ماهان شبکه ایرانیان

آیین های شب یلدا در فرهنگ مردم ایران

پایان فصل خزان و آغاز سپیدی زمستان را ایرانیان از دیرباز با جشنی به شکوه مهربانی و عظمت مهرورزی در شبی که به بلندای آن شبی نیست، گرامی می دارند.

آیین های شب یلدا در فرهنگ مردم ایران

مقدمه

پایان فصل خزان و آغاز سپیدی زمستان را ایرانیان از دیرباز با جشنی به شکوه مهربانی و عظمت مهرورزی در شبی که به بلندای آن شبی نیست، گرامی می دارند.

ایرانیان شب سرد یلدا را به امید دیدار خورشید درخشان، با شادمانی به صبح می رسانند تا استقبالی با مهر و عطوفت از مهر فروزان هستی داشته باشند.

یلدا، آیینی ملی است که با گذر زمان سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده و مشخصه های ارزشمندی در فرهنگ عامه بر جای گذاشته است. ویژگی هایی که اگر خوب مطالعه و شناخته شوند می توانند محمل مناسبی برای بیان معانی و معارف والای دینی و انسانی باشند. معیارهای زیباشناختی فرهنگ عامه در خلال اجرای آیینی تقویت می شود.

بازخوانی و بازسازی آیین های شب یلدا و ترویج سلیقه و ذائقه فرهنگی نهفته در لایه های آن، جز در قالب اجرای بخشی از یک آیین ماندگار و دیرینه امکانپذیر نیست. مطالعه و مشاهده برخی از اعمال و آداب و رسوم این شب نشان می دهد چگونه فرهنگ عامه با تمسک به آیین شب چله معانی و در برخی موارد معارفی را به نسل های بعدی منتقل می کند و بر روی آن تأثیر می گذارد.

آیین یلدا (یا شب چله[1])، آیینی خانوادگی است و گردهمایی این آیین به خویشاوندان و دوستان نزدیک محدود می شود. دیدار آشنایان و بزرگان فامیل، تحکیم پیوندهای خانوادگی و حفظ روابط خویشاوندی، سنتی الهی و وظیفه ای اخلاقی است که در آموزههای دینی از آن به «صله رحم» تعبیر و موکدا به ادای این فریضه سفارش شده است.

با استناد به روایتی از پیامبر اکرمص برکت عمر و روزی وسیع، بشارتی است برای آنان که صله رحم به جای می آورند.

من سره ان یبسط له فی رزقه و ینسأ له فی اجله فلیصل رحمه.

«هر که خوش دارد روزیاش زیاد شود و مرگش به تأخیر افتد، صله رحم کند.» (محمدی ریشهری، ١٣٨٤: حدیث ٧٠٥٠)

شب های زمستان، فرصت فراغت مناسبی برای برگزاری مهمانی های شبانه است، بویژه شب نشینی در شب یلدا، به عنوان یک رفتار آیینی از سالیان دور تا امروز، برقرار مانده است.

شب یلدا، آیینی است که مبتنی بر حضور اعضای خانواده در کنار یکدیگر و دیدار با خویشاوندان است. تکریم بزرگان، هدیه دادن، توجه به کودکان و نوجوانان، قصه گویی، کتابخوانی، شاهنامه خوانی، تفأل، خوردن میوه و آجیل، ادای نذر و قربانی و بازیهای گروهی از عناصر متعدد این گردهمایی دیرینه خانوادگی است که گذران وقت شب نشینی یلدا را با کیفیتی بهینه همراه ساخته است. در نوشتار حاضر به برخی از این عناصر پرداخته می شود.

آیین های شب نشینی شب یلدا

شب نشینی و شب زندهداری در بزرگترین و درازترین شب سال، در بین ایرانیان رسمی دیرینه است ؛ هر چند شب نشینی مختص شب یلدا نبوده و بویژه در گذشته، شب های زمستان  فصل اتمام کار کشاورزان  فرصت خوبی برای دیدار دوستان و آشنایان به حساب می آمده است.

دیدار آشنایان در شب نشینی آیین ایرانی یلدا، گواه آن است که باورها و آیین های مردم ایران بسیار متأثر از آموزههای دینی همچون تأکید بر صله رحم است. این تأثیرپذیری تا بدانجاست که مردم چهارطاق خمین با این باور که شب نشینی و دیدار خویشاوندان و دوستان جزو عمر آدمی به شمار نمی آید، به ملاقات یکدیگر می رفتند. (فولادی و دیگران، خمین، ١٣٧٩)

بدیهی است این باور متأثر از روایتی از پیامبر اکرمص است که در آن صله رحم سبب افزایش طول عمر و تأخیر در مرگ بیان شده است. (محمدی ریشهری، ١٣٨٤: حدیث 7050)

پیوند آیینی شب یلدا با عید نوروز و تشابهات این دو آیین ملی در خور توجه است.

حضور اعضای خانواده در خانه، برگزار نشدن مراسم جشن و سرور در خانوادههای عزادار، خانه تکانی، استفاده از پوشاک نو و مهم تر از همه دیدار بزرگ فامیل از عناصری است که پیوند این دو آیین را به وضوح به نمایش می گذارد. در فرهنگ مردم بر حضور اعضای خانواده در کنار یکدیگر و دیدار آشنایان در این شب تأکید شده است، چنانچه در گذشته حتی کسانی هم که به مسافرت رفته بودند، برای شب یلدا به خانه و کاشانه خود بازمی گشتند که مبادا تا پایان سال را در سفر و دور از خانه و خانواده به سربرند. (احمدی، دستجرده، ١٣٦٨/ عبدالله پور، تکاب، ١٣٤٦)

همچنین پیوند مهرورزانه خویشاوندان با یکدیگر زمینه ساز روابط محبت آمیز و به دور از قهر و کینه است. در روزگار کنونی، با وجود وسعت ارتباطات انسانی، روابط خویشاوندی همچنان اهمیت ویژهای دارد. بازتاب چنین روابطی، نزدیک شدن دلها به یکدیگر، استحکام پیوندهای عاطفی، رفع کدورتها و خصومت ها و ایجاد آرامش روحی و روانی است. در دیدارهای خانوادگی، خویشاوندان، فرصتی می یابند تا یار خاطر یکدیگر باشند و بار غم و اندوه و مشکلات را از شانه های یکدیگر بردارند.

رفع کدورتهایی که گاه پیوندهای خانوادگی را تحت الشعاع خود قرار داده و سبب گسسته شدن روابط محترمانه و محبت آمیز خویشاوندی شده است، نزد خدای تعالی جایگاه والایی دارد.

پیامبر اکرم (ص) در این باره فرموده اند:

صل من قطعک و احسن الی من اساء الیک و قل الحق و لو علی نفسک. «با خویشاوندی که از تو بریده، پیوند برقرار کن و به آن کس که به تو بدی کرده است، خوبی کن و حق را هر چند به زیان خود، بگو.» (محمدی ریشهری، ١٣٨٤: حدیث ٧٠٦١)

حضرت زین العابدین(ع)، نیز بر صله رحم و رفع کدورتهای خانوادگی تأکید ویژه ای داشته اند:

ما من خطوة احب الی الله عزوجل من خطوتین: خطوة یسد بها المؤمن صفا فی سبیل الله و خطوة الی ذی رحم قاطع.

«هیچ گامی نزد خدای عز و جل محبوبتر از دو گام نیست؛ یک، گامی که مؤمن با آن در راه خدا صف جنگ می بندد و گامی که برای پیوند با خویشاوندی برمی دارد که قطع رحم کرده است.» (همان، حدیث ٧٠٦٦)

در فرهنگ مردم ایران شب یلدا فرصت مغتنمی است برای رفع کدورتها و برقراری ارتباط دوستانه و سرشار از عاطفه و محبت با دوستان و آشنایان.

مردم زاهدشهر فسا بر این باور بودند که شب یلدا را خداوند برای دیدار اقوام و آشنایان مقرر کرده است تا چنانچه کدورتی وجود دارد، برطرف شود؛ بدین منظور طرفین دعوا را همان شب به منزل ریش سفید و بزرگ خانواده دعوت و صلح و آشتی بینشان برقرار می کردند. (هاشمی زاده، فسا، ١٣٨١)

در اقلید فارس نیز افرادی که بین آنها کدورتی ایجاد شده و روابطشان قهرآمیز بود، در این شب با هم آشتی می کردند و کینه ها را دور می ریختند. در این حالت، شادی و نشاط خانواده ها در آن شب دو چندان می شد. (ثابت اقلیدی، اقلید، ١٣٧٣)

در نورآباد ممسنی نیز خانواده ها هر آنچه در توان داشتند به کار می بستند تا شبی خوش و به دور از هرگونه نگرانی و ناراحتی را سپری کنند و به امید آنکه تا یلدای سال بعد همچنان شادان و خندان باشند، تلاش می کردند که در این شب نزاع و رنجوری در میانشان نباشد. (طباطبایی، ممسنی، ١٣٨٥) برقراری صلح و آشتی مابین طرفین دعوا، فرصت را برای گذران وقت به بهترین کیفیت فراهم می کرد.

در این شب علاوه بر همنشینی، آیین های دیگری همچون تلاوت قرآن، قصه گویی، شاهنامه خوانی، آوازخوانی و سایر آیین ها نیز به اجرا درمی آید که در ادامه به متداولترین این آیین ها اشاره می شود:

١. تلاوت قرآن

مراسم تلاوت قرآن در شب یلدا و شب زندهداری این شب در مزرعه شیخ فاضل فریدونشهر درخور توجه است. اغلب مردم در این روستا اول زمستان را ختم می گرفتند؛ ختم هم بدین صورت بود که یک نفر، تعدادی از همسایگان خود را دعوت می کرد و افراد زمانی که به خانه او می رفتند، سوره مبارکه «انعام» را تلاوت می کردند. تعداد این افراد معمولا فرد بود، ٩ یا ١١ یا... پس از آن سؤالاتی مطرح می کردند که بچه ها بتوانند به آن جواب دهند و جایزه بگیرند. گاه جایزه، یک جلد کلام الله مجید بود. رقابت بچه ها در پاسخ به سؤالات مسابقه شبی خوشایند را برایشان رقم می زد. (احمدی، فریدونشهر، بی تا)

٢. قصه گویی

در دامغان، شب چله، همسایه ها در منزل یکی از بزرگان محل، شب یلدا را جشن می گرفتند (مرواری، دامغان، ١٣٥٢) یا به منزل پدربزرگ و مادربزرگ خود می رفتند و تا پاسی از شب به قصه ها و داستانهای آنها گوش می کردند. (شامانی، دامغان، ١٣٨٣) در لفمجان لاهیجان نیز بزرگتر مجلس که تجربه بیشتری داشت برای بقیه قصه نقل می کرد.

(حسنی لفمجان، لاهیجان، ١٣٥٦) مردم اهر ارسباران نیز در شب چله به خانه همسایگان و خویشاوندان می رفتند و پس از خوردن شب چره، نقال و داستانگوی حاضر در مجلس داستانهایی از شاه اسماعیل، کر اوغلی (kor oqli)، کچل عیار و کچل حمزه نقل می کرد و در مقدمه داستان، با ابیات زیر شنونده را تهییج می کرد تا با دقت و اشتیاق به داستان گوش دهد:

تپه لردن یل کیمین tapa lardan yel kimin

از کوه ها به مثل باد

دره لردن سل کیمین dara lardan sel kimin

از دریاها به مثل سیل

بادی صرصر کیمین di sarsar kiminba

به مثل باد صرصر

آجی بیانا، شیرین بیانا nairin biyas ,̂naji biyaa

تلخی به یک طرف، شیرینی به یک طرف

قورباغینان توسباغا qan tusbaqinaqurba

قورباغه و لاک پشت

گتدی کبین کسماغا qagetdi kabin kasma

رفتند تا عقد کنند

گامیش پالاز بوروندی z burundilapa ̌misga

گاومیش هم پلاس پوشید

گتدی قولاق آسماغا qasmaq agetdi qula

رفت تا گوش بدهد

ایام ایامیدی midim ayyaayya

زمان زمانی بود که

سرچه پهلوا بیدی bidi  ̂e pahlavaserc

گنجشک پهلوان بود

(دوستی، اهر ارسباران، ١٣٥٥)

٣. کتابخوانی و شاهنامه خوانی

در دستجرده گلپایگان یکی از کارهایی که در شب نشینی شب چله آغاز و تا اوایل اسفند ادامه می یافت، پردهخوانی و شاهنامه خوانی بود؛ اول مجلس با نام حضرت علی(ع) و پایان آن نیز با نام آن حضرت بود. (احمدی، دستجرده، ١٣٨١) در شهرضا نیز یک نفر با صدای بلند برای جمع حاضر در شب نشینی، کتاب می خواند. اغلب نیز کتابهای شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی، امیرارسلان، حسین کرد، فلکناز، خورشید آفرین، حیدربیک و چهل طوطی خوانده می شد. (مساعی، شهرضا، ١٣٥٤) در قروه کردستان پس از خوردن شب چره و اجرای بازیهای محلی، نقال شروع به خواندن قصه هایی از شاهنامه، امیرارسلان رومی، کر اوغلی، کرم و اصلی و حسین کرد می کرد و در مدت نقل نیز که تا بانگ خروس ادامه می یافت، هیچ کس حق حرف زدن نداشت و اگر کسی خلاف این قانون، عمل می کرد، جریمه او تحویل یک رأس بزغاله و مانند آن بود. (عسگری، قروه، 1368)

بهترین بزم و بهترین لذت در سرتاسر لرستان، شاهنامه خوانی بود. نقال پیش از اینکه شروع به نقل داستان کند، معمولا این سه بیت را می خواند:

به نام خدایی که جز آن خدا
پرستیدن کس نباشد روا

خدایی که این خیمه آفتاب
برافراشته بی ستون بی طناب

هر آن کس که شهنامه خوانی کند
اگر زن بود، پهلوانی کند

پس از خواندن این ابیات، دیگر کسی حرف نمی زد و همه خاموش می نشستند.

(یاراحمدی، خرم آباد، ١٣٤٧)

در چهارطاق خمین کتابهای دیگری که غیر از شاهنامه خوانده می شد، عبارت بودند از: چهل طوطی، الف و لیل، هفت پیکر، موش و گربه، اسکندرنامه، گلستان و بوستان سعدی، دیوان حافظ شیرازی، فایز دشتستانی، قصص الانبیا، تذکرهالاولیا، مثنوی معنوی، بهرام و گل اندام، کلیله و دمنه، امیرارسلان، فلکناز، حسین کرد، رستم نامه، حیدربیک، رموز حمزه، حمله حیدری، شیرویه، شیرین و فرهاد، موسی و شبان، باباطاهر، خیام، علی بابا و چهل دزد، هبوط آدم. (فولادی، خمین، ١٣٧٩)

در تاکستان نیز علاوه بر شاهنامه، چهار درویش و چهل طوطی و مصائب خامس آل عبا نیز خوانده می شد. (صفری، تاکستان، ١٣٥١) بخش هایی از نهج البلاغه، زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها)، کتابهای روضه خوانی و نیز جامع التمثیل از جمله کتابهای دیگری بوده که در کاشمر، در شب چله خوانده می شد. (کریمی فروتقه، کاشمر، ١٣٨١) در ولمرز تنکابن نیز کتابهای امیرارسلان و حسین کرد خوانده می شد. (صالحی، تنکابن، ١٣٥٦) در رامهرمز نیز اغلب بزرگترها، قصه ها و داستانهای شیرین عاشقانه همچون لیلی و مجنون، فرهاد و شیرین و خسرو و شیرین را نقل می کردند و برخی هم از شاهنامه فردوسی و دلاوریهای رستم و دیگر پهلوانان ایران سخن به میان می آوردند و آنهایی که صدای خوبی داشتند، شاهنامه را به آواز بلند می خواندند و همچنین از زندگانی حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و جنگ های ایشان با کفار و دلاوریهای امیرالمؤمنین(ع) در رویارویی با پهلوانان عرب، داستانها می گفتند. (شیخی، رامهرمز، ١٣٥٢) خواندن فلکناز و شاهنامه در شهرستان سلسله لرستان نیز معمول بود، (نیکورنگ، سلسله، ١٣٥٤) در سقز نیز داستانهای خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، خورشید و خاور، خاتوزین و کاکه مد که منظوم و به زبان کردی بوده، خوانده می شده است. (فاروقی، سقز، 1348)

در کاشمر نیز دیوان حافظ، طوفان کربلا، مختارنامه، امیرارسلان، امیرحمزه و یوسف و زلیخا رونق داشت و آغاز کتابخوانی اگرچه در شب یلدا بود، اما ادامه آن در شب های بعد، بخشی از شب نشینی مردم را به خود اختصاص می داد. (کریمی فروتقه، کاشمر، ١٣٨٦) در ابراهیم آباد زیدر شاهنامه، مختارنامه، تحفه المجالس، خضر و الیاس، امیرارسلان نامدار، حسین کرد و افسانه هایی همچون سعد و سعید خوانده می شد. (رحمتی، شاهرود، 1387)

کتابخوانی ویژه شب چله بیشتر در گذشته و زمانی بود که رادیو و تلویزیون همچون امروز بر زندگی مردم سیطره نیافته بود. خواننده کتاب، پایان شب نشینی شب یلدا را در دستجرده گلپایگان این گونه اعلام می کرد:

هر نیک و بدی که در کتاب است
بر هم بزنید که وقت خواب است

(احمدی، دستجرده، ١٣٨١)

٤. آوازخوانی

در روستای چهار طاق خمین در شب یلدا تمام اقوام و خویشاوندان در خانه یک نفر از اقوام گرد هم می آمدند و هر کس تدارک شب یلدای خود را به آنجا می برد و در سفره یلدای صاحبخانه می گذاشت. وقتی سفره تکمیل می شد، آن را روی کرسی[2] می چیدند و خود گرد آن می نشستند، سپس یک نفر که صدای بهتری داشت، شعر می خواند و بقیه هم جواب تکخوان (پیش خوان) را می دادند:

پیشخوان بقیه
گردونه سال چرخیده باز شب یلدا اومده
مادر شب ها اومده باز شب یلدا اومده
هندونه از راه اومده باز شب یلدا اومده
انجیل (انجیر) و خرما اومده باز شب یلدا اومده

و به همین ترتیب تمام خوردنی های داخل سفره را می گفت و بقیه هم جوابش را می دادند. پس از آن، همه دور سفره می نشستند و اول هندوانه را که گل سفره بود، سپس خوراکی های دیگر را می خوردند. (صفایی، خمین، ١٣٥٥)

در دولتشانلوی درگز، بچه هایی که در همسایگی هم بودند، پس از خوردن میوهها و خوراکی ها در منازلشان، دور هم جمع می شدند و یک نفر نی می نواخت و به ترتیب هر کدام از بچه ها آوازی می خواندند؛ البته قبل از آوازخوانی، همه یک صدا می خواندند:

عمو چله آمد
کلاه به کله آمد

عمو چله حالتان
احوال آن کلاهتان

(علی زاده، درگز، ١٣٥٣)

در کازرون نیز پیش از اینکه سفره شب چله پهن شود، هر کدام از پیرزنان حاضر در مجلس یک شعر قدیمی می خواندند. (خواجه، کازرون، ١٣٤٧) در روستای کوهپایه سرا در بندپی شرقی از شهرستان بابل نیز «رجخوانی» می کردند؛ به این ترتیب که افراد به همان ترتیبی که نشسته بودند هر کدام آواز و سرود و ترانه ای را به نوبت می خواندند. (قلندریان، بابل، ١٣٨١) شب نشینی شب چله مردم کاشمر نیز با نی نوازی و دوبیتی خوانی همراه بوده است؛ بدین ترتیب که اگر کسی نواختن نی را بلد بود، نی می زد و شخص خوشصدای مجلس نیز دوبیتی می خواند که به این کار «کله فریادی» (dikella farya) هم می گفتند. (کریمی فروتقه، کاشمر، ١٣٨٥)

دوبیتی خوانی در لایبید میمه نیز انجام می شد، البته دوبیتی هایی خوانده می شد که مربوط به زمستان بود مانند:

زمستون آمد و بی توشه موندم
چو گندم در میون خوشه موندم

زمستون آمد و یارم نیومد
چو شیری در میون بوشه (بیشه) موندم

***

پری در خواب نازه وای بر من
شب یلدا درازه وای بر من

تو بیدارش نکن مرغ سحرخون
ز عاشق می گدازه وای بر من

(کریمی، اصفهان، ١٣٥٤)

بیشتر مردم کهنک در شب چله برای مهمانی به خانه همسایه ها یا اقوام می رفتند. در این مهمانی که از سوی میزبان اعلام می شد، افرادی که قصه می دانستند، برای بقیه تعریف می کردند و اگر یکی از اعضای خانواده یا مهمانان می توانست نی بنوازد، همراه با او، فرد

دیگری دوبیتی های مختلفی می خواند:

دو چشمونی به در دارم خدایا
عزیزی در سفر دارم خدایا

همه گویند عزیزت کی می آید
به دل شغل دگر دارم خدایا

(تلک آبادی، ورامین، ١٣٥٥)

در دامغان نیز یکی از پیرمردان مجلس آواز می خواند و بقیه گوش می دادند:

کبوتر بر لب بام شمایم
همین امشب که مهمان شمایم

همین امشب مرا عزت بدارید
خدا داند که فرداشب کجایم

(شامانی، دامغان، ١٣٧٨)

در ابراهیم آباد زیدر شاهرود، جشن شب یلدا که در سه شب برگزار می شد، با مدیحه خوانی و ستایش مقام و مرتبه امیرالمؤمنین علی(ع) همراه بود. یکی از این مداحان که پیرمرد نجاری به نام «آقامحمد» بود، با آواز، داستان ملاقات حضرت علی(ع) و حضرت خضر را در نود بیت به تحریر کشیده است. مطلع این مدیحه چنین است :

در حدیث است که روزی علی عمرانی
آن شفیع همه خلق جهان رحمانی

(رحمتی، شاهرود، ١٣٨٧)

٥. بازی

هر گونه فعالیت فیزیکی یا فکری، چه به صورت فردی یا جمعی به منظور گذراندن وقت، آمادگی جسمانی، تقویت حافظه و هوش و... برای رسیدن به هدفی خاص را بازی می گویند. (آنی زاده، ١٣٨٨: ٩) بازی ها، گاه در مراسم آیینی نیز اجرا می شوند. در گذشته، بخشی از اوقات خوش فراغت شب یلدا به اجرای بازیهایی اختصاص می یافت که اولا در فضای داخلی خانه انجام می شد و سرمای هوا خللی در اجرای آن ایجاد نمی کرد و ثانیا با استفاده از کمترین امکانات و سادهترین وسایل و ابزارهای در دسترس قابل اجرا بود.

شنه برکی، گونارکشی، جوراببازی، فنجانبازی، اوزک، تخم مرغبازی، بازیهای نمایشی و کلامی از مهم ترین بازیهایی بود که در چنین شبی اجرا می شد. در ادامه، تعدادی از این بازیها به طور خلاصه شرح داده می شود:

٥-١. شنه برکی (ona borekis)

در رازان، پس از صرف شام، نوبت به جوانها می رسید که با اجرای بازیهایی به زورآزمایی بپردازند. یکی از این بازی ها «شنه برکی» (شانه بردن) است. برای این بازی ابتدا شانه ای را روی زمین می گذاشتند و دو نفر رو به روی هم می نشستند. سپس یکی از آن دو، شانه را یک وجب به طرف خود می کشید و دومی دست راست خود را در حالی که پنجه اش را روی زمین پهن کرده بود، به طور عمودی به زمین می زد، اولی مچ دست او را محکم می گرفت و دومی با حداکثر توان خود رو به جلو فشار می داد تا رقیب را عقب براند. اگر می توانست در ده دقیقه یا کمتر او را به عقب ببرد و شانه را بیاورد، اولی بازنده می شد و اگر نمی توانست دومی بازنده بود. در هر حال، جریمة بازنده، خرید شب چره برای دوستان حاضر بود. (یاراحمدی، خرمآباد، ١٣٤٧)

٥-٢. گونارکشی (irkasgowna)

گونار تکه ای چوب است با اندازهای حدود سی سانتی متر که به گاوآهن شخم زنی بسته می شد. برای این بازی دو نفر از جوانها می نشستند و کف پاهای خود را به هم می چسباندند. یک نفر با دو دست وسط گونار و دیگری نیز با هر دو دست دو سر گونار را می گرفت و هر کدام از طرفین تلاش می کردند تا همدیگر را بکشند و از زمین بلند کنند، هر یک از این دو که توان استقامت در برابر فشار طرف مقابل را نداشت و از زمین بلند می شد، از حاضران مجلس با میوه یا شیرینی پذیرایی می کرد. (همان)

٥-٣. جوراب بازی (جورابین)[3]

جوراببازی سرگرمی دیگری است که اهالی بیجار در شب یلدا و پس از آن در شب های دیگر زمستان انجام می دادند، حاضران در مهمانی و آنانکه به این بازی علاقه مند بودند، به دو گروه مساوی تقسیم می شدند و هر گروه یک نفر را به عنوان سردسته انتخاب می کردند. یکی از سردسته ها (سرگروه) سکه ای را در زیر یک جوراب قرار می داد، به گونه ای که افراد گروه مقابل به هیچ عنوان متوجه نشوند؛ البته این کار مهارت و زبردستی فراوان می خواست. کار گروه مقابل آن بود که با مصلحت و مشورت سردسته، جای سکه را تشخیص دهند. این بازی مشابه بازی گل یا پوچ است؛ چرا که با اشاره به هر جوراب باید می گفتند که زیر آن سکه وجود داشت یا نه و به عبارتی پر بود یا پوچ. بازی به همین ترتیب ادامه می یافت تا امتیازات یک گروه به سقفی که تعیین کرده بودند (مثلا ده امتیاز) برسد، آن گاه گروه بازنده با شیرینی یا شام از گروه برنده پذیرایی می کرد. بدین ترتیب نه تنها در مدت اجرای بازی، لحظات خوشایندی برای بازیکنان رقم می خورد، بلکه پایان آن نیز با کامی شیرین و چهرهای خندان همراه بود. (عباسی، بیجار، ١٣٥٥)

٥-٤. فنجانبازی

این بازی در همدان رایج بود، برای این بازی ابتدا چند فنجان را واژگون روی زمین می گذاشتند و یک نفر یک عدد نخود را زیر یک فنجان به صورتی قرار می داد که دیگران نبینند، غیر از شخصی که نخود را زیر فنجان گذاشته بود، هر کس دیگری، فنجانی را که نخود زیر آن بود، برمی داشت، برنده می شد. شخصی که نخود را زیر فنجانها می گذاشت، فنجانها را جابه جا می کرد و نفر دوم برای بار دوم فنجانی را برمی داشت، اگر نخود را پیدا نمی کرد، بازنده و از دور بازی خارج می شد و باز هم فنجانها را برای نفرات دیگر جابه جا می کردند؛ چرا که راز یکی از فنجانها آشکار شده بود. بازی آن قدر ادامه می یافت تا یک نفر از میان جمع برنده می شد. (خضریان، همدان، ١٣٨٧)

٦. دعا و مناجات

روزها و شب های زمستان، از فرصت های نیکو برای مناجات و عبادت است. امام صادقع در این باره می فرمایند: «الشتاء ربیع المؤمن، یطول فیه لیله فیستعین به علی قیامه و یقصر فیه نهاره فیستعین به علی صیامه.»

«زمستان، بهار مؤمن است، شب هایش طولانی است که برای عبادت نیمه شب از آن کمک می گیرد و روزهایش کوتاه است که برای روزه گرفتن از آن مدد می جوید.»

مردم بسیاری از مناطق ایران نیز از فرصت بیداری شب یلدا به بهترین وجه استفاده و شب نشینی این شب را با تهجد و مناجات همراه می کردند. بدین ترتیب گاه شب نشینی شب یلدا تا سحرگاه ادامه می یافت و به مناجات، عبادت و نماز می گذشت (بیرانوند، خرمآباد، ١٣٥١) و دعای بزرگ خانواده بدرقه راه فرزندان و دیگر آشنایان می شد:

خداوندا همانگونه که امشب همه ما تندرست و خوشحال بودیم تا سال آینده و شب چله دیگر سالم و شاد بمانیم. پروردگارا تا سال آینده و شب چله دیگر همه بندگان خود را تندرست بدار. (جاوید، نیشابور، ١٣٥١) پروردگارا نعمت و روزی خود را بر ما بیشتر بگردان و به داد بیچارگان و بیماران برس. پس از دعا نیز حاضران در مجلس آمین می گفتند و شب نشینی پایان می یافت. (محمدی، قوچان، بی تا)

جمع بندی

یکی از مهم ترین دلایل غنای یلدا، آمیخته شدن آن با مفاهیم و آموزههای دینی است.

یلدا همچون نوروز، از آیین هایی است که پیش از ورود اسلام به ایران نیز اجرا می شد و پس از ظهور آفتاب اسلام در ایران، ضمن آنکه رنگ نباخت و از بین نرفت، در پرتو تعالیم اسلامی، رنگ و بویی تازه یافت و به حیات خود ادامه داد.

رسانه ملی با حضور چشمگیر خود در هر خانه و کاشانه می تواند با استفاده از قدرت و نفوذ رسانه ای خود و ارائه مفاهیم والا و اشاعه صحیح مضامین عالی این آیین، نقشی مؤثر در حفظ هویت و اصالت ایرانی – اسلامی یلدا و به تبع آن، باورپذیری جوانان ایفا کند؛ چرا که آشنایی با فرهنگ غنی و پرمحتوای ایرانی که آیین یلدا، یکی از عناصر آن است، می تواند جوانان را از وضعیت انفعالی در مقابل فرهنگ غرب خارج کند. همخوانی اهداف و رسالت های این آیین با افق رسانه ای صدا و سیما و نزدیکی و همپوشانی این دو، ضرورت بهرهبرداری اهل رسانه از انبوه معارف نهفته در این آیین و اشاعه آن در قالب پیامهای رسانه ای را بیش از پیش تبیین می کند. بویژه آنکه شیوه اجرای آیین یلدا در روزگار پیشین الگوی مناسبی را برای زیستن شادمانه همراه با اغتنام فرصت و مدیریت زمان ارائه می دهد. انتقال مفاهیم و معارف این میراث گرانبها به نسل های جدید و نیز آیندگان از وظایف رسانه های دیداری و شنیداری بویژه صداوسیماست.

منابع

١. آنی زاده، علی (١٣٨٨) بازیهای سنتی در فرهنگ مردم (بازیهای قابل بازآفرینی لرستان برای رسانه)، تهران : مرکز تحقیقات صداوسیما، واحد فرهنگ مردم.

٢. محمدی ریشهری، محمد (١٣٨٤) میزان الحکمه، چ٤، قم: دارالحدیث.

فرهنگیاران

احمدی، سیف الله، نقل از محمدحسین عراقی، دستجرده، گلپایگان، اصفهان، ١٣٦٩ و ١٣٦٨ احمدی، مالک، مزرعه شیخ فاضل، فریدونشهر، اصفهان، بی تا بیرانوند، صادق، هرو، خرم آباد، لرستان، ١٣٥١

تلک آبادی، امیر، کهنک، پیشوا، ورامین، تهران، ١٣٥٥ ثابت اقلیدی، علی جان، اقلید، فارس، ١٣٧٣

جاوید، امیرهوشنگ، نقل از آمنه نجم الدین، نیشابور، خراسان رضوی، ١٣٥١

حسنی لفمجان، بختیار، نقل از یدالله ابراهیم نژاد لفمجان، لفمجان، لاهیجان، گیلان، ١٣٥٦ خضریان، مهشاد، نقل از فاطمه زندی، همدان، ١٣٨٧ خواجه، صمد، کازرون، فارس، ١٣٤٧

دوستی، حسین، نقل از خدیجه راجی، اهر ارسباران، آذربایجان شرقی، ١٣٥٥ رحمتی، حسین، ابراهیم آباد زیدر، شاهرود، سمنان، ١٣٨٧

شامانی، ابوالقاسم، نقل از خانم استادی، دامغان، سمنان، ١٣٧٨ و ١٣٨٣ شیخی، حبیب الله، رامهرمز، خوزستان، ١٣٥٢ صالحی، جمشید، ولمرز، تنکابن، مازندران، ١٣٥٦

صفایی، حجت الله، نقل از صفرعلی صفایی، چهارطاق، خمین، مرکزی، ١٣٥٥ صفری، میرقدیر، تاکستان، قزوین، ١٣٥١

طباطبائی، شکرالله، نقل از محمدقلی قاسمی و دیگران، فهلیان، ممسنی، فارس، ١٣٨٥ عباسی، محمدسعید، تپه محمدی، بیجار، کردستان، ١٣٥٥

عبدالله پور، حیدر، نقل از علی علیاری، تکاب، آذربایجان غربی، ١٣٤٦

علی زاده، محمد، درگز، خراسان، ١٣٥٣ فاروقی، بی نام، سقز، کردستان، ١٣٤٨

فولادی، علی، نقل از احمد فولادی و دیگران، چهارطاق، خمین، مرکزی، ١٣٧٩ قلندریان، سیف الله، کوهپایه سرا، بندپی شرقی، بابل، مازندران، ١٣٨١

کریمی فروتقه، محمد، نقل از حاج غلامرضا یعقوبزاده، کاشمر، خراسان رضوی، ١٣٨١ و 1385

کریمی، ابوالفضل، نقل از ابراهیم کریمی، لایبید، میمه، اصفهان، ١٣٥٤ محمدی، برات، باجگیران، قوچان، خراسان رضوی، بی تا مرواری، محمدحسین، دامغان، سمنان، ١٣٥٢ مساعی، ناصر، شهرضا، اصفهان، ١٣٥٤ نیکورنگ، عباس، سلسله، لرستان، ١٣٥٤

هاشمی زاده، علی محمد، زاهدشهر، فسا، فارس،١٣٨١ یاراحمدی، غلامعلی، رازان، خرمآباد، لرستان، ١٣٤٧

پی نوشت ها:

[1] به آن دلیل که نخستین شب چله بزرگ زمستان است.

[2] در گذشته، کرسی وسیله گرمایی مردم بود که لحظات خوش نشستن به دور آن را پدران و مادران و پدربزرگها و

مادربزرگها هنوز هم به یاد دارند.

[3] از بازیهای سنتی و قدیمی است که اسباب سرگرمی مردان کرد را در بلندای شب های زمستان فراهم می کرده است. این بازی علاوه بر پرکردن اوقات فراغت، سبب تقویت قدرت تصمیم گیری و ایجاد روحیه همکاری و درک اهمیت مشورت می گردید، امروزه انجمن جوراببازی نیز تشکیل شده است و این بازی همچنان طرفداران زیادی دارد.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان