کتاب «هیاهوی سکوت» اثری به قلم جواد کلاته عربی است که در نشر بعثت 27 منتشر شده است. این کتاب به زندگی شهید عباس ورامینی میپردازد و نقشهای این شهید را در زمان ابتدای انقلاب و دوران جنگ بهویژه حضورش در ستاد عملیات لشکر 27 محمد رسول الله مورد واکاوی قرار میدهد. کلاته عربی این کتاب را به روش مستند نگاری به رشته تحریر درآورده است.
در جلسه یاد شده کلاته عربی و مرتضی قاضی (منتقد آثار فرهنگ مقاومت) صحبت کردند و گلعلی بابایی از نویسندگان شاخص حوزه فرهنگ مقاومت اشارههایی درباره شکلهای مختلف مستندنگاری کرد. همچنین نویسندگان جوان و علاقمندانی به حوزه فرهنگ مقاومت نیز در این جلسه کارگاهی حضور داشتند.
تصویر ذهنی کلاته عربی از شهید ورامینی
در ابتدای این جلسه کلاته عربی با بیان اینکه از ابتدا آشنایی با شخصیت شهید عباس ورامینی نداشت و تنها یک چهره از او بر روی یک دیوار نقاشی شده در خیابان ولیعصر را در ذهن داشت گفت: هنگامیکه در قفسه تحقیق شهدای [انتشارات] نام شهید ورامینی را دیدم آن تصویر فقط در ذهنم بود.
وی در ادامه افزود: این شهید در دو مقطع خوش درخشیده است. اول در زمان ابتدای انقلاب بود که ماجرای تسخیر لانه جاسوسی (سفارت سابق آمریکا) پیش آمد. این شهید در روز دوم تسخیرلانه به عنوان عنصری فعال حضور داشت. از روز دوم این ماجرا به عنوان شخصیتی اطلاعاتی و امنیتی در لانه جاسوسی حضور داشت و فعالیتهای مهمی انجام داد. بعد از اینکه «زحمتکش» میرود، شهید ورامینی مسئول عملیات لانه میشود.
کلاته عربی با اشاره به دومین فعالیت مهم شهید ورامینی گفت: هنگامیکه او وارد لشکر 27 محد رسول الله (ص) میشود، یک فرمانده گروهان بود و در گردان شهید وزوایی فعالیت میکرد. بعدها معاون گردان میشود. در دوران شهید همت نیز رئیس ستاد لشکر 27 میشود و در نهایت در عملیات والفجر 4 شهید میشود.
دستیابی به مستندات زیاد درباره شهید
نویسنده کتاب «در هیاهوی سکوت» بعد از طرح مقدمه فوق به بیان این موضوع پرداخت که وقتی به ماجراهای شهید ورامینی میپرداختم به مستندات زیادی دست پیدا کردم و افزود: این شهید نامهای خطاب به مردم ایران مینویسد که میثاق نامه شهادت است. درحالی که در ابتدای جنگ شهات هنوز «مُد» نبود. بعدها فرهنگ شهادت طلبی در جبههها رواج پیدا کرد.
کلاته عربی سپس به دیگر مستندات مورد استفاده برای نگارش این کتاب اشاره کرد و گفت: شهید ورامینی در عملیاتهایی همچون والفجر مقدماتی مصاحبههایی با راویان جنگ داشت. همچنین سخنرانیهایی انجام داده بود و در عملیات والفجر 4 نیز مکالمات بیسیم داشت.
«در هیاهوی سکوت» بیشتر اهمیت دارد تا جذابیت
وی براساس یک تقسیمبندی آثار فرهنگ مقاومت براساس جذابیت اثر و اهمیت نگارش آن، کتاب «در هیاهوی سکوت» را متعلق به آثاری دانست که در آن اهمیت اثر برجستهتر است و ادامه داد: نگارش این کتاب را بیشتر براساس اهمیت آن دیدم و از سندهای مستقیم بیشتری استفاده کرد. برای تهیه این اثر یک بخشی از روایتها را به راویان دادم و مصاحبهها و سخنرانیها، مکالمات بیسیم، احکام نظامی و دفترچههای راوی را مورد استفاده قرار دادم. در مورد فعالیتهای روزهای پایانی زندگی شهید چون مستنداتی نداشتم از دفترچه راویان استفاده کردم تا مشخص کنم آن زمان ورامینی مشغول چه کارهایی بوده و –در جبهه- به کجا میرفته است.
وی با بیان اینکه روش خودم را در این اثر استفاده از سند مستقیم قرار دادم و سعی کردم اثری در حوزه مستند نگاری آماده کنم، تاکید کرد: 4 سال از زمان پایان کتاب «در هیاهوی سکوت» میگذرد و احساس میکنم هرآنچه در این حوزه میخواستم بنویسم را تاکنون نوشتم و انگیزهای برای نوشتن کتاب مشابه ندارم.
سختیهای نگارش زندگینامه
در بخش دیگری از این جلسه مرتضی قاضی، منتقد اثر ضمن اشاره به اینکه کلاته عربی در کتاب «در هیاهوی سکوت» تمام توان و هنر خود را بهکار بسته است، گفت: نگارش زندگینامه کاری بسیار سخت است چرا که با شناخت شخصیت و بازنمایی آن مواجه هستیم.
وی افزود: وقتی با شخصیت طرف هستیم و میخواهیم درباره آن به شکل روان حرف بزنیم، نویسنده در مقام دانای کل که جانشینی برای خداوند است، لوکیشن (مکان)، فضا و زمانه شخصیت را باید ببیند و از جایی بالاتر شخصیت شهید را میبینید که کار سخت و پیچیدهای است. در این کتاب کلاته عربی قالب سخت و پیچیده را انتخاب کرده است.
مطالعه کتاب پشت فرمان خودرو!
قاضی با طرح این سوال که ادعای اصلی کتاب «در هیاهوی سکوت» چیست، و طرح این پرسش که پاسخ از جلد آن مشخص است عناوین اصلی جلد را از کتاب چاپ قدیم و جدید خواند و ادامه داد: من کتاب چاپ قدیم را خواندم و بر اثر استفاده زیاد و ماندن زیر آفتاب کهنه شده [اشاره به در دست گرفتن زیاد] و این کتاب را پشت فرمان خودرو و در ترافیک خواندم [خنده حاضران] و این موضوع دو نکته را میرساند، اول اینکه انقدر اثر برایم مهم بود که نمیتوانستم صبر کنم بعد از ساعت کار در منزل بخوانم و بعد اینکه میخواستم از وقت خودم برای مطالعه آن استفاده کنم.
وی اظهار داشت: این کتاب روایت مستندی از زندگی یک دانشجوی خط امام (ره) و رئیس ستاد عملیات لشکر 27 است که روی جلد آمده است. این نوع بیان یعنی زندگی شهید ابعاد بیشتری داشته و در این اثر قرار است به یک موضوع –مورد اشاره روی جلد- پرداخته شود.
قاضی ادامه داد: وقتی به اثری عنوان مستند روایی زندگی بگوییم، یعنی قالب اثر روایی است.
منطق استفاده از اسناد چیست؟
این منتقد در ادامه این جلسه کارگاهی به طرح این سوال از حاضران پرداخت که آیا کلاته عربی میتوانست از روشهای دیگری برای آماده کردن اثر استفاده کنم و اگر بله، تا چه حد موفق میشد و سپس تاکید کرد: در این اثر کلاته عربی بین روایت سوم شخص و اول شخص میرود، جای سوال است با چه منطقی این رفت و برگشت صورت میگیرد. آوردن روایتها و نوع استفاده از راوی اول شخص و چگونگی شناساندن آن موضوع مهمی است. کلاته عربی در انتهای متن راوی را معرفی کرده است.
قاضی در بخش دیگری گفت: وقتی بیان واقعهای را براساس اسناد میخواهیم پیش ببریم، سند استفادههای گوناگونی دارد. به عنوان مثال با آوردن سند میخواهیم بگوییم کاری که انجام شده مستند است. گاهی هم از تعدد اسناد استفاده میکنیم که آن را به رخ بکشیم. به عنوان مثال در متن تاکید میکنیم که 20 سند داریم اما به دلیل زیاد بودن تعداد از یکی استفاده میکنیم.
وی ادامه داد: گاهی در آثار اسنادی استفاده میشود که شخصیت شهید مدنظر در آن سند حرفی نزده است [اشاره به حضور کمرنگ شخصیت محوری اثر] اما آوردن سند حال و هوای فضا و جلسات را نشان میدهد. گاهی در سندها لحن و فضای جمع و کلمات و منطق جلسه منعکس میشود.
وی افزود: گاهی با سندها، شخصیتها را میبینیم؛ سند یک گره از –ابعاد- شخصیت را باز میکند. گاهی با سند نوع رفتار، گفتوگو و تصمیم او را میفهمیم.
اهمیت نقش فعال دانای کل
قاضی سپس گفت: بخشی از اسناد کتاب «در هیاهوی سکوت» از جنس نشان دادن فضاست. در مورد این اسناد میبینیم حضور شهید ورامینی در آن فضا احساس نمیشود و این نوع سندها کمکی برای شناخت شخصیت شهید نمیکند. ممکن است این نوع اسناد برای نشان دادن مدیریت جلسه باشد یا اینکه گوش به فرمان بودن شهید را نشان دهد.
این منتقد ضمن تاکید بر نقش دانای کل در استفاده از اسناد گفت: دانای کل وقتی میخواهد اهمیت ماجرایی را به مخاطب نشان دهد باید فعالتر عمل کند و فقط سندها را پشت سرهم نیاورد. [اشاره به ورود نویسنده به اسناد و استفاده گزیده از متن آنها و استفاده از اسناد در خدمت اثر خودش]
قاضی خطاب به کلاته عربی گفت: انتظار داشتم ورود بیشتر و فعالتری در اثر میکردید. البته در استفاده فعال از اسناد نیاز است آن چیزی که مدنظر داریم با اشاره مستقیم و دقیق بیان کنیم [اشاره به استفاده از اسناد متناسب با حال و هوای مدنظر نویسنده کتاب] البته این کار را نباید خیلی گل درشت انجام دهیم. بیشتر منظورم این است که خلاصه آن چیزی که سند میخواهد بگوید را نویسنده کتاب مورد اشاره قرار دهد.
مهم بودن روایت از پیرامون شخصیت شهید
کلاته عربی در واکنش به این بخش از صحبتهای قاضی ضمن تایید این نکات گفت: سعی کردم جلو جلو و پیشاپیش به ماجراها ورود نکنم. روش من این است که در جاییکه دانای کل هستیم از سند نگویم؛ سعی کردم روایتها مکمل یکدیگر باشند و بنا ندارم با مخاطب کتاب مستقیم حرف بزنم.
وی افزود: در کتاب ورامینی، پیرامون او هم مهم است، در این کتاب مساله سپاه 11 قدر را داریم و مطرح میکنیم. [اشاره به استفاده از اسنادی که شخصیت شهید ورامینی کمرنگ است] وقتی در بستر جنگ روایتی را طرح میکنیم داریم خود جنگ را هم روایت میکنیم.
قاضی در واکنش به کلاته عربی گفت: اتفاقا اگر میخواستید از فضای جنگ بگویید، نیاز به ورود بیشتر مستند نگار است. برای مواردی که میخواهیم موضوع جنگ را بگویید، نیاز است مثل کتابهای پژوهشی عملیاتی شروع کنیم.
ذوق زدگی برخی نویسندگان در مواجهه با اسناد!
این منتقد در ادامه گفت: کتاب «در هیاهوی سکوت» در هدف خود موفق است و نکاتی که مطرح میشوند برای آینده هستند؛ در مورد اسناد نامهای نیاز به آوردن همه متن آن نیست.
قاضی مجدد با تاکید بر نقش آفرینی فعال نویسنده دانای کل خاطر نشان کرد: نویسندگان گاهی وقتی به سندی میرسند ذوق زده میشوند و میخواهند از همه آن استفاده کنند.
این منتقد با طرح نقدی درباره رابطههای شخصی شهید مثل روابطش با همسر و موضوع باورهای شهید که در کتاب «در هیاهوی سکوت» پرداخته نشدهاند، تاکید کرد: موضوع –نقش- سمیه جهانگیری در کتاب و افکار او به عنوان همنشین شهید کاویده نشده است.
فضای احساسی نامههای شهید را خراب نکردم...
کلاته عربی پاسخ داد: اینکه من به عنوان عنصر فعال و کنشگر وارد بخش نامهها بشوم را نمیپذیرم. اما اسناد جلسات را میشود ورود کرد. چرا که برخی جلسات و بیسیمها طولانی هستند. البته در مورد نامهها هم حواسم بود که بلند نشوند. چیزی که در مورد نامههای ورامینی احساس کردم این بود که اگر وارد بشوم خراب میشود و فضای نامه میشکست چون متن آنها بار عاطفی دارد.
قاضی در تکمیل این صحبتهای کلاته عربی گفت: برخی افراد در گذر زمان حال و هوایشان عوض میشود. برخی نامهها در آن بستر زمان حال و هوای احساسی داشتند.
چند شیوه برای جابهجایی بین شخصیتها
این منتقد در بخش دیگری ضمن اشاره به مثالهایی از استفاده اسناد در کتابهای «الف لام خمینی»، «ر» و «همپای صاعقه» گفت: در کتاب همپای صاعقه مستقیم نام افراد و مسئولیتشان آمده است و در ادامه بعد از دو نقطه «:» نقل قول شده است. نویسنده هم از دانای کل به اول شخص رفت و برگشت میکند. در کتاب «ر» (اثر مریم برادران) نویسنده جمله نقل قول اول شخص را پنهان میکند و در پاراگراف قبل اشارهای میکند که در ادامه قرار است چه کسی صحبت کند. کلاته عربی از دو نقطه برای نقل قول استفاده نمیکند، در پاراگراف قبل هم اشارهای نمیکند که قرار است چه کسی حرف بزند مستقیم بین اول شخص و سوم شخص رفت و برگشت میکند.
وی تاکید کرد: به عنوان مخاطب با «در هیاهوی سکوت» اذیت شدم؛ اینکه در نقل قولها، نام افرادی که صحبت کردند مطرح نشده و تا آخر متن برویم تا آنها را بشناسیم ظلم به مخاطب است!
کلاته عربی در واکنش گفت: صحبت مستقیم با مخاطب را نمیپسندم و برای همین به رفت و برگشت بین اول شخص و سوم شخص [بدون اشاره پیشینی] روی آوردم. خواستم تعریف نکنم که چه کسی حرف میزند.
روایت اول شخص را کجا به کار ببریم؟
در ادامه این جلسه کارگاهی قاضی با طرح سوالی مبنی بر اینکه چرا در متن آثار مستند نگاری روایتهای اول شخص میآوریم یک دلیل آن را انتقال لحن دانست و نشان دادن این لحن را در روایتهای اول شخص ضروری دانست.
وی در بخش دیگری افزود: برخی روایتهای اول شخص را به شکل یکدست میآورند. اما هر کدام باید رنگ مخصوص به خود را داشته باشد.
در همین رابطه کلاته عربی ضمن اشاره به اینکه اگر لحن در اثر نشان داده نشود یک کار مستند نگاری نیست، و روایت اول شخص دارای روح است در بخش دیگری اظهار داشت: بعضی جاها ادعاهایی وجود دارد که نیاز است روایت اول شخص استفاده شود.
قاضی تاکید کرد: گاهی بین دو نفر اختلافی هست که در چنین مواقعی روایت اول شخص به نویسنده کمک میکند.
کلاته عربی در سخنان پایانی خود گفت: در نگارش «در هیاهوی سکوت» از آثار گلعلی بابایی و کتاب «ر» استفاده کردم و سعی کردم مطول صحبت نکنم و گزیدهگوی باشم.
قاضی هم گفت: بهنظر میآید برای کلاته عربی واقعه و بیان آن مهم است.
همه چیز را نمیشود همهجا گفت...
گلعلی بابایی، نویسنده آثار شاخص در حوزه فرهنگ مقاومت که از مهمانان این جلسه کارگاهی نقد کتاب بود در بخشی از این جلسه گفت: شهدا شخصیتهای عمیقی دارند و هرچه سند بهدست بیاوریم باز هم چیزهایی هستند که وقتی به آنها دسترسی پیدا میکنیم با خود میگوییم ایکاش آنها هم در کتاب استفاده میشدند.
وی افزود: شهید ورامینی یک فرد احساسی، اخلاقی و اعتقادی بود و در نامههایش این موضوعات دیده میشوند. به تعبیر آقای کلاته عربی همین که مستند نگار دربارهاش –صرفا- توصیف بکند خوب است. کتاب «در هیاهوی سکوت» مانند اثر «الف لام خمینی» [اثری که قاضی از استفاده اسناد در این کتاب چند مصداق آورد] نیست. هرچیزی را نمیشود همه جا گفت!
مجید محمد ولی، از فعالان حوزه فرهنگی دفاع مقدس نیز در سخنان کوتاهی ضمن تایید بر این نکته اگر کلاته عربی امروز بخواهد کتاب دیگری –مشابه در هیاهوی سکوت- بنویسد از روش دیگری استفاده خواهد کرد به مصداقهایی از شیوه نگارش آثار این نویسنده اشاره کرد که در آن استفاده از اسناد و شناساندن شخصیتها به شکل دیگری صورت گرفته است./ ایبنا