در برخى از روایات آمده است که امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مدینه، نامه اى با مضمون زیر خطاب به بنى هاشم نگاشت:
«اما بعد فانه من لحق بى منکم استشهد و من تخلف لم یبلغ مبلغ الفتح; (9) هر کس به من بپیوندد، به شهادت مى رسد و کسى که از من جدا شود، به پیروزى نخواهید رسید .» .
این نامه با واقعیات تاریخى که حکایت از زنده ماندن تنى چند از بنى هاشم و غیر آنها در واقعه عاشورا مى کند، منامات دارد و از این رو، برخى در صدد توجیه آن برآمده، کلمه «استشهد» را به معنى «در معرض شهادت قرار مى گیرد» ، ترجمه کرده اند .
کسانى را که با مراجعه به منابع تاریخى، زنده ماندن آنها به دست مى آید، در دو بخش بنى هاشم و اصحاب دیگر معرفى شوند:
الف . بنى هاشم:
1 . امام سجاد علیه السلام .
2 . حسن بن حسن، معروف به حسن مثنى .
او در روز عاشورا، در حالى که مجروح بود، اسیر شد و در حالى که اسماء بن خارجه، قصد کشتن او را داشت، عمربن سعد نگذاشت کشته شود .
او با فاطمه دختر امام حسین علیه السلام ازدواج کرد و در 35 سالگى دنیا را وداع گفت .
وى در مدتى متولى اوقاف و صدقات حضرت على علیه السلام بود . (10)
حسن بن حسن، پدر عبدالله بن حسن معروف به عبدالله محض، پدر محمد بن عبدالله معروف به نفس زکیه است و به جهت آن که اولین علوى بود که از پدر و مادرى علوى به دنیا آمده بود، به این لقب معروف شد .
3 . زید بن حسن علیه السلام .
او نیز از فرزندان امام حسن علیه السلام بود که برخى منابع، حضور او را در کربلا تایید کرده اند . (11)
او مدت نود سال زیست و از بزرگان بنى هاشم به حساب مى آمد و مدت ها متولى صدقات پیامبر اکرم (ص) بود . (12)
4 . عمرو (عمر) بن حسن علیه السلام .
گزارش حضور او در کربلا و زنده ماندنش پس از این واقعه، در برخى از منابع ذکر شده است . (13)
5 . محمد بن عقیل .
6 . قاسم بن عبدالله بن جعفر . (14)
ب . اصحاب دیگر:
1 . عقبة بن سمعان .
او غلام رباب، همسر امام حسین علیه السلام و مادر سکینه خاتون (15) بود که در روز عاشورا اسیر شده، نزد عمر بن سعد برده شد و هنگامى که عمر شنید که و برده است، دستور آزادى او را داد . (16)
2 . ضحاک بن عبدالله مشرقى .
او با امام حسین علیه السلام چنین شرط کرده بود که تا مادامى که امام علیه السلام یار و یاورى دارد، در کنار او باشد و هنگامى که امام علیه السلام تنها شد، بتواند آن حضرت علیه السلام را ترک کند . از این رو در روز عاشورا و در آخرین لحظات، به نزد امام علیه السلام آمده، شرط خود را یادآور شد . امام علیه السلام او را تصدیق کرده، پرسید: چگونه خود را نجات مى دهى؟ سپس فرمود: اگر بتوانى خود را نجات دهى، از نظر من مانعى ندارد .
او پس از شنیدن این سخن، سوار بر اسب خود شد و با جنگ و کشتن دو نفر از سپاه دشمن و شکافتن صف آنها، توانست به طور معجزه آسا خود را نجات دهد . (17)
مورخان بعدها از او به عنوان یکى از راویان حوادث مختلف عاشورا بهره بردند . (18)
4 . غلام عبدالرحمن بن عبدالله انصارى .
او در صحنه کربلا حضور داشته، ناقل برخى از روایات بوده است . او مى گوید: هنگامى که دیدم یاران کشته شدند، من از صحنه فرار کرده، خود را نجات دادم . (19)
5 . مرقع بن ثمامة اسدى .
6 . مسلم بن رباح مولى على . (20)
همان گونه که در لابلاى اسامى این افراد یادآور شدیم، تعداد فراوانى از روایات واقعه کربلا که در کتب
تاریخى به یادگار مانده، با واسطه یا بى واسطه از این افراد نقل شده است .
نویسنده:نعمت الله صفری
پی نوشت:
9 . مجلسى، بحارالانوار، ج 44، ص 330 .
10 . بحارالانوار، ج 44، ص 166 و 167 .
11 . مقاتل الطالبیین، ص 119; به نقل از صالحى نجف آبادى، شهید جاوید، ص 109 .
12 . بحارالانوار، ج 44، ص 163 - 165 .
13 . تاریخ الطبرى، ج 4، ص 359; به نقل از شهید جاوید، ص 109 .
14 . سیر اعلام النیلاء، ج 3، ص 203 به نقل از شهید جاوید، ص 109 .
15 . ابن مخنف، وقعة الطف، ص 32 که از تاریخ الطبرى، ج 5، ص 454 نقل شده است .
16 . ابن اثیر، الکامل، ج 2، ص 569 .
17 . وقعة الطف، ص 34 و 35 (مقدمه) .
18 . وقعة الطف، ص 35، مقدمه که از تاریخ طبرى، ج 5، ص 421 و 422 نقل شده است .
19 . شهید جاوید، ص 109 که از تاریخ الطبرى، ج 4، ص 347 و تهذیب تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 338 نقل شده است .
منبع : مجله پرسمان