شنبهشب، مناظرهای بین موسی غنینژاد، اقتصاددان و علی علیزاده، تحلیلگر سیاسی در برنامه شیوه برگزار شد. موضوع این مناظره «لیبرالیسم اقتصادی» بود. به همین دلیل غنینژاد در ابتدای مناظره سعی کرد ریشههای شکلگیری لیبرالیسم را توضیح داده بدهد. با وجود آنکه مناظره به صورت یک بحث علمی آغاز شد، اما کمی بعد، علی علیزاده سعی کرد غنینژاد را به خاطر گفتهها و اندیشههایش متهم کند. بااینحال غنینژاد در صحبتهای خود به بررسی ریشه فساد در ایران پرداخت و این پرسش را مطرح کرد که اقتصاد دستوری چگونه میتواند لیبرال باشد؟
با گذشت زمان، چهارچوبهای بحث علمی از مناظره رخت بربست و علیزاده آشکارا غنینژاد را متهم کرد و گفت: «شما مسوول وضعیت موجود هستید. شما، مسعود نیلی و امثالهم.» پس از پایان مناظره واکنش کاربران فضای مجازی نیز قابلتوجه بود. بسیاری معتقد بودند که سلطه ایدولوژی بر علم در ایران مانعی برای تداوم بحثهای علمی است. افراد با این رویکرد سعی میکنند به جای استدلال، طرف مقابل بحث را تخریب کنند. افراد دیگری معتقد بودند که عدم پافشاری یک طرف بحث برای پاسخگویی به اتهامات موجب شد این بحث در مقایسه با مناظره غنینژاد و مسعود درخشان از کیفیت بیشتری برخوردار باشد.
ریشههای تاریخی لیبرالیسم
شنبهشب، برنامه شیوه در شبکه 4 صداوسیما میزبان مناظرهای میان موسی غنینژاد و علی علیزاده بود. موضوع این مناظره «لیبرالیسم اقتصادی» بود. به همین دلیل گفتوگو با موضوع مکتب اقتصادی ایران و ارتباط آن با لیبرالیسم آغاز شد. در سالهای گذشته استفاده از کلمه لیبرالیسم در گفتوگوهایی که در ارتباط با سیاستگذاری است، رواج زیادی یافته است. بااینحال اقتصاددانان معتقدند استفاده از این کلمه بدون آگاهی از ریشهها و مفهوم واقعی صورت میگیرد. به عبارتی برخی از جریانهای فکری مانند جریان موسوم به عدالتخواه، بعضا از کلمه لیبرالیسم به عنوان دشنام استفاده میکنند. به همین دلیل غنینژاد در ابتدای مناظره سعی کرد به بررسی ریشههای تاریخی این کلمه بپردازد. او در این باره گفت: «لیبرالیسم را یک عدهای به ناسزای سیاسی تبدیل کردهاند. از اول انقلاب این اتفاق افتاد و هنوز هم ادامه دارد.» او معتقد است شکلگیری آن چیزی که ما به آن دنیای مدرن میگوییم، با شکلگیری اندیشه مدرن در دنیا مصادف است.
میتوان گفت لیبرالیسم، فلسفه سیاسی اولیه اندیشه مذکور است. با وجود آنکه برخی معتقدند لیبرالیسم معادل بیبندوباری و ضددین بودن است، در واقعیت ریشههای لیبرالیسم مربوط به تحولاتی است که در هزاره دوم پس از میلاد در اندیشه مسیحیها رخ داده است. در این مقطع تاریخی، کلیسا دیگر فقط متولی آخرت مومنان مسیحی نبوده و معتقد است من متولی دنیای مومنان مسیحی نیز هستم. برای مثال یکی از نقاط عطف تحولات فکری، اعتراض یکی از متالهان مسیحی یعنی ویلیام اوکامی به رویکرد کلیسا در قرن 14 میلادی است. اوکامی معتقد بود ادعای کلیسا مبنی بر آنکه متولی دنیا و آخرت بوده و واسطهای بین خدا و مومنان مسیحی است، قابلقبول نیست. به همین دلیل اعلام میکند که خداوند به انسانها عقل یکسان داده و این موجب میشود خود انسان قدرت تشخیص درست و نادرست را داشته باشد و لازم نیست کسی به انسان دستور بدهد.
بر اساس آنچه غنینژاد در این مناظره گفت، نقطهعطف بعدی اندیشههای مربوط به لیبرالیسم، عقاید جان لاک در قرن 17 بوده است. لاک معتقد است خداوند انسان را آفریده و به او حق حیات داده است. از آنجا که انسان برای ادامه زندگی باید معیشت خود را تامین کند، تداوم حق حیات به حق مالکیت منتهی میشود. از سوی دیگر لاک معتقد بود خداوند انسان را آزاد آفریده و هیچکسی نمیتواند تابع اراده شخص دیگری باشد. مقابل این نگاه، نگاه بردهداری است. البته آدام اسمیت، نقطه عطف بعدی، در قرن 18 این ایده را فراتر میبرد و بیان میکند که تلاش آزادانه انسان برای تامین معیشت خود باعث میشود ثروت زیادی آفریده شود.
مغلطه علیه لیبرالیسم
با وجود آنکه غنینژاد بحث خود را در چهارچوب علمی آغاز کرد، علیزاده در همان ابتدای سخنان خود، شخص غنینژاد را مورد هدف قرار داد. بااینحال غنینژاد در ادامه سخنان خود به بررسی ریشههای فساد در ایران و ارتباط آن با اقتصاد دستوری پرداخت. او معتقد است لیبرالیسم پیوندی با اقتصاد ایران ندارد. مشکلات اقتصاد ایران از جایی آغاز شد که ما خواستیم همه چیز را خودمان بسازیم و اقتصاد و فرهنگ را مهندسی کنیم. غنینژاد در این باره گفت ریشه فساد در اقتصاد ایران دقیقا در همان دهه 60 به علت اقتصاد دستوری و دولتی شکل گرفت. من در سال 1371 در مجله ایران فردا که متعلق به آقای سحابی که از روشنفکران چپ بود نوشتم، مقدمه اصلاحات اقتصادی، آزادسازی است و خصوصیسازی نیست. با این وجود علینژاد همچنان به طرفداری غنینژاد از خصوصیسازی اصرار داشت و میگفت: «آقای غنینژاد، در جهان بهداشت و آموزش باید پولی باشد و اگر کسی ندارد برود بمیرد. آقای دکتر در دهه هفتاد بر خصوصیسازی تاکید داشت؛ عدهای اما معتقد بودند باید مشروط و همراه با شفافیت باشد.»
در این برنامه، مانند مناظره مبان غنینژاد و مسعود درخشان، فدریش فون هایک و کتابهایش نیز مطرح شد. علیزاده در این باره گفت: «هایک از دیکتاتورها دفاع میکند همانطور که آقای غنینژاد از کودتای 28 مرداد حمایت میکند.» بسیاری از کاربران فضای مجازی در واکنش به این نوع استدلال، به کاربرد مغالطه به جای استدلال علمی اشاره کردند. اما علیزاده به این مساله بسنده نکرد و درباره غنینژاد گفت: «شما و دوستانتان که نمایندگان مکتب نیاوران هستید مصداق وزیر آقای روحانی هستید که گفت خودت بمال یعنی دولت مسوولیتی در امور ندارد.» پس از این بحث در زمینه لیبرالیسم در ایران ادامه پیدا کرد. علیزاده معتقد بود به دلیل آنکه نسبت مالیات به GDP در ایران در مقایسه با سایر کشورها پایین است، بنابراین اقتصاد ایران دستوری نیست. غنینژاد نیز در میان حرف او به پول نفت که متعلق به مردم است اما توسط دولت خرج میشود اشاره کرد.
این قسمت از مناظره نیز در فضای مجازی بسیار مورد توجه کاربران قرار گرفت. برخی از کاربران معتقد بودند عدمتوجه به بدیهیات اینچنینی نشان از عدمتوازن در آگاهی دو طرف مناظره است. یکی دیگر از نکاتی که کاربران مطرح کردند نمایان شدن تناقضات در زمان مناظره بود. علیزاده در نیمه ابتدایی مناظره برای نشان دادن آسیبهای یک اقتصاد لیبرال بیان کرد پس از دوران تاچر، به مرور زمان هزینه تحصیل دائما زیادتر شده و کیفیت خدمات دولتی نظیر بیمارستانها کاهش یافته است. با این حال در نیمه دوم مناظره برای آنکه به غنینژاد ثابت کند که اقتصاد انگلستان غیردستوری نیست، میگفت: «اینجا آموزش سلامت مجانی است، بیمه بیکاری داریم. این دستوری هست یا نیست؟» یکی از آخرین تقابلهای قابلتوجه بر سر مصداقهای اقتصاد غیردستوری بود. غنینژاد معتقد بود از معدود مواردی که دولت در آن مداخله نکرده، بازار شکلات در ایران بوده که در حال حاضر این بازار توانایی صادرات را نیز دارد. با این حال علیزاده میگفت: «موشکهای نقطهزن ما، پهپادهای ما، برد اقتصاد دستوری را نشان دادند.»