص است: مهمترین متغیر این بود که افراد «خیلی شاد» روابط اجتماعی خوبی با دیگران دارند. تحقیقات دیگر این را تایید میکنند و عنوان میکنند که «میتوان گفت روابط مهمترین عامل در رضایت از زندگی و سلامت احساسی به شمار میرود.»
دومین عامل مهم در لیست، داشتن حس معنویت است. درواقع، داشتن حس معنویت با داشتن یک زندگی خوب ارتباط دارد. این رابطه بین شادی و داشتن نگرش دیدن تصویر بزرگتر در زندگی، در تحقیقات مختلف که روی جنسیتها، سنین، مذهبها و ملیتهای مختلف انجام گرفته است، تایید میشود. تلاش برای معنویت با داشتن سطح بالاتری از سلامت، به ویژه درمورد تاثیر مثبت و رضایت از زندگی و ازدواج، در ارتباط است. تحقیقات مشخص کردهاند که کسانیکه اعتقادات معنوی قویتری دارند شادتر بوده و در برابر افسردگی مقاومتر هستند. به همین ترتیب، به نظر میرسد که این افراد با سختیهای زندگی و بیماریهای جسمی بهتر کنار میآیند.
محققان دریافتهاند که وقتی ما از تواناییها، منابع، مهارتها و قدرتهایمان استفاده میکنیم، با خودٍ واقعیمان ارتباط برقرار کرده و حس انرژی و عملکرد بهتر را تجربه میکنیم. شناخت و استفاده از تواناییهای فردی یک عامل تعیینکننده در سلامت روانی فرد محسوب میشود که درمقابل با عملکرد بهینه جامعه نیز در ارتباط است. یک تحقیق که بروی گروهی افراد افسرده انجام گرفت مشخص کرد که شناخت تواناییهای خود و پیدا کردن راهی برای استفاده از آنها، تاثیر بسیار مثبتی بر کاهش افسردگی و تسریع روند بهبودی افراد داشته است.
بااینکه جستجوی خوشبختی مسئلهای شخصی و یک مسئولیت فردی است اما هر جامعه هم میخواهد شهروندان آن عملکرد بهتری داشته باشند، به همین دلیل باید محیطی مناسب فراهم کند که افراد بتوانند در آن شادی و خوشبختی خود را جستجو کند. این ما را به سوال بعدی میکشاند: جوامع و دولتها چطور میتوانند چنین محیطی فراهم کنند؟
درمورد روابط، معنویت و شناخت تواناییها و استفاده از آنها، برای ایجاد شادی ابتدا میبایست سیاستها و تمرینهایی ایجاد شود که الف) به روابط مثبت، سالم و محترم احترام گذاشته شده و ارزش داده شود، ب) ارزشها و پیوندهای خانوادگی تقویت شود، ج) به افراد آزادی ایحاد روابط سالم و شاد داده شود و د) حفظ این روابط تشویق شود.
دوم اینکه درمورد معنویت، دولتها باید محیطی فراهم کنند که افراد در آن، الف) بتوانند آزادانه راه و مسلک معنوی خود را دنبال کنند، ب) بتوانند بدون ترس از بازخواست و مجازات این اعتقادات را حفظ کنند، ج) بتوانند آزادانه در برنامهها و مراسمهای مربوط به این اعتقادات شرکت کنند.
سوم اینکه، یک جامعه سالم و مفید جامعهای است که مشارکت شهروندان در آن برمبنای تواناییهای فردی آنهاست. برای بهره بردن از این، جامعه باید فرصتهایی برای شهروندان خود فراهم کند که، الف) تواناییهای خود را کشف کنند، ب) این تواناییها را رشد داده و آموزش دهند و ج) به طور مثبتی از این تواناییها استفاده کنند.
افراد شاد مشارکت بیشتری در اجتماع دارند و فشار کمتری نیز بر منابع اجتماعی وارد میکنند. به همین دلیل جوامع باید تحقیقات زیادی بر روی روشهای ایجاد این شادی در شهروندان و فراهم آوردن محیطی مناسب برای تقویت شادی در آنها انجام دهند. با این روش نه تنها تکتک افراد جامعه شادتر و مفیدتر خواهند بود، بلکه جامعه و دنیایی شادتر خواهیم داشت.