*******
روزنامههای امروز سهشنبه 15فروردین به ماجرای برکناری وزیر آموزش و پرورش پرداختهاند، ورود دولت و مجلس به وضعیت حجاب، سفر رئیسجمهور به عربستان و حکایت ماست و اصلاحطلبان از دیگر عناوینی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
برکناری یوسف نوری، وزیر 62ساله آموزش و پرورش مورد توجه بسیاری از روزنامهها قرار گرفته است، وزیری که با مدرک دکترای تخصصی مدیریت گردشگری بر مسند وزارت مهم و حساس آموزش و پرورش تکیه زد و حالا مجبور است ساختمان وزارتخانه را ترک کند.
روزنامه شرق درباره برکناری نوری نوشته است:
حواشی وزیر مستعفی آموزشوپرورش در یکسال و نیم گذشته کم نبوده است؛ از رتبهبندی معلمان گرفته تا بازگشایی مدارس در زمان شیوع کرونا و مخالفت خانوادهها با این موضوع و همچنین مشکلات دانشآموزان در شش ماه گذشته. فروردین 1401 نوری گفته بود حدود 800 هزار معلم و کادر آموزشی مشمول طرح رتبهبندی معلمان هستند و این طرح پس از دو مرحله بررسی و تصویب در هیئت دولت به اجرا درمیآید. او حتی از افزایش بودجه در این طرح در قانون بودجه هم خبر داده بود. به گفته او، در طرح رتبهبندی معلمان در دولت قبلی برای سه سال حدود 20 هزار میلیارد تومان اعتبار پیشبینی شده بود ولی در دولت رئیسی برای 1.5 سال گذشته 38 هزار میلیارد تومان در قانون بودجه پیشبینی شده است.
در ادامه این گزارش آمده است:
او وعده داده بود تا پایان سال 1401 ماجرای رتبهبندی معلمان ختم به خیر شود و البته تأکید کرده بود اجازه نمیدهد این طرح به انحراف کشیده شود. اگرچه 22 اسفند او از صدور احکام قطعی رتبهبندی تمام معلمان خبر داده بود اما در عمل ماجرا طور دیگری پیش رفت و در آستانه نوروز 1402 بسیاری از معلمان به دلیل اجرای شلخته طرح رتبهبندی، حقوق اسفند خود را بهصورت قسطی و نصفهونیمه، آنهم در آخرین دقایق پایانی سال دریافت کردند.
روزنامه اعتماد هم پشت پرده خروج وزیر آموزش و پرورش از دولت را بررسی کرده و در گزارشی با عنوان معزول یا مستعفی؟ مینویسد:
در شرایطی که صدها هزار معلم ایرانی منتظر واریز حقوق اسفند ماه خود بودند، خبر رسید به دلیل ناهماهنگیهای مدیریتی میان سازمان برنامه و بودجه و وزارت آموزش و پرورش، واریز حقوق اسفند ماه معلمان انجام نخواهد شد. پس از این حوادث عجیب و باور نکردنی، رییسجمهور به مساله ورود و به معاون اول خود دستور داد که موضوع را بدون اغماض بررسی و مقصر یا مقصران ماجرا را شناسایی و معرفی کند. محمد مخبر وارد میدان شد و پس از بررسیهای دقیق به رییسجمهور گزارش داد که مقصر اصلی در این زمینه وزارت آموزش و پرورش بوده است. از 11 فروردین ماه زمزمههایی درخصوص برکناری قریبالوقوع وزیر آموزش و پرورش هم در برخی محافل شنیده شد. یکی از منابع آگاه دولت درخصوص روندی که نهایتا منجر به استعفای وزیر آموزش و پرورش شد، میگوید: «پس از مشخص شدن سوءمدیریتهای گسترده در آموزش و پرورش در اجرای قانون رتبهبندی و عدم واریز حقوق اسفند ماه، برخی مقامات در دولت تلاش کردند، وزیر را مجاب به استعفا کنند. این رایزنیها از جمعه 11 فروردین ماه به صورت جدیتر دنبال شد تا اینکه گفتوگوها نهایتا ظهر دوشنبه 14 فروردین منجر به نتیجه شد.»
روزنامه ایران به بررسی اعتراضات رتبهبندی از 19 فروردین پرداخته و نوشته است:
عدم مدیریت صحیح در اجرای رتبهبندی از سوی وزارت آموزش و پرورش را نمیتوان در این برهه حساس نادیده گرفت. این وزارتخانه قول اجرای رتبهبندی از اواخر سال 1401 را بارها عنوان کرد و معلمان را چشم انتظار گذاشته بود؛ در حالی که رویه تأیید مدارک و اعتراض معلمان از رتبه آنان همچنان ادامه دارد. لازم به ذکر است که به منظور رسیدگی و پاسخگویی به اعتراضات رتبه بندی، چهار کارگروه تخصصی در ادارات آموزش و پرورش استان و مناطق با عناوین آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه، پرورشی، تربیت بدنی و پشتیبانی شکل گرفته و فعالیت خود را بر اساس دستورالعمل شروع خواهند کرد.
در ادامه این گزارش آمده است:
کار کارگروههای تخصصی بررسی اعتراضات رتبهبندی از 19 فروردین در ادارات آموزش و پرورش سراسر کشور آغاز و به اعتراضات معلمان در این حوزه رسیدگی خواهد شد. میزهای تکریم و پاسخگویی به رتبهبندی در ادارات کل و ادارات آموزش و پرورش استانها تشکیل شده و در راستای تکریم و حفظ کرامت همکاران پاسخگویی شایسته انجام خواهد گرفت.
انگیزههای ساخت یک فیلم ضد خانواده
سینمای ایران در سالهای اخیر مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده است. به گواه فعالان صنعت سینما در ایران و پژوهشگران این عرصه، بعد از انقلاب اسلامی، سینمای ایران با رشد قابلتوجهی مواجه شد و توانست خود را بهعنوان یک سینمای مولف و صاحب سبک در دنیا مطرح کند. بهطور میانگین هر ساله حدود 100 فیلم در سینمای ایران تولید میشود که بخش مهمی از این آثار به ژانر اجتماعی مربوط هستند و به دلایل مختلف سینماگران کشور در این حوزه تولیدات بیشتری نسبت به ژانرهای دیگر روانه پرده نقرهای سینماهای کشور کردهاند. برخی از این آثار اجتماعی در سالهای اخیر دچار حواشی شده و از اکران بازماندند. فیلم «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی آخرین فیلم از این فهرست است. حواشی این فیلم این روزها مورد توجه بسیاری از روزنامهها قرار دارد.
روزنامه هممیهن عکس یک خود را به این فیلم اختصاص داد و مطابق انتظار از ساخت فیلمهای سیاه استقبال کرده است، در بخشی از گزارش این روزنامه آمده است:
گرچه سعید روستایی را به سینمای اجتماعی میشناسند، اما «نهاد خانواده» همواره در فیلمهای او یکی از عناصر اصلی است و گزافه نیست که سینمای او را سینمای خانواده هم بدانیم. در دو فیلم «ابد و یک روز» و «برادران لیلا»، اساسا قصه در خانواده و درباره خانواده است. خانوادهای تهیدست در آستانه فروپاشی و درگیریهای عصبی. در «متری شیش و نیم» هم عنصر خانواده در لایههای درونی فیلم حضور دارد و اساسا ناصر خاکزاد (نوید محمدزاده) بهعنوان شخصیت اصلی فیلم هر کاری میکند، برای نجات خانواده است؛ گرچه راه خلاف را برای رسیدن به این هدف انتخاب میکند. او حتی اعدام خود را میپذیرد اما تا لحظه آخر تلاش میکند خانهای که برای پدر و مادرش خریده را از او پس نگیرند.
این روزنامه نوشته است:
اوج این تلاش را در شخصیت لیلای فیلم «برادران لیلا» میبینیم که اساسا قصه فیلم، روایت جنگیدن او برای محافظت و حمایت از خانوادهاش است. او در برابر پدرش میایستد تا زندگی برادرانش را نجات دهد. اساسا تلاش برای نجات خانواده از تنگنای فقر و مخمصه فلاکت، یکی از مهمترین ویژگیهای سینمای سعید روستایی است. آدمهای قصه او هم از خانواده زخم خوردهاند، هم در پی مرهم بر زخمهای خانواده هستند. از این حیث میتوان سینمای روستایی را بیش از هر چیز آسیبشناسی خانواده در طبقات فرودست جامعه دانست.
روزنامه صبح نو نیز در نقدی صریح درباره این فیلم نوشته است:
سعید روستایی در فیلم برادران لیلا علیه خانواده شوریده است، فیلم دچار معضل «زیادهروی» است. زیادهروی و افراط در تقریبا همه چیز، نمایش محرومیت و فقر در موقعیتهای حیاتی فیلم بیشتر جلوهای رقتانگیز دارد تا اثرگذار و اعضای خانواده هیچیک ویژگی فرد برجستهای ندارند که همدلیبرانگیز باشد. برخلاف دو فیلم قبلی روستایی، نه بازی چشمگیری از بازیگران میبینیم و نه صحنهای هولناک (آغاز «متری شیشونیم») یا عاطفی (دلبستگی برادر معتاد و خواهر در «ابد و یک روز»). زیادهروی در نمایش پلشتی (صحنههای توالت) و بحران (ارزش سکههای طلا) تاثیر آن را خنثی میکند و معدود ایدههای خوب مثل حاکمیت پول در جامعهای به لحاظ اخلاقی رو به انحطاط، در موقعیتهای شعاری رنگ میبازند.
توییت جنجالی کارگزار رادیکالیسم
غلامحسین کرباسچی در اظهارنظری ماجرای ماست را به انرژی هستهای ربط داد، این ماجرا در روزنامههای مختلف با واکنشهایی روبرو شده است. تحلیل دبیرکل سابق حزب کارگزاران سازندگی از ماجرای اقدام یک شهروند نسبت به پاشیدن ماست بر سر دو زن بی حجاب با برخی واکنشها مواجه شد و پرونده قتل همسر نجفی شهردار اسبق تهران و همسو با کرباسچی را دوباره باز کرد
روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود نوشته است:
عطاءالله مهاجرانی، وزیر دولت اصلاحات با تعجب از توئیت کرباسچی، دوست قدیمی خود را «حضرت کرباسچی» نامید و نوشت: «دوست قدیمی، حضرت کرباسچی! به نظرم یک کاسه ماست ظرفیت چنین تفسیر جهان شمولی را ندارد! جهان میبایست نگران استفاده از سلاح اتمی توسط امریکا باشد که هیروشیما و ناکازاکی را بمباران اتمی کرد و در اشغال عراق، از سلاح اتمی کنترل شده استفاده کرد. این تعمیم عمل یک فرد به نظام غریب بود» کرباسچی، اما خطاب به مهاجرانی نوشت که وجود چنین خودسرهایی دستاویزی میشود برای فضاسازی احتمالی انجام حرکتهای افراطی خارج از اراده کلیت نظام. با این حال تحلیل کرباسچی با توئیت جالب دیگری پاسخ داده شد.
روزنامه کیهان نیز با اشاره به توییت مدیرمسئول روزنامه هممیهن نوشته است:
توئیت غلامحسین کرباسچی البته طبق معمول خوراک خوبی برای رسانههای ضدایرانی از قبیل اینترنشنال و صدای آمریکا شد و در این رسانهها به سرعت بازتاب یافت. چه آنکه این نوع از اتهامزنی به حاکمیت و قابل اعتماد ندانستن جمهوری اسلامی در استفاده از امکانات حساس -که مشخصا مصداق بارز آن انرژی هستهای است- آن هم به خاطر رفتار یک فرد عادی حرکتی بود که یقینا رسانههای معاند و دشمنان قسمخورده کشور نیز قادر به آن نبودند. نکته تاسفبارتر ماجرا این است که موضعگیری آقای کرباسچی در شرایطی رخ میدهد که آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای ایرانستیز اروپایی به شدت پروژه اتهامزنی به جمهوری اسلامی در استفاده از انرژی هستهای را دنبال میکنند.
روزنامه فرهیختگان با تحلیل رفتارجریانهای رادیکال نوشته است:
رواداری و تحمل گروههای فکری مختلف را میتوان مهمترین شرط برای ایجاد بستر کنش سیاسی موثر دانست. بستری که باعث میشود گروههای مختلف بدون ترس از طرد شدن، ایدههای خود را مطرح کرده و با وارد شدن به فضای سیاسی رسمی کنش سیاسی را از زیرزمین خارج کرده و اقدامات خود را موثر و سازنده بینند. این رواداری البته نباید موجب سوءاستفاده گروههای سیاسی شود. اینکه گروهی سیاسی در کنشی رادیکال منافع ملی را زیر سوال برده و بعد با دستاویز قرار دادن رواداری توقع داشته باشد هیچکس برای او محدودیت ایجاد نکند. عدم رواداری و مواجهه حذفی دستگاههای حکمرانی با هر منتقدی باعث میشود تا این افراد کنش سیاسی رسمی خود را غیراثرگذار دیده و ادبیات تند رادیکال را به کار بگیرند.
در ادامه این گزارش جالبتوجه آمده است:
این مواجهه اما یک بال زیرزمینی شدن سیاست است. عامل دیگری که باعث گسترش روزافزون سیاستورزی زیرزمینی میشود، رفتارهای رادیکالی است که گروههای سیاسی در زمان تصدی قدرت از خود بروز داده و منافع ملی را قربانی کردهاند. چنین مواجههای گریزی جز برخورد حذفی با کسانی که منافع ملی را قربانی منفعت جناحی خود میکنند، باقی نمیگذارد.