ماهان شبکه ایرانیان

آقای کلینتون! بفرمایید، این هم قوی...

۵ سال قبل بیل کلینتون ( میزبان دو پیمان اسلو) گفت دلیل توقف روند مذاکرات، ضعف طرف فلسطینی است

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- رییس جمهوری کنونی آمریکا با این که دل خوشی از بنیامین نتانیاهو ندارد و طی سه سال گذشته تنها در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک با او ملاقات کرده و در کاخ سفید پذیرای او نبوده در قبال حملات حماس اعلام کرده آمریکا در کنار اسراییل است. نتانیاهو هم از فلسطینی‌ها خواسته پیام اعزام ناو هواپیمابر به منطقه را درک کنند.


  باراک اوباما که 8 سال رییس آقای بایدن بوده هم موضع او را تکرار کرده و واضح است درصدد جلب آرای یهودیان در انتخابات آتی هستند. موضع دونالد ترامپ هم قابل حدس بود چرا که در سال 2019 ایجاد شهرک‌های غیر نظامی اسراییلی در کرانه باختری را بر خلاف اسلاف خود ناقض حقوق بین‌الملل ندانست.

  نکته اصلی اما در همین شهرک‌‌سازی‌هاست. درست است که در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی تمام سرزمین فلسطین، اشغالی است و حتی باریکه غزه هم زندانی بزرگ و بدون سقف است و از آن نمی‌توان به عنوان منطقه‌ای در کنترل خود فلسطینی‌ها مانند یک سرزمین آزاد و مستقل یاد کرد اما غرب هم اذعان دارد که بخش‌های تصرفی بعد از جنگ 6 روزه در 1967 اشغالی است. یعنی در اصل اشغال اختلاف نیست. بلکه بر سر میزان آن تفاوت است و تنها تندروهای اسراییل و سلطنت‌طلب‌های ایرانی تمام فلسطین را از آن اسراییلی‌ها می‌دانند و تازه موضع آنها با خود محمد رضا شاه هم متفاوت است!


  به عبارت دیگر از نگاه جمهوری اسلامی و حماس و برخی دیگر از گروه‌های فلسطینی همه سرزمین اشغالی است و از منظر معتقدان به "یک سرزمین - دو دولت" تنها آنچه بعد از جنگ 6 روزه تصرف کرده اشغالی است و در موضع اخیر عربستان سعودی هم دیدیم تعبیر «اشغال‌گر» ‌را به کار برده است: «تحولات در وضعیت بی‌سابقه بین برخی از گروه‌های فلسطینی و نیروهای اشغال‌گر را که منجر به تشدید سطح خشونت کنونی در بعضی جبهه ها شده از نزدیک رصد می‌کنیم.»

 ملاحظه می‌کنید که در ادبیات سعودی‌ها هم کلمه «اشغال‌گر» وجود دارد که ناظر به اشغال سرزمین های بعد از 1967 و خلاف توافق اسلوست هر چند تابع پیمان‌های شکست خورده یا نیمه تمام صلح‌اند و  مثل جمهوری اسلامی ایران تمام سرزمین را اشغالی نمی‌دانند.

 بنا بر این تنها جمهوری اسلامی و حماس بر لفظ اشغال‌گر تأکید ندارند بلکه اختلاف بر سر میزان سرزمین‌های اشغالی است و این که بعضی را واگذار شده می‌پندارند و برخی را نه.

  با این نگاه ادبیات شبکه‌های تلویزیونی سلطنت طلب حتی با ادبیات گروه‌های میانه‌رو در اسراییل و فلسطین هم سازگار نیست چرا که تنها لیکود و نتانیاهو و تندروها می‌گویند «کل سرزمین تاریخی اسراییل، میراث قوم یهود است و هیچ بخشی نباید تحویل شود».

   حال آن که به موجب پیمان اسلو در سال 1993 که در واشنگتن و به میزبانی بیل کلینتون و با حضور یاسر عرفات و اسحاق رابین نهایی شد قرار بر تعیین تکلیف 6 چالش اصلی بود و اسراییلی‌ها وادار شدند امتیازاتی بدهند اما در عمل از همین حداقل‌ها هم مضایقه کردند و مذاکره کنندگان فلسطینی را در موضع ضعف قرار دادند. خاصه در دوران ترامپ که زیر همه چیز زد و نتانیاهو را گستاخ‌تر و صلح را دور ا‌ز دست‌رس‌تر کرد.

آقای کلینتون! بفرمایید، این هم قوی...

   قرارداد اسلو 30 سال قبل از عملیات اخیر حماس علیه شهرک های غیر قانونی و در 22 شهریور 1372 خورشیدی در کاخ سفید نهایی شد اما چون مقدمات آن در اسلو پایتخت نروژ فراهم آمده بود به اسلو شهرت یافت.

  به موجب آن پیمان، سازمان آزادی‌بخش فلسطین اسراییل را به رسمیت می‌شناخت و کاربرد خشونت را محکوم می‌کرد. اسراییل هم متقابلا سازمان آزادی بخش فلسطین را نماینده قانونی مردم فلسطین می‌دانست و به مرحوم یاسر عرفات اجازه بازگشت می‌داد.

   یک سال بعد در 1994 به خاطر همین پیمان جایزه صلح نوبل به آن سه تعلق گرفت و در سال 2000 هم باراک به جای رابین مذاکرات دیگری انجام داد. اما آیا به بار نشست و شهرک‌سازی متوقف شد یا اسراییلی‌ها ادامه دادند؟ به عبارت دیگر هر چه امیتاز دادند آیا دست برداشتند یا حریص‌تر شدند؟

   این اشارات برای آن است که تصور نکنیم حماس حاصل تمامیت‌خواهی طرف فلسطینی است. نتیجه وفانکردن اسراییلی‌ها به عهد و پیمان با ساف هم هست. شهرک‌سازی‌ها فلسطینی‌ها را عملا محصور کرد و امکان دست‌رسی آنها به زمین‌های خود را از بین برد و آشکارا نقض کنوانسیون چهارم ژنو است که اسکان اتباع غیر نظامی در سرزمین‌های تصرف شده را منع می‌کند. اگر غیر این است چرا محمود عباس حماس را محکوم نمی‌کند؟ جز این است که وارثان عرفات می‌دانند همان امتیازات حداقلی هم قابل اطمینان نیست؟

   این یادداشت اما برای اشارتی دیگر هم هست. 5 سال قبل بیل کلینتون که میزبان هر دو مذاکره با رابین و عرفات درواشنگتن در 1993 و باراک و عرفات در کمپ دیوید در 2000 بوده به این پرسش که «دلیل اسراییل برای توقف روند مذاکرات برای صلح چیست» این گونه پاسخ داد: «اسراییل به این دلیل روند مذاکرات برای صلح با طرف فلسطینی را متوقف کرده که فلسطینی‌ها را طرف ضعیفی یافته که در برابر اسراییل قادر به طرح مشکلات خود نیستند.»


روشن است که این پاسخ برای فرار از محکوم کردن رفتارهای نتانیاهو و حتی نقض پیمان‌های اسلو است و کلینتون برای پرهیز از متهم کردن اشکار طرف اسراییلی به نقض پیمان با این کلمات بازی کرده اما با نگاه و یادآوری آن عملیات اخیر حماس را این‌گونه هم می‌توان توجیه کرد که برای صلح هم باید قوی بود و با طرف ضعیف مذاکره هم نمی‌کنند و توصیه متحد و حامی‌شان بوده که قوی شوید و بعد بیایید!

  در یکی از بهترین سکانس‌های فیلم «محمد رسول‌الله» با نام اصلی «پیام» - ساخته مصطفی عقاد - و در بخش مربوط به اوایل اسلام وقتی اعراب یاران پیامبر را به لحاظ شخصیتی درخور و قابل درگیری نمی‌دانند و فرمانده آنان فردی هم سطح خود را طلب می‌کند تا آشکارا تحقیر کرده باشد ناگهان حمزه عموی پیامبر (با بازی درخشان آنتونی کویین) که چهره‌ای شناخته شده و معتبر و جنگاور بوده جلو می‌آید و می‌گوید: ما چه؟ آیا ما قابل شما هستیم؟!

   5 سال قبل آقای کلینتون گفت دلیل توقف روند مذاکرات، ضعف طرف فلسطینی است. عملیات حماس را از این زاویه هم می‌توان دید که می‌گویند: با طرف قوی چه؟ آیا با قوی هم مذاکره نمی‌کنید؟! اگرچه می دانیم عملیات حماس به قصد مذاکره نیست و پیمان اسلو را مرده می‌دانند و به قول و قرار طرف اسراییلی خاصه از جنس لیکود و متحدان و نتانیاهو اعتماد ندارند اما برای صلح هم باید قوی بود. این را بیل کلینتون 5 سال قبل گفت!

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان