آنان که وارد صحنه جنگ و میدان مبارزه شده و در برابر دشمن قرار مى گیرند، در پى پیروزى خود و شکست دشمن هستند و حسین بن على علیه السلام نیز از این قانون خود مستثنا نیست ، ولى نکته مهم این است که شکست و پیروزى از نظر آن حضرت ، بر خلاف عامه مردم ، مفهوم و معناى خاص داشت و داراءى بعد دیگرى است که این معنا در نظر اکثر مردم نه تنها کاربردى ندارد، بلکه گاهى درک و تصور آن نیز ممکن نیست و از این رو درباره قیام آن حضرت تاویلات و برداشتهاى گوناگون و گاهى نظرات متضادى ابراز شده است .
آرى ، مفهوم پیروزى از نظر امام علیه السلام در مرحله اول انجام دادن یک وظیفه الهى و به پایان رسانیدن یک مسوولیت شرعى است . پیروزى از دیدگاه آن حضرت تحکیم بخشیدن به ارزشهاى انسانى و حرکت در مسیرى است که براى همه انبیا و اوصیا در جهت هدایت جامعه به سوى سعادت ابدى آنان ترسیم شده است ؛ خواه این حرکت با پیروزى ظاهرى او و شکست دشمن همراه باشد یا این حرکت به شکست ظاهرى منجر شود.
و این حقیقتى است که فرازهاى متعددى از پیامهاى آن حضرت به وضوح بر آن دلالت مى کند، اکنون به نقل چند نمونه از آنها مى پردازیم :
اما بعد، فانه یشاقق الله و رسوله من دعاء الى الله عزوجل و عمل صالحا و قال اننى من المسلمین ؛ و قد دعوت الى الامان و البر و الصلة ، فخیر الامان الله .
کسى که به سوى خدا دعوت کند و عمل صالح انجام دهد و خود را در زمره مسلمانان بداند، بى شک با خداوند و پیامبرش مخالفت نورزیده است و اما اینکه به امان ، احسان ، صله و پاداش دعوت نمودى پس آگاه باش بهترین امان ، امان خداست.
این فراز و پیام ، بخشى از جملاتى است که حسین بن على علیه السلام در پاسخ (عبدالله بن جعفر و یحیى بن سعید)فرمود که آنان پس از حرکت امام علیه السلام از مکه ، بیرون شهر به آن بزرگوار رسیدند و ضمن ارائه امان نامه اى از (عمروبن سعید)از آن حضرت در خواست مراجعت به مکه نمودند و عبدالله در این باره اصرار مى ورزید و خطرات آینده و پیمان شکنى مردم عراق را ترسیم مى نمود، امام علیه السلام با جملات یاد شده ، پاسخ داد.
بسم الله الرحمن الرحیم ، من الحسین بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم . اما بعد، فان لحق بى استشهد و من لم یلحق بى لم یدرک الفتح ، والسلام .
ما این فراز و ترجمه آن را در صفحه یکصد و نه ضمن پیام شهادت حسین بن على علیه السلام نقل نمودیم و چون این سخن امام ، گذشته از پیام شهادت ، داراءى مفهوم پیروزى معنوى مى باشد، در این بخش نیز به نقل آن مبادرت ورزیدیم .
ان نزل القضاء بما نحب و نرصى فنحمد الله على نعمائه ، و هو المستعان على اداء الشکر، وان القضاء دون الرجاء فلم یبعد من کان الحق نیته ، و التقوى سریرته .
اگر پیشامدها بر وفق مراد و دلخواه ما باشد، شکرگزار نعمتهاى خداوند خواهیم بود و تنها اوست یار و مددکار ما در سپاس گزاریش . و اگر حوادث و پیشامدها میان ما و خواسته هایمان مانع گردد و کارها طبق مراد ما پیش نرود، باز هم کسى که نیتش حق و پاکیزه سرشت است ، از مسیر صحیح دور نگردیده (و راه خود را گم نمى کنید)).
امام علیه السلام این فراز را در پاسخ (فرزدق)شاعر معروف که عازم حج بود، در خارج از شهر مکه به او فرمود. حضرت در این ملاقات از وى وضع مردم عراق را پرسید، پاسخ فرزدق این بود:
قلوب الناس معک و اسیافهم علیک
گرچه دلهاى مردم با شماست ، اما شمشیرهایشان بر علیه تان مى باشد.
لحن فرزدق یاس آور و پیشنهادش به امام علیه السلام انصراف از سفر به عراق بود که امام با جمله فوق : ان نزل القضاء...)به او پاسخ داد.
اما و الله ! انى لارجو خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا .
آگاه باش ! به خدا سوگند! من امید قطعى دارم بر اینکه اراده و خواست خداوند درباره ما خیر است ، خواه کشته شویم یا پیروز گردیم.
این فراز و فراز سوم را امام در منزل (عذیب الهجانات ) یکى از منازل نزدیک کربلاست ، در پاسخ (طرماح ) و یارانش ایراد فرمود وقتى او به همراه چهار تن از دوستانش در این منزل به حضور امام رسید، دوستانش عرض کردند یابن رسول الله (طرماح ) در این سفر، اشعارى را که مشعر بر شوق وافر و ارادت شدید به درک فیض زیارت شما و در عین حال ، حاکى از اضطراب و نگرانى او از این سفر شما بود، زیاد مى خواند و تکرار مى نمود، امام علیه السلام براى رفع نگرانى آنان فرمود:
...انى لارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا... .
آنگاه خود طرماح چنین گفت : یابن رسول الله ! نگرانى من بى جهت نیست ؛ زیرا من از کوفه بیرون نیامدم مگر اینکه دیدم در کنار این شهر، گروه زیادى براى مقابله با شما اجتماع کرده اند، شما را به خدا سوگند! از این سفر بر گردید؛ چون من اطمینان ندارم حتى یک نفر از اهل کوفه هم به یارى شما برخیزد.
امام علیه السلام در پاسخ پیشنهاد طرماح پیشنهاد چنین فرمود:
ان بیننا و بین القوم عهدا و میثاقا، و لسنا نقدر على الانصراف حتى تتصرف بنا و بهم الامور و بهم الامور فى عاقبة .
در میان ما و مردم کوفه عهد و پیمان بسته شده است (از آنان و عده حمایت و از ما وعهده رهبرى و هدایت ) و در اثر این پیمان ، براى ما امکان بازگشت نیست تا ببینیم عاقبت کار ما و آنان به کجا مى انجامد.
ما کنت لا بداهم بالقتال حتى یبدئونى
من شروع کننده جنگ نخواهم بود مگر آنان شروع کنند.
چون قافله امام علیه السلام و به موازات آن ، سپاهیان حر به (عذیب الهجانات ) رسیدند، نامه اى از ابن زیاد به دست حر رسید که مضمون آن سختگیرى نسبت به حسین بن على و جلوگیرى از حرکت آن حضرت بود. در اینجا (زهیر بن قین ) از یاران امام علیه السلام چنین پیشنهاد نمود که یا بن رسول الله ! براى ما جنگ کردن با این گروه کم آسانتر است از جنگ نمودن با لشکر انبوهى که در پشت سر آنان مى باشد و با ورود چنین لشکرى ، تاب مقاومت براى ما نخواهد ماند.
امام در پاسخ (زهیر) فرمود: (تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغازگر جنگ نخواهم بود).
نویسنده:محمد صادق نجمى
منبع : پیام عاشورا