ماهان شبکه ایرانیان

مدرسه کار و کسب عصر ایران

زیست رسانه‌ای

کسانی نیز هستند که زیست پنهان رسانه‌ای دارند. آن‌ها خودشان جلوی دوربین نیستند و به جای آن مدام در حال طراحی، کارگردانی و تولید محتوا هستند. شاید بتوان گفت آن‌ها برنده‌ی اصلی زیست رسانه‌ای هستند. انرژی خود را بهتر و بیشتر مدیریت می‌کنند، راندمان بالاتری دارند و درآمدشان هم گاهی بیشتر است.

عصر ایران ؛ علی ارسطویی - قصه از آنجایی شروع شد که رسانه از جایی در دور دست، به خانه‌ها آمد. دیگر یک نفر پشت درهای بسته، محصول رسانه‌ای تولید نمی‌کند که تنها رابط ما و او یک آنتنِ روی پشت بام باشد. آنتنی که حتی آن را هم دیر به دیر می‌بینیم. حالا ابتکار عمل، به دست همه‌ی آدم‌هاست.
 
اینجاست که رسانه و مخصوصاً رسانه‌ی دیجیتال، خودش را پیدا می‌کند. اما کار با این ابزار مشکلات و چالش‌های خودش را دارد. مثل این می‌ماند که کلید هواپیما را بدهند و بگویند: «برو استارت بزن و راه بیوفت!» گرچه خلبانی آنقدرها آسان نیست ولی کار رسانه‌ای می‌تواند آنقدرها سخت باشد.
 
حالا در این میدان آدم‌های مختلفی نقشی هوشمندانه ایفا می‌کنند:
 

مصرف کننده‌ی باهوش

دسته‌ی اول کسانی هستند که ترجیح می‌دهند مصرف کننده‌ی باهوش باشند. خود را در معرض محتواهایی قرار می‌دهند که به رشد، افزایش حال خوب و آگاهی منجر شود. آن‌ها معمولا خوب تحلیل می‌کنند گرچه نتوانند تحلیلشان را بیان کنند. به عبارتی شاید بتوان گفت: همین که کسی در دنیای رسانه‌های انبوه، خودش و وقتش را مدیریت می‌کند، انسان بزرگی است.
 

فروشندگان «سواد رسانه‌ای»

دسته‌ی دوم کسانی هستند که علاقه دارند علاوه بر مصرف کننده بودن، دستی بر ماجرا داشته باشند اما نمی‌توانند. نه مهارتش را دارند و نه حوصله‌اش را. اما دوست دارند در این بازار، برای خود مغازه‌ای داشته باشند. دوست دارند تحلیل‌هایشان شنیده شود حتی اگر زیاد دقیق نباشد. این افراد نوعاً در دسته‌بندی سواد رسانه‌ای خود را قرار می‌دهند. بیرون گود می‌نشینند و امر و نهی می‌کنند و به تعبیری مچ رسانه‌چی‌ها را می‌گیرند که این خودش مهارتی است. 
 
البته حرف‌هایی هم می‎زنند که بعضی از آن‌ها به درد می‌خورد. در نهایت آنچه عاید می‌شود روشن نگاه داشتن چراغِ آن مغازه است. وگرنه نه چیزی به خودشان اضافه می‌کنند و نه به دیگران؛ ولی عرضه کنندگان و پرزنت‌کنندگان خوبی هستند.
 

تولیدکنندگان محتوا

دسته‌ی سوم کسانی هستند که وارد این عرصه می‌شوند و تلاش می‌کنند با تولید محتوا، به تبادل فکر بپردازند. آن‌ها باید تولید کنند پس محکومند که فکر کنند و سپس دست به طراحی و سناریونویسی و تولید بزنند. پس باید سراغ تکنیک‌های تولید محتوای رسانه‌ای بروند که ممکن است مجبور شوند، پول زیادی خرج کنند.
 اما بالاخره این تولیدات جواب می‌دهد. برندشان توسعه پیدا می‌کند، خدمات خود را می‌فروشند و شبکه را گسترش می‌دهند. آن‌ها بخشی از زندگی خود را معطوف به این کار می‌کنند اما الزاماً با آن زندگی نمی‌کنند.
 

زیست‌ رسانه‌ای

دسته‌ی چهارم اما روند عمیق‌تری دارند. آن‌ها فقط تولید کننده‌ی محتوا نیستند بلکه زیست رسانه‌ای دارند. مدام و پیوسته با مخاطب خود در تعامل هستند. در استوری‌های روزانه از مسائل روز و جرقه‌های ذهنی حرف می‌زنند و اگر برگی از کتابی خوانده باشند، آن را برای مخاطب هم رو می‌کنند.
 
آن‌هایی که زیست رسانه‌ای دارند تلاش می‌کنند همانی باشند که در رسانه نشان می‌دهند. در مهمانی‌ها، هنگام خرید کردن، در خانه و خانواده و در میان دوستان و رفیقان، سعی می‌کنند متفاوت از آنچه مقابل دوربین هستند، نباشند. شاید بتوان گفت تلاششان این است که مصداق این شعر حافظ نباشند که:
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
 
برای همین می‌توان گفت زندگی سختی دارند که قابل تحسین است. ما معمولاً سختی‌ها و هزینه‌های سنگین آن‌ها را نمی‌بینیم.
 

روتین روزانه

یکی دیگر از ویژگی‌های کسانی که زیست رسانه‌ای دارند این است که تولید محتوا بخشی از روتین روزانه‌ی آن‌هاست. باید همیشه کار کنند و مدام تولید داشته و پیوسته در فکر و طراحی باشند. تفاوت آن‌ها با دسته‌ی سوم این است شعار «توقف ممنوع» برایشان مصداق دارد. تولید کننده‌ی محتوا گاهی خستگی در می‌کند. دوری می‌زند و بر می‌گردد و حتی بعضی وقت‌ها به مرخصی می‌رود. اما آن‌هایی که زیست رسانه‌ای دارند، از این کار خسته نمی‌شوند که بخواهند آن را از تن به در کنند.
 

کمال‌طلبی ممنوع

به نظر می‌رسد زیست‌کنندگان رسانه، اهل وسواس و کمال‌طلبی نباشند. یعنی وقتی به مناسبترین ایده برسند، آن را تولید و منتشر می‌کنند. در پارک و در حال دویدن و عرق کردن، خسته و کوفته در مسیر بازگشت از محل کار، در میان موج مشکلات معمول زندگی و ... دارند با مخاطب خود حرف می‌زنند و محتوا تولید می‌کنند. در غیر اینصورت اصلاً محتوایی در میان نخواهد بود و زیست رسانه‌ای هم، دچار مرگ می‌شود. چراکه معمولا کمال‌طلبی مساوی با اهمال‌کاری است.
 

فروشنده بودن؛ فروشنده نبودن

زیست‌کنندگان رسانه‌ای الزاماً فروشندگان خوبی نیستند. یعنی برای فروش محصول نیاز به اضافه کردن موضوعاتی به این زندگی دارند. فروش یک محصول، یک فرآیند مشخص و معینی است که نقطه‌ی شروع دارد و البته شاید بتوان گفت، پایانی ندارد.
 
مفاهیمی چون برندینگ، مارکتینگ در انواع و اقسام و ارتباط با مشتری و سایر امور، ممکن است در مغازه‌ی «سواد رسانه‌ای فروشی» باشد ولی در بساط کسی که زیست رسانه‌ای دارد نباشد! 
 
بنابراین زیست رسانه‌ای بدون هدف مشخص، در نهایت منجر به توسعه‌ی شبکه می‌شود ولی در آن فروش اتفاق نمی‌افتد.
 

زیست پنهان رسانه‌ای

در این بین کسانی نیز هستند که زیست پنهان رسانه‌ای دارند. آن‌ها خودشان جلوی دوربین نیستند و به جای آن مدام در حال طراحی، کارگردانی و تولید محتوا هستند. شاید بتوان گفت آن‌ها برنده‌ی اصلی زیست رسانه‌ای هستند. انرژی خود را بهتر و بیشتر مدیریت می‌کنند، راندمان بالاتری دارند و درآمدشان هم گاهی بیشتر است.

آن‌ها مجبور نیستند بخش زیادی از درآمد خود را صرف زیبایی، کافه‌گردی، خرید لباس‌های گران و سفرهای گران‌تری کنند تا پیجشان رونق بگیرد. آن‌ها اقتصادی و با خیال راحت‌تری زندگی می‌کنند و آسوده‌تر هستند.

برای اشتباهات، سرزنش نمی‌شوند، نگران افت مخاطب نیستند و خلاصه بسیاری از استرس‌ها را ندارند. بنابراین شاید بتوان گفت در بازیِ «زیست رسانه‌ای» آن‌ها برنده همیشگی هستند. چون از تولید کنندگان محتوا فعال‌تر و چابکتر هستند و نسبت به زیست‌کنندگانِ آشکارِ رسانه‌ای، آرامش بیشتری دارند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان