حدود 66 میلیون سال پیش، در زمان ادمونتوسور، دایناسور منقار اردکی، جهان مملو از دایناسورهای عظیمالجثه و گیاهخوار بود. آنها همچنین گیاهان را در حین حرکت زیر پا له میکردند و شکافهای بزرگی به اندازهی هیکلشان در جنگلهایی که از درختان مخروطی پر بود، بهوجود میآوردند.
بومشناسان از ادمونتوسور و دایناسورهای مشابه بهعنوان گیاهخواران بزرگ یاد میکنند. دایناسورها درست مانند گیاهخواران بزرگ امروزی مثل فیلها، کرگدنها و زرافهها در آفریقا در محیط تاثیر میگذاشتند. گیاهخواران بزرگ امروزی از متراکمشدن بیشازحد محیط با پوشش گیاهی جلوگیری میکنند. آنها با خوردن گیاهان و حرکت در اطراف، فضاهای باز و شکافهایی را در جنگل ایجاد میکنند که از تبدیل شدن آن به محیط ضخیم و متراکم مانند جنگل بارانی جلوگیری میکند.
اگر جرم برخوردی چیکسولوب به زمین اصابت نمیکرد یا برخورد به شکلی متفاوت انجام میشد، شاید جنگلهای بارانی آنطور که امروزه وجود دارند، هرگز ایجاد نمیشدند. کورانو میگوید: «اگر چنین تأثیری وجود نداشت، ما هنوز هم میتوانستیم بازدانگان و دایناسورهای غیرپرنده را به عنوان گروههای رایج [گیاهی و جانوری] امروزی داشته باشیم.»
پس از برخورد سیارک، تنها دایناسورهای بهجامانده، پرندگان کوچک بودند. فقدان دایناسورهای بزرگ به اکوسیستمها اجازه داد تا به شکل متفاوتی رشد کنند. به گفتهی جارامیلو، درختان مخروطیمانند، رایجترین درختان بلند در زمان تیرکس بودند. جارامیلو توضیح میدهد که وقتی رویداد انقراض، این درختان مخروطی را از بین برد، گیاهان گلدار شانس بیشتری برای زندهماندن و گسترش داشتند.
گیاهان گلدار از تغییرات در خاک بهرهمند و تقویت شدند. برخورد سیارک سنگهای زیادی را خرد و گرد و غبار غنی از مواد معدنی از جمله آهن را در سراسر زمین پخش کرد که باعث بهبود خاک شد. تکامل و گسترش حبوبات نیز باعث افزایش سطح نیتروژن در خاک و گسترش گیاهان گلدار شد.
جارامیلو توضیح میدهد که خاک جدید، غنی از آهن و نیتروژن، برای رشد گیاهان گلدار ایدهآل بود. از آنجایی که گیاهان گلدار سریعتر از خویشاوندان مخروطیان که در آن موقع وجود داشتند، رشد میکنند، میتوانند سایبانهای ضخیمی ایجاد کنند که روی زمین سایه میاندازد و از رشد گیاهان دیگر جلوگیری میکند.
در مجموع، شرایط آبوهوایی و اثرات پنجمین انقراض دستهجمعی زمین باعث شد تا جنگلها متراکم شوند. حتی مکانهایی به دور از خط استوا مانند کلرادوی ماقبلتاریخ، میزبان جنگلهای بارانی بودند که در آن پرندگان، پستانداران، حشرات و سایر موجودات میتوانستند رشد کنند.
رشد گیاهان جدید بر تکامل موجوداتی که از انقراض دستهجمعی جان سالم به در بردند تأثیر گذاشت. پستانداران، از جمله اجداد نخستیهای اولیهی ما، بدون شک دراثر این تغییر، شکل گرفتهاند.
در محیطهای باز که ناخواسته توسط دایناسورهای بزرگ ایجاد شدهاند، پستانداران راههای نسبتاً محدود و گزینههای کمتری برای بقا داشتند. پستانداران میتوانستند زیر زمین حفاری کنند، روی زمین بدوند، از درختان بالا بروند یا تکامل یابند تا در لبهی آب زندگی کنند.
بهواسطهی برخورد سیارک چیکسولوب، خاک غنی از مواد معدنی شد
با این حال جنگلهای انبوه امکانات جدیدی مانند توانایی پریدن از درختی به درخت دیگر یا زندگی در میان شاخهها بدون اجبار روی زمین رفتن را ارائه میدهند. همزیستی و رقابت برای منابع باعث تفاوت کنام شد؛ این وضعیت در بومشناسی بدین معنی است که حیوانات مشابه، رفتارها، ترجیحات غذایی و شیوههای زندگی متفاوتی را برای زندگی در کنار یکدیگر ایجاد میکنند.
کورانو توضیح میدهد که ساختار پیچیدهی جنگلهای بارانی زیستگاههای بیشتری ایجاد کرده و به موجودات امکان ایجاد تنوع میدهد. گسترش جنگلهای بارانی با ایجاد فرصتهای بیشتر برای گونههای مختلف، در مقایسه با جنگلهای بازتر و تحتتأثیر دایناسورهای کرتاسه، تنوع زیستی را افزایش داد.
جرامیلو توضیح میدهد که جنگلهای بارانی با سایبانهای متراکم از گیاهان گلدار، تنوع زیستی را افزایش میدهند. این تنوع نهتنها به دلیل ساختار جنگلی، بلکه بهواسطهی تنوع گستردهی گیاهان گلدار نیز است. رویداد بزرگی در مقیاس سیاره (مانند برخورد سیارک) به طور ناخواسته به نفع گلداران بود و به آنها امکان داد تا اکوسیستمهای سیاره را به روشهای بیسابقهای گسترش و تغییر دهند.
گونههای متنوعی که در جنگلهای بارانی امروزی یافت میشوند، ادامهی اولین جنگلهای بارانی از دوران پالئوسن هستند. این جنگلهای اولیه، غنی از تنوع زیستی، تنها توانستند پس از انقراض دایناسورها تکامل یابند.