ماهان شبکه ایرانیان

سیمای صحیفه سجادیّه

نام امام سجاد علیه السلام چهارمین امام شیعیان تداعی کننده مناجات ‌و‌ راز ‌و‌ نیاز ‌و‌ دعااست. ‌آن‌ امام، مجالی برای فعالیتهای علنی فرهنگی، اجتماعی ‌و‌ سیاسی نیافت ‌و‌ عمر شریف خود ‌را‌ ‌در‌ محراب عبادت ‌و‌ نیایش سپری ساخت

سیمای صحیفه سجادیّه

نام امام سجاد علیه السلام چهارمین امام شیعیان تداعی کننده مناجات ‌و‌ راز ‌و‌ نیاز ‌و‌ دعااست. ‌آن‌ امام، مجالی برای فعالیتهای علنی فرهنگی، اجتماعی ‌و‌ سیاسی نیافت ‌و‌ عمر شریف خود ‌را‌ ‌در‌ محراب عبادت ‌و‌ نیایش سپری ساخت. عبادت ‌و‌ دعایش، «سیرالی الحقی» نبود ‌که‌ «سیرالی الخلق» ‌را‌ ‌به‌ دنبال نداشته باشد. بلکه عبادت ‌و‌ محراب ‌او‌ ‌و‌ رویی ‌به‌ خالق ‌و‌ سویی ‌به‌ سوی خلق داشت.


او ‌با‌ «حبل» دعا مردم ‌را‌ ‌با‌ خدایشان مرتبط می ساخت ‌و‌ این «حبل» ‌از‌ چنان استحکام ‌و‌ عمقی برخوردار است ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ گذشت قرنها، طراوت، اتقان ‌و‌ ژرفای خود ‌را‌ ‌از‌ دست نداده است.
نوشته حاضر، بحثی کوتاه ‌در‌ باره «صحیفه سجادیه» ‌آن‌ حضرت است.
نمی توان گفت همه دعاها ‌و‌ نیایشهای امام ‌به‌ دست ‌ما‌ رسیده است؛ بلکه دعاهای منسوب ‌به‌ ‌آن‌ حضرت قطره ای ‌از‌ دریای ژرف نیایشهای ‌او‌ است. دلیل این سخن مستدرکات بسیار «صحیفه کامله سجادیه» است.
به هرصورت، ‌به‌ قول شهید سیدمحمدباقر صدر(ره)، صحیفه سجادیه ‌را‌ باید ‌به‌ عنوان بزرگترین عمل اجتماعی زمان ‌و‌ موقعیت امام علیه السلام معرفی کرد. این کتاب یگانه میراث فرهنگ الهی، ‌یک‌ منبع بزرگ مکتبی، ‌یک‌ مشعل هدایت ربانی ‌و‌ ‌یک‌ مدرسه اخلاق ‌و‌ تربیت اسلامی است ‌که‌ ‌با‌ گذشت روزگاران پایدار می ماند. انسانیت پیوسته ‌به‌ ‌آن‌ نیازمند است ‌و‌ هرچه گمراهی های شیطان ‌و‌ فریبندگی دنیا فزونتر گردد، نیاز ‌به‌ ‌آن‌ بیشتر می شود.(1)


حکومت بنی امیه، ‌به‌ طور کامل امام ‌را‌ ‌در‌ عزلت سیاسی قرار داده بود ‌به‌ نحوی ‌که‌ ‌در‌ تمام مدّت عمر شریفش فقط ‌یک‌ بار ‌از‌ روی ناچاری ‌از‌ پیشنهاد کارساز امام استقبال کردند ‌و‌ ‌آن‌ موقعی بود که: «عبدالملک خلیفه اموی ‌با‌ پادشاه روم درگیری پیداکرد، ‌و‌ پادشاه روم... ‌او‌ ‌را‌ تهدید کرد ‌که‌ نقدینه های آنان ‌را‌ برای تحقیر مسلمانان ‌از‌ کشور روم وارد کند ‌و‌ ‌در‌ مقابل آن، ‌هر‌ قراردادی ‌که‌ خواست ‌با‌ آنها ببندد. ‌در‌ اینجا عبدالملک متحیر ‌و‌ بیچاره شد... لذا مسلمانان ‌را‌ دعوت ‌به‌ گردهمایی کرد ‌و‌ ‌با‌ آنها ‌به‌ مشورت پرداخت. هیچ کدام نظری ‌که‌ بتواند ‌آن‌ ‌را‌ ‌به‌ کار ببندد، اظهار نکردند. ‌در‌ آنجا مردم ‌به‌ ‌او‌ گفتند: توخود می دانی راه فرار ‌از‌ این مشکل ‌به‌ دست ‌چه‌ شخصی است. فریاد برداشت: وای ‌بر‌ شما ‌چه‌ کسی این کار ‌از‌ ‌او‌ ساخته است؟
گفتند: بازمانده اهل بیت پیامبر صلی الله علیه ‌و‌ آله . گفت: راست گفتید. ‌او‌ برای رفع این مشکل ‌به‌ امام زین العابدین علیه السلام پناهنده شد. امام علیه السلام فرزند خود، محمدبن علی الباقر علیه السلام ‌را‌ ‌به‌ شام گسیل داشت ‌و‌ تعلیمات لازم ‌را‌ ‌به‌ ‌او‌ داد. ‌در‌ آنجا امام باقر علیه السلام طرحی نو، برای تنظیم پول مسلمانان ارائه داد ‌و‌ کشوراسلامی ‌را‌ ‌از‌ موقعیت استعماری نجات داد.»(2)
این قضیه نشان می دهد ‌که‌ اگر موقعیت اجتماعی ‌و‌ سیاسی برای امام فراهم بود، تنها ‌به‌ دعا ‌و‌ مناجات نمی پرداخت ‌و‌ ‌از‌ کان دانش ‌و‌ معرفت ‌و‌ تدبیر الهی خود امت اسلامی ‌را‌ بهره مند می ساخت. اما افسوس ‌که‌ حکام مستبد بنی امیه این موقعیت ‌را‌ ‌از‌ امام سلب کردند ‌و‌ امت اسلامی ‌را‌ ‌از‌ خورشید وجودش محروم ساختند.


صحیفه سجادیه ‌چه‌ کتابی است؟
از صحیفه سجادیه، ‌که‌ سند ‌آن‌ ‌به‌ امام زین العابدین علیه السلام منتهی می شود، ‌به‌ «اُخت القرآن» ‌و‌ «انجیل اهل البیت علیهم السلام »و «زبورآل محمد صلی الله علیه ‌و‌ آله » ‌و‌ «صحیفه کامله» تعبیر شده است.*
علامه ابن شهرآشوب، ‌در‌ کتاب معالم العلما ‌در‌ ذیل ترجمه متوکل ابن عمیر، باعنوان «زبورآل محمد صلی الله علیه ‌و‌ آله » ‌و‌ ‌در‌ ذیل ترجمه یحیی ابن محمدالحسینی الدلفی، باعنوان «انجیل اهل بیت» ‌از‌ ‌آن‌ یاد کرده است.(3)
ششمین تصنیفی ‌که‌ ‌در‌ اسلام صورت گرفته، صحیفه سجادیه است؛ زیرا چنین نقل گردیده است:
«الصحیح ‌ان‌ اول ‌من‌ صنف امیرالمؤمنین ثم سلمان ثم ابوذر ثم الأصبغ ‌بن‌ نباته ثم عبیداللّه ‌بن‌ أبی رافع ثم صنف الصحیفة الکاملة.»(4)
بدین سبب، علمای مسلمان اهتمام بسیار ‌به‌ این کتاب داشته، شرحهای زیادی برآن نوشته اند. یکی ‌از‌ نویسندگان ‌در‌ کتاب خود تعداد 68 شرح صحیفه ‌را‌ معرفی کرده ا ست.(5)
شیخ آقابزرگ نیز ‌در‌ کتاب الذریعه (ج 13، ص 345 ‌به‌ بعد) شروح صحیفه سجادیه ‌را‌
«طنطاوی»، مفسر قرآن، وقتی آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی(ره) صحیفه سجادیه ‌را‌ ‌به‌ عنوان هدیه برایش ارسال می کند، می گوید: این کتاب ‌را‌ فوق کلام مخلوق ‌و‌ دون کلام خالق دیدم.

به هرحال صحیفه سجادیه ای ‌که‌ اکنون ‌در‌ دسترس ماست، پنجاه ‌و‌ چهار دعا دارد ‌که‌ دعای اولش «فی التحمیدللّه عزوجل» ‌و‌ دعای آخرش «دعاؤه فی استکشاف الهموم» است. متوکل ‌بن‌ هارون گفته است ‌که‌ «امام صادق علیه السلام هفتاد ‌و‌ پنج دعا ‌به‌ ‌من‌ املا فرمود. یازده باب ‌آن‌ ‌از‌ دستم رفت ‌و‌ شصت ‌و‌ چند باب ‌آن‌ ‌را‌ حفظ کردم... ».(6)
سید محسن امین(ره) می گوید: صحیفه کامله 61 دعا دارد ‌که‌ ‌در‌ باره انواع خیر ‌و‌ عبادت ‌و‌ طلب سعادت است ‌و‌ کیفیت توجه ‌به‌ پروردگار ‌و‌ طلب حوائج ‌از‌ ‌او‌ ‌و‌ چگونگی عمل کردن ‌به‌ قول خداوند «ادعونی استجب لکم» ‌را‌ می آموزد.(7)


سند صحیفه سجادیه
صحیفه ای ‌که‌ اکنون ‌در‌ دست ‌ما‌ است سندش ‌به‌ «بهاءالشرف» می رسد. وی ‌در‌ سال 516 ‌در‌ ماه ربیع الاول این دعاها ‌را‌ ‌به‌ سندی ‌که‌ ‌در‌ اول صحیفه نقل شده، دریافت کرده است؛ البته صحیفه سالها قبل ‌از‌ «بهاءالشرف» معروف بود. چنانکه نجاشی ‌در‌ ذیل ترجمه «متوکل ‌بن‌ عمیربن المتوکل» نوشته است:
«روی عن یحیی ‌بن‌ زید دعاء الصحیفه اخبرناالحسین ‌بن‌ عبیداللّه عن ابن اخی طاهر عن محمد ‌بن‌ مطهر عن أبیه عن عمیر ‌بن‌ المتوکل عن أبیه متوکل عن یحیی ‌بن‌ زید بالدعآء.»(8)
بی تردید نجاشی قبل ‌از‌ «بهاءالشرف» می زیست ‌و‌ ‌در‌ سال 450 ه•• . وفات یافت.
همچنین علامه مجلسی(ره) ‌از‌ نسخه ای ‌از‌ صحیفه یاد می کند ‌که‌ ‌به‌ سال 333 ق. مربوط است:
«قدوجدت فی نسخة قدیمة ‌من‌ الصحیفة الکاملة... ‌و‌ کان تاریخ کتابتها سنة ثلاث ‌و‌ ثلاثین ‌و‌ ثلاثمأة...»(9)**
شایان ذکر است ‌که‌ صحیفه سجادیه ‌به‌ بررسی سندی نیاز ندارد، چون بسیاری ‌از‌ علما ادعای تواتر ‌آن‌ ‌را‌ کرده اند. ‌از‌ مطالعه اجازاتی ‌که‌ برای نقل صحیفه سجادیه ‌به‌ ثبت رسیده است، چنان ‌بر‌ می آید ‌که‌ این کتاب ‌به‌ بررسی سندی نیاز ندارد ‌و‌ متواتر است. علامه مجلسی می نویسد:
«... ویرتقی الأسانید المذکورة هنا الی ستة ‌و‌ خمسین ألف اسناداً ‌و‌ مأة إسناد.»(10)


یکی ‌از‌ شارحان صحیفه نیز چنین نوشته است:
«و لما کانت نسبة الصحیفة الشریفة الی صاحبها علیه السلام ثابتة بالاستفاضة ـ التی کادت تبلغ حدالتواتر ـ ...»(11)
ناگفته نماند ‌که‌ اگر ‌به‌ سندی ‌که‌ ‌در‌ مقدمه صحیفه ذکر شده اکتفا کنیم، ‌از‌ شرایط حجیت ‌و‌ اتقان برخوردار نیست؛ زیرا:
اولاً: ‌از‌ سیدنجم الدین بهاء الشرف، ‌که‌ ‌در‌ اول سند آمده است، ‌در‌ کتابهای رجالی ذکری ‌به‌ میان نیامده است. همچنین ‌از‌ «عُکبَری» ‌و‌ «عبداللّه ‌بن‌ عمربن الخطاب» نیز ‌در‌ کتابهای رجالی یاد نشده است.
ثانیاً: اگرچه ‌در‌ کتب رجالی ‌از‌ ابوالمفضل یاد شده است؛ اما بیشتر ‌او‌ ‌را‌ تضعیف کرده اند. نجاشی درمورد وی می گوید: «کان سافر فی طلب الحدیث عمره ‌و‌ کان فی اول امره ثبتاً ثم خلط ‌و‌ رأیت ‌جل‌ اصحابنا یغمزونه ‌و‌ یضعفونه.»(12)***
ثالثاً: ‌در‌ رجال نجاشی آمده است ‌که‌ «متوکل ‌بن‌ عمیر ‌بن‌ متوکل» صحیفه ‌را‌ ‌از‌ «یحیی ‌بن‌ زید» نقل کرده، ‌در‌ حالی ‌که‌ ‌در‌ مقدمه صحیفه می خوانیم: عمیر ‌از‌ پدرش «متوکل» نقل کرده است. ‌و‌ این متوکل توثیق نشده است.
رابعاً: اِخبار شیخ سعید ابوعبداللّه... درسال پانصد ‌و‌ شانزده بوده است ‌و‌ عبداللّه ‌بن‌ عمر، ‌که‌ ‌در‌ سند آمده، صحیفه ‌را‌ ‌در‌ سال دویست ‌و‌ شصت ‌و‌ پنج (265) نقل کرده است. تنها ‌سه‌ راوی (ابومنصور عکبری ‌و‌ ابوالمفضل ‌و‌ شریف ابوعبداللّه) واسطه این ‌دو‌ نفر شمرده می شوند. بعید ‌به‌ نظر می رسد ‌که‌ ‌در‌ فاصله زمانی بین شیخ سعید ‌و‌ عبداللّه ‌بن‌ عمر (دویست ‌و‌ پنجاه ‌و‌ ‌یک‌ سال) فقط ‌سه‌ راوی واسطه قرارگیرند مگر اینکه گفته شود این ‌سه‌ راوی یکدیگر ‌را‌ ملاقات کرده باشند و... .(13)


گوینده «حدثنا» ‌در‌ اول سند صحیفه ‌چه‌ کسی است؟
چنانکه مرحوم الهی قمشه ای ‌در‌ مقدمه ترجمه خود ‌بر‌ صحیفه آورده ‌و‌ همچنین ‌در‌ ریاض السالکین دیده می شود، ‌در‌ این مورد ‌دو‌ قول وجود دارد:
1 ـ گوینده «حدثنا» شیخ جلیل القدر «علی ‌بن‌ السکون» است. وی ‌از‌ بزرگان علمای امامیه ‌و‌ مورد وثوق است. این قول منسوب ‌به‌ شیخ بهایی(ره) است. (الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 15، ص 18)
2 ـ گوینده «حدثنا» عمیدالرؤساء هبة اللّه ‌بن‌ حامد است ‌که‌ متوفای سال 609 ق. است. (سیدابوالفضل حسینی، تلخیص الریاض، ص 9، پاورقی)
صاحب ریاض السالکین این قول ‌را‌ پذیرفته ونوشته است:
«... ‌دل‌ علیه ماوجد بخطّ المحقق الشهید قدس سره علی نسخته المعارضة بنسخة ابن السکون المرقوم علیها بخط عمیدالرؤساء ماصورته: قرأها علیّ السیدالاجل النقیب الأوحد العالم جلال الدین عماد الاسلام ابوجعفر القاسم ‌بن‌ الحسن ‌بن‌ محمد ‌بن‌ الحسن ‌بن‌ معیّة ـ ادام اللّه تعالی علوه ـ قرائة صحیحة مهذبة. ‌و‌ رویتها له عن السید بهاءالشرف ابی الحسن محمد بن....»(14)
با همه اینها صحیفه سجادیه ‌به‌ بررسی سندی نیاز ندارد؛ زیرا:
1 ـ علمای امامیه ‌بر‌ استفاضة ‌و‌ بلکه تواتر ‌آن‌ اتفاق نظر دارند. چنانکه عالم بزرگوار الهی قمشه ای می گوید: «... علمای بزرگ امامیه گویند: صدور صحیفه سجادیه ‌از‌ امام سجاد علیه السلام ‌به‌ روایات مستفیضه بلکه قریب ‌به‌ تواتر است، هیچ ‌شک‌ ‌و‌ تردیدی ‌در‌ این ‌که‌ کلام امام است نتوان کرد.»(15)
آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی قدس سره نزد زیدیه ‌و‌ اسماعیلیه نیز ادعای تواتر کرده است.
در همین مورد، کلام علامه مجلسی ‌و‌ صاحب ریاض السالکین قبلاً نقل گردید.
2 ـ فصاحت ‌و‌ بلاغت صحیفه حاکی ‌از‌ ‌آن‌ است ‌که‌ نمی تواند کلام غیر معصوم علیه السلام باشد. چنانکه «طنطاوی»، مفسر قرآن، وقتی آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی(ره) صحیفه سجادیه ‌را‌ ‌به‌ عنوان هدیه برایش ارسال می کند، می گوید: این کتاب ‌را‌ فوق کلام مخلوق ‌و‌ دون کلام خالق دیدم.
«قال سیدنا الاستاذ العلامة الکبری ‌و‌ الآیة العظمی النجفی المرعشی:
کتب الیّ العلامة الجوهری الطنطاوی صاحب التفسیر المعروف وصول الصحیفة ‌و‌ شکرلی علی هذه الهدیة السنیة ‌و‌ اطری فی مدحها ‌و‌ الثناء علیها الی ‌ان‌ قال:
و ‌من‌ الشقاء انا الی الآن لم نقف علی هذا الاثر القیم الخالد ‌من‌ مواریث النبوة ‌و‌ أهل البیت ‌و‌ انی کلما تأملتها رأیتها فوق کلام المخلوق ‌و‌ دون کلام الخالق...»(16)
شایان یادآوری است ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ آن، طنطاوی ‌از‌ آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی می پرسد: آیا تاکنون کسی ‌از‌ علمای اسلام شرحی برآن (صحیفه سجادیه) نوشته است؟ آیت اللّه مرعشی می نویسد: «شارحینی ‌که‌ می دانستم نام بردم ‌و‌ کتاب ریاض السالکین تألیف سیدعلیخان ‌را‌ ‌به‌ ایشان تقدیم کردم. معظم له ‌در‌ جواب نوشت ‌که‌ ‌من‌ مصمم ‌و‌ آماده ‌ام‌ ‌که‌ ‌بر‌ این صحیفه گرامی شرحی بنویسم.»(17)
همچنین سیدمحسن امین(ره) فصاحت ‌و‌ بلاغت ‌و‌ اسلوب این صحیفه ‌را‌ دلیلی ‌بر‌ صدور ‌آن‌ ‌از‌ امام معصوم علیه السلام دانسته ‌و‌ می نویسد: «و بلاغة الفاظها ‌و‌ فصاحتها التی لاتباری ‌و‌ علو مضامینها ‌و‌ مافیها ‌من‌ انواع التذلل للّه تعالی ‌و‌ الثناء علیه والأسالیب العجیبة فی طلب عفوه ‌و‌ کرمه ‌و‌ التوسل الیه اقوی شاهد علی صحة نسبتها ‌و‌ ‌ان‌ هذا الدّر ‌من‌ ذلک البحر ‌و‌ هذا الجوهر ‌من‌ ذلک المعدن ‌و‌ هذاالثمر ‌من‌ ذلک الشجر.»(18)
پس باید گفت صحیفه سجادیه هرگز ‌به‌ جرح ‌و‌ تعدیل روات نیازمند نیست، بلکه باتوجه ‌به‌ انشای کلام ‌و‌ فصاحت ‌و‌ اعجاز بیان، می توان گفت ‌که‌ کلام حضرت امام سجاد ـ علیه صلوات اللّه ـ است.(19)
3 ـ نکته دیگری ‌که‌ ‌بر‌ صدور صحیفه دلالت می کند، سندهای متعدد ‌و‌ اجازه های گوناگون است. علامه مجلسی(ره) ‌در‌ باره طرق روایی صحیفه، می گوید:
«واعلم انها کثیرة جدا بحیث یعسر الضبط ‌و‌ الإحاطة ‌و‌ الاحصاء...»(20)
در صورت اجازه ای ‌که‌ «امیرماجد ‌بن‌ امیر جمال الدین محمد الحسینی الدشتکی» ‌به‌ «مولی محمد شفیع» داده است، سند متصل دیگری وجود دارد ‌که‌ قابل توجه می نماید:
«انی أرویها عن والدی السید السنّد العلامة الثقة... جمال الدین محمدبن عبدالحسین الحسینی الدشتکی عن عمه السید معزالدین محمد ابن السید الفاضل... نظام الدین أحمد... عن ابیه السید نظام الدین أحمد المذکور عن أبیه معزالدین ابراهیم، عن أبیه سلام اللّه عن أبیه عماد الدین مسعود، عن ابیه صدرالدین محمد، عن ابیه غیاث الدین منصور عن ابیه صدرالدین محمد عن ابیه ابراهیم عن ابیه محمد عن ابیه اسحاق عن ابیه علی عن ابیه عربشاه عن ابیه أمیرانبه، عن ابیه امیری، عن أبیه الحسن، عن ابیه الحسین، عن ابیه علی، عن أبیه زید، عن ابیه علی، عن ابیه محمد، عن ابیه علی، عن ابیه جعفر، عن ابیه احمد، عن ابیه جعفر، عن أبیه محمد، عن ابیه زید، عن ابیه الامام علی ‌بن‌ الحسین زین العابدین علیه ‌و‌ علی آبائه التحیة والسلام...».(21)
ظاهرا «امیر ماجد» ‌با‌ بیست ‌و‌ ‌نه‌ واسطه سند خود ‌را‌ ‌به‌ امام زین العابدین علیه السلام رسانده است.
همچنین علامه مجلسی اجازه های متعددی ‌در‌ مورد صحیفه ‌در‌ جلد 107 بحار (ص 43 ‌به‌ بعد) نقل کرده است. ‌یک‌ مورد ‌از‌ این اجازه ‌ها‌ ‌که‌ قابل توجه است، اجازه روایتی است ‌که‌ پدر علامه مجلسی ‌در‌ رؤیا ‌از‌ امام زمان(عج) دریافت کرده است:
«... ‌و‌ بعد فیقول أفقر عباداللّه الغنی، محمد تقی ‌بن‌ مجلسی الاصفهانی عفی عنهما بالنبی ‌و‌ آله: انّی أروی الصحیفة الکاملة عن مولانا ‌و‌ مولی الأنام سیدالساجدین علی ‌بن‌ الحسین زین العابدین مناولة عن صاحب الزمان ‌و‌ خلیفة الرحمان الحجة ‌بن‌ الحسن علیه السلام بین النوم ‌و‌ الیقظة ‌و‌ رأیت کانی فی الجامع العتیق باصبهان ‌و‌ المهدی صلوات اللّه علیه قائم ‌و‌ سألت عنه مسائل اشکلت علیّ فأجاب عنها، ثم سألت عنه(ع) کتابا أعمل علیه، فأحالنی بذلک الکتاب الی رجل صالح، فلما اخذت منه کان الصیحفة ‌و‌ ببرکة هذه الرؤیا انتشرت الصحیفة فی الآفاق بعد ماکان مطموس الأثر فی هذه البلاد.»(22)
با توجه ‌به‌ مجموع مطالبی ‌که‌ گذشت، می توان اطمینان پیدا کرد ‌که‌ صحیفه ‌از‌ ناحیه امام سجاد علیه السلام صادر گردیده ‌و‌ تاکنون هیچ ‌کس‌ ‌در‌ این امر تشکیک نکرده است.


چرا صحیفه کامله گفته اند؟
دراین مورد، ‌دو‌ نظر ابراز شده است؛ آیت اللّه مرعشی نجفی(ره)، ‌در‌ مقدمه ‌اش‌ ‌بر‌ صحیفه سجادیه ترجمه بلاغی، چنین نگاشته است:
«فلسفه آنکه صحیفه ‌را‌ «کامله» نامیده اند، بنابر آنچه ‌من‌ ‌از‌ سید جمال الدین کوکبانی یمنی شنیدم، ‌آن‌ است ‌که‌ نزد «زیدیه» ‌از‌ صحیفه، نسخه ای هست ولی کامل نیست ‌و‌ ‌در‌ حدود نصف این صحیفه است ‌و‌ ‌از‌ این جهت این صحیفه ‌را‌ کامله نامیده اند.»(23)
یکی ‌از‌ محققان معاصر این نظر ‌را‌ نپذیرفته، چنین مورد نقد قرار داده است:
«این تحلیل ‌نه‌ تنها کافی نیست، بلکه ‌آن‌ ‌را‌ درست نمی توان شمرد؛ ‌چه‌ لفظ کامله ‌در‌ سند صحیفه ‌از‌ گفته متوکل ‌بن‌ هارون ‌که‌ خود یحیی ‌بن‌ زید ‌را‌ دیده است، مشاهده می شود ‌و‌ می گوید: أخبره انّه ‌من‌ دعاء ابیه علی ‌بن‌ الحسین ‌من‌ دعاء الصحیفة الکاملة.»
و نیز متوکل می گوید: یحیی ‌بن‌ زید گفت: می خواهی ‌تو‌ ‌را‌ صحیفه ای ‌از‌ دعای کامل بدهم؟
و مسلم است ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ وقت صحیفه ای ‌که‌ امروز ‌به‌ نام صحیفه زیدیه مشهور است (طبق گفته کوکبانی)، وجود نداشته ‌و‌ ‌بر‌ فرض وجود، شکی نیست ‌که‌ متوکل ‌از‌ ‌آن‌ بی خبر بوده است ‌تا‌ ‌چه‌ رسد ‌که‌ ‌از‌ نقص ‌آن‌ مطلع باشد...».(24)
سپس این محقق چنین ابراز نظر می کند:
«... این مجموعه ‌را‌ ‌از‌ ‌آن‌ جهت کامله گفته اند ‌که‌ دستوری کامل برای درخواست حاجات بنده ‌از‌ خدای تعالی است. ‌در‌ بیشتر موارد ‌و‌ ‌در‌ باره اغلب نیازمندیها؛ ‌و‌ چون چنین دعاها ‌از‌ ائمه معصومین علیهم السلام ‌با‌ این ترتیب صدور نیافته، این ادعیه ‌در‌ مقابل دعاهای ائمه دیگر ‌به‌ کامله ملقب شده است. واللّه العالم.»(25)
این نظریه نیز قابل قبول نمی نماید؛ زیرا دعاهایی ‌که‌ ‌از‌ سایر ائمه علیهم السّلام رسیده است نیز ‌از‌ چنین جامعیتی برخوردار است. مثلاً دعای کمیل، دعای سمات ‌و‌ سایر ادعیه ‌که‌ ‌در‌ کتابهای ادعیه مثل مصباح کفعمی، مهج الدعوات ابن طاوس، عدة الداعی ابن فهدحلی ‌و‌ غیره آمده است. ‌به‌ نظر می رسد قبل ‌از‌ تدوین جوامع روایی اولیه شیعه، همزمان ‌با‌ اصول «اربعمأة» ‌و‌ حتی قبل ‌از‌ آنها، ‌در‌ بین شیعه صحایفی ‌از‌ معروفیت برخوردار بوده است؛ مانند صحیفه فاطمه زهرا علیها السلام ، صحیفه علی علیه السلام ‌که‌ ‌به‌ ‌یک‌ عدد ‌هم‌ منحصر نبوده است. این صحایف ‌در‌ دسترس عموم نبوده، گاه برخی ‌از‌ روایات ‌و‌ مطالب آنها توسط برخی ‌از‌ ائمه علیهم السلام برای خواصی ‌از‌ اصحاب نقل می شده است. اکنون نیز ‌جز‌ اینکه برخی ‌از‌ مطالب آنها ‌در‌ جوامع روایی آمده، اطلاعی ‌از‌ آنها ‌در‌ دست نیست. اما دعاهای صحیفه سجادیه ‌به‌ صورت کامل ‌به‌ دست افرادی ‌از‌ غیر امامان معصوم علیهم السلام رسیده است. احتمالاً ‌به‌ این سبب این صحیفه ‌را‌ کامله خوانده اند.


مستدرکات صحیفه:
دعاهای امام سجاد علیه السلام ‌به‌ نیایشهای موجود ‌در‌ صحیفه کامله سجادیه منحصر نیست، بلکه ‌به‌ چندین برابر این دعاها می رسد. تاکنون مستدرکات زیادی برای صحیفه کامله نوشته شده است ‌که‌ ‌از‌ این قرار است:
1 ـ صحیفه سجادیه ‌که‌ توسط شیخ محمدبن علی الحرفوشی، ‌که‌ چهل سال قبل ‌از‌ شیخ حرعاملی وفات یافته، گردآوری شده است.(26)
2 ـ الصحیفة الثانیة السجادیه، گردآوری شیخ محمدبن الحسن ‌بن‌ الحرالعاملی.(27)
محدث جزائری ‌در‌ اول شرح ملحقات صحیفه چنین نوشته است:
«ان الشیخ الحرّ لما جمع ‌من‌ ادعیة السجاد علیه السلام ‌ما‌ یقرب ‌من‌ الصحیفة سماه اخت القرآن.»(28)
3 ـ الصحیفة السجادیه الثالثة، گردآوری میرزا عبداللّه افندی صاحب کتاب ریاض العلماء.(29)
4 ـ الصحیفة السجادیة الرابعة، جمع آوری میرزاحسین نوری.
در این مجموعه، غیر ‌از‌ دعاهای موجود ‌در‌ صحیفه های قبلی، هفتاد ‌و‌ هفت دعای دیگر گردآوری شده است.(30)
5 ـ الصحیفة السجادیة الخامسة.
این مجموعه گردآوری سیدمحسن امین است ‌و‌ بیش ‌از‌ یکصدو هشتادو ‌دو‌ دعا دارد.(31)
مؤلف ‌در‌ باره این اثر چنین توضیح داده است: «واستدرک فیها ‌ما‌ خلت عنه الصحیفة الکاملة ‌و‌ مافات الثانیة والثالثة ‌و‌ الرابعة.»(32)
6 ـ الصحیفة السجادیة السادسة، گردآوری شیخ محمدصالح مازندرانی.(33)
آیت اللّه مرعشی نجفی قدس سره ‌در‌ مقدمه خود ‌بر‌ صحیفه سجادیه ترجمه بلاغی، مستدرکات دیگری نیز ذکر کرده است ‌که‌ جهت رعایت اختصار ‌از‌ نام بردن آنها خود داری می شود.


غلامحسین اعرابی

پی نوشتها:
** همچنین نسخه ای ‌از‌ صحیفه درکتابخانه آستان قدس رضوی موجود است ‌که‌ کتابت ‌آن‌ ‌در‌ سال 416 هجری قمری انجام شده است. (ر.ک: سید جعفر شهیدی، زندگانی علی ‌بن‌ الحسین(ع)، ص 191.)
*** شیخ ‌در‌ مورد وی گفته است: «حسن الحفظ کثیر الروایة غیر انه ضعفه جماعة...» ابن غضائری ‌در‌ مورد وی گفته است: «وضّاع، ‌و‌ اری ترک ماینفرد به.» (ر.ک: سیدمحمد جواد حسینی بغدادی، المعین علی معجم رجال الحدیث، ص 597.)
* علامه مجلسی ‌در‌ وجه تسمیّه صحیفه ‌به‌ زبور ‌و‌ انجیل چنین نوشته است: «والظاهران التسمیة بزبورآل محمد(ص) ‌و‌ انجیل اهل البیت(ع) علی ماذکره الشیخ رشیدالدین محمدبن شهرآشوب المازندرانی أنه کما ‌ان‌ الزبور ‌و‌ الانجیل جریا ‌من‌ اللّه تعالی علی لسان داود ‌و‌ عیسی ‌بن‌ مریم، کذلک جرت الصحیفة ‌من‌ اللّه تعالی علی لسان سیّدالساجدین علی ‌بن‌ الحسین زین العابدین صلوات اللّه علیه.» (بحارالانوار، ج 107،ص 61.)
1 ـ شهید صدر، مقدمه صحیفه سجادیه، انتشارات جامعه مدرسین قم، ص ک.
2 ـ همان، صص: زـ ح.
3 ـ ر.ک: شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، الی تصانیف الشیعه، ج 13، ص 345.
4 ـ همان، ج 15، ص 18.
5 ـ باقر شریف قرشی، تحلیلی ‌از‌ زندگانی امام سجاد(ع)، ج 2، صص 242ـ252؛ ترجمه، محمدرضا عطائی، چاپ آستان قدس رضوی.
6 ـ رک: مقدمه صحیفه کامله، ص 17.
7 ـ سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 1، ص 638، چاپ بیروت.
8 ـ نجاشی، رجال، ص 301، چاپ داوری قم.
9 ـ بحارالانوار، ج 104، ص 26.
10 ـ همان، ج 107، ص 61.
11 ـ سید علی خان حسینی مدنی شیرازی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، ج 1، ص 58.
12 ـ همان، ص 64.
13 ـ رک: همان، ص 67.
14 ـ همان، ص 53.
15 ـ صحیفه کامله سجادیه، ترجمه محی الدین مهدی الهی قمشه ای، ص 15، پاورقی.
16 ـ بحارالانوار، ج 104، ص 210، پاورقی.
17 ـ مقدمه آیت اللّه مرعشی نجفی ‌بر‌ صحیفه سجادیه ترجمه صدرالدین بلاغی، ص 46 ‌و‌ 45.
18 ـ سیدمحسن امین،اعیان الشیعه،ج1،ص 638.
19 ـ مهدی الهی قمشه ای، مقدمه ترجمه صحیفه سجادیه، ص 24.
20 ـ بحارالانوار، ج 105، ص 130.
21 ـ همان، ج 107، ص 96 ‌و‌ 97.
22 ـ همان، ص 43.
23 ـ مقدمه صحیفه ترجمه بلاغی، ص 46.
24 ـ سیدجعفر شهیدی، زندگانی علی ‌بن‌ الحسین(ع)، ص 190 ‌و‌ 191.
25 ـ همان، ص 191.
26 ـ الذریعه، ج 15، ص 19.
27 ـ اعیان الشیعه، ج 1، ص 638.
28 ـ الذریعه، ج 15، ص 20.
29 ـ همان ‌و‌ اعیان الشیعه، ج 1، ص 638.
31 ‌و‌ 30 ـ الذریعه، ج 15، ص 20.
32 ـ اعیان الشیعه، ج 1، ص 638.
33 ـ الذریعه، ج 15، ص 21.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان