شناخت انسان و ارتباط آن با مسائل اصولی و اعتقادی ما

اعتقاد به اینکه در میان انسانها کسانی هستند که به مقام نبوت و رسالت می رسند،یکنوع شناخت انسان است.می دانیم،که بهنگام بعثت پیامبران،هماره برخی شبهه می کردند که:انسان لیاقت آنکه بدو وحی شود ندارد و خدا اگر می خواست با ما سخن بگوید از طریق یکی از فرشتگان،چنین می کرد.به هنگام بعثت پیامبر ما صلی الله علیه و آله نیز در مورد او گفتند:

 1- ارتباط انسانشاسی با نبوت:

اعتقاد به اینکه در میان انسانها کسانی هستند که به مقام نبوت و رسالت می رسند،یکنوع شناخت انسان است.می دانیم،که بهنگام بعثت پیامبران،هماره برخی شبهه می کردند که:انسان لیاقت آنکه بدو وحی شود ندارد و خدا اگر می خواست با ما سخن بگوید از طریق یکی از فرشتگان،چنین می کرد.به هنگام بعثت پیامبر ما صلی الله علیه و آله نیز در مورد او گفتند:

مؤمنون/24:

ما هذا الا بشر مثلکم...و لو شاء الله لا نزل ملائکة ما سمعنا بهذا فی آبائنا الاولین .

ما نشنیده ایم که انسانی پیامبر شود!چنانکه گفتیم،یکی از وجوه استبعاد همین بود که:انسان لیاقت اینکه به او وحی شود ندارد،یعنی در واقع،آنطور که آنان از انسان شناخت داشتند،چنین لیاقتی را در وی نمی دیدند،بنابر این،اگر انسان، رست شناخته شود،از وجوه معرفت انسان یکی همین است که:چنین لیاقتی در نوع انسان، وجود دارد،اما چه کسی و چند نفر به مقام نبوت،نائل می شوند آن مساله ی دیگری ست.

2- ارتباط انسان شناسی با معاد:

اگر انسان را دارای روحی بدانیم که مستقل از بدن می تواند باقی بماند،در آنصورت معاد،قابل قبول خواهد بود ولی اگر ما چنین بعدی از ابعاد وجود انسان را نشناسیم،مساله ی معاد اصولا فرض معقولی نخواهد داشت زیرا اگر انسان،همین بدن باشد که با از بین رفتن،متلاشی می شود،فرض اینکه بار دیگر همین انسان زنده می گردد،فرض نامعقولی است.چون انسانی که بعد زنده می شود،موجود دیگری خواهد بود. تنها فرض درست معاد،مبتنی بر اینست که انسان وقتی می میرد،روحش باقی بماند تا دوباره به بدن برگردد.پس،مساله ی معاد نیز مبتنی است بر شناخت حقیقت انسان که روح اوست به عنوان موجودی قابل بقاء.

ج: انسان شناسی و ارتباط آن با مسائل اخلاقی.

مسائل اخلاقی ارتباط بسیار نزدیکی با شناخت انسان دارد.تا حقیقت آدمی،شناخته نشود،کمالاتی که ممکن است با اخلاق پسندیده بدست آورد،معلوم نمی گردد وحتی معیارهای صحیح اخلاق نیکو و تشخیص آنها از اخلاق نکوهیده،بدست نمی آید.

د: شناخت انسان و ارتباط آن با احکام اجتماعی:

همه ی احکام اجتماعی اسلام از قبیل حقوق،اقتصاد،سیاست و امثال آنها،با شناخت انسان ارتباط دارد زیرا تا انسان درست شناخته نشود،نیازها و روابط او،مشخص نمی شود و احکامی که باید برای چنین موجودی وضع گردد تا با عمل بدانها به کمال و سعادت دست یابد،معین نمی گردد.

درست است که ما در سایه ی وحی،می توانیم(و باید)آنچه را خدای متعال نازل فرموده است،بپذیریم ولی تبیین این ها متوقف بر شناخت ابعاد وجود آدمی(همچنان البته از دیدگاه وحی)است،بنابر این،برنامه هایی که برای شناختن انسان از سوی خداوند به وسیله ی پیامبران نازل شده،همگی مبتنی است بر اینکه انسان دارای لیاقتها و استعدادهایی ست که با این دستورات،به فعلیت می رسد و از جهات مختلف با شناخت انسان ارتباط می یابد.پس در واقع می توانیم گفت که:تمام معارف قرآنی، به نحوی،با انسان شناسی،ارتباط دارد و تنها چیزی که می توان گفت ارتباط مستقیم با این بحث ندارد،جهان شناسی ست.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر