ماهان شبکه ایرانیان

گام سترگ چپ‌های نجیب برای عبور از دیکتاتوری حزبی

پرسش جلایی‌پور از آرمین: چرا یک‌باره تحریمی شدید!؟ / جولان سانترالیسم در اردوگاه اصلاحات

سانترالیسم و تمرکزگرایی مقتدرانه موجود در اردوگاه اصلاحات نمی‌تواند با بیانیه ۱۱۰ امضایی چپ‌های نجیب کنار بیاید.

سرویس سیاست مشرق_ محسن آرمین، از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی طی سخنانی در مجمع عمومی جبهه اصلاحات ضمن تأکید بر لزوم شرکت نکردن در انتخابات؛ حامیان نجیب بیانه 110 امضایی را اقلیت، وسط‌باز و انشعابی لقب داد!

او همچنین در بخشی از اظهاراتش گفته است: شرکت مؤثر در انتخابات 404 منوط به وجود پشتوانه قوی اجتماعی است. شرکت بی نتیجه یا به شدت کم اثر ما در این انتخابات در شرایطی که جامعه با انتخابات قهر است، بی اعتمادی جامعه به اصلاح طلبان را تشدید می‌کند، و در جامعه مستأصل، معترض و عصبانی ایجاد نوعی احساس بی پناهی می‌کند و به یأس و سرخوردگی یا رشد گرایش‌های رادیکال دامن می‌زند و در نتیجه شانس حضور مؤثر در انتخابات 404 را از ما خواهد گرفت. دستیابی به نتایجی بسیار خرد و ناچیز درازای چنین هزینه سنگینی عاقلانه نیست. [1]

در واکنش به این سخنان، "حمیدرضا جلایی‌پور" که از چهره‌های تئوریسین اصلاح‌طلب و از امضاکنندگان بیانیه مشهور به بیانیه 110 امضایی بوده است، طی یادداشتی که سایت جماران آنرا منتشر کرد ضمن اظهار تعجب از انتشار عمومی سخنانی آرمین در کنایه به او نوشته است: تفاوت راهبردی است میان نیرویی که به نام جامعه‌محوری، کنشگری انتخاباتی را از ماه‌ها قبل از انتخابات رها می‌کند و نیرویی که متوجه است در شرایط ساختاری امروز حتی کار موثر جامعه‌محور و تقویت قدرت متشکل هم مستلزم ایجاد حدی از گشایش و پذیرش در نهادهای حکمرانی است. تفاوت راهبردی است میانه نیرویی که مردم‌سالاری و توسعه را اهداف اصلاحات می‌داند و نیرویی که آن را پیش‌نیاز اصلاحات می‌بیند...تفاوت راهبردی است میان نیرویی که دنبال «دنبال فشار همه‌جانبه» به حکومت است و نیرویی که می‌خواهد برای دموکراسی و توسعه در میان حکمرانان ائتلاف و ذی‌نفعان وسیع‌تر بسازد.

جلایی‌پور سپس و در ادامه نقد خود به نقد آرمین تصریح می‌کند: تفاوت راهبردی است میانه نیرویی که شدت بحران‌ها را عامل گشایش می‌داند و نیرویی که دغدغه‌اش حل بحران‌ها است.

او در اشاره به نقد آرمین که حامیان بیانیه 110 امضایی را انشعابی، وسط‌باز و اقلیت نامیده بود، نیز می‌گوید: اصلا اینگونه نیست که یک طرف جمع باشد و یک طرف تعدادی متمرد. اساسا بحث اقلیت و اکثریت هم نیست. هر دو سوی طیف نهادها و جمع‌ها و چهره‌ها و حامیان قابل اعتنایی دارند.

در ادامه یادداشت جلایی‌پور و شکوه‌های او همچنین می‌خوانیم: از همه عجیب‌تر این است که امضاکنندگان بیانیه‌ای که اساسا ارائهٔ استدلال‌محور تحلیل بوده است و هیچ تعارضی با مصوبهٔ جبهه نداشته است غیرمنصفانه به عبور از خاتمی و انشعابی‌گری و تن ندادن به نظر اکثریت و انشقاق و انواع اتهامات ناروا متهم می‌شوند و در مقابل چهره‌هایی که آشکارا و متعارض با راهبرد جبهه و اصلاح‌طلبی و مشی جناب آقای خاتمی از تحریم انتخابات و گذار حرف می‌زنند توسط دوستان جبهه نقد نمی‌شوند. شخصا معتقدم عبور از سانترالیسم تشکیلاتی به این معنا است که آزادی بیان و ارائهٔ تحلیل هیچ کسی را در داخل و خارج از تشکیلات سرکوب نکنیم و ضمن اجرای مصوبهٔ اکثریت، تکثر و حقوق اقلیت را به رسمیت بشناسیم. اما سخنگوی جبهه و دوستانی که مثل دکتر آرمین منتقد ارائهٔ یک بیانیهٔ تحلیلی غیرمتعارض با مصوبهٔ جبهه اند، چطور حتی یک کلام در نقد مواضع رادیکال دیگران که کاملا متعارض با راهبرد جبهه است نمی‌گویند؟

در شکوائیه جلایی‌پور البته بخش جالب‌تری هم وجود دارد که تناقض "چپ‌های تحریمی" را آشکارتر می‌کند. آنجا که می‌نویسد: دکتر آرمین می‌گویند که انتخابات 11 اسفند «کنشگری بدون مرز» است. از ایشان می‌پرسم طبق چه مبنایی فراخوان عمومی دادن در 94 برای شناسایی نامزدهای گمنام اصلاح‌گرا بعد از رد صلاحیت گسترده، روزنه‌گشاییِ قابل دفاع است، ‌ ولی حتی ثبت نام نکردن در انتخابات 1402 و حمایت نکردن از بیش از 100 نامزد اصلاح‌گرا و میانه‌رو که بعضا از نامزدهای 94 باسابقه‌ترند و حتی بدون فراخوان شناخته شده‌اند مصداق روزنه‌گشایی قابل دفاع نیست؟

او می‌افزاید: چرا دفعتا از 1402 تلاش برای گشایشگریِ تدریجی مصلحانه مستحق دشنام‌های سیاسی‌ای همچون ظلم‌شویی و رانت‌خواری سیاسی و ... می‌شود؟ [2]

پرسش جلایی‌پور از آرمین: چرا یک‌باره تحریمی شدید!؟ / جولان سانترالیسم در اردوگاه اصلاحات

*در نامه دردمندانه جلایی‌پور شاهد طرح معانی و مبانی سترگی در اشاره به "پروژه تحریم انتخابات" و نیز الزامات عقلانی حضور در انتخابات هستیم.

مبانی مهمی که البته مخاطبان ما طی 5 سال گذشته کرارا ابعاد مختلف آنرا در گزارش‌های سیاسی مشرق پیرامون "پروژه تحریم انتخابات" خوانده و دانسته‌اند.

جلایی‌پور به درستی اشاره می‌کند که چپ‌های تحریمی که در انتخابات 92 هیچ نامزدی در انتخابات نداشتند اما به گزینه "نامزد نزدیک" یعنی شیخ حسن روحانی رو آوردند؛ چرا اکنون حاضر به تکرار آن رفتارها نیستند؟

چرا آنها به یک‌باره و دفعتا تحریمی شده‌اند؟

نقطه اوج بیانیه جلایی‌پور را اما باید آنجایی دانست که تعارفات جناحی را کنار می‌گذارد و صراحتا به آرمین می‌گوید: تفاوت راهبردی است میانه نیرویی که شدت بحران‌ها را عامل گشایش می‌داند و نیرویی که دغدغه‌اش حل بحران‌ها است.

اگرچه جلایی‌پور تلاش مجدانه‌ای را برای تند نشدن حرف‌های خود و عدم اشاره به تعارضات گفتمانی اردوگاه اصلاحات در این بیانیه بعمل آورده اما نتوانسته روشنا و گرمی خورشید را انکار کند.

بله!

حقیقت این است که تمایز چپ‌های تحریمی و چپ‌های نجیب از همین‌جا آشکار می‌شود که گروه اول بحران‌زی هستند و همانطور که مشرق نیز بارها اشاره کرده است؛ راه حل خود را از درون شورش و تنش و بلوا می‌جویند.

و این چیزی است که نه عقل آنرا تأیید می‌کند، نه قانون و نه نظام اسلامی!

گزاره‌ای زشت و خطرناک که چپ‌های تحریمی می‌دانند اگر مردم آنرا بصورت لخت و بی‌لباس ببینند حتما انزوای بیشتری شامل حال گفتمان آنها خواهد شد. فلذا می‌بینیم که رویکرد تحریمی و البته اسلحه‌محور خود را در لفافه‌هایی مثل "نامزد نداریم، نظارت استصوابی، فهرست انتخاباتی نمی‌دهیم، رأی بی‌نتیجه و..." می‌پیچند تا کسی آنرا نبیند.

اما حقیقت همانطور که جلایی‌پور هم اشاره می‌کند هویدا شده و بحران‌زی بودن چپ‌های تحریمی اکنون نه برای فعالان سیاسی امری مکتوم است و نه برای چشمان ناظر نظام اسلامی.

و اما عبور از سانترالیسم...

باید این مژده را به جلایی‌پور داد که عبور از سانترالیسم یا همان دیکتاتوری حزبی در اردوگاه اصلاحات عملا یک "آرزوی محال" است.

آقایان باید روزی به تصور دگماتیزم و بروز سانترالیسم می‌رسیدند که سعید حجاریان بر لزوم "هسته سخت" در اردوگاه اصلاحات تأکید کرد و کسی را در مقابل او یارای "چرا" گفتن نبود.

و همان روزی که تولد حزب جوانگرای ندا با نگاه "طالع نحس" در میان چپ‌ها نگریسته شد و هیچیک از بزرگان چپ روی خوشی به جوانان نشان نداد.

لکن نباید از انصاف گذشت و باید تأکید کرد که اگرچه دیر اما بیانیه 110 امضایی نجبای اصلاح‌طلب گامی مهم، سترگ و بنیادین در عبور از سانترالیسم چپ خواهد بود.

امثال محسن آرمین و شرکای تحریمی‌اش اگر تا قبل از این با یک جریان مخالف تحریم در مقابل خود و در اردوگاه اصولگرایان مواجه بودند اما اکنون جبهه دیگری را هم در مقابل خود می‌بینند و آن خیزش چپ‌های نجیب است.

***

1_mshrgh.ir/1577099

2_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1623944

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان