حقیقت آن است که حوالههای واردات خودرو، مربوط به اصل صعود تیم ملی به مرحله نهایی جامجهانی است. درست یا غلط، قول و قرارش همان زمان گذاشته شده بود، اما طبق معمول اهدای آن به طول انجامید و تا شب بازی ایران و آمریکا عقب افتاد. تاخیر در پرداخت این جایزه، آنقدر جنجالی شد که مهدی طارمی را به نمایندگی از بازیکنان به دفتر مقامات سیاسی کشاند و حواشی جدید آفرید. در نهایت با چند ماه دیرکرد، گویا مدیران مربوطه تصور کردند شب بازی ایران و آمریکا بهترین فرصت برای وفای عهد است. آنها با خودشان اینطور فکر کردند که این حوالهها، هم پاداش برتری برابر ولز محسوب میشود و هم روحیه بازیکنان را برای دیدار سرنوشتساز با آمریکا بالا میبرد. چیزی که در محاسبه دوستان وجود نداشت اما، مربوط میشود به احتمال شکست ملیپوشان برابر آمریکا. آنها حساب نکردند که اگر چنین اتفاقی رخ بدهد و همزمان خبر تقدیم حوالهها رسانهای شود، چه جو منفی بزرگی به وجود خواهد آمد. با این حال از بد حادثه، دقیقا همین اتفاق رخ داد و حالا نتیجه شده آن که هر سایت و صفحهای را که باز میکنید، موجی از انتقادها را علیه بازیکنان، مربیان و مدیران میبینید. آنها مدام سوال میکنند چرا بازیکنان باید چنین دستخوشی بگیرند؛ آن هم در حالی که نتیجه بسیار ضعیفی به دست آوردهاند.
شاید اگر این جوایز همان زمان پرداخت میشد، حساسیت کمتری به وجود میآمد. با این حال اصل انتقادها مربوط میشود به تقویت انگارههای مالی برای بازی در تیمی که «ملی» خوانده میشود. نه اینکه جایزه دادن بد باشد، اما هر آدمی باید برای پوشیدن پیراهن تیم کشورش، بیشترین انگیزه معنوی را داشته باشد؛ طوری که چنین جوایزی در حاشیه قرار بگیرد و آنقدر مهم نباشد که یک فوتبالیست برای وصولش، به ملاقات مقامات ارشد سیاسی برود. پرسش دیگر این است که اگر بازیکنان ایران به خاطر این عملکرد حواله واردات خودرو میگیرند، ژاپنیها که دو دوره پیاپی از گروهشان بالا رفتهاند و نفس بزرگان فوتبال جهان مثل آلمان و اسپانیا را گرفتهاند، چه پاداشی باید دریافت کنند؟