ماهان شبکه ایرانیان

وحشت ماه رمضان در ویرانه های قطحی زده غزه/ روایت مادر فلسطینی: چطور برای فرزندانم سحر و افطار تهیه می کنم

برای اولین افطاری امسال در غزه، دو کیسه کوچک پاستا ذخیره کرده بودم. با وجود اینکه آغشته به شپشک بود، موفق شدم پاستا را تمیز و سپس...

وبگاه مجله آمریکایی "تایم" روایتی به قلم " عبیر برکت" یک فعال حقوق بشر و مادر 4 فرزند فلسطینی را که رمضان 2024 را در غزه می گذراند، منتشر کرده است.

به گزارش عصرایران، نوشته این مادر فلسطینی بازتاب دهنده بخشی از درد و رنجی است که نزدیک به 6 ماه است مردم مقاوم غزه با آن دست و پنجه نرم می کنند؛ اما از اراده مقاومت آنها در مبارزه با رژیم اشغالگر و آپارتاید اسراییل کم نشده است.

این مادر فلسطینی نوشته است:

ماه مبارک رمضان امسال برای مسلمانان غزه زودتر آغاز شد. به نوعی، ما به دلایلی غم انگیز از اکتبر 2023 روزه داریم.

ماه رمضان در قلب هر مسلمانی جایگاه ویژه ای دارد. تمام سال منتظرش هستیم به عنوان یک کودک کوچک، هیجان خود را از آویزان کردن فانوس های رنگارنگ در خانه به یاد می آورم. 

پدر و مادرم به من و خواهر و برادرم یاد دادند که از طلوع فجر تا به غروب از خوردن و آشامیدن پرهیز کنیم و به ما تلقین کردند که فلسفه روزه این است که خود را با صبر و شکیبایی تربیت کنی، خلوص روحت را از هوس های دنیوی بالا بکشی و سعی کنی ذهنت را از شر انگیزه های شیطانی رها کنی و برای اطرافیانمان کارهای نیک انجام دهیم.

هیچ چیز نمی توانست مرا برای رمضان امسال آماده کند. من مطمئن نبودم که حتی تا ماه رمضان زنده بمانم - حداقل 30 هزار فلسطینی در غزه از 7 اکتبر به بعد کشته شده اند و 80 درصد از جمعیت آن آواره شده اند. 

وحشت ماه رمضان در ویرانه های قطحی زده غزه/ روایت مادر فلسطینی: چطور برای فرزندانم سحر و افطار تهیه می کنم

برای آنهایی از ما که خوش شانس هستیم که هنوز زنده هستیم، از جایی به جای دیگر فرار می کنیم، ماه هاست که روزه ی نسبی را پشت سر گذاشته ایم؛ نمی خواهیم غذای ناچیز خانواده ها را بخوریم که به اندازه کافی به ما پناه بدهند، نمی توانیم غذایی برای خرید در بازارها پیدا کنیم حتی اگر استطاعت خرید آن را داشته باشیم.  

از ماه رمضان سال گذشته زندگی من زیر و رو شده است. خانه من در شهر غزه، جایی که من و فرزندانم چراغ رمضان را در آن آویزان می کردیم، اکنون ویران شده و خانواده ام پراکنده و آواره شده اند. 

دوشنبه، اولین روز روزه داری، یک ساعت قبل از سحر از خواب بیدار شدم تا غذای پیش از روزه را که به نام "سحری" معروف است، آماده کنم. این معمولا لحظه ای سرشار از شادی و معنویت است، اما امسال نتوانستم جلوی اشک هایم را بگیرم. 

مساجد ویرانه‌اند، بنابراین همسایه‌های اطراف به ابتکار خود اذان می‌خواندند. وعده سحری ما تنها از نان سنگی تشکیل شده بود که من آن را از جو، ذرت، سویا و حتی خوراک پرندگان پختم؛ موادی که توانستیم آنها را پیدا کرده و با هم آسیاب کنیم.

 طعم ماسه مانند نان سحری با روغن زیتونی که قبل از جنگ از درختان زیتون خود گرفته بودیم - که در خانه متروکه پدرم در شهر غزه پیدا کردم - کم شد. برایم دردآور بود که نمی‌توانستم از سفره‌های پرنعمت ، طبق معمول و دستور حضرت محمد (ص)، به همسایگانمان غذا بدهم.

برای اولین افطاری امسال، دو کیسه کوچک پاستا ذخیره کرده بودم. با وجود اینکه آغشته به شپشک بود، موفق شدم پاستا را تمیز و سپس آن را جوشانده و با سس گوجه فرنگی برای افطار سرو کنم. 

همیشه وعده افطار روز بعد را از شب قبل تا حدودی آماده می کردم تا ساعات روزه ام معطوف به عبادت باشد. با این همه کمبود، اکنون این یک رویای دور است.

در سال‌های گذشته، بعد از افطار، در مسجد نماز می‌خواندیم و سپس به دیدار اقوام نزدیک‌مان می‌رفتیم و "قطایف" - یک دسر سرخ‌شده ماه مبارک رمضان - را با شربت می‌نوشیدیم. 

این دیدارها فرصتی برای بخشش کسانی است که ممکن است به ما ظلم کرده باشند و ساختار اجتماعی ما را تقویت کند. با این همه مساجد ویران شده و بدون قطایف در میان کمبود مواد غذایی و اقلام ضروری، نمی توانم با والدین، خواهر و برادرم و همسر و فرزندانم جشن بگیرم. 20 نفر از آنها همه در یک آپارتمان یک خوابه در محله "نصیرات" در مرکز غزه جمع شده اند.

در عوض، خانواده من و دوستانی که با آنها می‌مانیم، با هم دعا کردند، 16 نفر به آپارتمان کوچکی در شهر غزه رفتیم. همه ما به شدت غیبت دوستان و خانواده ای را که به دنبال پناه بردن به جای دیگری هستند احساس می کنیم. اگرچه بسیاری از آنها کمتر از 10 مایل با ما فاصله دارند، اما محاصره تانک‌ها و سربازان اسرائیلی ما را از هم جدا کرده و سفر را غیرممکن یا بسیار خطرناک کرده است. ما همچنین اعضای خانواده‌ای داریم که در حملات هوایی، تانک‌ها یا تک تیراندازهای اسراییل کشته شده‌اند.

وحشت ماه رمضان در ویرانه های قطحی زده غزه/ روایت مادر فلسطینی: چطور برای فرزندانم سحر و افطار تهیه می کنم

دیروز دخترم رعنا 18 ساله گریه کرد. وقتی بالاخره آرام شد، پرسید: "مامان، تا کی باید در این کابوس زندگی کنیم؟ می خواهم به خانه بروم. من می خواهم در رختخوابم بخوابم و وسایلم را دور خودم داشته باشم." 

رعنا در تمام طول این مدت قوی بود و حتی بعضی وقت ها "جوک" می گفت تا روحیه ما را بالا ببرد و ما را در بمباران آرام نگه دارد. اما او گفت که شروع یک رمضان پر از خشونت و اندوه، سرانجام صبر او را هم لبریز کرده است.

زمانی که این همه خوی غیرانسانی ما را احاطه کرده است، از دست دادن ایمان آسان خواهد بود. شاید عجیب به نظر برسد، اما، پس از زنده ماندن از 5 ماه جنگ وحشیانه، شروع ماه مبارک به نوعی ایمان من را عمیق تر کرد.

ای کاش امسال روزه فقط برای پاکسازی روحمان از هوس های دنیوی بدن بود. اما، برای ما غزه‌ ای ها، این به معنای آموختن زندگی بدون افراد زیادی است که دوستشان داریم. امیدوارم الان در جای بهتری باشند.

برای ما که زندگی می کنیم، به خانه ها و جوامعی که با عشق و مراقبت ساخته ایم و دیگر وجود ندارند فکر می کنیم. حتی اگر بعد از ماه رمضان، جنگ تمام شود، همانطور که همه ما مشتاقانه برای آن دعا می کنیم، همه در غزه می دانند که دیگر هیچ چیز مانند گذشته نخواهد شد.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان