دو خودرو فوق هر دو خودرو های “سلول سوختی” هستند که می توانید آنها را “سوخت هیدروژنی” هم بخوانید. حقیقت اینست که فرقی نمی کند آنها را چه بخوانید، اینها با موتور الکتریکی حرکت می کنند ولی برای تولید الکتریسیته از تبدیل هیدروژن به آب کمک می گیرند.
اکنون مسابقه ای برای ساخت خودرو های Zero Emission که هیچ نوع گاز مضری تولید نمی کنند در جریان است و خودرو های هیبریدی فقط راه حلی موقتی برای رسیدن به خودرو های تولید گاز صفر هستند.
حالا در مسابقه تولید گاز صفر پرچمدار خودرو های الکتریکی تسلا است ولی در سمت مقابل پرچمداری نیست بلکه چند شرکت مانند تویوتا، هوندا، و هیوندای هستند ولی آنها هم در خفا در حال کار بر روی خودرو های الکتریکی هم هستند که اگر خودرو های هیدروژنی پیروز نشدند اینها دستشان خالی نباشد.
بهرحال در حال حاضر فقط دو مدل خودرو هیدروژنی در بازار کالیفرنیا فروخته می شوند که در بقیه امریکا قابل استفاده نیستند زیرا پمپ هیدروژن فقط در کالیفرنیا وجود دارد. این دو مدل یکی “هوندا کلریتی” است و دیگری “تویوتا میرای”.
قبل از هرچیز باید بگویم که درست است که سازندگان دارند سعی می کنند خودرو های الکتریکی و یا هیدروژنی شان قیافه ای مشخص داشته باشند ولی خودرو هایی مانند “نیسان لیف الکتریکی” و یا “هوندا کلریتی” و یا “تویوتا میرای” واقعاً زشت هستند.
هوندا کلریتی
از زشتی که بگذریم امروز 7 ژوئن 2017 توانستم با اولین خودرو “سلول سوختی” یا “هیدروژنی” زندگی ام، رانندگی بنمایم. با مقالاتی که راجع به این خودرو ها خوانده بودم با انتظاری کم به نمایندگی هوندا رفتم. از نظر روانی این مسئله جالبی است که مثلاً اگر کسی از یک خودرو که شما ندیده اید خیلی تعریف بکند انتظارات شما بالا می رود حالا با دیدن آن خودرو شما ممکن است به نظرتان بیاید که این خودرو آن قدر هم تعریفی نیست و برعکس آن هم صحیح است.
یادم هست که وقتی در 1973 امتحان گواهینامه خلبانی می دادم، معلمین آن قدر از من تعریف کرده بودند و مرا اول فرستادند که آزمایش کنند، امتحان گیرنده بنظرش آمد که من آن قدرها هم خوب نیستم و مرا رد کرد و بقیه را قبول.
حالا من با انتظاری بسیار کم به سراغ هوندای کلریتی رفتم. اول بگویم که من از دروغ گفتن اصلاً خوشم نمی آید حالا به هر دلیلی باشد ولی برای تست این خودرو باید خود را خریدار معرفی می کردم و متأسفانه به دروغ خود را خریدار احتمالی برای دخترم معرفی کردم. اولین چیزی که شنیدم این بود که باید ده ماه برای دریافت آن صبر کنم. گفتم ده ماه؟! مسئول مربوطه گفت بله چون تولید خودرو کم است. گفتم خب چرا اضافه نمی کنند؟ گفت هوندا روی هر واحد ضرر می کند و قیمت تمام شده این خودرو ها خیلی بالا است درحالیکه شما با پرداخت 3700 دلار و ماهی 400 دلار برای سه سال خودرو را اجاره می کنید که ایالت کالیفرنیا بشما 5000 دلار پس می دهد پس در واقع خودرو را بدون پیش پرداخت و بدون پرداخت قسط تا سه ماه دریافت می کنید. بعد از سه سال آنها خودرو را نابود می کنند و بهیچوجه به شما نمی فروشند. برای همین برای کم کردن ضرر خود آنرا به تعداد کم تولید می کنند.
حالا رفتیم سراغ خودرو. گفتم می خواهم موتور را ببینم. کاپوت را بالا زد و یک موتور بزرگ بسیار بسیار پیچیده فضای موتور را پر کرده بود. اگر نمی دانستید که این یک خودرو هیدروژنی است ممکن بود فکر کنید با یک موتور شش سیلندر پیچیده سروکار دارید. این یک فرق بزرگ با خودرو های برقی است که همه چیز زیر خودرو است و صندوق عقب و جلو برای بارگیری است. در این خودرو صندوق جلو پر است و صندوق عقب هم جای کمی دارد زیرا یک مخزن اکسیژن در صندوق عقب است و دیگری زیر صندلی عقب.
هوندا کلریتی
می توانید فرض کنید که در صندلی عقب روی بمب هیدروژنی نشسته اید و برای احتیاط یک بمب هم پشت سرتان است. نمی دانم که چگونه پر کردن هیدروژن می تواند صد در صد ایمن باشد مثال های خودرو های گازی در کشور خودمان شاید مثال خوبی باشد شاید هم نباشد. البته خودرو برقی هم می تواند آتش بگیرد و من در ایران آنرا در مسابقه خودرو های الکتریکی دیدم ولی تسلا تابحال شانس آورده که این اتفاق بدون تصادف با مانع اتفاق نیفتاده است.
از فروشنده پرسیدم که آیا لوله اگزوزی که از آن آب بیرون بیاید وجود دارد وی گفت نه ولی نتوانست مشخصاً به من نشان دهد که آب چگونه تبخیر می شود ولی صحبت از پنکه ای کرد که برای پخش بخارات استفاده می شود و حتی روی ریموت یک عکس پنکه برای اینکار وجود داشت.
هوندا کلریتی
بعد از آن سوار خودرو شدیم. تودوزی خوب بود و چرم و چوب مصنوعی به اندازه کافی استفاده شده بود.
برعکس خودرو های الکتریکی اینجا دوباره دکمه استارت وجود دارد که البته فقط خودرو را آماده می کند و بعد از دیدن علامت ready دکمه D در کنسول وسط را فشار داده و یا دکمه R را فشار می دهید که قبل از آن باید دسته ای کوچک را به عقب بفرستید که یک موقع در حالت حرکت اتفاقاً دستتان روی R نرود. بهرحال با فشار D حرکت کردم. به خیابان رفتیم شتاب خودرو خیلی خوب بود. البته تسلا نبود ولی برای نود درصد آدم ها شتاب زیاد تسلا مورد استفاده شاید نباشد. شتاب 9-8 ثانیه ای در حد زانتیا و غیره بود و بر خودرو کاملاً متمدنانه رفتار می کرد و فرقی با مثلاً نیسان لیف نداشت.
برد این خودرو در حدود 340 مایل است که حدود 40 مایل از تسلای 100 بیشتر است ولی تسلا را می توان در هر خانه یا پمپ بنزینی که در آن برق وجود داشته باشد شارژ کرد ولی این خودرو پس از اتمام هیدروژن فقط با کفی می تواند حرکت کند.
تست هوندا را با دید خوبی تمام کردم و حالا باید به سمت نمایندگی تویوتا می رفتم.
بعد از دو روز سراغ نمایندگی تویوتای میرای رفتم و متأسفانه با همان داستان قبلی توانستم تویوتا را نیز تست نمایم. اینجا هم با 3800 دلار می توانستید خودرو را اجاره و ماهی 380 دلار شامل مالیات بدهید و تازه 5000 دلار هم از دولت پس بگیرید و هیدروژن شما برای سه سال مجانی بود درست مثل هوندا. در اینجا به شما سالی یک هفته خودرو کرایه ای مجانی هم برای سفر می دادند که در هوندا 21 روز برای سه سال بود که همان می شود. یک باک پر مجانی 85 دلار در آینده خرج خواهد داشت و 85 دلار برای سیصد مایل برد این خودرو یعنی نزدیک سی دلار برای هر صد مایل. سی دلار پول تقریباً ده گالن بنزین است یعنی ده گالن مصرف این خودرو و هوندا حدود 10 مایل بر گالن است که از بنز G من بیشتر است. یعنی بالای 20 لیتر در یکصد کیلومتر (برحسب بنزین). این اصلاً خوب نیست و روزی که خریدار قرار باشد پول سوخت را بدهد مثل اینستکه کادیلاک مدل 1970 خریده. اگر محاسبات من اشتباه است بگوئید اشتباه است. این خودرو ها برای سازندگان فقط و فقط ضرر هستند مگر در آینده مصرف خودرو ها کم شده و قیمت هیدروژن هم کم بشود.
تویوتا میرای
ممکنست بگوئید که اگر آنقدر مشخص است که خودرو الکتریکی بصرفه است پس تویوتا و هوندا و هیوندای دیوانه هستند. جواب اینستکه شرکت ها هم دارای غرور هستند و وقتی غرورشان شکسته می شود حاضرند ضرر بکنند ولی حرف خود را به کرسی بنشانند. جالب است که تویوتا و بنز هر دو از سرمایه گذاران اولیه تسلا بودند وهنگامیکه سهام تسلا به 150 دلار برای هر سهم رسید سهام خود را فروختند. آبا برای برداشت سود اینکار را کردند یا اینکه دیگر بیش از این رقیب را نمی توانستند تحمل کنند؟ یا شاید هر دو و یا شاید با بیرون کشیدن پول خود دلشان می خواست سهام تسلا سقوط کند که نکرد. بنابراین شرکت ها هم مثل آدم ها جایزالخطا هستند.
بهرحال، در این تویوتای میرای هم موتور در جلوی خودرو FWD است با یک موتور برقی. این خودرو ها احتیاج به باتری هم دارند و وزنشان با جثه کوچکشان تقریباً برابر تسلا است زیرا هم دو تانک هیدروژن دارند و هم باتری و هم تشکیلات مفصلی که بنظرم نمیاید در تسلا مشابه اشان باشد.
تویوتا میرای
داخل میرای ساده تر از کلریتی بود و صندلی عقب آن دو نفره است و سه نفره نیست و ظاهراً تانک عقب زیادی جا گرفته و تازه میزان هیدروژنش کمتر از هوندا است. برد تئوریک هوندا 340 مایل و این خودرو 310 مایل است بخاطر باک های کوچکتر.
در این خودرو اگر به شاسی نگاه کنید در جلو موتور الکتریکی و متعلقات قرار دارد. پشت سر آن سلول های سوختی fuel cell و پشت آن تانک اول فیبر کربن بعد باتری ها و بعد تانک دوم. البته صندوق عقب خودرو در میرای بزرگتر از هند است و سایز قابل قبولی است.
پر کردن باک این خودرو ها 5 دقیقه ای طول می کشد و امیدوارم که شبیه بعضی خودرو های دوگانه سوز در ایران خطر انفجار نداشته باشند وگرنه با بمب هیدروژنی سروکار خواهید داشت. قوه اسب این خودرو 153 اسب است ولی گشتاور 247 می باشد.
در تویوتا شما 8 اربگ دارید و در هوندا 6 اربگ که حداقل مورد نیاز ایالت کالیفرنیا است.
شکل تویوتای میرای بسیار بی ریخت است ولی هوندا قیافه طبیعی تری دارد و ممکنست با آکورد عوضی گرفته شود ولی این خودرو فکر نمی کنم با پریوس اشتباه گرفته بشود گرچه احتمالش هست.
ظرفیت باک ها 122٫4 لیتر یا 5 کیلوگرم هیدروژن است. خودرو هرازگاهی مقداری از زیر در سمت زیر صندوق عقب آب های تولید شده را بیرون می فرستد و شما می توانید با فشار دکمه ای نیز این کار را بکنید.
در حالیکه نمایندگی هوندا نوبت ده ماهه داشت تویوتا ادعا می کرد که 13 خودرو برای تحویل فوری دارد و 13 تا هم در راه. حالا آیا هوندا بیشتر می فروشد یا تویوتا نمی دانم. البته هونداها 2017 بودند ولی تویوتاها 2016 چرا؟ نمی دانم. هوندا 153 اسبی است ولی تویوتا 138 اسبی منتهی من نمی توانستم فرق شتابشان را متوجه بشوم.
نتیجه گیری:هر دو خودرو مرا بطور مثبتی سورپرایز کردند. هر دو از آنچه که فکر می کردم بهتر بودند و اثبات این مسئله بودند که شنیدن کی بود مانند دیدن. از سوی دیگر قیمت سوخت آنها در صورتی که قرار بود که پول آنرا بدهید خودرو را در سطح بنز G پرمصرف می ساخت (از نظر دلاری نه مصرف واقعی).
دیدن موتور در زیر کاپوت جلو بعد از ندیدن موتور در تسلا چه در جلو و چه در عقب برایم سورپرایز بود. دیدن صندوق عقب کوچک در هوندا برایم سورپرایز بود. وزن زیاد این دو خودرو کوچک که نزدیک به تسلا است برایم سورپرایز بود. دیدن باتری در این دو خودرو برایم سورپرایز بود. سیستم اگزوز آب برایم در هر دو خودرو جالب بود. شاید این مدل خودرو که ایلان ماسک آنرا به مسخره fool cell یا سلول های احمق می نامد هم مانند دیزل تا ابد در کنار خودرو برقی باقی بماند ولی من حقیقتاً فکر می کنم که خودرو برقی حتی اگر برتر نباشد ده سالی جلوتر است و می شود آنرا با نوار VHS در مقابل BETA مقایسه کرد. بتا بهتر بود ولی چون دیرتر آمد باخت.