و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انّی رسول اللّه الیکم مصدّقاً لما بین یدیّ من التوراة و مبشّراً برسول یاتی من بعدی اسمه احمد و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم ‚ تصدیق کننده کتاب پیش از خود‚ تورات و بشارت دهنده به فرستاده ای که بعد از من می آید و نامش احمد است. صف / 6
انّ اللّه و ملا ئکته یصلّون علی النّبیّ یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما
خدا و فرشتگان او بر پیامبر درود می فرستند. ای اهل ایمان‚ بر او درود فرستید و سلا م گویید و تسلیم باشید. احزاب 56/
توسل به پیامبر صلی اللّه علیه وآله و تبرک به آثار او در حیات و ممات
برخی از مسلمانان در بحث از صفات انبیاء علیهم السلا م گویند: تبرک جستن به آثار انبیاء علیهم السلا م و عبادتگاه گرفتن محل قبر ایشان شرک است. مجلس بزرگداشت تولد ایشان و تولد اولیاء معصیت و بدعت حرام است. و در یک کلا م‚ توسل به خدا به وسیله غیر خدا‚ در حد شرک است. و وسیله قرار دادن رسول خدا صلی اللّه علیه وآله پس از وفات آن حضرت‚ مخالف شرع اسلا م است. مخالفان این گروه در پاسخ چنین استدلا ل می کنند که:
الف - تبرک جستن به آثار پیامبر صلی اللّه علیه وآله:
در همه کتب حدیثی با نقل متواتر آمده است که: صحابه رسول خدا صلی اللّه علیه وآله در زمان حیات ایشان با مباشرت و خواسته خود آن حضرت به آثار او تبرک می جستند. چنان که پس از وفات ایشان نیز‚ این روش را ادامه دادند. برخی از دلا یل ایشان چنین است:
تبرک جستن به آب دهان پیامبر صلی اللّه علیه وآله
در صحیح بخاری (1) از سهیل بن سعد روایت کند که رسول خدا صلی اللّه علیه وآله در جنگ خیبر فرمود: فردا این پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند خیبر را به دست او می گشاید‚ او دوستدار خدا و رسول خداست و خدا و رسول خدا صلی اللّه علیه وآله دوستدار اویند. راوی گوید: مردم آن شب را به سختی سپری کردند تا بدانند پرچم به دست کدامین آنها داده خواهد شد. بامدادان همگی به نزد رسول خدا صلی اللّه علیه وآله آمدند و هر یک امید آن داشت که پرچم به او داده شود که رسول خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود: علی کجاست؟ گفته شد: یا رسول خدا او از درد چشمانش می نالد. پیامبر به دنبال او فرستاد تا حاضر شد‚ و دو چشم او را با آب دهان شفا بخشید‚ به گونه ای که گویا دردی وجود نداشته است ... تا آخر حدیث . (2)
این روایت در صحیح مسلم از قول سلمه بن اکوع چنین است: گوید: نزد علی آمدم و او را که دچار درد چشم بود با خود می کشیدم تا نزد رسول خدا آوردم. آن حضرت با آب دهان چشمانش را شفا بخشید و پرچم را به دست او داد. (3)
تبرک جستن به وضوی رسول خدا صلی اللّه علیه وآله:
در صحیح بخاری از انس بن مالک روایت کند که گفت: وقت نماز عصر فرا رسید و مردم برای وضو به جستجوی آب پرداختند و آن را نیافتند. پیامبر صلی اللّه علیه وآله با ظرف وضو سررسید و دست خود را در آن نهاد و به مردم فرمود وضو بگیرند. ناگهان دیدم آب از سر انگشتان آن حضرت هم چون چشمه می جوشید و مردم تا آخرین نفر از آن وضو گرفتند. (4)
و در روایت دیگری از جابر بن عبداللّه گوید: من با پیامبر صلی اللّه علیه وآله بودم که وقت نماز عصر فرا رسید و ما جز اندکی آب نداشتیم. آن را در ظرفی ریختند و نزد پیامبر صلی اللّه علیه وآله آوردند. ایشان دست خود را در آن فرو بردند و انگشتان خود را باز کردند و فرمودند: وضو گیرندگان بشتابند که خداوند برکت افزاید. ناگهان دیدم آب از میان انگشتان آن حضرت می جوشید تا آن گاه که مردم وضو گرفتند و نوشیدند‚ و این معجزه چنان در من اثر کرد که دیگر دچار تردید نگشتم و دانستم که این عین برکت است. به جابر گفتند: شما در آن روز چند نفر بودید؟ گفت: 1400 نفر! و در روایت دیگری‚ پانصد نفر. (5)
تبرک جستن به موی پیامبر صلی اللّه علیه وآله:
مسلم در صحیح خود روایت می کند که: رسول خدا صلی اللّه علیه وآله به منا آمد و پس از رمی جمرات و قربانی کردن‚ سر خود را تراشید و موی سر را به مردمان داد.
و در روایت دیگری گوید: آن حضرت سرتراش را فرا خواند و پس از تراشیدن موها‚ آنها را به اباطلحه داد. روای گوید: او نیز آنها را میان مردم تقسیم کرد. (6) و نیز از انس بن مالک روایت کند که گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه وآله را دیدم که سر می تراشید و صحابه آن حضرت دور او را گرفته بودند تا هر مویی که فرو افتد در دست یکی از آنان قرار گیرد.(7) و در کتاب اسد الغابه در شرح حال خالد بن ولید گوید: خالد بن ولید که در نبرد با ایرانیان و رومیان نقش ویژه و برجسته ای داشت به هنگام فتح دمشق در شب کلا هی که با آن می جنگید‚ تار مویی از رسول خدا صلی اللّه علیه وآله را قرار داده بود که به برکت آن فتح و ظفر می جست و همیشه پیروز بود.
هم چنین در شرح حال او در اصابه و مستدرک حاکم گویند: خالد بن ولید در نبرد یرموک شب کلا ه خویش را گم کرد و دستور داد آن را بجویند. ابتدا آن را نیافتند‚ ولی دوباره جستجو کردند و آن را یافتند و دیدند شب کلا هی کهنه و مندرس است. خالد گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه وآله در سالی عمره به جای آورد و سر تراشید. مردمان به جمع آوری موهای آن حضرت پرداختند و من در گرفتند موی پیشانی بر آنان سبقت گرفتم و آن را در این شب کلا ه نهادم و اکنون در هیچ نبردی حاضر نمی شوم که این شب کلا ه با من باشد مگر آنکه پیروزی نصیب من می گردد. (8) و در صحیح بخاری روایت کند که: تارهای از موی پیامبر صلی اللّه علیه وآله نزد ام سلمه زوجه رسول خدا صلی اللّه علیه وآله بود که هرگاه کسی را چشم زخمی می رسید ظرف آبی خدمت ایشان می فرستاد تا آن موها را در آن فرو کند و آسیب دیده را شفا بخشد. (9) عبیده گوید: اگر یک تار موی پیامبر نزد من باشد از همه دنیا و هر چه در آن است نزد من محبوب تر است. (10)
تبرک جستن به لباس پیامبر صلی اللّه علیه وآله:
عبداللّه خادم اسماء دختر ابوبکر گوید: بانوی من اسماء‚ جبه و روپوش بلندی با نشان های سبز به من نشان داد و گفت: این جبه را رسول خدا صلی اللّه علیه وآله می پوشید و ما آن را می شوییم و از آن شفا می گیریم. (11) و در صحیح مسلم گوید: این جبه رسول خدا صلی اللّه علیه وآله است. سپس جبه ای بلند بیرون آورد که جادکمه ها و چاک های آن از حریر و دیباج بود و گفت: این جبه نزد عایشه بود تا از دنیا رفت و پس از او به من رسید. پیامبر صلی اللّه علیه وآله آن را می پوشید و ما آن را می شوییم تا بیماران به وسیله آن بهبود یابند. (12)
تبرک جستن به تیر و پیکان پیامبر صلی اللّه علیه وآله:
بخاری درباره صلح حدیبیه روایت کرده و گوید: رسول خدا صلی اللّه علیه وآله با سپاهیان خود در انتهای حدیبیه بر سر چاهی کم آب فرود آمدند مردم به سوی آن شتافتند و با سرعت آب آن را کشیدند و اندکی بعد از تشنگی به رسول خدا صلی اللّه علیه وآله شکوه کردند. پیامبر صلی اللّه علیه وآله تیری از تیردان خود بیرون کشید و فرمود تا آن را در درون چاه قرار دهند. پس به خدا سوگند پیوسته جوشید و آنان را سیراب کرد تا از آنجا کوچ کردند. (13)
تبرک جستن به جای دست پیامبر صلی اللّه علیه وآله:
در کتاب اصابه و مسند احمد در شرح حال حنظله روایتی است که فشرده آن چنین است: حنظله گوید: جد من مرا خدمت پیامبر صلی اللّه علیه وآله برد و گفت: من پسرانی بزرگ و کوچک دارم که این کوچکترین آنهاست. برای او دعا بفرمایید. پیامبر صلی اللّه علیه وآله دستی بر سر او کشید و فرمود: خداوند سعادتت افزاید. یا او سعادتمند است. راوی گوید: با چشم خود دیدم که بیماران صورت باد کرده یا حیوانات پستان ورم کرده نزد حنظله می آوردند و او بر دست خود آب دهان می زد و با بسم اللّه آن را به سر خود می کشید و می گفت: این جای دست رسول خدا صلی اللّه علیه وآله است. سپس محل ورم کرده را مسح می کرد و به گفته راوی‚ ورم برطرف می شد. (14) و در عبارت اصابه آمده است: حنظله بسم اللّه می گفت و دستش را بر سر خود که جای دست رسول خدا صلی اللّه علیه وآله بود می نهاد و آن را مسح می کرد و سپس بر محل ورم کرده می کشید و آماس آن بر طرف می شد.
باری‚ برکت و فرخندگی همچون نور خورشید و عطر شکوفه از رسول خدا صلی اللّه علیه وآله به اطراف او پراکنده می شد; و در کودکی و بزرگی‚ در سفر و حضر‚ در شب و روز‚ هیچ گاه از آن حضرت جدا نگردید. چه آنگاه که در خیمه حلیمه سعدیه مادر رضای خود بود‚ و چه در سفر شام برای تجارت‚ یا در خیمه امّ معبد در حال هجرت‚ یا در مدینه در کسوت قیادت و رهبری و حکومت; و بدیهی است که آن چه را ما در این جا آوردیم‚ نمونه ای از انواع است و ما هرگز درصدد آمار و احصاء نبوده ایم. زیرا‚ احصای همه در توان هیچ پژوهشگری نگنجد. و آنچه بیان شد برای دارندگان قلب سلیم و گوش شنوا و دل آگاه بسنده باشد.
در بخش بعد‚ موضوع شفاعت خواهی و وسیله قرار دادن پیامبر صلی اللّه علیه وآله به درگاه خدای متعال را بررسی کرده و سپس - به یاری خدا - به منشاء اختلا ف درباره ویژگی ها و امتیازات رسول خدا صلی اللّه علیه وآله بر سایر مردمان می پردازیم.
ب - وسیله قرار دادن پیامبر صلی اللّه علیه وآله نزد خدا و توسل به آن حضرت:
معتقدان به جواز و مشروعیت توسل به رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و وسیله قراردادن آن حضرت به درگاه خداوند متعال در همه دوران ها‚ می گویند: این گونه توسل پیش از خلقت رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و در زمان حیات و بعد از وفات آن حضرت با رضای الهی انجام گرفته است و هم چنان تا روز قیامت نیز‚ به دلا یل زیر‚ ادامه می یابد:
نخست - توسل به رسول خدا صلی اللّه علیه وآله قبل از خلقت:
گروهی از راویان حدیث از جمله حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک خود از قول عمر بن خطاب روایت کنند که‚ آدم هنگامی که دچار آن لغزش گردید‚ عرض کرد: پروردگار! از تو می خواهم که به حق محمد و آل محمد مرا ببخشی. خداوند سبحان فرمود: ای آدم ! تو محمد را چگونه شناختی در حالی که من هنوز او را نیافریده ام؟
عرض کرد: پروردگارا! هنگامی که مرا به دست قدرت خود آفریدی‚ و از روح خودت در من دمیدی‚ وقتی سر برداشتم دیدم بر ستون های عرش نوشته شده: لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه. پس دانستم که تو نام کسی جز محبوب ترین آفریده ات را کنار نام خود قرار نمی دهی.
خداوند فرمود: راست گفتی ای آدم! او محبوب ترین آفریده های من است. مرا به حق او بخوان که تو را بخشیدم. و اگر محمد نبود تو را نمی آفریدم.
این حدیث را طبرانی نیز در کتاب خود آورده و بر آن افزوده: و او آخرین پیامبر نسل توست. (15) و در تفسیر این آیه شریفه: و لمّا جاء هم کتاب من عنداللّه مصدّق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاء هم ما عرفوا کفروا به فلعنة اللّه علی الکافرین (16) و هنگامی که از سوی خدا کتابی به سویشان آمد که تصدیق کننده کتاب آنان است‚ و آنها خود پیش از این - به نام آورنده آن - بر کفار پیروزی می جستند. حال که همان شناسای ایشان به سویشان آمده به آن کافر شدند. پس لعنت خدا بر کافران باد.
محدثان و مفسران در تفسیر این آیه روایت کرده اند که: یهود مدینه و خیبر پیش از بعثت هرگاه با همسایگان عرب و مشرک خود از قبیله اوس و خزرج و غیر ایشان‚ می جنگیدند‚ به نام رسول خدا صلی اللّه علیه وآله که در تورات یافته بودند بر آنان پیروزی می جستند و پیروز می شدند و علیه کفار دعا می کردند و می گفتند: پروردگارا! به حق نبی امی از تو می خواهیم که ما را بر آنها پیروز گردانی. یا می گفتند: پروردگارا! به نام نبی خودت ما را بر آنها پیروز گردان. (17) اما هنگامی که کتاب خداوندی‚ قرآن کریم و تصدیق کننده تورات و انجیل به وسیله کسی که او را به خوبی و بی تردید می شناختند‚ یعنی محمد‚ به سویشان آمد‚ بدان کافر شدند‚ زیرا او از بنی اسرائیل نبود. (18)
دوم - توسل به پیامبر صلی اللّه علیه وآله در حال حیات:
احمد بن حنبل‚ ترمذی‚ ابن ماجه و بیهقی از عثمان بن حنیف روایت کنند که: مردی نابینا خدمت رسول خدا صلی اللّه علیه وآله آمد و عرض کرد: از خدا بخواه مرا بهبود بخشد.
پیامبر صلی اللّه علیه وآله به او فرمود: اگر خواستی دعا می کنم‚ و اگر بخواهی صبر کنی‚ برای تو بهتر است.
عرض کرد: دعا بفرمایید.
پیامبر صلی اللّه علیه وآله به او فرمود: وضو بگیر‚ وضوی نیکو و این دعا را بخوان: اللّهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمه. یا محمد انی توجهت بک الی ربی فی حاجتی لتقضی لی. اللّهم شفعه فی.
پروردگارا! من به وسیله پیامبرت محمد پیامبر رحمت‚ به سوی تو می آیم و از تو درخواست می کنم. ای محمد! من برای درخواست حاجتم از خداوند نزد تو آمدم و تو را وسیله قرار دادم تا خواسته ام برآورده گردد. خداوندا! او را شفیع و وسیله من قرار ده. (19)
این روایت را بیهقی و ترمذی صحیح السند دانسته اند.
سوم - توسل به پیامبر صلی اللّه علیه وآله بعد از وفات:
طبرانی در معجم الکبیر از عثمان بن حنیف روایت کند که: مردی برای نیاز خویش نزد عثمان بن عفان آمد و شد می کرد ولی عثمان به او و خواسته او توجهی نشان نمی داد. آن مرد ابن حنیف را دید و از وضع موجود شکوه کرد.
عثمان بن حنیف به او گفت: به وضو خانه برو وضو بگیر. سپس به مسجد درآی و دو رکعت نماز بگزار و بگو:
اللّهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبینا محمد نبی الرحمة. یا محمد انی اتوجه بک الی ربی لتقضی حاجتی و تذکر حاجتک.
پروردگارا! من به وسیله پیامبرمان محمد‚ پیامبر رحمت‚ به سوی تو می آیم و از تو درخواست می کنم. ای محمد! من برای رفتن به سوی خدا نزد تو آمدم و تو را وسیله قرار دادم تا حاجتم برآورده گردد. سپس خواسته ات را یادآور می شوی .
آن مرد رفت و آنچه به او گفته بود انجام داد. سپس به در خانه عثمان بن عفان آمد که ناگهان دربان خانه نزد او آمد و دستش را گرفت و وارد مجلس عثمان کرد. او نیز وی را روی زیرانداز کنار خود نشانید و گفت: خواسته ات چیست؟ او خواسته اش را بیان کرد و وی آن را برآورده ساخت .
سپس به او گفت: تو تا این ساعت نیازت را یادآور نشده بودی. و گفت: هر نیاز و حاجت دیگری که داری بیان کن. (20)
ج - توسل به قبر پیامبر صلیاللّه علیه وآله:
در سنن دارمی و وفاء الوفاء سمهودی از اوس بن عبداللّه روایت کنند که گفت: مردم مدینه دچار قحطی شدید شدند و به عایشه شکوه کردند. عایشه گفت: به سوی قبر پیامبر صلیاللّه علیه وآله بروید و دریچه ای از آن به سوی آسمان باز کنید تا میان قبر و آسمان سقفی نباشد.
راوی گوید: چنین کردند. پس از آن‚ چنان بارانی بر ما بارید که گیاهان روییدند و شتران فربه شدند. (21)
د - توسل به عباس عموی پیامبر صلیاللّه علیه وآله:
در صحیح بخاری است که: عمر بن خطاب هر گاه قحطی می شد عباس بن عبدالمطلب را شفیع و وسیله قرار می داد و می گفت: اللّهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا‚ و انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا قال فیسقون.
پروردگارا! ما در گذشته با توسل به پیامبرمان به سوی تو می آمدیم و تو بارانمان می دادی و سیرابمان می کردی. و اکنون با توسل به عموی پیامبرمان به سوی تو می آییم. پس‚ بارانمان ده و سیرابمان کن .
راوی گوید: پس از آن باران می بارید و سیراب می شدند. (22)
ه_ - توسل به لباس پیامبر صلیاللّه علیه وآله برای کاستن از فشار قبر:
در کنزالعمال‚ استیعاب‚ اسدالغابه و اصابه در شرح حال فاطمه بنت اسد از ابن عباس روایت کنند که گفت: هنگامی که فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلا م وفات کرد‚ رسول خدا صلیاللّه علیه وآله پیراهن خود را بر او پوشانید و در قبر وی در کنار او خوابید.
حاضران با تعجب گفتند: آنچه را که با این جنازه انجام دادی‚ تا به حال از شما ندیده بودیم! فرمود: این برای آن است که هیچ کس - بعد از ابی طالب - نسبت به من نیکوکارتر از او نبوده است. من پیراهن خود را بر او پوشاندم تا او از جامه های بهشتی بپوشد‚ و در قبر با او خوابیدم تا از فشار قبر در امان باشد. (23) و در طبقات ابن سعد از سهل بن سعد روایت کند که گفت: زنی با عبایی بافته شده حاشیه دار خدمت رسول خدا صلیاللّه علیه وآله رسید و گفت: یا رسول خدا! من این عبا را با دست خود بافته و آن را آورده ام که بر شما بپوشانم. راوی گوید: رسول خدا صلیاللّه علیه وآله که بدان نیاز داشت‚ آن را پذیرفت و پوشش خود قرار داد و روزی که با آن در جمع ما آمده بود‚ فلا ن بن فلا ن آن را برانداز کرد و گفت: یا رسول اللّه! این عبا چقدر نیکوست! آن را بر من بپوشان! فرمود: باشد. پس‚ تا آن جا که خدا خواست در آن مجلس نشست و سپس مراجعت فرمود و چون به منزل رسید‚ آن را پیچید و نزد او فرستاد. مردم به او گفتند: کار خوبی نکردی‚ رسول خدا صلیاللّه علیه وآله چون به آن نیاز داشت آن پذیرفت و تو که می دانستی پیامبر هیچ سائلی را رد نمی کند آن را از او درخواست کردی! آن مرد گفت: به خدا سوگند‚ آن را برای پوشیدن بر خود نخواستم‚ بلکه او را از پیامبر صلیاللّه علیه وآله درخواست کردم تا کفن روز مرگم باشد. سهل گوید: آن عبا روز مرگ کفن او بود. (24)
--------- پی نوشت ها: ---------
1. صحیح بخاری کتاب المغازی باب غزوه خبیر جلد 3 صفحه 35‚ و کتاب الجهاد و السیر جلد 2 صفحه 109‚ باب 102‚ و باب ما قیل فی لواء النبی جلد 2 صفحه 111‚ و باب فضل من اسلم علی یدیه رجل جلد 2 صفحه 115‚ و کتاب فضائل اصحاب الصحابه باب من فضائل علی بن ابی طالب علیه السلا م حدیث 32 و 34‚ و باب غزوه ذی قرد و غیرها حدیث 132‚ و سنن ترمذی کتاب المناقب باب مناقب علی بن ابی طالب جلد 13 صفحه 172.
2. صحیح بخاری‚ باب دعاء النبی الی الا سلا م جلد 2 صفحه 107.
3. صحیح مسلم‚ کتاب الجهاد و السیر حدیث 132.
4. صحیح بخاری کتاب الوضوء باب التماس الوضوء اذ کانت الصلا ه جلد 1 صفحه 31.
5. صحیح بخاری کتاب الا شربه باب شرب البرکة و الماء المبارک جلد 3 صفحه 219‚ سنن نسائی کتاب الطهاره باب الوضوء من الا ناء جلد 1 صفحه 25. مسند احمد‚ جلد 1 صفحه 402. سنن دارمی از قول عبداللّه بن عمر باب ما اکرم اللّه النبی من تفجر الماء من بین اصابعه جلد 1 صفحه 15.
6. صحیح مسلم‚ کتاب الحج باب بیان ان السنه یوم النجران یرمی ثم ینحر ثم یحلق حدیث 323 و 326. سنن ابوداوود‚ کتاب المناسک باب - الحلق و التقصیر حدیث 1981. طبقات ابن سعد‚ جلد 1 صفحه 135‚ مسند احمد‚ جلد 3 صفحه 111‚ 133‚ 137‚ 146‚ 208‚ 214‚ 239‚ 256 و287 جلد 4 صفحه 42 و مغازی واقدی‚ صفحه 429.
7. صحیح مسلم‚ کتاب الفضائل باب قرب النبی من الناس و تبرکهم به حدیث 74 صفحه 1812.
8. مستدرک حاکم‚ کتاب معرفه الصحابه باب مناقب خالد بن الولید جلد 3 صفحه 299. فشرده این روایت در منتخب کنز العمال در حاشیه مسند احمد جلد 5 صفحه 178 و تاریخ ابن کثیر‚ جلد 7 صفحه 113 نیز آمده است .
9. صحیح بخاری‚ کتاب اللباس باب ما یذکر فی الشیب جلد 4 صفحه 27 که ما فشرده آن را آوردیم .
10. طبقات ابن سعد‚ جلد 6 صفحه 62. صحیح بخاری‚ کتاب الوضوء باب الماء الذی یغسل به شعر الا نسان جلد 1 صفحه 31.
11. مسند احمد‚ جلد 6 صفحه 348. طبقات ابن سعد‚ جلد 1 صفحه 22‚ باب ذکر لباس النبی. تاریخ الا سلا م ذهبی السیرة النبویة صفحه 503. السیرة النبویة و الا ثار المحمدیه‚ چاپ دوم بیروت‚ دارالمعرفة‚ جلد 2 صفحه 225.
12. صحیح مسلم‚ جلد 3 صفحه 161‚ کتاب اللباس و الزینة باب تحریم استعمال اناء الذهب و الفضة حدیث 2069.
13. صحیح بخاری‚ کتاب الشروط باب الشرط فی الجهاد و المصالحة مع اهل الحرب جلد 2 صفحه 81 و کتاب المغازی باب غزوه الحدیبیه. طبقات ابن سعد‚ جلد 3 صفحه 29 و جلد 1 قسمت اول صفحه 118 و مغازی واقدی صفحه 247.
14. مسند احمد‚ جلد 5 صفحه 68. مشروح آن در شرح حال حنظلة بن حذیم بن حنیفه در اصابه آمده است .
15. مستدرک حاکم‚ جلد 2 صفحه 615. مجمع الزوائد‚ جلد 8 صفحه 253. تحقیق النصره‚ مرامی ( 816 هجری ) صفحه 113 - 114 به نقل از طبرانی.
16. بقره / 89.
17. از این روایات چنین ظاهر می شود که آنها با امثال این گونه دعاها خداوند جلیل را می خواندند; دعاهایی که دربردارنده توسل به رسول خداست .
18. این روایات از حیث مضمون متواتر است و در کتاب های زیر آمده است: دلا یل النبوة‚ بیهقی صفحه 343 - 345. تفسیر طبری در تفسیر آیه. تفسیر نیشابوری در حاشیه تفسیر طبری‚ جلد 1 صفحه 333. مستدرک حاکم‚ جلد 4 صفحه 263. تفسیر سیوطی به نقل از دلا ئل النبوة ابونعیم‚ تفسیر محمد بن عبد حمید‚ تفسیر عبدالرحمان بن ابی حاتم بن ادریس رازی و تفسیر محمد بن ابراهیم بن المنذر نیشابوری (318 هجری ).
19. مسند احمد‚ جلد 4 صفحه 138. سنن ترمذی کتاب الدعوات جلد 13 صفحه 80 - 81. سنن ابن ماجه کتاب اقامة الصلا ة و السنة فیها باب ما جاء فی صلا ة الحاجة حدیث 1358‚ صفحه 441‚ ابن اثیر با سند خود در شرح حال عثمان بن حنیف در اسدالغابة بیهقی بنا بر نقل صاحب کتاب تحقیق النصرة از او و تحقیق النصرة صفحه 114. ما عبارت احمد بن حنبل امام حنابله را از آن رو آوردیم که منکران شفاعت از پیروان ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب پیروان احمد بن حنبل اند.
20. تحقیق النصرة‚ صفحه 14 و 115 به نقل از معجم کبیر طبرانی .
21. سنن دارمی‚ جلد 1 صفحه 43 - 44. وفاء الوفاء‚ جلد 2 صفحه 549.
-22 صحیح بخاری‚ کتاب الا ستقساء باب سوال الناس الا مام الا ستقساء اذا قحطوا و کتاب اصحاب النبی باب مناقب عباس بن عبدالمطلب جلد 2 صفحه 200 و جلد 1 صفحه 124. سنن بیهقی کتاب صلا ة الا ستقساء باب الا ستقساء بمن ترجی برکه دعائه جلد 3 صفحه 352.
23. کنزالعمال‚ جلد 12 صفحه 147 حدیث 34424. اصابه‚ جلد 8 صفحه 160‚ اسدالغابة‚ جلد 5 صفحه 517.
استیعاب در حاشیه اصابه جلد 4 صفحه 328‚ چاپ مصر 1328 هجری. صفوةالصفوه ‚ جلد 2 صفحه 54 در شرح حال فاطمه بنت اسد. ذخائر العقبی‚ صفحه 55 و 56. فصول المهمه ابن صباغ مالکی‚ صفحه 31 و 32. وفاء الوفاء‚ جلد 3 صفحه 897 و 898. و ینابیع المودة .
24. طبقات ابن سعد‚ جلد 1 صفحه 222‚ باب ذکر لباس الرسول .