سرویس سیاست مشرق- اواسط آذر سال 1388 یک خبر جالب درباره دو عضو سازمان منحله مجاهدین انقلاب توجه بسیاری را به خود جلب میکند؛ در آن روزهای داغ محمدعلی توفیقی و مهتری دو تن از اعضای این گروه از کشور بهصورت غیرقانونی خارجشده، یکی به سوئد و دیگری به سمت آمریکا میروند.
خروج این دو کادر ارشد یکی از احزاب اصلاحطلب و مؤثر در فتنه آن سال علائم ویژهای در خود داشت و نشان میداد که جناح چپ برای بازی در زمین آشوب برنامهریزی اساسی کرده است، بهویژه آنکه خروج آنها از کشور با هماهنگی یکی از گروهکهای ضدانقلاب صورت گرفته و آنها بدون پر کردن پرونده پناهندگی بهراحتی ویزای ورود به کشورثالث را گرفته بودند، اما چرا خروج دو عضو یک حزب اصلاحطلب از کشور برای ضدانقلاب ارزش تشکیلاتی و امنیتی داشت؟ پاسخ به این سوال به ماهیت سازمان مجاهدین انقلاب باز میگردد.
سازمان مجاهدین انقلاب گروهی پرشور در صبح پیروزی انقلاب اسلامی بود که بخش چپ آن در نفاق دستکمی از گروهک منافقین نداشت! نام این سازمان با دو پرونده بزرگ و البته پرونده های کوچک بسیار گره خورده است. پرونده بزرگ نخست مربوط به انفجار نخست وزیری است. اعضای این سازمان که گروه تحقیق اول را پس از انفجار به عهده داشتند به نحوی عمل نمودند که عامل انفجار (مسعود کشمیری که از سوی برخی از اعضای سازمان معرفی گشته بود) به عنوان شهید معرفی گردید و پس از چند روز از تشییع جنازه ساختگی اعلام شد که اصولا جنازه سومی موجود نبوده است و کشمیری توانسته است با فرصت ایجاد شده از کشور متواری شده و به نزد منافقین برود.
تصاویر واقعی و کمتر دیده شده از مسعود کشمیری
همین رفتارهای متضاد و البته مشکوک در بخش چپ سازمان مجاهدین انقلاب باعث شد تا این سازمان با اعلام رسمی آیتالله راستی اعلام انحلال کند، البته پس ارتحال امام راحل گروه مستعفی(موسوم به جناح چپ سازمان) که همچنان جلسات متعددی داشتند با توجه به شرایط جدید تصمیم به احیای سازمان می گیرند و با توجه به موانع قانونی با افزودن نام ایران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران را در مهرماه سال 1370 و با اخذ مجوز از کمیسیون ماده 10 قانون احزاب، فعالیت رسمی خود را در دوره جدید آغاز کرد؛ این فعالیت تا انحلال رسمی آن در فتنه 88 ادامه یافته است.
بخش چپ سازمان مجاهدین انقلاب به دلیلی دسترسیهای خاص اطلاعاتی همواره مورد ظن نیروهای راستین انقلاب اسلامی بوده است، شهید لاجوردی در وصف بخش چپ این سازمان چنین گفته است:
به مسئولین بارها گفتهام که خطر اینان بهمراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است، چراکه علاوه بر همه شیوههای منافقانهٔ منافقین، سالوسانه در صف حزباللهیان قرارگرفته و کمکم آنان را در صفوف آخرین و سپس بهصف قاعدین و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآوردهاند، بهگونهای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصمیمگیرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاءها دست به تخریب میزنند و اعمال قدرت میکنند.
خدایا! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف، خطر منافقین انقلاب را (همانان که التقاط، به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ- به بزرگی مجمع الاضداد- به دست گرفتهاند، هم رجایی و باهنر را میکشند و هم به سوگشان مینشینند، هم با منافقین خلق، پیوند تشکیلاتی و سپس...!
مجاهد و منافقین، یک ایستگاه مشترک در استکهلم!
شهید لاجوردی این مطالب دردمندانه را بهعنوان وصیتنامه در سال 64 در جبهه نوشته که در فازی از آن روابط میان مجاهدین انقلاب و منافقین را به خوبی توصیف کرده است. اینکه معروفترین دادستان تاریخ انقلاب اسلامی که به سازشناپذیری و مصالحهناپذیری بر سر اصول انقلاب و در دفاع از کیان انقلاب، شهرت داشت، چه رازهایی از برخی چهرههای ظاهراً سوپرانقلابی سازمان مجاهدین انقلاب در دل داشت که خطر آنها را بهمراتب بیشتر از سازمان رجوی میدانست، هنوز بهطور کامل از پرده بیرون نیامده، ولی گذر سالیان از سال 64 و مقطع نگارش آن وصیتنامه و وقوع فتنههایی عمیق و بسیار خطرناک پسازآن بهخوبی نشان میدهد که پیشبینی آن شهید عزیز، چون دیدن آینه در خشت خام بوده است.
خطرناکتر بودن سازمان مجاهدین انقلاب از فرقه رجویها بهقدری بیشتر بود که سازمان منحله مجاهدین انقلاب پیش از خروج نمایندگان خود از کشور جلسهای مشترک با ضدانقلاب داخلی برگزار کرده و در آن نشست سعید مدنی از اعضای ارشد گروهک آمریکایی ملی- مذهبیها به او توصیه میکند که در خارج از کشور وحدت را بر سلایق شخصی ترجیح داده تا کثرت شکلگرفته میان اضداد ضدانقلاب در فتنه آن سال از میان نرود!
البته عضو سازمان مجاهدین انقلاب پس از ورود به شهر استکهلم توصیههای ضدانقلاب را بهخوبی اجرایی کرده و برای نزدیک شدن به ضدانقلاب به سراغ سازمان تروریستی مجاهدین خلق که در سوئد تشکیلات بزرگی نیز دارد میرود، اندکی بعد مشخص میشود که این گروهک تروریستی شرایط خروج و پناهندگی را برای کادر ارشد سازمان مجاهدین انقلاب فراهم کرده است، آن روز دست تقدیر چنین خواست که طبق پیشبینی شهید لاجوردی مجاهدین و منافقین در یک ایستگاه مشترک به هم برسند.
سعید حجاریان عضو سابق گروهک سازمان مجاهدین انقلاب دراینباره میگوید:
لاجوردی (شهید) به خود من (حجاریان) همواره میگفت که شما از منافقین هم بدتر و خطرناکتر هستید. میگفت رجوی دوراندیش نبود خیلی زود دست خود را رو کرد، اما شما خودتان را برای آینده آماده کردهاید و منتظر فرصت هستید تا شرایط به نفع شما مهیا شود. منظور شهید لاجوردی از منافقین جدید در وصیتنامهاش بچههای مجاهدین انقلاب بوده است و بر این مسئله پافشاری میکرد...
سرپلهای نفاق داخلی و خارجی در یک قاب پس از فتنه 88
مجاهد و منافق در پاریس یکدیگر را پوشش امنیتی میدهند!
شهید لاجوردی مجاهد (سازمان مجاهدین انقلاب) را از منافق بدتر دانسته و آنها را در یک پهنا و در اتوبانی مشترک با هم میدید؛ البته بعدها مشخص شد که همراستایی مجاهد با منافق بارها در طول تاریخ انقلاب اسلامی شکلگرفته و اتفاق عجیبی نیست، چه آن روز که شهید رجایی در ساختمان نخستوزیری ترور شد و چه در شبی که اسناد جاسوسی تقی محمدی در اطلاعات نخستوزیری معدوم گردید و چه در زمانی که بهزاد نبوی در خیابان فاطمی رژه ضد امنیتی رفت، این همراستایی عیان بوده و به تعبیر شهید لاجوردی در همه آن روزها مجاهد از منافق بدتر بود.
هم راستایی مجاهدین انقلاب و منافقین را باید در دو دوره مجزا مورد بررسی قرار داد:
از سال 59 تا 88 به دلایل خاص امنیتی و تشکیلاتی این همراستایی هیچگاه علنی نشده و همپوشانی آشکار شکل نگرفته و تنها تا مرز مشترک میان طرفین پیش رفته است، اما پس از فتنه 88 ماجرا شکل دیگری یافته است! برای درک بهتر ماجرا بهتر است بار دیگر به سراغ دو کادر فراری سازمان مجاهدین انقلاب رفته و بدانیم آنها پس از رسیدن به خارج از ایران چه کردهاند و چگونه در آن آشفته بازار سیاسی به شبکه نفاق متصل شدهاند!
شواهد نشان میدهد که دو عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب توسط گروهک تروریستی منافقین از کشور به خارج ترانزیت شده و جایابی گردیدهاند، این خدمت خاص باعث میشود تا محمدعلی توفیقی پس از گرفتن پناهندگی در سوئد با بهره بردن از کانال منافقین در رادیو فردا ارگان رسانهای سازمان سیا با سخنگوی منافقین همکلام شده و از برگزاری میتینگ نفاق در پاریس حمایت کند، حالا دیگر این ارتباط عریان بیدلیل نبود و نشان میداد دیگر مجاهد و منافق تنها فقط همراستا نیستند، بلکه یکدیگر را در شرایط خاص همپوشانی نیز میکنند. حالا دیگر مشخص شده بود که مجاهد و منافق تنها هم عرض هم نیستند بلکه یکدیگر را در مواقع خاص پوشش نیز میدهند.
عضو مجاهدین در نقش سخنگوی منافقین در پاریس
ارتباط رسمی توفیقی بهعنوان نماینده رسمی سازمان مجاهدین انقلاب در اروپا با شاهین قبادی سخنگوی سازمان تروریستی منافقین در پاریس پس از اولین ارتباط در استکهلم دومین رابطه رسمی میان این دو تشکیلات شبه سیاسی – تروریستی در کمتر از 10 سال بود! اما این ارتباطات درهمتنیده و پیچیده به همین سطح کفایت نکرده و سومین ارتباط اروپایی در تیرانا و در نزدیکی کمپ اشرف 3 شکل میگیرد.
راهاندازی اکانتهای سایبری با عنوان «جوانان محلات» در میانه اغتشاشات پاییزی سومین بازی مشترک مجاهد و منافق باهم بود، پروژه کمیته جوانان محلات، با ایده پردازی و مدیریت سازمان منافقین، در امتداد استراتژی «کانونهای شورشی» ، طراحیشده بود، جالب آنکه محمدعلی توفیقی که حالا نامش را به آلان توفیقی تغییر داده در کنار یکی از اعضای بیتالعدل مأموریت یافتند تا ادمینی این صفحات را بر عهده بگیرند؛ هدف از راه انداختن این اکانتها در شبکههای اجتماعی دادن فراخوان خیابانی در روزهایی خاص بود.
این همکاری مشترک میان عضو ارشد گروهک منحله مجاهدین انقلاب با سازمان تروریستی منافقین علاوه بر همپوشانی تشکیلاتی، باعث رشد آلان توفیقی در اشرف 3 میشود، این تحولات در سطحی است که او از سوئد به پاریس منتقلشده تا سخنگوی غیررسمی سازمان تروریستی منافقین در فرانسه باشد.
در حال حاضر توفیقی آنچنان ضریب رسانهای پیداکرده که بیشتر از سخنگوی منافقین در شبکههای مختلف تلویزیونی ضدانقلاب حاضرشده و در دفاع از این گروهک سخن میگوید.
حالا بعد از نزدیک به 38 سال مشخص میشود که وصیتنامه شهید لاجوردی درباره یک انحراف وسیع درونی و یک نفاق عمیق در سازمان مجاهدین انقلاب به چه معنایی بود. آقای دادستان از همان سال 64 اعتقاد داشت که «منافقین جدید یا همان نئو منافقین»، علقه و ایمانی ذاتی به انقلاب و امام ندارند، بلکه با طرح و برنامه و بهقصد تحقق اهدافی در آینده، با ظاهرسازی و افراط در انقلابینمایی، خود را در ساختار تازه تأسیس جمهوری اسلامی نفوذ دادهاند و به گلوگاههای حساس راهیافتهاند.
البته همکاری مشترک میان مجاهدین و منافقین مخالفانی نیز در اشرف 3 دارد، برخی از اعضای قدیمی سازمان منافقین که اغلب آنها وظایف امنیتی در گردانهای سایبری دارند معتقدند که مریم رجوی سازمان را دودستی تحویل عوامل بیرونی داده و آن را به ورطه نابودی کشانده است.
این اختلافنظرهای عمیق زمینه جنگ داخلی در تیرانا را فراهم کرده است، این گروه معترض معتقد است که ضربه به اشرف 3 محصول اهمالکاری مریم رجوی بوده است، افشاگری ادمین اکانت منافقین علیه این گروهک تنها یکلایه از درگیریهای سخت در اندرونی این تشکیلات تروریستی و مخوف است، لایه دوم با قتلهای شبانه در اطراف اشرف 3 خود را نمایان کرده است!