ماهان شبکه ایرانیان

اعتکاف، عبادتی ویژه در مصاف با معنویت های مدرن

اعتکاف، برترین گزینۀ منتخب اولیای دین برای راز و نیاز و خلوت با محبوب است که در فراسوی مشکلات و مسایل پیچیدۀ زندگی ماشینی عصر جدید، فرصتی برای خلوت، تفکر، درددل، عبادت و توجه به خالق خوبی ها در اختیار بشر قرار می دهد تا چند شبانه روز را به دور از دغدغه های زندگی روزمره سپری نموده و از طریق خلوت و ارتباط با معبود، زنگارهای ناشی از فشارها، استرس ها ...

اعتکاف، عبادتی ویژه در مصاف با معنویت های مدرن

اعتکاف، برترین گزینۀ منتخب اولیای دین برای راز و نیاز و خلوت با محبوب است که در فراسوی مشکلات و مسایل پیچیدۀ زندگی ماشینی عصر جدید، فرصتی برای خلوت، تفکر، درددل، عبادت و توجه به خالق خوبی ها در اختیار بشر قرار می دهد تا چند شبانه روز را به دور از دغدغه های زندگی روزمره سپری نموده و از طریق خلوت و ارتباط با معبود، زنگارهای ناشی از فشارها، استرس ها و آلودگی های زندگی مدرن را زدوده و با خاطری آرام و ذخیره ای از معنویت، واجد نگاهی نو به زندگی شود. از این رو نوشتار حاضر به موضوع اعتکاف به عنوان معنویتی ویژه در مصاف با معنویت های مدرن پرداخته است.

دعوت به معنویت و تقویت آن

در ادیان مختلف، لایه هایی از دعوت به معنویت و تقویت این گرایش، به صورت آشکار وپنهان وجود داشته است. برای نمونه دین بودایی، ریاضت های سختی برای نیرومندسازی روح توصیه کرده است.[1] و دین مسیحیت ترک دنیا و دوری جستن از تنعمات آن را که به «رهبانیت» شهرت یافته، مورد تأکید قرار داده است.[2]

در آموزه های اسلامی نیز دستورات گوناگونی برای تقویت، جهت دهی و عمق بخشی به این گرایش، وجود دارد که در جای خود، ذکر خواهد شد.

انواع معنویت

معنویت به دو بخش دینی و انسانی قابل تقسیم است. معنویت های انسانی ساختۀ دست انسان ها و فاقد پشتوانه های دینی و نظری اند که متأسفانه امروزه به صورت چشمگیری رو به گسترش می باشند، اما معنویت دینی، معنویتی است که برگرفته از دین حق باشد و در کنار سفرۀ عرفان ناب به فعلیت رسیده باشد. خداخواهی، عشق و پرستش، کمال طلبی و گرایش به معنویت همه از تعالیم دینی است که ریشه در فطرت انسانی دارد. انسان از درون خویش احساس می کند که به معنویت و قرب به خدا نیاز دارد و هنگامی هویت خویش را باز می یابد که رابطه ای عمیق و عاشقانه ای با خداوند برقرار کرده باشد.

اسباب و ابزار معنویت

اسلام برای تقویت و گسترش معنویت در جامعه، دستورات و برنامه های گوناگونی را تعیین کرده است تا از آن طریق، ارتباط بندگان با خالق محفوظ بماند و زمینه برای ارتقا و سعادت معنوی آنها فراهم گردد. پایبندی به واجبات و انجام مستحبات در حد توان، نماز اول وقت و حتی الامکان به جماعت و در مسجدخواندن، انجام نوافل نمازها، قرائت قرآن، توسل و ارتباط با معصومان (ع) و زیارت ایشان؛ به ویژه زیارت جامعۀ کبیره که ریشه های مودت و کرامت را مطرح می کند، استمداد از مقام ولایت به خصوص امام عصر (عج)، دائم الوضو بودن و خواندن دعا، مناجات و اعتکاف در اماکن مقدس، در زمرۀ اموری است که ارتباط عبد و معبود را به شکل صحیح برقرار می کند و ارتقای معنویت در جامعه را به دنبال دارد و زمینه رشد و تعالی در دنیا و حسن عاقبت و سرافرازی در آخرت را فراهم می سازد.

پیشنهاد غرب

نظام سرمایه داری غرب، متکی بر رفاه مادی، جمع ثروت و آزادی مطلق است و معیارهای غیر مادی و معنوی در این نظام جایگاهی نداشته و مجالی برای تعالی انسان از طریق معنویت اصیل در آن وجود ندارد. مع الوصف، به دلیل اذعان به نیازهای درونی انسان، اسباب تأمین این نیازها را از طریق روآوردن به معنویت های منفعل و کنترل شده فراهم ساخته اند؛ معنویت هایی که فاقد بنیان دینی است و به جز ارضاهای کاذب، رهاوردی برای انسان ندارد. از این رو، گرایش به معنویت در غرب، تنها محملی برای انحراف افکار عمومی از درک واقعیت های جامعه و سرپوشی برای غفلت از نیازهای واقعی و درونی از طریق ارضای ناصحیح روحی و روانی است. به این سبب، رواج و گسترش معنویت های تحریف شده غیر واقعی با عنوان جعلی «عرفان»، برنامه ای حساب شده برای مدیریت نیازهای روحی و معنوی جامعه در غرب معاصر است و برای بسط و گسترش آن ها سرمایه گذاری های کلانی نیز صورت می گیرد.

انواع عرفان های انحرافی

امروزه آن چه با عنوان عرفان های انحرافی یا معنویت های کاذب در غرب رایج است، به چهار دسته عمده تقسیم می شوند:

اول، معنویت های آمریکایی؛ مانند اِکنکار (eckankar)، پُست مدرن (TM) و عرفان سرخپوستی که از آمریکای لاتین وارد شده اند؛

دوم، معنویت های شرقی؛ مانند تائوئیزم در چین و هندوئیزم در هند که اصلی ترین و قدیمی ترین معنویت های شرقی هستند و دست کم از قرن پنجم پیش از میلاد، متون و آموزه هایی دارند و امروزه با شکل های جدیدی وارد دنیای معاصر و بخصوص ایران شده اند. بعضی از اشکال این معنویت ها مثل اُوشو، سای بابا، مهربابا، رام الله و گشنا نیز جدید هستند؛

سوم، معنویت های فراشناختی؛ مثل NLP، طالع بینی و معنادرمانی؛

چهارم، معنویت های منبعث از ادیان دیگر؛ مثل مسیحیت، زرتشت و یهود.[3]

اشکال عمدۀ تمام این معنویت ها آن است که منبع سیر و سلوک شان برگرفته از دین الهی نیست و اگر هم از دین گرفته شده باشد، از دین تحریف شده است.

اعتکاف[4]؛ معنویتی ویژه

اعتکاف عبارت است از «هو اللبث فی المسجد بقصد التعبد به»؛ ماندن در مسجد به قصد عبادت.[5] بر اساس این تعریف، منظور از ماندن در مسجد، فقط برای بندگی و عبودیت است و باید همراه با انجام اعمال و عبادات خاص باشد و صرف ماندن در مسجد کافی نیست. از این رو می توان گفت اعتکاف، ماندن به طور خاص در مسجد برای عبادت به مدت حداقل سه شبانه روز است که به طور مداوم و به قصد تقرب به خداوند طبق شرایط خاص انجام می گیرد. از شرایط صحت آن عقل، قصد قرب، ماندن حداقل سه روز در مسجد، روزه داری و خارج نشدن بدون عذر از مسجد است.[6]

اعتکاف در قرآن کریم نیز به طور خاص مورد اشاره واقع شده است و مشتقات آن 9 بار در قرآن آمد است. از جمله می فرماید: (مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَهَا عَاکفُونَ)؛[7] این تصویرها چیست که شما آنها را عبادت می کنید. و نیز فرمود: (وَجَاوَزْنَا ببَنِی إِسرَائِیلَ الْبَحْرَ فأَتَوْا عَلَی قَوْمٍ یعْکفُونَ عَلَی أَصْنَامٍ لَهُم(؛[8] چون بنی اسراییل را از دریا گذراندیم به قومی برخورد کردند که بت های خویش را پرستش می کردند. همچنین است: (وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ(؛[9] هنگامی که در مساجد معتکف هستید با زنانتان آمیزش نکنید.

به هر صورت، اعتکاف، عبادتی مستحب است که جوهر آن خلوت گزیدن با معبود است و الزاماً باید با قصد تقرب انجام گیرد. بریدن از خود و خلق در فضایی آکنده از معنویت در جمع دلشدگان و مشتاقان حضرت دوست و به دور از دغدغه های دنیا و دنیاگرایان، از اختصاصات این عمل عبادی است. سیر معنوی از خلق به سوی حق، به قصد بهره مندی از فیض وجود حضرت حق و مأواگرفتن در جوار حضرتش تا جلب رضایتش و راه یافتن به حریم امن و بارگاه لطف و کرمش تا با اندوخته ای گرانسنگ از امید سرشار به الطاف بیکرانش، سیر خود از حق به سوی خلق را با نگاهی تازه به زندگی و هستی آغاز کند.

آن چه بر قدر اعتکاف می افزاید، فاصله گرفتن از همه تعلقات دنیوی و قطع ارتباط با خلق و ارتباط کامل با خالق است. ارتباطی که محصول آن گریز از لذایذ دنیوی، مهار خودمحوری و برتری جوی، بازگشت به خویشتن خویش و حضور در حریم معبود است و خانه تکانی دل، خودسازی، محاسبه نفس، توبه و نیایش، صیام و قیام و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبی.

به سخن خواجۀ شیراز:

ما درس سحر در ره میخانه نهادیم

محصول دعا در ره جانانه نهادیم

در خِرمَن صد زاهدِ عاقل زند آتش

این داغ که ما بر دلِ دیوانه نهادیم

چون می رود این کشتی سرگشته که آخر

جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم

در دل ندهم ره پس از این مهر بُتان را

مهر لب او بر در این خانه نهادیم

ویژگی های اعتکاف

1. اعتکاف، عُزلت گزینی و فرار از مسئولیت اجتماعی نیست؛ بلکه افراد در حین اعتکاف نیز دارای مسؤولیت اجتماعی هستند و برای اقامۀ شهادت، قضای حاجت مؤمن، عیادت بیمار و تشییع جنازۀ برادران دینی، شرکت در نماز جمعه و حتی بدرقه و استقبال مسافر، مشروط به رعایت شرایط آن می توان از محل اعتکاف، خارج شد.[10]

2. اعتکاف، زمان مند است و معتکف پس از خانه تکانی دل و گام نهادن در مسیر خودسازی در مدت زمان معین، به زندگی عادی بر می گردد تا اندوخته اش از این سفر معنوی، چراغ راه آینده اش باشد؛

3. اعتکاف، دارای پویایی است و آثار و نتایج آن در وجود فرد آشکار می شود، جانِ تشنۀ انسان مشتاق را از معنویت سیراب می سازد و از این رهگذر، زمینۀ گسترش معنویت در جامعه نیز فراهم می گردد.

بُعد عبادی اعتکاف

اعتکاف که مستلزم دوری گزینی از مظاهر و تجلیات زندگی مادی و خلوت با معبود است، ارزشمندترین موقعیت عبادت و بندگی خداوند را برای معتکف فراهم می آورد تا فارغ از دغدغه های زندگی روزمره، خالصانه ترین عبادت خود را به درگاه الهی تقدیم نماید. در هر زمانی که انسان بتواند حداقل سه روز در مسجد بماند و به عبادت خداوند مشغول شود، اعتکاف او صحیح است و بهترین زمان برای آن، ماه مبارک رمضان و بخصوص دهۀ آخر آن است.[11]

بر اساس آیات قرآن کریم، اعتکاف در زمرۀ عباداتی است که در شرایع پیشین نیز وجود داشته و مطالعۀ تاریخ زندگی انبیای الهی، به این واقعیت دلالت دارد که آنان به اعتکاف، توجه ویژه ای نشان می دادند. چنانکه که خداوند به حضرت ابراهیم(ع) پس از بنیانگذاری کعبه دستور می دهد تا آن را برای طواف کنندگان و معتکفین آماده سازد: (وَعَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَ الْعَاکفِینَ وَ الرُّکعِ السجُودِ)؛[12] از ابراهیم و اسماعیل پیمان گرفتیم تا خانۀ خدا را برای طواف کنندگان، آنها که معتکف می شوند و نمازگزاران که رکوع و سجود می کنند، پاک کنید.

در احوال حضرت موسی(ع) و یارانش نیز میقات چهل روزۀ وی در کوه طور گزارش شده است که حکایت از نوعی خلوت گزینی و اعتکاف در محضر پروردگار دارد: (وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبهِ أَرْبعِینَ لَیلَةً([13] و با موسی سی شب وعده کردیم و آن را به ده شب دیگر کامل کردیم، و وعدۀ پروردگارش چهل شب تمام شد.

این دیدار چنان برای موسی(ع) لذت بخش بود که خود را با شتاب و پیش از رسیدن اصحاب، به کوه طور رساند، به گونه ای که مورد خطاب خداوند قرار گرفت که چرا با شتاب و پیش از آمدن قومت آمدی؟ عرض کرد: (وَعجِلْتُ إِلَیک رَب لِتَرْضَی(؛[14] خدایا برای جلب رضایت تو شتاب کردم.

مرحوم طبرسی در تفسیر شریف مجمع البیان درباره اعتکاف حضرت سلیمان(ع) آورده است: «قِیلَ أَن سلَیْمانَ کانَ یعْتَکِفُ فی مَسْجِدِ بَیْتِ الْمُقَدَّسِ اَلسَّنَةَ وَ السَّنَتَیْنِ وَ الشَّهْرَ وَ الشَّهْرَیْنِ وَ اَقَلَّ و اَکْثَرَ یُدْخِلُ فیهِ طعامَهُ وَ شرابَهُ وَ یَتَعَبَّدُ فیهِ»؛[15] گفته اند که حضرت سلیمان (ع) یک سال و دو سال و یک ماه و دوماه و کمتر و بیشتر در مسجد بیت المقدس اعتکاف می کرد و از آن خارج نمی شد و غذای او را از آب و خوراک، برایش به مسجد می بردند و او در آنجا مشغول به عبادت بود.

در ادامۀ این روایت آمده است که حتی مرگ حضرت سلیمان(ع) نیز در همان جا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد.[16]

خداوند دربارۀ حضرت مریم(ع) نیز می فرماید: (وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ مَرْیمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مکانًا شرْقِیا* فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا)؛[17]در این کتاب، مریم را یاد کن، آن زمان که در مکانی در طرف شرقی مسجد از اهل خود، کناره گرفت، پس در مقابل آنان پرده ای آویخت.

علامه طباطبایی(ره) با اشاره به کلمه «حجاب» در این آیات می گوید: «این کلمه به معنای هر چیزی است که چیزی را از غیر بپوشاند و از آن بر می آید که گویا مریم، خود را از اهل خویش، پوشیده داشت تا از آنها کناره گیرد و برای عبادت معتکف شود».[18]

همچنین رسول خدا(ص) پیش از بعثت، هر سال چند ماه را در غار حرا اعتکاف می کردند. در کتاب شریف کافی از حضرت صادق(ع) در خصوص اعتکاف پیامبر خدا(ص) نقل شده است که فرمود: «لَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفُ فِی الْعَشْرِ الاَواخِرِ»؛[19] رسول خدا(ص) همواره دهه آخر ماه رمضان در حال اعتکاف بود. و نیز از آن حضرت نقل است: «رسول خدا(ص) چون دهه آخر ماه رمضان می شد، در مسجد اعتکاف می کرد و برایش خیمه ای از مو بر پا می کردند و آن حضرت کمرش را برای عبادت می بست و بستر خوابش را جمع می کرد».[20]

ارمغان اعتکاف

اعتکاف بر باورمندی به معاد، استوار گشته و جلب رضای الهی قرب به درگاه ربوبی، هدف غایی آن است. اتصال به عامل قدس و خلوص باطن که از مسیر دعا، نیایش و راز و نیاز با معبود بی همتا حاصل می شود، فرجام نیکی برای این عبادت رقم می زند. مع الوصف آثار فردی و اجتماعی اعتکاف مانند تقویت اراده، معاشرت با مومنان، انس با معنویات و یاد خداوند و نیز آثار اخروی آن از جمله بخشش گناهان، جلب رضایت پروردگار و امید به رحمت او، افق این عبادت را تابناک می سازد.

امام صادق(ع) رسیدن به مقام قرب ربوبی را اساس و حقیقت عبودیت بیان کرده و می فرماید:«العُبودِیةُ جَوهَرَةٌ کنهُها الرُّبوبیةُ»؛[21] عبودیت گوهری است که ذات و حقیقت آن ربوبیت است.

منظور اصلی از عبودیت، دست برداشتن از همه علایق و صرف کردن آنها در راه خداست که اسباب آن، بازداشتن نفس از خواهش ها و واداشتن آن به اموری است که موافق میل او نیست و کلید این امر، ترک راحت طلبی و اختیار، عزلت و کناره گیری از معاشرت دیگران و پی بردن به این است که وجود او سراپا محتاج به خداوند متعال است و هر خواسته ای داشته باشد، باید تنها از او بخواهد.[22]

به تعبیر شیخ بهایی(ره):

رفتم به در صومعۀ عابد و زاهد

دیدم همه را پیش رُخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

پی نوشت ها:

[1] فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوری، 8 جلدی، چاپ اول، انتشارات سخن، تهران، 1381، ج7، ص 6872.

[2] همان، ج4، ص 3760.

[3] روحانیت و اقتضائات جامعه معاصر، محمد کاظم کریمی، چاپ اول، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1392، صص70-81.

[4] اعتکاف از ماده «عکف» در لغت به معنی مقیم شدن، ماندن و حبس در یک محل معین است(لسان العرب، ابن منظور، دار الفکر، بیروت، 1414ق، ج9، ص 255) و در اصطلاح فقهی گفته شده است: «هو اللبث فی المسجد بقصد التعبد به»؛ (تحریر الوسیله، روح الله خمینی(ره)، 2ج، چاپ اول، موسسه دارالعلم، قم، بی تا، ج1، ص 304)

[5] تحریر الوسیله، روح الله خمینی(ره)، 2ج، چاپ اول، موسسه دارالعلم، قم، بی تا، ج1، ص 304.

[6] همان، 304-306.

[7] انبیاء /52.

[8] اعراف/138.

[9] بقره/187.

[10] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمد تقی نوری، 28 ج، چاپ اول، موسسه آل البیت (ع)، قم، 1408 ق، ج7، ص564؛ تحریر الوسیله، روح الله خمینی(ره)، 2ج، چاپ اول، موسسه دارالعلم، قم، بی تا، ج1، ص307.

[11] وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، 30 ج، چاپ اول، موسسه آل البیت(ع)، قم، 1409 ق، ج10، ص534.

[12] بقره/ 152.

[13] اعراف /142.

[14] طه/84.

[15] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، با مقدمه محمد جواد بلاغی، 10 ج، چاپ سوم، ناصر خسرو، تهران، 1372ج8، ص600.

[16] همان، ص 601..

[17] مریم/16-17.

[18] المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی(ره)، 20 ج، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417 قم، ج14، ص34و35.

[19] الکافی، ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، 8ج، چاپ چهارم، داراکتب الإسلامیه، تهران، 1407 قم، ج4، ص175.

[20] همان.

[21] مصباح الشریعه، جعفر بن محمد الصادق(ع)، چاپ اول، اعلمی، بیروت، 1400 ق، ص7.

[22] همان.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان