عصر ایران؛ هومان دوراندیش- در خبرها آمده دولت نیوزیلند تصمیم گرفته ا مسابقات سگدوانی را در این کشور ممنوع کند چراکه این مسابقات باعث جراحات و مرگ سگها و بدرفتاری با آنها میشود.
ارزش مسابقات سگدوانی در نیوزیلند حدود 760 میلیون دلار در سال است و هزار نفر هم در بخشهای گوناگون آن اشتغال دارند.
نیوزیلند یک سرمایهداریِ لیبرالدموکراتیک است. تا جایی که به سرمایهداری به عنوان یک نظام اقتصادی مربوط میشود، کسب سود و افزایش درآمد مهمتر از هر چیز دیگری است. منطق سرمایه، تحصیل سود است.
همچنین "سرمایه" اشتغالزا است. افزایش نرخ اشتغال و یا ممانعت از کاهش اشتغال و رشد بیکاری، جزو ملزومات نظام سرمایهداری است. مدافعان افراطی سرمایهداری، که چندان دغدغه دموکراسی و عدالت را ندارند، همواره تاکید میکنند سرمایهداری، کارآفرین و رفاهآور است، بنابراین اولویتی بالاتر از حفظ و تداوم آن نباید وجود داشته باشد.
ولی بهروزی و زیست متمدنانه فقط در گرو پیروی از منطق سرمایهداری نیست و به همین دلیل لیبرالیسم و دموکراسی گاه قید و بندی میشوند بر بال و پر گرفتن تمامعیار سرمایهداری.
در همین خبر مربوط به مسابقات سگدوانی در نیوزیلند، اگر فقط ملاحظات سرمایهدارانه مد نظر دولت این کشور بود، نباید تصمیم به تعطیلی این مسابقات گرفته میشد؛ چراکه با این تصمیم، سالی 760 میلیون دلار از دست میرود و هزار نفر هم بیکار میشوند.
ولی در نیوزیلند فقط سرمایهداری حاکم نیست بلکه لیبرالیسم و دموکراسی نیز اهمیت اساسی دارند. به همین دلیل دولت این کشور تصمیم گرفته بساط این مسابقات را جمع کند و اخلاق و عدالت و زیست متمدنانه را به درآمد و سود و اشتغال و رفاه ترجیح دهد.
این تصمیم دولت نیوزیلند، در واقع به لحاظ اقتصادی ناموجه است چراکه به رفاه بخشی از مردم نیوزیلند لطمه میزند و البته آزادی کسبوکار آنان را هم نقض میکند.
اما لیبرالدموکراسی نمیتواند به افکار عمومی بیاعتنا باشد و صرفا بچسبد به اصل آزادی تجارت یا آزادی کسبوکار. بدرفتاری با حیوانات در این روزگار، با انتقاد گسترده بسیاری از مردم مواجه میشود. گروههای حمایت از حقوق حیوانات مدتها تلاش کرده بودند مانع برگزاری مسابقات سگدوانی در نیوزیلند شوند و از تصمیم اخیر دولت این کشور استقبال کردهاند.
مدافعان ششآتشۀ سرمایهداری، معمولا تمام اجزای لیبرالیسم را قبول ندارند. آنها عمدتا لیبرالیسم اقتصادی را قبول دارند و اصولا لیبرالیسم را چیزی بیشتر از یک ایدئولوژی یا خطمشی اقتصادی نمیبینند. در حالی که لیبرالیسم حداقل سه رکن دیگر هم دارد:یعنی در حوزههای معرفت و سیاست و اخلاق هم دلالتهای روشنی دارد.
لیبرالیسم اقتصادی را باید در کنار لیبرالیسم سیاسی و لیبرالیسم معرفتی و لیبرالیسم اخلاقی نشاند تا راه رسیدن به لیبرالیسم کاملعیار هموار شود.
مدافعان افراطی سرمایهداری، دموکراسی را هم خوش ندارند و معمولا قائل به "سرمایهداری منهای دموکراسی"اند. به همین دلیل این افراد با دیکتاتوریهای مبتنی بر نظام سرمایهداری مشکلی ندارند.
پروژۀ مدرنیته یا تجدد در عصر روشنگری با وعدۀ دستیافتن به جامعهای عادلانهتر و زیستی متمدنانهتر و اخلاقیتر از قبل، آغاز شد. در جامعۀ عادلانه، بدرفتاری تاریخی آدمیزاد با حیوانات باید روند کاهشیِ روزافزونی داشته باشد.
اگرچه بساط این بدرفتاری و ستمگری را فعلا نمیتوان بهتمامی جمع کرد، ولی دستکم میتوان از دامنه و شدت آن کاست. اگر انسان مدرن انسانی اخلاقیتر از انسان ماقبل مدرنیته است، باید به اصلاح رفتارش با حیوانات تن دهد. ولو که این اصلاح در تضاد با منطق سرمایهداری باشد.
کاملا پیداست که لیبرالدموکراسی همسویی کامل با سرمایهداری ندارد. در مواردی که بین این دو تضاد ایجاد میشود، انتخاب افراد و دولتها نشان میدهد نهایتا طرفدار سرمایهداریاند یا مدافع لیبرالیسم و دموکراسی؟
دولت نیوزیلند با جمع کردن بساط پرسود مسابقات سگدوانی، تصمیمی گرفته که از حیث تئوریک، اهمیت تاریخی دارد. این تصمیم قطعا با منطق "سرمایهداریِ محض" منافات دارد ولی با سرمایهداریِ مهارشده با ارزشهای لیبرالدموکراتیک جور درمیآید.
این تصمیم برای ما ایرانیها نیز از این حیث میتواند درسآموز باشد که در دو دهه اخیر، نخبگان و نشریاتی داشتهایم که با شعار "زندهباد سرمایهداری" تلاش کردهاند اولا لیبرالیسم را به سرمایهداری تقلیل دهند، ثانیا "سرمایهداریِ منهای دموکراسی" را ترویج کنند.
افکار عمومی در جهان، روزبهروز بیشتر حامی حقوق حیوانات میشود و دولتهای لیبرالدموکراتیک نمیتوانند این واقعیت را صرفا بر مبنای ملاحظات سودپرستانهی سرمایهداری، نادیده بگیرند.
آزادی و امنیت و رفاه، حقوق و اموری نیستند که فقط ما انسانها مستحق برخورداری از آنها باشیم. به ویژه اگر این ادعای علمیِ مدرن را هم لحاظ کنیم که انسان صرفا گونهای تکاملیافتهتر از سایر گونههای حیاتی است.