سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
تشنّج روسی و آرامش آمریکایی چپهای ستادی
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحطلب که در جریان اغتشاشات 1401 از شکار شدن نظام اسلامی به دست اغتشاشگران شکارچی حرف میزد؛ اخیراً طی یادداشتی پیرامون ریاستجمهوری ترامپ؛ بر لزوم مذاکره با آمریکا تأکید کرد.
به گزارش جماران، او با بیان اینکه بسیاری از اصحاب قدرت در ایران به تجربه دریافتهاند که بیمحابا به جنگ شاخ گاو نروند (کنایه از ضعف ایران در مقابل آمریکا)، گفته است: شاید زمان آبشدن یخهای روابط خارجی ما، بهویژه رابطۀ با آمریکا فرارسیده باشد.
او سپس به حوادث جنگ سرد و فرو ریختن دیوار برلین اشاره کرده و در مدح "رفتارهای بداهه در سیاست" مینویسد: سازش، فیالبداهگی و تعهد افرادی که در رأس قدرت بودند، به نیمقرن جنگ سرد و کابوس قتل عام هستهای پایان داد. این رهبران، در میانۀ تردید و عدمقطعیت، تلاش کردند با دشمنانشان تعامل کنند و با فضای بینالمللی بهشدت متغیری که شکوفایی سرمایهداری جهانی و درماندگی اقتصاد دولتی مشخصۀ آن بود، سازگار شوند.
تاجیک در ادامه مدعی شرایط بد برای مردم ایران میشود و از این میگوید که یگانه راه برونرفت از این شرایط "یک قهرمان بداههسرا" است.
او در توضیح این بداههسرایی تصریح میکند: آن کنش که «بداهه» مینامم، بیمقدمه و در لحظه و بیاندیشه ملهم نمیشود، اگرچه در این لحظۀ تاریخی میباید به انجامش رساند. در پس و پشتِ این بداهه، تاریخی به بلندای تمامی ناکامیها، شکستها، سرخوردگیها، استیصالها، انفعالها، هزینهها، نارضامندیها، واگراییها، دشمنسازیها، نهفته است. پس، بداههسرایی دقیقا همان «زودتصمیمی/تدبیری» یا «ارتجال» (سخنگفتن بدون آمادگی قبلی)، نیست، بلکه بیشتر به نوعی «رویهگویی» یا سخنگفتنِ نو و بدیع و متفاوت که در پی تامل و تفکر و اندیشه، میآید، نزدیک است.
تاجیک در خاتمه نیز مینویسد: میدانیم استراتژیِ «هنر معاملۀ» ترامپ، بهنوعی با «هنر بداههسرایی» عجین است و میدانیم این بداههسرایی، چهرهای ژانوسی(آب و آتش) دارد. اینکه ایرانِ امروزو فردا از کدامین چهرۀ بداههسرایی ترامپی نصیب ببرد، ربط تنگاتنگ و معنادار با تمایل و ارادۀ به بداههسرایی رهبران آن در شرایط کنونی، از یکسو، و شیوه و روش این بداههسرایی، از سوی دیگر، دارد. بهعنوان کلام آخر، به اصحاب تصمیم و تدبیر امروز میگویم: گریز و گزیری از این بداههسرایی، چه امروز و چه فردا، ندارید. [1]
*اصلاحطلبان ستادی در مقابل این سؤال تاریخی هستند که چرا هر رئیسجمهوری و هر جریانی که در آمریکا حائز ریاستجمهوری میشود؛ آنها کلی فلسفه و دلیل روی میز میگذارند و از "ضرورت مذاکره با آمریکا" حرف میزنند!؟
این رویه نشان میدهد که فرد یا جریان از نظر این اصلاحطلبان فرقی نمیکند و آنچه اصالت دارد پیشفرض ضعف ایران و البته مذاکره با آمریکاست.
تمنّای همیشگی این جریان خاص سیاسی در حالی است که در سمت دیگر ماجرا، هر فرد و هر جریانی که در آمریکا روی کار میآید اما در یک راهبرد روشن و سیاست واحد؛ تا آنجا که میتواند علیه ایران و ایرانی دشمنی میورزد، تحریم میکند و طبل جنگ مینوازد.
و این رخداد نیز بر سؤالبرانگیز بودن تمنای تاریخی چپهای ستادی برای مذاکره با آمریکا میافزاید.
قضیه البته ابعاد چالشی دیگری هم دارد.
از قبیل آنکه همین آقایان صلح طلب و مذاکره محور بودند که در دهه شصت اقدام به اشغال سفارت آمریکا کردند. و یا همین افراد مذاکرهجو به محض کوچکترین اشتباهی از جانب چین یا روسیه خواستار برخوردهای شداد و غلاظ نظام اسلامی و موضعگیریهای تأدیب کننده هستند!
از گرمی اشغال سفارت و سردی تمنای مذاکره که بگذریم؛ اینان توضیح نمیدهند چرا تشنّج روسی_چینی اینان در لحظه به آرامش آمریکایی بدل میشود و این در حالی است که عمق اشتباهات چین و روسیه درباره ما ابدا به اندازه عمق دشمنی و کینتوزی آمریکا نیست.
منحیثالمجموع پیشنهاد تاجیک برای مذاکره با ترامپ در مقطع فعلی از اعتبار لازم برخوردار نیست و حتی اگر در مقطعی قرار باشد ما به مصلحت مذاکره با آمریکا برسیم؛ مکانیزم طرح این مصلحت، به دلیل کارنامه پیشگفته نباید توسط چپهای ستادی ترسیم شود.
غیر از تاجیک، اسماعیل گرامیمقدم، قائم مقام حزب چپ اعتماد ملی هم به تازگی در اظهاراتی گفته است: ایران تا ابد نمیتواند تابوی عدم مذاکره با امریکا را به دوش بکشد. باید بدانیم که منافع ملی ایرانیان در مذاکره رودررو با امریکاییها با حفظ سه اصل مصلحت، عزت و حکمت است. با حفظ این 3 اصل میتوان با امریکا مذاکره داشت و حقوق مردم ایران در حوزه پرونده هستهای، مسائل منطقهای و تحریمها و مسائل اقتصادی را استیفا کرد. [2]
***
نقش اطلاعاتی مردم در مقابله با "اشرار خارجی"
طی هفتههای اخیر 2 عملیات تروریستی در استان سیستان و بلوچستان رخ داد که منجر به شهادت حدود 15 نفر از حافظان امنیت و مدافعان عزیز وطن شد.
دو حادثه در تفتان و سیرکان که البته منجر به عملیات گسترده نیروهای امنیتی علیه اشرار شد و تلفات سنگینی را به آنها وارد آورد.
در لابهلای اخبار مربوط به این دو حادثه اما یک خبر کمتر شنیده شد و آن اینکه عمده یا همه اشرار عملکننده در این دو حادثه غیر ایرانی بودهاند و بعضا مدتها با مدارک جعلی هم در برخی مناطق سیستان و بلوچستان زیست کردهاند. [3][4]
با این معضل چه باید کرد و آسیب "اشرار بیوطن" از چه طریقی کمتر میشود؟
*اگرچه برای بسیاری از مخاطبان محترم، عجیب و منزجرکننده است که این اشرار غیر ایرانی بودهاند لکن باید بدانیم که این مقوله، بحث تازهای نیست و باندها و هستههای شرارت بیش از 45 سال است که بیهیچ خجالت و غیرتی با اتباع بیگانه کار میکنند.
اتباع مذکور که عموما دارای سه ملیت تاجیکی، افغانی و پاکستانی هستند عمدتا با انگیزه مالی جذب باندهای مذکور میشوند و جانشان را نیز در این راه باطل از دست میدهند. اگرچه بعضا مشترکات فرقهای نیز در این رفتارها بیتأثیر نیست.
اما برای مقابله با این معضل چه باید کرد!؟
در گام اول باید دانست که هسته طراحی کننده شرارتهای اینان یک هسته دو جزئی شامل رئوس اشرار بعلاوه عوامل آمریکایی_صهیونیستی_تکفیری هستند.
این دو هسته بر اساس انگیزه مشترک خود علیه ایران و ایرانی؛ همجهت شده و سرویسهای مختلفی را به هم ارائه میکنند. اتباع فوقالذکر نیز در این فرایند بهعنوان برده وارد شده و به تیمهای عملیاتی اینان خدمت میکنند.
در اینجا مشخص میشود که طراحی عملیاتی و اطلاعاتی در مقابله با اینان یک طراحی عمیق، گسترده و موزاییکی است که هرگز نمیتوان در قبال آن با دیتای ناقص و نگاه سطحی یا تکبعدی نظر داد.
به این معنی که باید به نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشورمان اعتماد و باور کنیم که آنها بعنوان فعالان این میدان؛ اشرافی درستتر و منطقیتر نسبت به مسئله دارند و از رئوس تا پادوهای این جریان را زیر ضربه خواهند برد.
بحث بعدی این است که همه باید بدانیم تمنای صفر شدن ناامنی یک تمنای نامعقول است و نیروی امنیتی در هر کشوری صرفا میتواند از میزان ناامنی بکاهد.
بله! تحرکات اشرار بسیار تلخ است و نباید باشد اما همیشه یک ناپاک پیدا میشود که بخواهد علیه مردمان یک سرزمین اسلحه به دست بگیرد.
پس در نگاه به این مسئله نباید انتظار داشت که نیروهای امنیتی ید بیضایی را رو کنند که جلوی تمام حوادث تروریستی را برای همیشه بگیرد!
و اما گام آخر و چگونگی کاستن از این معضل...
تقریبا تمام ابعاد ماجرا در این قضیه روشن است و الحق والانصاف هم نیروی انتظامی و سپس نیروهای اطلاعاتی و سپاهی و... توانستهاند طی 45 سال گذشته با تقدیم هزاران شهید و جانباز؛ سر مار شرارت را قطع کنند و امنیت منطقه را به سطح قابل قبولی برسانند.
اما در بحث تروریستهای خارجی یک مسئله هست که اغلب به آن پرداخته نمیشود و یا کمتر مورد اقتراح قرار میگیرد.
و آن "نقش مردم منطقه در پس زدن اتباع خطرناک خارجی" است.
بعضا مشاهده شده است که برخی از این اتباع چند هفته در یک روستای مرزی سکونت کردهاند یا رفت و آمدهایی در برخی مراکز مثل مسجد مکی زاهدان دارند.
همینطور دیده میشود که برخی شهروندان به دلیل پول فراوانی که بعنوان طعمه در دست این اتباع است از اجاره دادن خانه یا ارائه برخی خدمات به آنها اِبایی ندارند.
تأمل در 3 گزاره اشاره شده (اقامت اتباع در برخی مناطق، آمد و رفت آنها در برخی مراکز و ارائه خدمات از سوی عدهای به اینان به طمع پول) به وضوح هرچه تمامتر حفرههای بزرگ امنیتی را نشان میدهد که هیچکس بیشتر از خود مردم نمیتواند نسبت به آنها دلسوز باشد.
یعنی در وهله اول، این شهروندان هستند که باید در قبال این مسئله احساس تکلیف کنند زیرا امنیت خودشان بیش از هر کسی زیر سؤال خواهد رفت.
مردم بویژه در استانهای شرقی کشور اگر نسبت به اتباع خارجی و غریبهها حساس باشند، خدمات غیر قانونی به آنها ندهند، آمد و رفت آنها را زیر نظر داشته باشند، اتباع مشکوک را گزارش کنند و به موضع بیتفاوت مراکزی مثل مسجد مکی نسبت به اتباع بیگانه اعتراض کنند؛ حتما اتفاقات بهتری در بحث امنیت خواهد افتاد و اتباع بیگانه امکان عملیاتی بسیار کمتری مییابند.
تأکید میشود که گزارش مردمی نسبت به اتباع مشکوک؛ یکی از اصلیترین دستگیرههای امنیتی در این وادی است.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1649405
2_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-683821
3_ khabaronline.ir/xmRJQ
4_ https://www.aparat.com/v/acas50y