به قلم : اعظم حاجی یوسفی
تهیه و تنظیم : معصومه موسائی
تحریریه زندگی آنلاین : افراد با مشکلات حافظه ممکن است غمگین، بیحوصله یا افسرده شوند. در این گونه مواقع باید هرچه سریعتر این بیماران تحت بررسی و معاینه قرار گرفته تا تشخیص مسجل و درمان شروع گردد. مشکلات حافظه ممکن است به علت بیماری آلزایمر نباشد و هنگامی که افسردگی بهبود یابد آن نیز بهتر شود و یا اینکه فرد هر دو بیماری (آلزایمر و افسردگی) را دارد که در آن شرایط نیز به درمان پاسخ داده خواهد شد. اما لزوماً تمام افراد مبتلا به آلزایمر یا بیماریهای مزمن دیگر افسرده نیستند. پژوهشگران سعی میکنند که علت افسردگی در این بیماران را دریابند اما هنوز جواب کلی و مشخصی، پیدا نشده است. به عنوان مثال؛ برخی از پژوهشگران پدیده افسردگی را به تغییرات در مغز مربوط میدانند به همین دلیل مهم است که یک پزشک ویژگیهای طبیعی هر افسردگی را بررسی کند و تشخیص دهد که آیا افسردگی مربوط به یک موقعیت است یا یک غم بزرگتر و عمیقتر و سپس به نحوی شایسته افسردگی را درمان کند. علائم یک افسردگی عمیق و شدید عبارتاند از:
بیشتربخوانید:
بیتفاوتی و بیحوصلگی
گاهی اوقات افراد مبتلا به بیماریهای مغزی بیحوصله و بیتفاوت میشوند. آنها تنها مینشینند و نمیخواهند کاری انجام دهند. ممکن است مراقبت از چنین افرادی راحتتر از بیماران بیقرار باشد اما مهم است که به بیمار بیتوجهی نشود. همچنین بسیار مهم است که این افراد حتیالامکان فعال بمانند. آنها نیاز دارند تا آنجا که امکان دارد حرکت کرده و ذهن و جسمشان را هر چه بیشتر به کار گیرند. از فرد بخواهید که کارهای ساده را انجام دهد. او را به پیادهروی ببرید و به موضوعات جذاب اشاره و توجهش را جلب کنید. موسیقی بنوازید یا او را به ماشین سواری ببرید. در اغلب این بیماران تحرک بدنی فرد را شاداب و سرزنده میکند زمانی که بیمار انجام دادن فعالیتی را آغاز میکند ممکن است کمتر احساس بیحوصلگی نماید شاید امروز بتواند تنها یک سیبزمینی پوست بکند اما فردا این امکان وجود دارد که احساس کند میتواند دو سیبزمینی پوست بکند، شاید بتواند باغچه را بیل بزند حتی اگر برای دو دقیقه هم این کار را انجام دهد به تحرک او کمک میشود. اگر بعد از چند دقیقه فعالیت آن را متوقف کند به جای فشار آوردن به او برای ادامه کار، تمرکز و توجهتان را بر این نکته معطوف نمایید که او چه کار مهمی انجام داده و به خاطر آن، او را تشویق و تمجید کنید.
به یاد آوردن احساسات
افراد مبتلا به زوال عقل ممکن است احساساتشان را در مورد یک اتفاق، طولانیتر از خود موقعیت و واقعه در خاطر حفظ نمایند. علاوه بر این بعضی از افراد به طور دائم تصورات بدبینانهی خود را بازگو میکنند و خانوادهها تعجب میکنند که چرا آنها نمیتوانند موضوعات دیگر به یاد آورند. مغز ما احتمالاً حافظه احساسات را نسبت به حافظه وقایع به گونهای متفاوت بازسازی و ذخیره میکند ( به دلایلی که ما نمیدانیم) به نظر میرسد حافظه عاطفی نسبت به دیگر بخشهای در حال نابودی، کمتر آسیبپذیر است.
بیشتربخوانید:
شکایات مربوط به سلامت
اگر فرد درباره مشکلات سلامتش شکایت میکند مهم است که به طور جدی به آنها توجه کرده و او را نزد پزشک ببرید به خاطر داشته باشید که کسانی که به طور دائم شکایت میکنند نیز میتوانند بیمار شوند زیرا هنگامی که فرد به طور دائم بر روی دردهایی بدون اساس فیزیکی تمرکز میکند، نادیده گرفتن و بیتوجهی به شکایات او طبیعی و آسان است هنگامی که شما و پزشک مطمئن هستید که هیچ بیماری جسمی در فرد وجود ندارد پزشک میتواند افسردگی را که علت نهفته مشکل است معالجه کند.
عصبانیت و تحریکپذیری
گاهی اوقات افراد مبتلا به دمانس عصبانی میشوند و ممکن است زمانی که در حال کمک به آنها هستید به شما حمله کنند. حتی فحش و ناسزا گویند این امکان حتی وجود دارد که اشیایی را به سمت شما پرتاب کنند، با شما ضرب و جرح کرده، از مراقبتهای شما امتناع کرده، غذا را پرتاب کنند، فریاد بزنند یا شما را متهم کنند این رفتار ممکن است برای شما آزاردهنده باشد و باعث به وجود آمدن یک مشکل در خانواده شود. گاهی به نظر میرسد که علیرغم همه مراقبتهایی که از او به عمل میآورید همه این کینهتوزیها متوجه شماست و ممکن است از این موضوع نگران باشید که فرد هنگام عصبانیت به خود یا فرد دیگری آسیب بزند و این مسئله واقعاً نگران کننده است. عصبانیت یا رفتار خشونتآمیز معمولاً یک واکنش ناگوار بوده و باید همانند واکنشهای دیگر کنترل شود. در این گونه مواقع به آرامی و ملایمت رفتار کنید با عصبانیت واکنش نشان ندهید و سعی کنید فرد را از این وضعیت خارج یا محرک آزار دهنده را از محیط دور کنید. وقایعی را که باعث ایجاد این واکنشها میشود جستجو کنید تا بتوانید از تکرار آن جلوگیری کرده یا آن را به حداقل برسانید. سعی کنید عصبانیت فرد مبتلا به دمانس را همانند یک فرد سالم تفسیر نکنید. عصبانیت این بیماران اغلب اغراقآمیز یا گمراه کننده است در اصل ممکن است واقعاً از کار شما از عصبانی نشده باشد احتمالاً عصبانیت نتیجه سوءتفاهمی است که پیش میآید.
بیشتربخوانید:
اضطراب و دلهره و بیقراری
بیماران ممکن است نگران، مضطرب، بیقرار یا پریشان شوند. ممکن است دائماً قدم زده یا بیقرار و ناآرام باشند. بیقراری دائم و پیوسته آنان ممکن است شما را عصبی کند حتی این امکان وجود دارد وی قادر به بیان علت آشفتگیاش نباشد یا در مورد اضطرابش به شما توضیح نامعقولی دهد. بعضی از اضطرابها یا دلهرهها ناشی از تغییرات داخل مغز است. بعضی دیگر ممکن است از احساسات واقعی مربوط به فقدان یا تنش باشد. احساسات واقعی که از عدم آگاهی فرد نسبت به مکان یا اتفاقات پیرامونش میباشد، میتواند منجر به اضطراب دائم و همیشگی او گردد بعضی از بیماران حس میکنند که اغلب وظایفشان را اشتباه انجام میدهند و به همین دلیل در مورد اشتباهاتشان مضطرب هستند. به دنبال یک محیط آشنا بودن (من میخواهم به خانه خودم بروم) یا نگران بودن در مورد افراد گذشته (فرزندانم کجا هستند) میتواند ایجاد اضطراب کند.
اطمینانبخشی، محبت و انحراف ذهن بیمار ممکن است تمام چیزی باشد که میتوانید انجام دهید. دارودرمانی فقط گهگاهی میتواند این احساسات را تخفیف دهد و تنها زمانی به کار گرفته میشود که راههای دیگر مؤثر نبوده و اضطراب بیمار شدید و پابرجا باشد. فرد ممکن است در مورد از دست دادن بعضی از اشیاء خاص مثل ساعت مچی خود نگران و مضطرب شود. با محبت و اطمینان بخشی به احساسش که در حقیقت واقعی است پاسخ دهید و سعی نکنید او را متقاعد کنید که آنچه که بیان میدارد نامعقول و غیرمنطقی است. البته تمام اضطرابها و دلهرهها ممکن است به آسانی از بین نرود گاهی اوقات این احساسات غیر قابل توجیه هستند اطمینان بخشی و آرامش دادن به فرد و آرام کردن محیط اطرافش ممکن است همه آن چیزی باشد که برای تخفیف اثرات بیماری میتوانید انجام دهید. هنگامی که این بیماران به علت بیقراری راه میروند، به اشیای اطرافشان دست میزنند، در مقابل مراقبتها مقاومت میکنند، اشیاء را به اطراف پرتاب میکنند، از منزل یا مرکز مراقبت روزانه فرار میکنند، یا اجاق گاز را روشن میکنند و تمام شیرهای آب را باز میگذارند و... این کارها ممکن است اطرافیان را عصبانی کند. در اینگونه شرایط کنترل و مدیریت بیقراری و رفتار تحریک پذیرشان بدون کمک دیگران برای خانواده میسر نخواهد بود. بیقراری ممکن است بخشی از افسردگی، عصبانیت یا اضطراب باشد. ممکن است ناشی از ناآرامی یا کسلی و خستگی، نشانهای از درد، عارضه جانبی داروها یا بخش غیرقابل توجیهی از بیماری دمانس باشد. در اینگونه مواقع به آرامی و ملایمت واکنش نشان دهید. سعی کنید که آنچه را که در اطراف بیمار در حال اتفاق افتادن است ساده کرده و از افزودن بار ذهنی بیمار اجتناب کنید. آرامش و ملایمت شما با او ارتباط برقرار میکند گاهی میتوانید به فرد بیقرار و ناآرام وسیلهای بدهید تا با آن سرگرم شود برخی از افراد با دانههای گردن بند یا پولهای خرد جیبشان سرگرم خواهند شد. محول کردن وظیفهای به بیمار به گونهای که انرژیاش تخلیه کند