ماهان شبکه ایرانیان

بررسی وعده‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حوزه انرژی: از بوش تا بایدن

این مقاله با ارائه توصیه‌هایی برای سیاست‌گذاران ایرانی، به‌ویژه در زمینه کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و استفاده از فرصت‌های بین‌المللی، راهکارهایی برای تقویت جایگاه ایران در بازار جهانی انرژی پیشنهاد می‌دهد.

بررسی وعده‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حوزه انرژی: از بوش تا بایدن

چکیده

انرژی به‌عنوان یکی از حیاتی‌ترین ارکان اقتصاد جهانی، نقشی کلیدی در شکل‌دهی سیاست‌های داخلی و بین‌المللی کشورها ایفا می‌کند. در ایالات متحده، سیاست‌های انرژی همواره جزء مهم‌ترین موضوعات در کارزارهای انتخاباتی بوده و نامزدهای ریاست جمهوری با ارائه دیدگاه‌های متنوع، سعی در جذب آراء عمومی و شکل‌دهی آینده انرژی کشور دارند. از آغاز قرن بیست‌ویکم تاکنون، تغییرات چشمگیری در سیاست‌های انرژی آمریکا به‌وقوع پیوسته است؛ از تأکید جورج دبلیو بوش بر توسعه سوخت‌های فسیلی و تسهیل مقررات زیست‌محیطی، تا تلاش‌های باراک اوباما برای مبارزه با تغییرات اقلیمی و افزایش سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر. دونالد ترامپ نیز با سیاست‌های ملی‌گرایانه خود، بر استقلال انرژی و احیای صنعت زغال‌سنگ تمرکز داشت، درحالی‌که جو بایدن تعهدات بلندپروازانه‌ای در حوزه انرژی‌های پاک و بازگشت به توافقات اقلیمی ارائه کرد. این مقاله به بررسی و تحلیل وعده‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا در حوزه انرژی از سال 2000 تا 2020 می‌پردازد و میزان تحقق این وعده‌ها و تأثیرات آن‌ها بر صنعت انرژی ایالات متحده و جهان را ارزیابی می‌کند. همچنین، تفاوت‌های اساسی در سیاست‌های دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه و نقش تحریم‌ها بر سیاست‌های انرژی ایران نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. نتایج این تحلیل نشان می‌دهد که سیاست‌های انرژی نه‌تنها تحت تأثیر عوامل داخلی مانند وضعیت اقتصادی و تغییرات اقلیمی قرار دارند، بلکه بازار جهانی انرژی و روابط دیپلماتیک نیز نقشی کلیدی در موفقیت یا شکست این وعده‌ها ایفا می‌کنند. در نهایت، این مقاله با ارائه توصیه‌هایی برای سیاست‌گذاران ایرانی، به‌ویژه در زمینه کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و استفاده از فرصت‌های بین‌المللی، راهکارهایی برای تقویت جایگاه ایران در بازار جهانی انرژی پیشنهاد می‌دهد.

کلمات کلیدی

  سیاست‌های انرژی، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا،  انرژی‌های تجدیدپذیر، تحریم‌های اقتصادی، تغییرات اقلیمی

مقدمه

انرژی نه تنها منبع حیات‌بخش اقتصاد جهانی است، بلکه نیروی محرکه تحولات ژئوپلیتیک و اجتماعی نیز محسوب می‌شود. از تأمین برق منازل تا حرکت صنایع و خودروها، وابستگی بشر به انرژی در تمام ابعاد زندگی نمایان است. در این میان، سیاست‌های مرتبط با انرژی یکی از مهم‌ترین اولویت‌های دولت‌ها و تصمیم‌گیران در سطح جهانی به شمار می‌رود. در ایالات متحده، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان انرژی در جهان، هر دوره انتخابات ریاست جمهوری شاهد مناظره‌ها و وعده‌هایی است که محور آن‌ها، چگونگی مدیریت منابع انرژی، حفظ امنیت انرژی و مقابله با چالش‌های اقلیمی است.

از آغاز قرن بیست‌ویکم تا به امروز، ایالات متحده با چالش‌ها و فرصت‌های بزرگی در زمینه انرژی مواجه بوده است. در این دوره، شاهد تحولات بی‌سابقه‌ای در بازار جهانی انرژی، از جمله افزایش تولید نفت و گاز شیل، توسعه فناوری‌های انرژی‌های تجدیدپذیر، و تغییرات اقلیمی که به سرعت به یکی از مسائل اصلی سیاست‌گذاری جهانی تبدیل شده است، بوده‌ایم. در چنین شرایطی، وعده‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا در حوزه انرژی نه تنها بر آینده صنعت انرژی ایالات متحده تأثیر می‌گذارد، بلکه پیامدهای گسترده‌ای برای بازارهای جهانی انرژی و دیپلماسی بین‌المللی نیز به دنبال دارد.

هر کدام از نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، از جورج دبلیو بوش تا جو بایدن، با ارائه دیدگاه‌ها و برنامه‌های متفاوت خود در زمینه انرژی، تلاش کرده‌اند تا نظر رای‌دهندگان را جلب کنند و سیاست‌های خود را به عنوان راه‌حل‌های جامع برای چالش‌های داخلی و بین‌المللی مطرح نمایند. جورج دبلیو بوش با وعده افزایش تولید داخلی نفت و گاز و کاهش مقررات زیست‌محیطی وارد صحنه شد، در حالی که باراک اوباما با تأکید بر توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و مبارزه با تغییرات اقلیمی به میدان آمد. دونالد ترامپ نیز با شعار «استقلال انرژی» و احیای صنعت زغال‌سنگ توانست موجی از حمایت در میان صنایع سنتی انرژی ایجاد کند، در حالی که جو بایدن وعده داد که ایالات متحده را به عنوان یک رهبر جهانی در مبارزه با تغییرات اقلیمی مطرح کند.

این مقاله به بررسی و تحلیل وعده‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا از سال 2000 تا 2020 در حوزه انرژی می‌پردازد. هدف این پژوهش، نه تنها مقایسه وعده‌های مطرح‌شده، بلکه ارزیابی میزان تحقق این وعده‌ها و تأثیر آن‌ها بر وضعیت کنونی و آینده انرژی در ایالات متحده است. در این مسیر، نقش سیاست‌های انرژی در تحولات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی کشور بررسی شده و همچنین به چالش‌های اجرایی و موانع پیش روی تحقق این وعده‌ها پرداخته خواهد شد.

با توجه به افزایش اهمیت تغییرات اقلیمی و فشارهای بین‌المللی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای، تحلیل وعده‌های انرژی نامزدها در این بازه زمانی می‌تواند بینش عمیق‌تری درباره نقش این سیاست‌ها در آینده انرژی ایالات متحده و جهان ارائه دهد. از همین رو، این پژوهش تلاشی است برای روشن ساختن اینکه چگونه سیاست‌های انرژی نامزدهای مختلف نه تنها بر رشد اقتصادی و محیط‌زیست داخلی ایالات متحده، بلکه بر پایداری منابع انرژی جهانی نیز تأثیرگذار بوده‌اند.

مرور بر ادبیات

در سال‌های اخیر، سیاست‌های انرژی ایالات متحده به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در نظم جهانی انرژی مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. قولیف در مقاله‌ای تحت عنوان «سیاست انرژی اول آمریکای[1] ترامپ، وضعیت و بازسازی نظم جهانی انرژی»، به بررسی تأثیرات سیاست‌های انرژی دونالد ترامپ پرداخته و نشان می‌دهد که این سیاست‌ها چگونه با افزایش تولید نفت و گاز شیل و خروج از توافقنامه‌های اقلیمی، آمریکا را به یک ابرقدرت انرژی تبدیل کرد. این تغییرات اساسی در بازار انرژی جهانی، به ویژه با تضعیف نقش کشورهای صادرکننده سنتی نفت مانند روسیه و عربستان سعودی، نظم جدیدی را در عرصه انرژی شکل داد. لیپس نیز در مقاله‌ای با عنوان «سیاست‌های انتخاباتی انرژی» بر این باور است که تفاوت‌های سیاست‌های انرژی در کشورهای مختلف، به‌ویژه از منظر بهره‌وری انرژی، به شدت تحت تأثیر ساختارهای انتخاباتی و نیاز سیاستمداران به جلب حمایت عمومی قرار دارد. او استدلال می‌کند که در سیستم‌های انتخاباتی که به منافع متمرکز پاسخ داده می‌شود، بهره‌وری انرژی بالاتر است و این امر نتیجه تعامل پیچیده سیاست و اقتصاد است[1].

همچنین، ووهار و همکاران در پژوهش خود با عنوان «آیا افزایش قیمت محصولات نفتی حزب حاکم را در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به خطر می‌اندازد؟» به بررسی تأثیرات قیمت نفت و فرآورده‌های نفتی بر نتایج انتخابات پرداخته‌اند. آن‌ها نشان می‌دهند که افزایش قیمت محصولات نفتی می‌تواند موجب کاهش حمایت رای‌دهندگان از حزب حاکم در ایالت‌های مصرف‌کننده انرژی شود. این یافته‌ها به‌خوبی پیوند میان سیاست انرژی و رفتار رای‌دهندگان را آشکار می‌کند و نقش کلیدی انرژی در سیاست‌های انتخاباتی آمریکا را برجسته می‌سازد[2]. نی و همکاران نیز در مقاله‌ای با عنوان «تأثیرات سیاست‌های ریاست جمهوری بر قیمت و تولید نفت و گاز در ایالات متحده از 1977 تا 2021» به تحلیل تأثیر سیاست‌های مختلف رؤسای جمهور آمریکا بر تولید و قیمت نفت و گاز پرداخته‌اند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که اگرچه سیاست‌های داخلی می‌تواند به افزایش تولید کمک کند، اما قیمت‌ها بیشتر تحت تأثیر رویدادهای جهانی و عوامل خارجی قرار دارد[3].

در مجموع، این مطالعات نشان می‌دهند که سیاست‌های انرژی آمریکا به شدت به وضعیت جهانی انرژی، ساختارهای انتخاباتی داخلی و تحولات بین‌المللی وابسته است. این سیاست‌ها نه تنها تأثیرات گسترده‌ای بر بازارهای جهانی دارند، بلکه نقش مهمی در تعیین رفتار رأی‌دهندگان و نتایج انتخابات نیز ایفا می‌کنند. این وابستگی چندلایه به سیاست داخلی و خارجی، ایالات متحده را به یکی از بازیگران کلیدی در نظم جهانی انرژی تبدیل کرده است، به‌گونه‌ای که هر تغییر در سیاست‌های انرژی این کشور می‌تواند به شکل‌گیری مجدد نقشه انرژی جهانی منجر شود.

وعده‌های انتخاباتی دونالد ترامپ و جو بایدن در حوزه انرژی برای انتخابات 2020

در انتخابات 2020 ایالات متحده، دونالد ترامپ و جو بایدن رویکردهای کاملاً متفاوتی نسبت به مسائل انرژی و محیط زیست داشتند که هر کدام با مجموعه‌ای از وعده‌های انتخاباتی بیان شدند.

دونالد ترامپ در کمپین انتخاباتی خود به‌ویژه بر سیاست «اول آمریکا» و دستیابی به تسلط انرژی تأکید داشت. او وعده داد که ایالات متحده را به یک ابرقدرت انرژی تبدیل کند. در این راستا، افزایش تولید داخلی نفت و گاز از طریق فناوری‌های جدید، مانند شکست هیدرولیکی و کاهش وابستگی به واردات انرژی از جمله اهداف اصلی او بود. ترامپ همچنین وعده داد بسیاری از مقررات محیط زیستی که به اعتقاد او مانع تولید انرژی در ایالات متحده می‌شدند را لغو کند. از جمله این مقررات، قوانین مرتبط با برنامه «قدرت پاک» دولت اوباما و مقررات مربوط به انتشار متان بود که ترامپ متعهد شد آن‌ها را معکوس کند.

در راستای حمایت از صنایع سنتی انرژی، ترامپ به‌ویژه بر احیای صنعت زغال‌سنگ تأکید داشت. او وعده داد که با کاهش مقررات زیست‌محیطی، تولید زغال‌سنگ را افزایش دهد و اشتغال در این صنعت را حفظ کند. همچنین، ترامپ بر اهمیت تقویت موقعیت ایالات متحده به عنوان یک صادرکننده انرژی تأکید کرده و وعده داد صادرات گاز طبیعی مایع‌ (ال‌ان‌جی)[2] را به بازارهای جهانی افزایش دهد. این سیاست نه تنها به کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه کمک می‌کرد، بلکه به تقویت جایگاه ایالات متحده به عنوان یک بازیگر اصلی در بازار انرژی جهانی منجر می‌شد[1].

در مقابل، جو بایدن رویکردی کاملاً متفاوت را اتخاذ کرد که تمرکز اصلی آن بر مقابله با تغییرات اقلیمی و انتقال به انرژی‌های تجدیدپذیر بود. بایدن در کمپین انتخاباتی خود وعده داد که ایالات متحده را به توافقنامه پاریس بازگرداند، اقدامی که نشان‌دهنده تعهد او به همکاری بین‌المللی در زمینه تغییرات اقلیمی بود. علاوه بر این، او برنامه‌ای 2000 میلیارد دلاری برای مقابله با تغییرات اقلیمی ارائه کرد که شامل سرمایه‌گذاری‌های کلان در زیرساخت‌های انرژی سبز و افزایش بهره‌وری انرژی در ساختمان‌ها می‌شد. بایدن معتقد بود که این سرمایه‌گذاری‌ها نه تنها برای سلامت بلندمدت اقتصاد آمریکا بلکه برای حفظ سلامت و ایمنی مردم این کشور ضروری است.

یکی از اهداف بلندپروازانه بایدن، ایجاد بخشی از انرژی بدون انتشار کربن تا سال 2035 بود. این هدف شامل انتقال به انرژی‌های تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی و همچنین استفاده از فناوری‌های جذب و ذخیره کربن بود. به علاوه، بایدن وعده داد که بهره‌وری انرژی در ساختمان‌های آمریکا را به طور چشمگیری افزایش دهد. او برنامه‌ای برای ارتقای چهار میلیون ساختمان به بالاترین سطوح بهره‌وری انرژی ارائه کرد که بخشی از تلاش‌های او برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و حمایت از انرژی سبز بود[4].

هر دو نامزد با انتقاداتی نیز مواجه شدند. منتقدان ترامپ معتقد بودند که افزایش تولید نفت و گاز و کاهش مقررات محیط زیستی نه تنها منجر به افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای و تشدید تغییرات اقلیمی خواهد شد، بلکه می‌تواند به تخریب محیط زیست از طریق فناوری‌هایی مانند شکست هیدرولیکی منجر شود. همچنین، حمایت او از صنعت زغال‌سنگ به دلیل کاهش تقاضا و رقابت با انرژی‌های تجدیدپذیر، غیر اقتصادی تلقی می‌شد. از سوی دیگر، افزایش صادرات ال‌ان‌جی نیز با انتقاداتی از منظر زیست‌محیطی مواجه بود، چرا که این اقدام می‌توانست با هدف کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی در تضاد باشد.

در سوی دیگر، برنامه‌های بایدن نیز بی‌نصیب از انتقاد نبودند. برخی منتقدان معتقد بودند که هزینه‌های بالای برنامه اقلیمی او می‌تواند بار مالی سنگینی بر دوش دولت و مالیات‌دهندگان بگذارد. همچنین، دستیابی به هدف بلندپروازانه ایجاد بخش انرژی بدون انتشار کربن تا سال 2035 به دلیل محدودیت‌های فناوری و زیرساختی، ممکن است غیر عملی باشد. اجرای برنامه‌های افزایش بهره‌وری انرژی در ساختمان‌ها نیز با چالش‌های فنی و مالی قابل توجهی مواجه بود. برخی دیگر از منتقدان بر این باور بودند که بازگشت به توافقنامه پاریس و تعهدات مربوط به آن می‌تواند به اقتصاد آمریکا آسیب رسانده و هزینه‌های تولید را افزایش دهد.

به طور کلی، وعده‌های انتخاباتی هر دو نامزد نمایانگر دو دیدگاه متفاوت نسبت به آینده انرژی در ایالات متحده بود؛ دیدگاهی که بر مبنای حفظ و تقویت صنایع انرژی سنتی و افزایش تولید داخلی انرژی از یک سو، و دیدگاهی که بر اساس مقابله با تغییرات اقلیمی و انتقال به انرژی‌های تجدیدپذیر از سوی دیگر قرار داشت.

وعده‌های انتخاباتی دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون در حوزه انرژی برای انتخابات 2016

در انتخابات ریاست جمهوری 2016 ایالات متحده، دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون دیدگاه‌های متضادی در حوزه انرژی داشتند که منعکس‌کننده اولویت‌ها و سیاست‌های متفاوت آن‌ها در قبال مسائل زیست‌محیطی و امنیت انرژی بود.

دونالد ترامپ در کمپین انتخاباتی خود، وعده‌هایی مبتنی بر افزایش تولید داخلی سوخت‌های فسیلی و کاهش مقررات زیست‌محیطی داد. او بر دستیابی به استقلال کامل انرژی برای آمریکا تأکید داشت و معتقد بود که با استفاده حداکثری از منابع داخلی نفت و گاز، ایالات متحده می‌تواند به یک ابرقدرت انرژی تبدیل شود و از واردات انرژی بی‌نیاز گردد. ترامپ بر این باور بود که تکنولوژی‌های نوینی مانند شکست هیدرولیکی[3] می‌توانند تولید داخلی نفت و گاز را افزایش داده و وابستگی به واردات را کاهش دهند. او همچنین وعده داد که بسیاری از مقررات زیست‌محیطی که به گفته او به صنعت انرژی آسیب می‌زدند، از جمله طرح قدرت پاک و توافق پاریس، را حذف کند. ترامپ معتقد بود که مقررات زیست‌محیطی سخت‌گیرانه مانع رشد اقتصادی و ایجاد شغل هستند و باید تسهیل شوند تا تولید انرژی داخلی افزایش یابد.

علاوه بر این، ترامپ بر احیای صنعت زغال‌سنگ تمرکز داشت و تأکید کرد که با کاهش مقررات، تولید زغال‌سنگ را افزایش داده و اشتغال در این صنعت را حفظ خواهد کرد. او به دنبال حمایت از جوامع معدنی زغال‌سنگ بود که به شدت تحت تأثیر کاهش تولید قرار گرفته بودند. ترامپ همچنین از ساخت خطوط لوله نفتی مانند کیستون ایکس ال [4] و داکوتا اکسس[5] حمایت کرد و این پروژه‌ها را به عنوان منابعی برای ایجاد شغل و تأمین انرژی ارزان‌تر معرفی نمود[5].

در مقابل، هیلاری کلینتون رویکردی متعادل‌تر و متمرکز بر انرژی‌های تجدیدپذیر و مقابله با تغییرات اقلیمی در پیش گرفت. او هدف تولید انرژی تجدیدپذیر به اندازه کافی برای تأمین برق هر خانه در آمریکا ظرف ده سال و نصب نیم میلیارد پانل خورشیدی تا پایان دوره اول ریاست جمهوری خود را دنبال می‌کرد. کلینتون بر اهمیت کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر تأکید داشت و پیشنهاد داد که هدررفت انرژی در خانه‌ها، مدارس و دفاتر را به میزان یک‌سوم کاهش دهد. او معتقد بود که افزایش بهره‌وری انرژی می‌تواند به کاهش هزینه‌ها و افزایش امنیت انرژی کمک کند و از این رو، برنامه‌هایی برای ارائه مشوق‌های مالیاتی و برنامه‌های آموزشی برای افزایش آگاهی عمومی درباره بهره‌وری انرژی ارائه کرد.

کلینتون همچنین بر اهمیت مقابله با تغییرات آب و هوا تأکید کرد و وعده داد که سیاست‌های اوباما را در این زمینه ادامه و گسترش دهد. او به تعهدات بین‌المللی، به ویژه توافق پاریس، پایبند بود و به دنبال کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و حمایت از سیاست‌های جهانی مقابله با تغییرات آب و هوا بود. در عین حال، کلینتون از توسعه گاز طبیعی نیز حمایت می‌کرد اما بر لزوم مقررات سختگیرانه برای حفاظت از سلامت عمومی و محیط زیست تأکید داشت. او به دنبال توسعه مسئولانه گاز طبیعی با حفظ استانداردهای زیست‌محیطی بود. یکی دیگر از برنامه‌های کلینتون، حمایت از جوامع زغال‌سنگ بود که به دلیل تغییرات در صنعت انرژی به شدت آسیب دیده بودند. او یک طرح 30 میلیارد دلاری برای کمک به این جوامع در انتقال به اقتصاد انرژی پاک پیشنهاد داد و بر اهمیت حمایت از کارگران و جوامع تحت تأثیر این تغییرات تأکید کرد[6].

هر دو نامزد با انتقاداتی نیز مواجه شدند. منتقدان ترامپ معتقد بودند که افزایش تولید نفت و گاز و کاهش مقررات زیست‌محیطی منجر به افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای و تشدید تغییرات آب و هوا خواهد شد. آن‌ها همچنین به این نکته اشاره کردند که تکنولوژی‌های مورد استفاده، مانند شکست هیدرولیکی، می‌توانند به آلودگی آب‌های زیرزمینی و تخریب محیط زیست منجر شوند. همچنین، حمایت او از صنعت زغال‌سنگ به دلیل کاهش تقاضا و رقابت با انرژی‌های تجدیدپذیر و گاز طبیعی، در درازمدت غیر اقتصادی تلقی می‌شد. از سوی دیگر، افزایش صادرات ال‌ان‌جی نیز با انتقاداتی از منظر زیست‌محیطی مواجه بود، زیرا این اقدام می‌توانست با هدف کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی در تضاد باشد.

در مقابل، برنامه‌های کلینتون نیز با انتقاداتی روبه‌رو بودند. برخی منتقدان معتقد بودند که هزینه‌های بالای برنامه‌های اقلیمی کلینتون می‌تواند بار مالی سنگینی بر دولت و مالیات‌دهندگان وارد کند. همچنین، دستیابی به اهداف بلندپروازانه او، مانند تولید برق تجدیدپذیر برای تمام خانه‌های آمریکا ظرف ده سال، به دلیل محدودیت‌های فناوری و زیرساختی، ممکن است غیر عملی باشد. اجرای برنامه‌های افزایش بهره‌وری انرژی در ساختمان‌ها نیز به زیرساخت‌ها و فناوری‌های پیشرفته نیاز دارد که ممکن است به دلیل محدودیت‌های فنی و مالی، با چالش‌هایی مواجه شود. برخی دیگر از منتقدان نگران بودند که بازگشت به توافقنامه پاریس و تعهدات مربوط به آن می‌تواند به اقتصاد آمریکا آسیب برساند و هزینه‌های تولید را افزایش دهد.

به طور کلی، وعده‌های انتخاباتی ترامپ و کلینتون در حوزه انرژی نمایانگر دو دیدگاه متفاوت نسبت به آینده انرژی در ایالات متحده بود؛ دیدگاهی که بر مبنای تقویت صنایع سنتی انرژی و افزایش تولید داخلی سوخت‌های فسیلی از یک سو، و دیدگاهی که بر اساس توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و مقابله با تغییرات آب و هوا از سوی دیگر قرار داشت.

وعده‌های انتخاباتی باراک اوباما و میت رامنی در حوزه انرژی برای انتخابات 2012

در انتخابات ریاست جمهوری 2012، باراک اوباما و میت رامنی دیدگاه‌های متفاوتی را در زمینه انرژی ارائه دادند که هر یک از این دیدگاه‌ها نشان‌دهنده اولویت‌ها و سیاست‌های خاصی بود. میت رامنی، نامزد جمهوری‌خواه، در کمپین انتخاباتی خود بر دستیابی به استقلال انرژی آمریکای شمالی تا سال 2020 تأکید داشت. او بر این باور بود که با افزایش تولید داخلی نفت، گاز و زغال‌سنگ، می‌توان وابستگی به واردات انرژی را به طور کامل از بین برد. به همین منظور، رامنی پیشنهاد گسترش حفاری در دریا و باز کردن اراضی فدرال بیشتری برای اکتشاف نفت و گاز را مطرح کرد. او معتقد بود که افزایش تولید داخلی انرژی نه تنها به کاهش وابستگی به واردات کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به عنوان یک محرک اقتصادی نیز عمل کند. رامنی همچنین از ساخت خط لوله کیستون ایکس ال برای حمل نفت کانادا به پالایشگاه‌های آمریکا حمایت کرد و این پروژه را به عنوان منبعی مهم برای ایجاد شغل و تأمین انرژی ارزان‌تر معرفی نمود.

رامنی همچنین بر کاهش مقررات محیط‌زیستی تأکید داشت و آن‌ها را به عنوان موانع رشد تولید انرژی می‌دید. او وعده داد که مقررات مربوط به انتشار کربن را لغو کند تا تولید و بهره‌وری انرژی تسهیل شود. علاوه بر این، او برای احیای صنعت زغال‌سنگ تلاش کرد و به دنبال افزایش تولید این منبع انرژی و حمایت از شغل‌های مرتبط با آن بود. به اعتقاد رامنی، صنعت زغال‌سنگ به دلیل سیاست‌های دولت اوباما به شدت آسیب دیده و نیازمند حمایت و تقویت مجدد بود[7].

در مقابل، باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت و نامزد دموکرات‌ها، سیاست‌هایی را در زمینه انرژی مطرح کرد که بیشتر بر سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر و افزایش بهره‌وری انرژی متمرکز بود. اوباما بر لزوم سرمایه‌گذاری در منابع انرژی تجدیدپذیر مانند باد، خورشید و سوخت‌های زیستی تأکید کرد و هدف دو برابر کردن تولید انرژی تجدیدپذیر تا سال 2020 را مطرح نمود. او امیدوار بود که این سرمایه‌گذاری‌ها به ایجاد میلیون‌ها شغل در حوزه انرژی‌های پاک منجر شود و آمریکا را به سمت یک اقتصاد پایدارتر و کم‌کربن هدایت کند. سیاست‌های اوباما شامل تسهیلات مالیاتی برای تولیدکنندگان انرژی‌های تجدیدپذیر و حمایت از تحقیقات و توسعه فناوری‌های جدید بود.

علاوه بر این، اوباما بر بهبود بهره‌وری انرژی در خانه‌ها، کسب‌وکارها و کارخانه‌ها تمرکز داشت. او هدف کاهش یک‌سوم واردات نفت تا سال 2025 را تعیین کرد و پیشنهاد کرد که با ارائه مشوق‌های مالیاتی و برنامه‌های آموزشی، بهره‌وری انرژی در سطح جامعه بهبود یابد. در حوزه تغییرات آب و هوا، اوباما بر اهمیت مقابله با تغییرات آب و هوا از طریق اعمال مقررات بر روی انتشار کربن و حمایت از توافقات بین‌المللی تأکید کرد. او از برنامه‌های ملی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و تشویق به استفاده از انرژی‌های پاک حمایت نمود. در زمینه گاز طبیعی، اوباما از توسعه مسئولانه این منبع انرژی حمایت کرد و بر سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جدید برای اطمینان از روش‌های حفاری ایمن و کاهش مخاطرات زیست‌محیطی تأکید داشت. همچنین، او استانداردهای جدیدی برای بهره‌وری سوخت تعیین کرد که هدف آن دو برابر کردن بهره‌وری سوخت خودروها و کامیون‌های سبک تا سال 2025 بود[7].

وعده‌های انتخاباتی رامنی با انتقاداتی همراه بود. منتقدان بر این باور بودند که افزایش تولید نفت و گاز و کاهش مقررات زیست‌محیطی می‌تواند به افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای و تشدید تغییرات آب و هوا منجر شود. آن‌ها همچنین هشدار می‌دادند که گسترش حفاری در دریا و باز کردن اراضی فدرال برای اکتشاف نفت و گاز می‌تواند به آسیب‌های جدی به محیط زیست منجر شود. برخی کارشناسان نیز معتقد بودند که هدف رامنی برای دستیابی به استقلال انرژی آمریکای شمالی تا سال 2020 بلندپروازانه و غیرواقع‌بینانه است.

از سوی دیگر، وعده‌های اوباما نیز مورد انتقاد قرار گرفت. مخالفان بر این باور بودند که سرمایه‌گذاری‌های کلان در انرژی‌های تجدیدپذیر می‌تواند به افزایش بدهی عمومی و بار مالی سنگین بر دولت منجر شود. برخی پروژه‌های انرژی پاک نیز ناکام ماندند که این امر موجب نگرانی‌هایی درباره کارآیی این سرمایه‌گذاری‌ها شد. همچنین، برخی منتقدان معتقد بودند که برنامه‌های بهره‌وری انرژی اوباما ناکافی و گاهی پیچیده هستند و نتوانسته‌اند به اندازه‌ای که انتظار می‌رفت، مؤثر واقع شوند. برخی کارشناسان نیز بر این باور بودند که مقررات زیست‌محیطی سخت‌گیرانه ممکن است به صنعت انرژی آسیب برساند و به افزایش بیکاری در برخی مناطق منجر شود.

به طور کلی، دیدگاه‌های متضاد اوباما و رامنی در حوزه انرژی نشان‌دهنده تفاوت‌های بنیادین آن‌ها در رویکرد به مسائل محیط زیستی و اقتصادی بود. در حالی که رامنی بر افزایش تولید سوخت‌های فسیلی و کاهش مقررات برای تقویت اقتصاد تأکید داشت، اوباما بر توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و افزایش بهره‌وری انرژی به عنوان راهکاری برای یک آینده پایدارتر و پاک‌تر متمرکز بود.

وعده‌های انتخاباتی باراک اوباما و جان مک‌کین در حوزه انرژی برای انتخابات 2008

در انتخابات ریاست جمهوری 2008، باراک اوباما و جان مک‌کین، دو نامزد اصلی دموکرات و جمهوری‌خواه، وعده‌های متفاوتی را در زمینه انرژی ارائه دادند که نشان‌دهنده دیدگاه‌های متضاد آن‌ها در مورد آینده انرژی آمریکا و سیاست‌های زیست‌محیطی بود. باراک اوباما، نامزد حزب دموکرات، تمرکز خود را بر توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی قرار داده بود. او وعده داد که سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در منابع انرژی پاک مانند باد، خورشید و سوخت‌های زیستی انجام دهد تا از این طریق بتواند وابستگی آمریکا به واردات نفت را تا سال 2019 به میزان دو-سوم کاهش دهد. اوباما معتقد بود که توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر نه تنها به کاهش وابستگی به منابع خارجی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند موجب ایجاد فرصت‌های شغلی جدید و تقویت اقتصاد کشور شود.

از سوی دیگر، اوباما به سیاست‌های سبز و کاهش کربن نیز متعهد بود. او از طرح «کپ اند ترید[6]» برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای حمایت کرد و وعده داد که استانداردهای سخت‌گیرانه‌تری برای بهره‌وری انرژی در خودروها و ساختمان‌ها وضع کند. اوباما بر این باور بود که با ایجاد یک سیستم تجارت کربن، می‌توان به تدریج میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش داد و در عین حال به اقتصاد کمک کرد تا به سوی فناوری‌های پاک‌تر و کارآمدتر حرکت کند. در حوزه بهره‌وری انرژی نیز اوباما وعده داد که استانداردهای مصرف سوخت خودروها را افزایش دهد و اقدامات موثری برای بهبود کارایی انرژی در ساختمان‌ها اتخاذ کند[8].

در مقابل، جان مک‌کین، نامزد حزب جمهوری‌خواه، رویکرد متفاوتی را در زمینه انرژی اتخاذ کرد. مک‌کین از توسعه انرژی هسته‌ای به‌عنوان یکی از راه‌حل‌های اصلی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و تأمین نیازهای انرژی آینده آمریکا حمایت کرد. او بر ضرورت ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای جدید تأکید داشت و معتقد بود که انرژی هسته‌ای می‌تواند به‌طور مؤثری در کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و مقابله با تغییرات اقلیمی کمک کند. مک‌کین همچنین مانند اوباما از طرح «کپ اند ترید» حمایت کرد، اما رویکرد او بیشتر به سمت استفاده از مکانیسم‌های بازار برای کاهش انتشار کربن بود. او بر این باور بود که بازارهای آزاد و رقابتی می‌توانند ابزار موثری برای تشویق شرکت‌ها به کاهش انتشار و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پاک باشند.

علاوه بر این، مک‌کین بر افزایش تولید داخلی نفت و گاز نیز تأکید داشت. او معتقد بود که بهره‌برداری بیشتر از منابع داخلی نفت و گاز می‌تواند به کاهش وابستگی به واردات انرژی و افزایش امنیت انرژی کشور کمک کند. مک‌کین بر این باور بود که آمریکا باید از تمامی منابع انرژی خود به‌طور کامل استفاده کند تا بتواند با چالش‌های انرژی و تغییرات اقلیمی به طور مؤثری مقابله کند[8].

وعده‌های انتخاباتی باراک اوباما با انتقاداتی نیز همراه بود. برخی منتقدان معتقد بودند که پیشنهادهای اوباما برای توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و اجرای سیاست‌های کاهش کربن، هزینه‌های زیادی به همراه خواهد داشت و ممکن است بار مالی سنگینی بر دوش دولت و مالیات‌دهندگان بگذارد. آن‌ها همچنین بر این باور بودند که اجرای طرح «کپ اند ترید» و افزایش استانداردهای بهره‌وری انرژی به دلیل پیچیدگی‌های اجرایی ممکن است دشوار باشد و به مقاومت از سوی صنایع و بخش‌های مختلف اقتصادی منجر شود.

وعده‌های جان مک‌کین نیز بدون انتقاد نماند. برخی منتقدان معتقد بودند که تمرکز مک‌کین بر انرژی هسته‌ای به تنهایی نمی‌تواند به‌طور موثر با تغییرات اقلیمی مقابله کند، زیرا مسائل مربوط به ایمنی و مدیریت زباله‌های هسته‌ای همچنان چالش‌برانگیز است. همچنین، برخی مخالفان معتقد بودند که مک‌کین با حمایت از افزایش تولید نفت و گاز داخلی، مقررات زیست‌محیطی را تضعیف می‌کند و این امر می‌تواند به آسیب‌های زیست‌محیطی بیشتری منجر شود.

به طور کلی، وعده‌های انتخاباتی اوباما و مک‌کین در حوزه انرژی نشان‌دهنده تفاوت‌های اساسی در رویکرد آن‌ها به مسائل انرژی و محیط زیست بود. اوباما بر توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و سیاست‌های سبز تمرکز داشت، در حالی که مک‌کین بر استفاده از انرژی هسته‌ای و افزایش تولید داخلی سوخت‌های فسیلی به عنوان راه‌حل‌هایی برای چالش‌های انرژی و تغییرات اقلیمی تأکید می‌کرد. این تفاوت‌ها بازتابی از دیدگاه‌های گسترده‌تر دو حزب در زمینه سیاست‌های زیست‌محیطی و اقتصادی در آن زمان بود.

وعده‌های انتخاباتی جرج دبلیو بوش و جان کری در حوزه انرژی برای انتخابات 2004

در انتخابات ریاست جمهوری 2004 ایالات متحده، جرج دبلیو بوش و جان کری، دو نامزد اصلی جمهوری‌خواه و دموکرات، رویکردهای متفاوتی را در حوزه انرژی ارائه دادند که بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های متضاد آن‌ها در زمینه سیاست‌های انرژی و محیط زیست بود.

جرج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور وقت و نامزد حزب جمهوری‌خواه، بر افزایش تولید داخلی انرژی تأکید داشت. او معتقد بود که با لغو محدودیت‌های زیست‌محیطی می‌توان فعالیت‌های اکتشافی و پالایشی را در ایالات متحده افزایش داده و از این طریق، عرضه سوخت بیشتر و قیمت بنزین کاهش یابد. بوش بر باز کردن بیشتر زمین‌های فدرال برای اکتشاف نفت و گاز تأکید کرده و از فعالیت‌های اکتشافی در منطقه حفاظت‌شده حیات وحش قطبی آلاسکا حمایت کرد. او بر این باور بود که با استفاده کامل از منابع انرژی داخلی، آمریکا می‌تواند به امنیت انرژی دست یافته و وابستگی به واردات نفت کاهش یابد.

دولت بوش همچنین به تسهیل مقررات زیست‌محیطی پرداخت. بوش مقررات مربوط به پاکیزگی هوا را تسهیل کرد تا نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌ها بتوانند فعالیت خود را توسعه دهند. او معتقد بود که کاهش مقررات زیست‌محیطی می‌تواند به افزایش تولید انرژی و کاهش هزینه‌ها منجر شود و به اقتصاد کشور کمک کند. در عین حال، بوش به افزایش بهره‌وری سوخت نیز اشاره کرد و اعلام کرد که دولت او توانسته است میزان مسافت طی شده توسط خودروهای اسپورت (اس‌یووی)[7] و کامیون‌های سبک را با هر گالن سوخت از 21 مایل به 22.2 مایل افزایش دهد، که این اقدام به عنوان بزرگترین بهبود در بهره‌وری سوخت در یک دهه گذشته معرفی شد[9].

در مقابل، جان کری، سناتور حزب دموکرات، دیدگاه‌های متفاوتی در زمینه انرژی داشت. کری بر کاهش مصرف سوخت تأکید داشت و معتقد بود که الزام خودروسازان به کاهش مصرف سوخت می‌تواند به کاهش تقاضای سوخت و در نتیجه کاهش قیمت بنزین منجر شود. او پیشنهاد داد که بهره‌وری سوخت خودروها تا حد مصرف 36 مایل با هر گالن افزایش یابد، در حالی که در آن زمان خودروهای ساخت آمریکا به‌طور میانگین هر گالن بنزین را در 20.8 مایل مصرف می‌کردند. افزایش بهره‌وری سوخت در خودروها می‌توانست میزان مصرف سوخت را در آمریکا حدود دو میلیون بشکه در روز، معادل 10 درصد مصرف فعلی، کاهش دهد.

علاوه بر این، کری بر تشویق تولیدکنندگان به تولید خودروهای با بهره‌وری بالاتر سوخت تأکید داشت. او پیشنهاد کرد که مالیات‌ها برای تولیدکنندگانی که خودروهایی با بهره‌وری بالاتر سوخت تولید می‌کنند، کاهش یابد. کری همچنین بر حفاظت از محیط زیست تأکید داشت و متعهد شد که از حفاری در منطقه حفاظت‌شده حیات وحش آلاسکا به دلیل خسارت‌های زیست‌محیطی جلوگیری کند[10].

وعده‌های انتخاباتی جرج دبلیو بوش با انتقاداتی همراه بود. دموکرات‌ها به روابط نزدیک بوش و دیک چنی، معاون او، با صنعت نفت انتقاد کردند و بوش را متهم به عدم تحقق وعده‌های خود در اقناع کشورهای تولیدکننده نفت به افزایش تولید کردند. در آن زمان چنی رئیس هیئت مدیره شرکت معظم نفتی هالیبرتون بود. همچنین، ده فرماندار دموکرات آمریکا خواستار تحقیق وزارت انرژی در مورد ساختار قیمت‌گذاری بنزین شدند. در مقابل، جمهوری‌خواهان انتقادهای دموکرات‌ها را رد کرده و آن‌ها را مسئول مانع‌گذاری در راه تصویب لوایح انرژی پیشنهادی دولت دانستند.

انتقادات به وعده‌های جان کری نیز وجود داشت. برخی منتقدان معتقد بودند که الزامات پیشنهادی کری برای خودروسازان و مالیات‌های کاهش‌یافته برای تولیدکنندگان خودروهای با بهره‌وری بالا، می‌تواند هزینه‌های زیادی به همراه داشته و پیچیدگی‌های اجرایی زیادی را باعث شود. علاوه بر این، برخی منتقدان بر این باور بودند که پیشنهادهای کری به تنهایی نمی‌تواند به میزان کافی تقاضای سوخت را کاهش دهد و تاثیرات محدودی بر کاهش قیمت بنزین خواهد داشت. همچنین، منتقدان اظهار داشتند که پیشنهادهای کری در مورد حفاظت از محیط زیست ممکن است به دلیل مقاومت‌های سیاسی و اقتصادی به طور کامل تحقق نیابد.

در مجموع، وعده‌های انتخاباتی بوش و کری در حوزه انرژی نشان‌دهنده تفاوت‌های عمده در رویکردهای آن‌ها به مسائل انرژی و محیط زیست بود. بوش بر افزایش تولید داخلی و تسهیل مقررات زیست‌محیطی تمرکز داشت، در حالی که کری بر کاهش مصرف سوخت و حفاظت از محیط زیست تأکید می‌کرد. این تفاوت‌ها بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های گسترده‌تر دو حزب در زمینه سیاست‌های انرژی و محیط زیست در آن زمان بود.

وعده‌های انتخاباتی جورج دبلیو بوش و ال گور در حوزه انرژی برای انتخابات 2000

در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 ایالات متحده، جورج دبلیو بوش و ال گور دو نامزد اصلی حزب جمهوری‌خواه و دموکرات رویکردهای متفاوتی در حوزه انرژی و محیط زیست داشتند که بیانگر دیدگاه‌های کلی آن‌ها در این زمینه بود.

جرج دبلیو بوش، فرماندار وقت تگزاس و نامزد حزب جمهوری‌خواه، بر افزایش تولید داخلی انرژی تأکید داشت. او معتقد بود که ایالات متحده باید برای کاهش وابستگی به واردات انرژی، تولید داخلی نفت و گاز را افزایش دهد. بوش بر این باور بود که با لغو محدودیت‌های زیست‌محیطی و تسهیل مقررات، می‌توان فعالیت‌های اکتشافی و پالایشی را در آمریکا افزایش داد. او همچنین از باز کردن زمین‌های فدرال برای اکتشاف نفت و گاز و حمایت از فعالیت‌های اکتشافی در مناطق حفاظت‌شده مانند منطقه حیات وحش قطبی آلاسکا حمایت کرد. بوش تأکید داشت که سوخت‌های فسیلی همچنان منبع اصلی انرژی آمریکا هستند و مقررات سخت‌گیرانه زیست‌محیطی می‌تواند مانعی برای رشد اقتصادی باشد.

یکی دیگر از محورهای سیاست‌های بوش، تسهیل مقررات زیست‌محیطی بود. او معتقد بود که مقررات سخت‌گیرانه زیست‌محیطی مانعی برای توسعه صنایع انرژی و رشد اقتصادی است. بنابراین، دولت بوش به تسهیل این مقررات پرداخت تا صنایع انرژی بتوانند فعالیت‌های خود را بدون موانع زیست‌محیطی گسترش دهند. بوش همچنین از کاهش مقررات سخت‌گیرانه بر نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌ها حمایت کرد تا تولید انرژی افزایش یابد. در مجموع، رویکرد بوش بر حمایت از سوخت‌های فسیلی و کاهش مقررات زیست‌محیطی متمرکز بود[9].

در مقابل، ال گور، معاون وقت ریاست‌جمهوری و نامزد حزب دموکرات، رویکرد متفاوتی را در حوزه انرژی دنبال می‌کرد. گور معتقد بود که آمریکا باید به جای تمرکز بر سوخت‌های فسیلی، سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در انرژی‌های تجدیدپذیر انجام دهد. او وعده داد که به طور گسترده‌ای در فناوری‌های انرژی پاک مانند انرژی خورشیدی و بادی سرمایه‌گذاری کند. گور بر این باور بود که توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر نه تنها به کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی کمک می‌کند، بلکه از منظر محیط زیست نیز اهمیت زیادی دارد.

یکی از محورهای اصلی سیاست‌های گور، مبارزه با تغییرات اقلیمی بود. او وعده داد که با وضع مقررات سخت‌گیرانه برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای، نقش رهبری آمریکا در مبارزه با تغییرات اقلیمی را تقویت کند. گور بر لزوم کاهش مصرف و افزایش بهره‌وری انرژی تأکید داشت و پیشنهاد داد که استانداردهای سخت‌تری برای بهره‌وری انرژی در صنایع مختلف وضع شود. او همچنین از وضع مالیات بر کربن برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای حمایت کرد و معتقد بود که این اقدام به تسریع انتقال به انرژی‌های تجدیدپذیر کمک خواهد کرد[11].

وعده‌های انتخاباتی جورج دبلیو بوش با انتقاداتی همراه بود. دموکرات‌ها بوش را به دلیل روابط نزدیک با صنعت نفت و حمایت از سوخت‌های فسیلی مورد انتقاد قرار دادند و ادعا کردند که این سیاست‌ها به نفع صنعت نفت و به ضرر محیط زیست است. آن‌ها معتقد بودند که بوش با تمرکز بر سوخت‌های فسیلی، از نیاز به مقابله با تغییرات اقلیمی غافل شده است.

در مقابل، وعده‌های ال گور نیز با انتقاداتی مواجه شد. منتقدان معتقد بودند که پیشنهادهای گور برای سرمایه‌گذاری گسترده در انرژی‌های تجدیدپذیر هزینه‌بر و دشوار است. آن‌ها همچنین بر این باور بودند که تمرکز بیش از حد بر انرژی‌های تجدیدپذیر ممکن است به کاهش امنیت انرژی آمریکا منجر شود و وابستگی به واردات انرژی را افزایش دهد. برخی از منتقدان گور نیز معتقد بودند که اجرای مالیات بر کربن ممکن است به افزایش هزینه‌های انرژی برای مصرف‌کنندگان منجر شود و اثرات منفی اقتصادی داشته باشد.

در مجموع، وعده‌های انتخاباتی جورج دبلیو بوش و ال گور در حوزه انرژی نشان‌دهنده دو دیدگاه متفاوت در مورد چگونگی تأمین نیازهای انرژی آمریکا و مقابله با چالش‌های زیست‌محیطی بود. بوش بر حمایت از سوخت‌های فسیلی و تسهیل مقررات زیست‌محیطی تمرکز داشت، در حالی که گور بر توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و مبارزه با تغییرات اقلیمی تأکید می‌کرد. این تفاوت‌ها بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های گسترده‌تر دو حزب در زمینه سیاست‌های انرژی و محیط زیست در آن زمان بود.

ارزیابی میزان تحقق وعده‌های انتخاباتی نامزدهای پیروز در حوزه انرژی

در این بخش بر آنیم که از روش پژوهش مقایسه ای، علاوه بر خلاصه کردن وعده های انتخاباتی روسای جمهور آمریکا از دو حزب جمهوری خواه و دمکراتیک، ارزیابی میزان تحقق وعده های آنها را نیز محاسبه کنیم. در سطور پایین ابتدا وعده های انتخاباتی هر رئیس جمهور، میزان تحقق آنها، و نهایتا برداشت تحلیلی ما آمده است:

1. جورج دبلیو بوش (2000 و 2004):

وعده‌های انتخاباتی بوش:

  • افزایش تولید داخلی انرژی: بوش وعده داد با کاهش محدودیت‌های زیست‌محیطی، تولید نفت و گاز داخلی را افزایش دهد.
  • تسهیل مقررات زیست‌محیطی: او تأکید کرد که مقررات زیست‌محیطی برای صنایع انرژی‌زا باید تسهیل شوند تا تولید افزایش یابد.
  • حمایت از سوخت‌های فسیلی: بوش از سوخت‌های فسیلی به عنوان منبع اصلی انرژی حمایت کرد.

عملکرد بوش پس از پیروزی:

  • افزایش تولید نفت و گاز داخلی: بوش سیاست‌هایی را برای باز کردن اراضی فدرال برای اکتشاف نفت و گاز به‌ویژه در آلاسکا و خلیج مکزیک دنبال کرد. این اقدامات منجر به افزایش نسبی تولید داخلی شد، هرچند با مقاومت‌های قابل توجهی از سوی گروه‌های زیست‌محیطی مواجه شد.
  • تسهیل مقررات زیست‌محیطی: دولت بوش مقررات سخت‌گیرانه زیست‌محیطی را کاهش داد، به‌ویژه قوانینی که تولیدکنندگان انرژی و خودروسازان را تحت فشار قرار می‌داد. این اقدامات مورد انتقاد بسیاری از گروه‌های زیست‌محیطی و دموکرات‌ها قرار گرفت.
  • تأکید بر سوخت‌های فسیلی: بوش تا حد زیادی به وعده خود برای حمایت از سوخت‌های فسیلی عمل کرد و سیاست‌های انرژی او عمدتاً بر نفت، گاز و زغال‌سنگ متمرکز بود.

تحلیل: بوش تا حد زیادی به وعده‌های انتخاباتی خود در زمینه انرژی عمل کرد، اما رویکردهای او با چالش‌های زیست‌محیطی و مخالفت‌های سیاسی همراه بود. لازم به یادآوری است که حمله 11 سپتامبر 2001 به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک و سپس حمله نیروهای نظامی ایالات متحده به افغانستان و عراق افکار عمومی را از مسئله قمیت انرژی و مفهوم محیط ریست به مسائل و روندهای امنیتی سوق داد.

2.  باراک اوباما (2008 و 2012):

وعده‌های انتخاباتی اوباما:

  • توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر: اوباما وعده داد که سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای در انرژی‌های تجدیدپذیر مانند باد و خورشید انجام دهد.
  • مقابله با تغییرات اقلیمی: او از طرح «کپ اند ترید» برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای حمایت کرد.
  • افزایش بهره‌وری انرژی: او وعده داد که استانداردهای سخت‌گیرانه‌ای برای بهره‌وری انرژی در خودروها و ساختمان‌ها وضع کند.

عملکرد اوباما پس از پیروزی:

  • توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر: دولت اوباما میلیاردها دلار در انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کرد، که به افزایش ظرفیت انرژی‌های خورشیدی و بادی کمک شایانی کرد. همچنین، طرح‌های تشویقی مالی برای توسعه این بخش‌ها ارائه شد.
  • مقابله با تغییرات اقلیمی: در حالی که اوباما موفق به تصویب طرح «کپ اند ترید» نشد، اما مجموعه‌ای از مقررات زیست‌محیطی را برای کاهش انتشار کربن از نیروگاه‌ها و وسایل نقلیه اعمال کرد. همچنین، اوباما نقش فعالی در توافق‌نامه پاریس داشت که یک توافق‌نامه بین‌المللی برای مقابله با تغییرات اقلیمی بود.
  • افزایش بهره‌وری انرژی: اوباما موفق به افزایش استانداردهای بهره‌وری سوخت برای خودروها و کامیون‌ها شد، که تا سال 2025 دو برابر شد.

تحلیل: اوباما به میزان زیادی به وعده‌های خود عمل کرد، به‌ویژه در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر و تغییرات اقلیمی. هرچند که در برخی موارد، از جمله تصویب طرح «کپ اند ترید» با شکست‌هایی مواجه شد. لازم به یادآوری است که دو دوره باراک اوباما همراه با شکوفایی فنآوری های مرتبط با نفت و گاز غیرمتعارف از جمله فراکینگ و حفاری افقی بوده و از سوی دیگر سیاست های اوباما معطوف به همکاری برای محدود سازی میزان تولید گازهای گلخانه ای در جهان و مشارکت فعال در کنفرانس کاپ 21 در پاریس در 2015 بود.

3. دونالد ترامپ (2016):

وعده‌های انتخاباتی ترامپ:

  • استقلال انرژی: ترامپ وعده داد که آمریکا به استقلال کامل انرژی دست یابد و تبدیل به یک ابرقدرت انرژی جهانی شود.
  • حذف مقررات زیست‌محیطی: او قول داد مقرراتی را که به گفته او به صنعت انرژی آسیب می‌زنند، از جمله توافق پاریس، لغو کند.
  • احیای صنعت زغال‌سنگ: ترامپ قول داد که صنعت زغال‌سنگ را احیا کند و با کاهش مقررات زیست‌محیطی، تولید زغال‌سنگ را افزایش دهد.

عملکرد ترامپ پس از پیروزی:

  • استقلال انرژی: تولید نفت و گاز آمریکا در دوره ترامپ به بالاترین سطح خود رسید و ایالات متحده به یک صادرکننده بزرگ انرژی تبدیل شد. با این حال، این موفقیت به دلیل کاهش تقاضای جهانی و کاهش قیمت نفت با چالش‌هایی مواجه شد.
  • حذف مقررات زیست‌محیطی: ترامپ از توافق پاریس خارج شد و بسیاری از مقررات زیست‌محیطی دولت اوباما را لغو کرد. او سیاست‌های محیط زیستی متعددی را که مانع رشد صنعت انرژی می‌شد، حذف کرد.
  • احیای صنعت زغال‌سنگ: با وجود تلاش‌های ترامپ، احیای صنعت زغال‌سنگ با موفقیت محدودی همراه بود. بسیاری از نیروگاه‌های زغال‌سنگ همچنان به دلیل رقابت با گاز طبیعی و انرژی‌های تجدیدپذیر بسته شدند.

تحلیل: ترامپ به میزان زیادی به وعده‌های خود در حوزه انرژی عمل کرد، به‌ویژه در زمینه افزایش تولید داخلی و کاهش مقررات. اما برخی از اهداف او، مانند احیای صنعت زغال‌سنگ، به دلیل تغییرات در بازار جهانی انرژی و رقابت با انرژی‌های پاک، با چالش‌های زیادی روبه‌رو شد. لازم به تذکر است که در دوره ترامپ فشار شرکت های آمریکایی فعال در فنآوری های انرژی های پاک، این نوع حامل های انرژی را در جامعه آمریکایی گسترش داد، از جمله خودروهای برقی و هیبریدی، اما همزمان فعالیت در حامل های انرژی فسیلی نیز به تولید و صادرات نفت خام و گاز طبیعی ایالات متحده مجددا در پس از دهه 1970 منجر شد.

4. جو بایدن (2020):

وعده‌های انتخاباتی بایدن:

  • توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر: بایدن وعده داد تا سال 2035 به یک سیستم برق بدون انتشار گازهای گلخانه‌ای دست یابد.
  • بازگشت به توافق پاریس و مقابله با تغییرات اقلیمی: بایدن قول داد که آمریکا به توافق پاریس بازگردد و سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تری برای کاهش انتشار کربن اعمال کند.
  • افزایش بهره‌وری انرژی و حمایت از جوامع آسیب‌پذیر: او برنامه‌هایی برای حمایت از جوامع زغال‌سنگ و کارگرانی که شغل‌های خود را از دست داده‌اند، ارائه داد.

عملکرد بایدن تا کنون:

  • توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر: بایدن برنامه‌های سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در انرژی‌های تجدیدپذیر و زیرساخت‌های پاک اعلام کرده است. او همچنین از قوانین حمایتی برای تسریع توسعه انرژی‌های پاک استفاده کرده است.
  • بازگشت به توافق پاریس: بایدن به وعده خود عمل کرد و آمریکا را به توافق پاریس بازگرداند. او همچنین سیاست‌های جدیدی برای کاهش انتشار کربن معرفی کرده است.
  • حمایت از جوامع آسیب‌پذیر: برنامه‌های مختلفی برای حمایت از جوامع زغال‌سنگ و انتقال به اقتصاد پاک معرفی شده است، اما تحقق کامل آن‌ها هنوز در جریان است.

تحلیل: بایدن به وعده‌های خود در حوزه انرژی پاک و تغییرات اقلیمی تا حد زیادی عمل کرد. او جان کری سناتور باسابقه حزب دمکرات ، وزیر خارجه اسبق، و کاندیدای یاست جمهری را بعنوان نماینده تام ااختیار رئیس جمهور انتخاب کرد. اما حمله روسیه به اوکراین و افزایش شدید قیمت حامل های انرژی از جمله بنزین و گاز طبیعی بایدن را به تجدید نظر واداشت. هرچند که اجرای برخی از برنامه‌ها هنوز در مراحل اولیه قرار دارد و نیاز به زمان بیشتری برای ارزیابی کامل تاثیرات آن‌ها دارد.

نتیجه‌گیری

تحلیل وعده‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست‌جمهوری ایالات متحده در چند انتخابات اخیر، به‌ویژه در حوزه انرژی، نشان می‌دهد که میزان تحقق این وعده‌ها متغیر و به میزان قابل توجهی تحت تأثیر چالش‌های اجرایی، تغییرات سیاسی و اقتصادی، و وضعیت بازار جهانی انرژی بوده است. با مرور درصد تحقق وعده‌های کلیدی هر یک از نامزدها، می‌توان به چندین نکته کلیدی دست یافت:

1. تأثیر وضعیت بازار و اقتصاد جهانی: تغییرات سریع در بازار انرژی و نوسانات اقتصادی جهانی، نقش قابل توجهی در توانایی دولت‌ها برای تحقق وعده‌های انتخاباتی ایفا کرده است. برای مثال، افزایش قیمت‌های جهانی انرژی و بحران‌های اقتصادی می‌تواند به اجرای برنامه‌های بزرگ و بلندپروازانه در زمینه انرژی آسیب بزند.

2. چالش‌های اجرایی و سیاسی: بسیاری از وعده‌های انتخاباتی نیازمند پیاده‌سازی دقیق و مواجهه با چالش‌های اجرایی بودند. به‌ویژه، برنامه‌های بلندمدت و پیچیده‌ای که شامل تغییرات عمده در زیرساخت‌ها یا قوانین محیط‌زیستی بودند، اغلب با موانع قانونی و اداری روبه‌رو شدند.

3. پشتیبانی عمومی و سیاسی: تحقق وعده‌های انتخاباتی به میزان زیادی به حمایت عمومی و پشتیبانی از سوی کنگره و دیگر نهادهای دولتی بستگی دارد. تغییرات در ترکیب قدرت سیاسی و مخالفت‌های حزبی می‌تواند بر میزان موفقیت در تحقق وعده‌ها تأثیر بگذارد.

4. پیشرفت‌ها و ناکامی‌ها: به‌طور کلی، نتایج نشان می‌دهد که در برخی موارد، رئیس‌جمهورهای منتخب توانسته‌اند به میزان قابل توجهی به وعده‌های خود عمل کنند، در حالی که در موارد دیگر، چالش‌های غیرمنتظره یا مشکلات اجرایی موجب کاهش درصد تحقق وعده‌ها شده است.

جدول (1) درصد تحقق وعده‌های کلیدی نامزدهای انتخاباتی در حوزه انرژی را نشان می‌دهد. برای محاسبه این درصد، مراحل زیر انجام شده است:

1. مقایسه وعده‌ها با عملکرد واقعی: وعده‌های کلیدی هر نامزد در کمپین‌های انتخاباتی شناسایی و سپس میزان اجرای این وعده‌ها در دوره ریاست‌جمهوری بررسی شده است.

2. ارزیابی عملکرد از منابع معتبر: گزارش‌ها و منابع معتبر مانند گزارش‌های دولتی و نهادهای تحقیقاتی برای ارزیابی تحقق وعده‌ها استفاده شده است. موارد بررسی شامل اجرای پروژه‌های انرژی، تغییرات قوانین محیط زیستی و انرژی، و تحقق وعده‌های مرتبط با انرژی پاک و سوخت‌های فسیلی است.

3. امتیازدهی به تحقق وعده‌ها: درصد تحقق هر وعده بر اساس پیشرفت یا تکمیل آن محاسبه شده است. برای مثال، وعده کاملاً محقق شده 100% و وعده نیمه‌محقق 50% امتیاز می‌گیرد. در نهایت، میانگین درصدهای تحقق همه وعده‌ها به عنوان درصد کل تحقق گزارش می‌شود.

انتخابات

نامزد پیروز

وعده‌های کلیدی

درصد تحقق وعده‌ها

2020

جو بایدن

- انرژی پاک
- بهره‌وری انرژی
- تغییرات آب و هوا
- توسعه گاز طبیعی
- حمایت از جوامع زغال‌سنگ

55%

2016

دونالد ترامپ

- استقلال انرژی
- حذف مقررات زیست‌محیطی
- احیای صنعت زغال‌سنگ
- حمایت از پروژه‌های خط لوله

40%

2012

باراک اوباما

- انرژی تجدیدپذیر
- بهره‌وری انرژی
- تغییرات آب و هوا
- گاز طبیعی
- استانداردهای بهره‌وری سوخت

60%

2008

باراک اوباما

- توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر
- سیاست‌های سبز و کاهش کربن
- بهره‌وری انرژی

55%

2004

جورج دبلیو بوش

- افزایش تولید داخلی انرژی
- تسهیل مقررات زیست‌محیطی
- افزایش بهره‌وری سوخت

65%

2000

جورج دبلیو بوش

- افزایش تولید داخلی انرژی
- تسهیل مقررات زیست‌محیطی
- حمایت از سوخت‌های فسیلی

70%

جدول(1). میزان تحقق وعده های نامزد پیروز

توصیه‌های سیاستی

تحلیل وعده‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا از سال 2000 تا 2020، نه تنها بینشی عمیق از رویکردهای سیاستی این کشور در حوزه انرژی به دست می‌دهد، بلکه تأثیرات قابل توجهی بر سیاست‌های انرژی سایر کشورها، از جمله ایران، بر جای می‌گذارد. در این راستا، دو موضوع مهم یعنی تحریم‌ها و تفاوت سیاست‌های دو حزب اصلی آمریکا در قبال ایران نقشی اساسی دارند. با توجه به این زمینه، توصیه‌های زیر می‌تواند برای سیاست‌گذاران ایرانی مفید باشد:

1. توجه به نقش تحریم‌ها و وابستگی به بازارهای داخلی

تحریم‌های اعمال شده علیه ایران توسط ایالات متحده، به‌ویژه در دوره‌های ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش و دونالد ترامپ، بر بخش انرژی ایران تأثیرات جدی داشته است. کاهش دسترسی به بازارهای بین‌المللی انرژی و محدودیت‌های سرمایه‌گذاری خارجی در این بخش، باعث شده تا ایران به توسعه زیرساخت‌های داخلی و استفاده از منابع بومی توجه بیشتری کند. از این رو، سیاست‌گذاران ایرانی باید استراتژی‌هایی را در نظر بگیرند که از وابستگی به صادرات انرژی به کشورهای خاص بکاهد و هم‌زمان از ظرفیت‌های بازار داخلی و منطقه‌ای استفاده کند. همچنین، توجه به اقتصاد مقاومتی و افزایش بهره‌وری داخلی می‌تواند از جمله راه‌حل‌های مقابله با فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌ها باشد.

2. دیپلماسی انرژی به‌عنوان ابزاری برای کاهش تحریم‌ها

تحریم‌های اقتصادی، به‌ویژه در دوره دونالد ترامپ، به‌شدت بر توانایی ایران در فروش نفت و گاز تأثیر گذاشته است. در مقابل، سیاست‌گذاری‌های باراک اوباما و جو بایدن نشان داد که استفاده از دیپلماسی چندجانبه می‌تواند به کاهش تحریم‌ها و گسترش همکاری‌های بین‌المللی در حوزه انرژی کمک کند. دیپلماسی انرژی به عنوان ابزاری برای تقویت روابط با کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی، می‌تواند به ایران کمک کند تا ضمن دور زدن تحریم‌ها، از فرصت‌های همکاری در پروژه‌های مشترک انرژی بهره‌برداری کند. همچنین، حضور فعال در مجامع بین‌المللی انرژی مانند اوپک و سازمان‌های زیست‌محیطی می‌تواند به تقویت این دیپلماسی کمک کند.

3. استفاده از ظرفیت‌های منطقه‌ای برای توسعه صنعت انرژی

سیاست‌های آمریکا در قبال ایران، به ویژه در دوران ریاست جمهوری جمهوری‌خواهان، بر محدودیت‌های همکاری‌های بین‌المللی ایران در حوزه انرژی متمرکز بوده است. با این حال، ایران می‌تواند با تکیه بر همکاری‌های منطقه‌ای و تقویت روابط اقتصادی با کشورهای همسایه، اثرات تحریم‌ها را کاهش دهد. توسعه خطوط لوله صادرات گاز به کشورهای آسیای میانه، ترکیه، چین و عراق و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های مشترک انرژی با این کشورها می‌تواند به کاهش وابستگی به بازارهای اروپایی و غربی کمک کند.

4. تفاوت سیاست‌های دو حزب اصلی آمریکا و تأثیر آن بر انرژی ایران

یکی از نکات کلیدی در تحلیل وعده‌های انتخاباتی آمریکا، تفاوت سیاست‌های دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در قبال ایران است. دموکرات‌ها معمولاً به دیپلماسی و استفاده از توافقات چندجانبه برای تعامل با ایران علاقه‌مند بوده‌اند، همان‌طور که در دوران باراک اوباما شاهد انعقاد برجام (توافق هسته‌ای) بودیم. در مقابل، جمهوری‌خواهان سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تری اتخاذ کرده‌اند و اغلب به دنبال تشدید تحریم‌ها بوده‌اند، همان‌طور که در دوران ترامپ شاهد خروج از برجام و اعمال تحریم‌های شدیدتر بودیم.

با توجه به این تفاوت‌ها، سیاست‌گذاران ایرانی باید استراتژی‌های انعطاف‌پذیر و پاسخ‌گو در قبال تغییرات در سیاست‌های آمریکا اتخاذ کنند. مثلاً، در دوران دموکرات‌ها، باید از فرصت‌های تعامل و دیپلماسی برای کاهش تحریم‌ها و توسعه صنعت انرژی استفاده کرد، در حالی که در دوران جمهوری‌خواهان، باید تمرکز بیشتری بر تقویت زیرساخت‌های داخلی و افزایش همکاری با قدرت‌های غیرغربی مانند چین و روسیه داشت.

5. ارتقای فناوری و کاهش وابستگی به واردات

یکی از پیامدهای تحریم‌ها، محدودیت در دسترسی به فناوری‌های پیشرفته برای توسعه صنعت انرژی در ایران بوده است. در این راستا، ایران باید سیاست‌هایی را در پیش گیرد که خودکفایی فناوری در حوزه انرژی را افزایش دهد. سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه، همکاری با دانشگاه‌ها و مراکز علمی داخلی و استفاده از تجربیات سایر کشورها، می‌تواند به ارتقای بهره‌وری انرژی و کاهش وابستگی به فناوری‌های وارداتی منجر شود. همچنین، بومی‌سازی فناوری‌های تولید انرژی‌های تجدیدپذیر می‌تواند به کاهش آسیب‌پذیری صنعت انرژی ایران در برابر تحریم‌ها کمک کند.

6. مقابله با تغییرات اقلیمی و بهره‌برداری از توافقات بین‌المللی

یکی از مسائلی که در سیاست‌های انرژی ایالات متحده اهمیت زیادی پیدا کرده است، مسئله تغییرات اقلیمی است. هرچند ایران به دلیل تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی با چالش‌های زیست‌محیطی بسیاری مواجه است، اما با پیوستن به توافقات بین‌المللی اقلیمی و بهره‌برداری از آن‌ها، می‌تواند ضمن کاهش فشارهای بین‌المللی، از حمایت‌های جهانی برای توسعه انرژی‌های پاک و بهره‌وری انرژی استفاده کند. این اقدامات همچنین به بهبود تصویر بین‌المللی ایران و ایجاد فرصت‌های جدید برای همکاری‌های اقتصادی منجر خواهد شد. پیشنهاد می شود از هم اکنون ایران برای شرکت در کاپ 29 در جمهوری آذربایجان و کاپ 30 در برزیل  در 2025 خود را آماده نماید.

مراجع:

[1]      F. Guliyev, “Trump’s ‘America first’ energy policy, contingency and the reconfiguration of the global energy order,” Energy Policy, vol. 140, no. August 2019, 2020, doi: 10.1016/j.enpol.2020.111435.

[2]      C. S. Decker and M. E. Wohar, “Do increases in petroleum product prices put the incumbent party at risk in US presidential elections?,” Appl. Econ., vol. 39, no. 6, pp. 727–737, 2007, doi: 10.1080/00036840600735408.

[3]      D. Nie, “Presidential Policies’ Effects on Oil and Gas Price and Productions Within the United States from 1977-2021,” J. Appl. Bus. Econ., vol. 24, no. 4, pp. 267–275, 2022, doi: 10.33423/jabe.v24i4.5491.

[4]      https://apnews.com/article/election-2020-joe-biden-donald-trump-technology-climate-26908b855045d5ce7342fd01be8bcc10

[5]      “donald-trump-pledges-rip-paris-climate-agreement-energy-speech-n581236 @ www.nbcnews.com.” [Online]. Available: https://www.nbcnews.com/politics/2016-election/donald-trump-pledges-rip-paris-climate-agreement-energy-speech-n581236

[6]      S. O. Ladislaw, “US Election Note: Energy and Climate Policy After 2016,” no. October, 2016.

[7]      “obama-romney-campaign-promises @ www.theguardian.com.” [Online]. Available: https://www.theguardian.com/world/2012/oct/02/obama-romney-campaign-promises

[8]      M. B. Gerrard, “McCain vs. Obama on Environment, Energy, and Resources,” Nat. Resour. Environ., vol. 23, no. 2, 2008, [Online]. Available: www.barackobama.com/issues/pdf/EnergyFactSheet.pdf.

[9]      T. R. Glendenning, “Presidential Campaigns and Environmental Policy :”.

[10]   https://www.factcheck.org/2004/10/kerry-and-bush-mislead-voters-with-promises/

[11]   https://www.resources.org/archives/from-the-candidates-gore-and-bush-address-key-enviornmental-and-energy-issues/

[12]   Michael D. Tusiani, LNG: A nontechnical guide.

[13]   Daniel Raimi, "The Fracking Debate: The Risks, Benefits, and Uncertainties of the Shale Revolution", https://doi.org/10.1080/00221341.2021.1980085

[14]  Zaretskaya, Victoria, 2019. U.S. LNG exports to Europe increase amid declining demand and spot LNG prices in Asia. EIA. July 29.

[15]  White House, 2019. President Donald J. Trump is unleashing American energy dominance. May 14. https://www.whitehouse.gov/briefings-statements/president -donald-j-trump-unleashing-american-energy-dominance/.

[16]  BP, 2019. Statistical review of energy. https://www.bp.com/content/dam/bp/business -sites/en/global/corporate/pdfs/energy-economics/statistical-review/bp-stats-revie w-2019-full-report.pdf.

[17]  Depledge, Joanna, 2005. Against the grain: the United States and the global climate change regime. Global Change Peace Secur. 17 (1), 11–27. https://doi.org/10.1080/ 0951274052000319337.

[18]  EIA, 2018. How much shale (tight) oil is produced in the United States? March. https ://www.eia.gov/tools/faqs/faq.php?id¼847&t¼6.

[19] EIA, 2019. US energy facts. May 9.

[20]  IRENA, 2019. A new world: the geopolitics of the energy transition. January. http://geo politicsofrenewables.org/Report.

[21]  REN21, 2017. Renewables Global Futures Report: Great Debates Towards 100% Renewable Energy. Paris: REN21 Secretariat.

 

[1] America First

1 گاز طبیعی مایع شده یا LNG (Liquefied Natural Gas)، نوعی گاز طبیعی است که برای سهولت در حمل و نقل و ذخیره‌سازی به حالت مایع تبدیل می‌شود. این فرآیند با خنک کردن گاز طبیعی تا دمای  162- درجه سانتی‌گراد انجام می‌گیرد. در این دما، گاز طبیعی به مایع تبدیل شده و حجم آن به 0.0016  حجم اولیه کاهش می‌یابد. این کاهش حجم امکان حمل و نقل LNG را به‌ویژه در فواصل طولانی و از طریق کشتی‌های مخصوص فراهم می‌کند. گاز طبیعی مایع عمدتاً از متان تشکیل شده و ممکن است شامل مقادیر کمی از اتان، پروپان و سایر هیدروکربن‌ها باشد. یکی از مزایای اصلی LNG این است که می‌توان آن را در نقاطی که به شبکه‌های خط لوله دسترسی ندارند، به‌راحتی ذخیره و توزیع کرد. همچنین، به دلیل کاهش قابل توجه حجم در حالت مایع، هزینه‌های حمل و نقل به‌ویژه برای فواصل طولانی کاهش می‌یابد LNG به طور گسترده‌ای در نیروگاه‌های تولید برق، به‌عنوان سوخت خودروها، و در صنایع مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال، به دلیل نیاز به تجهیزات ویژه برای مایع‌سازی، ذخیره و حمل و نقل، هزینه‌های اولیه بالایی دارد[12].

[3] فرکینگ (Hydraulic Fracturing) یا شکست هیدرولیکی، یک فناوری پیشرفته در صنعت نفت و گاز است که برای استخراج منابع زیرزمینی مثل نفت و گاز طبیعی از لایه‌های سنگی و شیل‌های سخت استفاده می‌شود. در این روش، مایع تحت فشار بالا که معمولاً شامل آب، ماسه و مواد شیمیایی است، به داخل چاه‌های عمیق تزریق می‌شود. این مایع باعث ایجاد شکاف‌های کوچک در لایه‌های سنگی می‌شود و به نفت یا گاز اجازه می‌دهد که از شکاف‌ها آزاد شده و به سطح زمین برسد. فرکینگ به‌ویژه در استخراج منابعی که در لایه‌های شیل قرار دارند، مؤثر است، زیرا این لایه‌ها به طور طبیعی نفوذپذیری کمی دارند. این روش در چند دهه اخیر، به دلیل افزایش استخراج گاز و نفت شیل، به شدت مورد توجه قرار گرفته و به رشد تولید انرژی در ایالات متحده کمک کرده است. با این حال، فرکینگ با چالش‌ها و نگرانی‌های زیست‌محیطی نیز مواجه است. از جمله این نگرانی‌ها، آلودگی آب‌های زیرزمینی و افزایش فعالیت‌های لرزه‌ای است که به‌طور بالقوه می‌تواند منجر به زمین‌لرزه‌های کوچک شود[13].

2 کیستون ایکس ال (Keystone XL)، بخشی از شبکه خطوط لوله کیستون است که برای انتقال نفت خام از کانادا به پالایشگاه‌های آمریکا طراحی شده است. این پروژه به دلیل نگرانی‌های زیست‌محیطی و تأثیرات تغییرات اقلیمی مورد مخالفت قرار گرفت و در نهایت در سال 2021 توسط دولت بایدن متوقف شد.

[5] داکوتا اکسس خط لوله‌ای است که نفت خام را از میدان‌های نفتی داکوتای شمالی به ایلینوی منتقل می‌کند. این پروژه نیز با اعتراضات گسترده‌ای از سوی بومیان آمریکا و فعالان محیط زیست به دلیل عبور از مناطق حفاظت‌شده و منابع آب مواجه شد، اما در سال 2017 به بهره‌برداری رسید.

[6] COP AND Trade

[7] Sport Utility Vehicle (SUV)

311311

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان