آوین آزادی: چند سال پیش که بهعنوان طراح و گرافیست فعالیت میکردم، زمانهایی، ایدههایی که به مغزم میرسید را روی بیلبوردهای سطح شهر میدیدم. گاهی از آنچه به ذهنم رسیده بوده، شگفتزده شده و به خودم آفرین میگفتم. بعد میدیدم همان ایده، چند سال پیشتر، توسط فرد دیگری، آن سوی جهان، اجرا شده است. همان زمان بود که میفهمیدم در عصر حاضر، هیچ ایدهی نو و تازهای وجود ندارد. به قول جوناتان لتم، نویسنده آمریکایی: «وقتی مردم به چیزی میگویند اورجینال در نود درصد موارد به این دلیل است که اصل کار را ندیدهاند. یک هنرمند درست و حسابی میداند که چیزی از هیچ حاصل نمیشود.» ایدههای بکری که همیشه در سر داریم نسخهی دیگری از همان اثر هنری است که ستایشش میکنیم.
اما یک سوال اینجا مطرح میشود؛ اگر ما طرحی را کشیدیم که مشابه با طرحی دیگر بود، به آن معنی است که ما کپی کاریم؟ چه فاکتورهایی در قانون کپیرایت میتواند بیگناهی ما را اثبات کند؟
در خلأ نبودِ کپیرایت
از ویژگیهای یک لوگوی خوب، سادگی و انتقال معنی دربارهی عرصهی فعالیت آن برند است. لوگوهای ساده بهتر از لوگوهای پیچیده در ذهن مردم میمانند و این ماندگاری از اهداف مهم هر برندی است. با وجود دسترسیهای گستردهی برندها برای ارائهی محصولات خود در بسترهای متفاوت، ما در معرض طوفانی از تبلیغات در زندگی روزمره قرار میگیریم. گاهی پیش میآید که لوگوی برندی را میبینیم و آن لوگو حس آشنایی به ما میدهد. احساس میکنیم آن را جای دیگری دیدهایم و حتی ممکن است مشابهش را هم پیدا کنیم. لوگوی بسیاری از برندها مشابه یکدیگرند، اما آیا مشابه بودن نقض قانون کپی رایت نیست؟ این موضوع به برندی که از لوگوی آن تقلید شده آسیب میزند؟
در کشور ما قانون کپی رایت وجود ندارد، اما در عینحال نکاتی وجود دارد که ما را در تشخیص اینکه لوگوی یک برند از دیگری کپی شده یا صرفا مشابه آن است، راهنمایی میکند.
ساز و کار یک قانون جهانی
چند سال پیش شرکت «ماتریکس»، پلتفورم آنلاین «m-sense» و «ویژوال استودیو»، «Cisco Webex»، «axie infinity»، «موگا»، «matrix medical network» مدعی بودند که لوگوی متا از آنها کپی برداری شده. دلیل این ادعا آن بود که در لوگوی همهی این برندها از علامت بینهایت استفاده شده است. آیا استفاده از علامت بینهایت به صرف اینکه اولینبار توسط برندی استفاده شده باشد، نباید در طراحی لوگوهای دیگر استفاده شود؟ لوگو باید در همان لحظهی اول هم کشش لازم را ایجاد کند و هم بتواند به صورت بصری، استراتژی برند را برای مخاطب شرح دهد. در قوانین کپیرایت اینکه لوگویی صرفا به خاطر استفاده از علائمی مانند بینهایت و علامت پخش (play) و ... که در ذهن مخاطب تداعی کنندهی معنی خاصیست و مشخصا متعلق به برند بخصوصی نیست، دزدی محسوب نمیشود.
به عبارتی هر گرافیست برای طراحی لوگوی یک برند، مسیر خاصی را طی میکند. مثالا گرافیست لوگوی «فیلیمو» با الهام از نشانهی پخش (play) و نوار فیلم به این لوگوی نهایی رسیده است. نشانهها و دلایل استفاده از آن در طراحی یک لوگو، مسیری است که این گرافیست پیموده تا به نتیجهی نهایی برسد. پس قبل از اینکه بخواهیم طراح لوگو را مورد اتهام قرار دهیم باید از او دربارهی مسیر طراحیاش سوال کنیم.\
تشابه لوگو دو برند به یکدیگر ممکن است برای برند اول آسیبزا باشد، اما این در صورتی است که هر دو برند با لوگوی مشابه در یک صنعت فعالیت کنند. در این صورت شامل قانون کپیرایت خواهند شد. اما اگر مانند دو لوگوی «Airbnb» و « Azuma Drive-in» هر یک فعالیت متفاوتی داشته باشند، شامل قانون کپیرایت نمیشوند.
این موضوع دربارهی حروف هم صدق میکند. برندهایی مثل سیگار الکترونیکی بلو، بلوبانک و تلویزیون بلو از لوگوهایی مشابهی استفاده میکنند که علت تشابهشان کلمهی بلو است که در اسامی این برندها یکسان آورده شده. این درست است که حرف b ما را به یاد برند «بیتس» میاندازد، اما مگر میتوانیم بگوییم هیچ برندی پس از بیتس نمیتواند از حرفb استفاده کند؟ از سویی این استراتژی برند است که مسیر طراحی لوگوی آن را مشخص میکند. مسیر طراحی لوگوی بلوبانک هم مثل لوگوی فیلیمو کاملا مشخص است و به نظر میرسد طراح این لوگو رنگ و کانسپت لوگوی این نئوبانک را؛ از بانک سامان الهام گرفته. همچنین فضای خالی اطراف لوگوی بلو، یک پرنده را میسازد که به پرنده بلو معروف شده است و نقطهی بالای b، چشم این پرنده است.
در طراحی لوگو، گرافیست باید بداند نشانههایی که استفاده میکند مرتبط با خدماتی باشد که آن برند عرضه میکند. اگر قصد کرده از حروف برای طراحی لوگو استفاده کند، باید بداند برند مورد نظر، نوع گرافیک محصولات و شیوهی ارائهی آن به چه صورت است. این موضوع به ماندگاری طرح در ذهن مخاطب هم کمک زیادی خواهد کرد.
لوگوهای مشابه نه در ایران بلکه در کل دنیا وجود دارد و این به معنای خلاق نبودن آن برند و کپی از نمونههای خارجی نیست. طراح دسترسی به همهی لوگوهایی که در جهان طراحی شده ندارد. او با استفاده از نام، استراتژی و مسیری که برند میخواهد با جذب مخاطب به آن برسد، طرحی را به تصویر میکشد که از لحاظ بصری چشمگیر و جذاب باشد.