در پایان یکی از حوامیم سبعه این آیه کریمه هست که:
وما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء (1)
یعنی، انسان می تواند با یکی از سه راه مستمع خدا باشد وکلام الهی را درک کندبه صورت قضیه منفصله مانعة الخلو است که قابل جمع نیز می باشد:
اول: از راه وحی بدون واسطه، که در آن مقام بین انسان کامل وذات اقدس اله، احدی فاصله و واسطه نیست، نه فلک فاصله است، ونه ملک واسطه ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا.
دوم: او من وراء حجاب نظیر آنچه که درباره موسی کلیم سلام الله علیه آمده است که از وراء حجاب شجر انی انا الله (2) را شنید.
سوم: او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء که توسط فرشتگان کلام خداوند را می شنود. بنابراین، انسان به جایی می رسد که بدون واسطه از ذات اقدس اله وحی دریافت می کند که در آن بخش، فرشته راه ندارد.
درباره معراج نبی اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که بخشی از آیات قرآن کریم را به صورت مشافهه دریافت نمود، وگفته اند دو آیه پایانی سوره مبارکه بقره از این قبیل است. یعنی آیه:
امن الرسول بما انزل الیه من ربه والمؤمنون کل امنه بالله (3)
پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده، ومؤمنان همگی به خدا ایمان آورده اند.
وآیه:
لایکلف الله نفسا الا وسعها (4)
خدا هیچ کس را جز به قدر توانائیش تکلیف نمی کند.
که این دو آیه را وجود مبارک نبی اکرم صلی الله علیه و آله شفاها بدون واسطه از ذات اقدس اله دریافت کرد. تفسیر قمی، ذیل آیه مبارکه. وبعضی از غرر آیات قرآن کریم از این قبیلند، که در تلقی آنها، فرشته دخیل نبوده است. چه این که جبرئیل سلام الله علیه در جریان معراج طبق روایتی عرضه می دارد:
«لو دنوت انملة لاحترقت » (5)
اگر به مقدار بند انگشتی پیش آیم خواهم سوخت.
بنابراین انسان کامل جایی قدم می نهد که فرشته قدرت پرواز ندارد.
نمونه دیگری که در این مورد آمده است جملات امیرالمؤمنین... در دعای کمیل است که می فرماید: برخی از اسرار درونی انسان را فرشتگان نمی فهمند. وبا این که ذات اقدس اله، فرشتگان را مامور ضبط اعمال انسان کرده است، اما آن خاطرات دقیق، به قدری رقیقند که فرشته توان را ندارد تا حجاب نوری را خرق کند، وبدرد، وآن راز نهانی نهانخانه او را بفهمد.
«والشاهد لما خفی عنهم وبرحمتک اخفیته وبفضلک سترته » (6)
بار الها تو خود شاهدی بر آنچه از آنان پنهان است وخود به خاطر رحمتت پنهان نموده وبه سبب تفضلت پرده پوشیدی.
وبدین خاطر بعضی از کارهای ما را ذات اقدس اله مستقیما به عهده می گیرد. این که می فرماید:
ونکتب ما قدموا وآثارهم (7)
می نویسیم هرچه پیش فرستاده اند واثر گذاشته اند.
هرچه را که بشر پیش فرستاد ما می نویسیم، وهرچه به عنوان آثار حسن یا سوء اوست ما می نگاریم. یا می فرماید:
والله یکتب ما یبیتون (8)
خدا می نویسد آنچه شبها نقشه می کشند.
ذات اقدس اله آنچه را که اینها بیتونه می کنند، ودر شب نشینیها نقشه می کشند، می نگارد تا این اسرار وآثار را به دست فرشته ندهد، وبه صورت رازی بین بنده ومولا بماند، پرده ای آویخته باشد تا آبروی بنده پیش فرشتگان ریخته نشود، وحسیب آن بخش از سیئات، خصوص ذات اقدس اله باشد.
این سخن که اگر فرشته ها مامور ضبط وثبت عقاید، نیات، خاطرات، اقوال واعمال انسان هستند، پس باید از نشئه علمی وسیع وعمیقی برخوردار باشند، مطلبی صحیح است، اما در مباحث عقلی وجهان بینی مشخص وفرد وگروه خاص معیار قرار نمی گیرد. سخن در اشخاص نیست، سخن در مقام نسانیت است، وقتی امر دایر شود بین مقام انسان ومقام فرشته، آنجا معلوم می شود که مقام انسانیت می تواند آن چنان اوج بگیرد که فرشته ها از برخی از زوایای کار او بی خبر باشند. لذا ذات اقدس اله فرشته ها را به بسیاری از اوصاف می ستاید ومی فرماید: اینها رقیبند، عتیدند، قعیدند، کریمند، حفظیند، چیزی از اینها فوت نمی شود، چیزی را اضافه نمی کنند، چیزی را کم نمی کنند، منزه از افراط ومبرای از تفریطند، اما در عین حال بعضی از مجاز به دریافت بعضی از امور نیستند زیرا:
وما منا الا له مقام معلوم صافات، 461.
وهیچ یک از مافرشتگان نیست مگر این که برای او مقام ومرتبه ای معین است.
پی نوشت ها:
1. شوری، 51.
2. قصص،30.
3. بقره،285.
4. بقره، 286 - 285.
5. بحار الانوار، ج 18، ص 382.
6. دعای کمیل.
7. یس، 12.
8. نساء، 81.