ماهان شبکه ایرانیان

شورش یزید بن ولید

آنچه درباره یزید سوم نقل شده حکایت از شباهت رفتارهایش وی با عمر بن عبد العزیز دارد. او کوشید تا در مقابل ولید بپاخیزد. یزید با هماهنگی برخی از بنی امیه و نیز شخصیتهای دمشق، در برابر ولید ایستادگی کرده و او را در جمادی الثانی سال ۱۲۶ ه بقتل رساند و بدین ترتیب اولین حادثه قتل در میان خلفای اموی بصورت آشکار رخ داد.

آنچه درباره یزید سوم نقل شده حکایت از شباهت رفتارهایش وی با عمر بن عبد العزیز دارد. او کوشید تا در مقابل ولید بپاخیزد. یزید با هماهنگی برخی از بنی امیه و نیز شخصیتهای دمشق، در برابر ولید ایستادگی کرده و او را در جمادی الثانی سال 126 ه بقتل رساند و بدین ترتیب اولین حادثه قتل در میان خلفای اموی بصورت آشکار رخ داد.

مطلبی که یزید بن ولید را از سایر خلفای اموی متمایز می کند این است که او از جمله «قدری ها» است. (1) «قدری » در اصطلاح «اهل حدیث » به معتزله اطلاق می شود، کسانی که انسان را موجودی مختار می دانند. در میان معتزله مخالفت با اهل حدیث طبیعی بود زیرا آنها به عنوان گروهی عقل گرا به صورت طبیعی با اهل حدیث ظاهر بین و ضد عقل درگیر می شدند. آنچه مسلم است اینکه به سبب نفوذ اهل حدیث و همراهی شان با امویان، آنان خلفای اموی را بر ضد مخالفینشان تحریک می کردند. این مخالفین شامل قدری ها، جهمی ها و مرجئی ها بود. سابقه قدری گری در شام به عهد هشام بن عبد الملک می رسد.

غیلان دمشقی از جمله بنیانگذاران مذهب اعتزال (2) در شام بوده و در سال 119 بدست هشام بن عبد الملک به قتل رسیده است. (3) این غیلان در عین حال عقاید مرجئی نیز از خود بروز داده است. (4) کسان دیگری نیز از معتزله در شام بوده اند. روایتی را طبری از عمرو بن شراحیل که خود از جمله آنان بوده آورده است. او می گوید که در سال 126 کسانی نزد ولید شفاعت آنها را کردند اما او عمل هشام را در کشتن قدری ها و تبعید آنان ستود. (5) در برابر روش هشام و ولید، یزید سوم تمایل به قدری گری پیدا کرده و آن گونه که شافعی روایت کرده او کسانی را که چنین اعتقادی داشتند فراهم آورد. در میان آنان اصحاب غیلان دمشقی نیز بوده اند. (6) در نامه ای از ابوبکر خوارزمی نیز آمده که یزید بن ولید از غیلانیه حمایت می کرده است. (7) مسعودی نیز صریحا اشاره دارد که او معتزلی بوده و همان اصول خمسه معتزله را قبول داشته است. (8) گرچه بطور یقین در آن زمان هنوز معتزله به چنین نقاط مشترک پنجگانه ای نرسیده بودند. مسعودی دو منطقه دمشق را نیز که قدری بوده اند «داریا» و «المزه » نام برده و کمک آنان را به یزید بعد از شیوع فسق و فجور ولید آورده است. (9) به دلیل اشتراک عقیده یزید سوم با معتزله است که مقام و منزلت یزید بن ولید نزد معتزله از مقام عمر بن عبد العزیز نیز فزونتر بوده است. (10)

در اینجا بی مناسبت نیست تا اشاره ای هر چند کلی به این مساله داشته باشیم که اصولا در قرن دوم و سوم گرایش اصلی محدثین، جنبه ظاهری داشته و عقل در اندیشه های آنان کمتر جایی داشته است. در کنار تمسک آنان به ظواهر آیات و همچنین به ظواهر احادیثی که بخشی از آنها جعلی بوده، گرایشات تشبیه و تجسیم در آنها قوی بوده است. معتزله در برابر اینان ایستادگی کردند و برای تحکیم مبانی اعتقادی خود، عقل را قوت بخشیدند. این دو گرایش یکی در میان محدثینی بود که بسیارشان نیز نظیر زهری، ابو الزناد، رجاء بن حیوه و. . . در خدمت امویان بودند. طبعا دسته مقابل که اندک بودند، بالاجبار مخالف امویان شناخته می شدند. از آنجا اینان به عقل در برابر احادیث روایت شده- که مدت مدیدی از دوران بعد از پیامبر به کتابت آنها مشغول شده و بسیاری از آنها ساخته و پرداخته جاعلان حدیث بود- بهای بیشتری می دادند، در مسائل سیاسی نیز قادر به درک بهتری بودند. لذاست که علاوه بر مخالفت دینی مخالفت سیاسی نیز با حاکمیت اموی داشتند. همان گونه که اشاره شده از جمله این افراد یکی غیلان دمشقی است که در سال 119 بدست هشام بن عبدالملک کشته شد و دیگری جعد بن درهم است که هشام او را به عراق نزد خالد بن عبد الله قسری فرستاد. خالد او را در روز عید قربان سر برید. (11) جعد بن درهم با اینکه به عنوان یک عالم، مؤدب مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی بوده- و لذا به او مروان جعدی نیز گفته می شد (12) - به دلیل عقایدی که در برابر اهل حدیث داشت طرد شده و بعدا کشته شد. او در برابر تجسیم که یهودیان بین مسلمین ترویج کرده بودند ایستادگی می کرد. شهرستانی تصریح کرده که تشبیه از عقاید یهود- فرقه قرائین آنها- بوده است، زیرا در تورات الفاظ زیادی وجود دارد که دلالت بر تشبیه می کند. (13) این مساله را ابن خلدون نیز تصریح کرده است. (14) جعد بن درهم در برابر افراد یهودی زاده ای چون وهب بن منبه مقاومت می کرد. وهب به او می گفت: خداوند خود گفته که دست و چشم دارد لذا ما نیز بدان اعتقاد داریم. (15) جالب این است که ابن کثیر می گوید: او عقاید خود را از یک یهودی بنام لبید بن الاعصم گرفته (16) اما این سخن چنانکه برخی از محققین گفته اند نادرست می نماید. برعکس، از آنجا که عقاید جعد بن درهم کاملا ضد عقاید یهود بوده این سخنان را به او نسبت داده اند. (17)

همین موضع را جهم بن صفوان، که گفته اند مطالبش را از جعد بن درهم بر گرفته، داشته است. او نیز در برابر مقاتل بن سلیمان که اخباری بوده و قائل به تجسیم بود ایستاده و با او مخالفت کرده است. (18) کشتن این قبیل افراد صرفا به دلایل دینی نبوده بلکه به این دلیل بوده که اینان مخالف امویان بوده اند. همکاری اصحاب غیلان دمشقی با یزید سوم شاهد این مطلب است. دیدیم که جهم بن صفوان نیز به حارث بن سریج پیوست و در جریان قیام او کشته شد، چنانچه قاسمی نیز تصریح کرده قتل جهم نه از روی اعتقاد دینی- آنگونه که بعضی گفته اند (19) - بلکه به دلایل سیاسی بوده است. (20) به هر روی این مسلم است که اهل حدیث در دوران بنی امیه مسلط بوده و فتاوا در تکفیر اشخاصی بوده که بوسیله حکومت اموی اعدام می شده اند. (21)

یزید سوم در جریان شورش بر ولید بن یزید در پی انجام اصلاحات چندی بود. او در نخستین خطبه ای که خواند گفت: بخاطر دنیا و قدرت طلبی قیام نکرده ایم بلکه برای خدا و دین خدا غضب کرده و داعی به کتاب خدا و سنت رسول او هستیم، زیرا که معارف دینی مندرس شده، نور تقوی خاموش گشته و. . . حرام خدا حرام گشته، بدعتها آشکار شده و سنت تغییر کرده. . . او همچنین مساله عدالت اجتماعی را مطرح کرده و گفت که می خواهد اصلاحاتی مالی انجام دهد بطوری که «حتی تستقیم المعیشة بین المسلمین و تکونوا فیه سواء» تا کار معیشت میان مردم مستقیم گشته و همه در آن مساوی گردند. او افزود: اگر خواستید با من بیعت کنید، بر اساس همان چه گفتیم با من بیعت کنید. اگر عمل نکردم بیعتی از ناحیه شما بر من نخواهد بود. اگر هم کسی را یافتید که قوی تر از من بوده و خواستید با او بیعت کنید، من نخستین کسی خواهم بود که با او بیعت می کنم. (22) هنگامی که منصور بن جمهور را به عنوان حاکم عراق فرستاد به او سفارش کرد که ما ولید را بخاطر فسق و فجورش به قتل رساندیم، سزاوار نیست تا تو کاری را انجام دهی که ما بخاطر آن ولید را کشته ایم. (23) هدف یزید از این اقدامات تا آنجا که خود او اظهار می کرد، گرفتن خلافت نبوده است. او در شعاری که همان ابتدا نوشته و بر تیری آویخته بود چنین گفت بود «انا ندعوکم الی کتاب الله و سنة نبیه صلی الله علیه و (اله و) سلم، و ان یصیر الامر شوری » ، ما شما را به کتاب خدا، سنت رسول و اینکه حکومت با شوری حل شود دعوت می کنیم. (24) به اهالی حمص نیز که بر او شورش کرده و خواستند تا انتقام ولید را بگیرند، پیغام داد که نمی خواهد آنان را به بیعت با خود وا دارد: «و لکنه یدعوهم الی شوری » . (25) نکته جالب آن که حتی قبل از کشته شدن ولید، بیشتر مردم دمشق با او بعنوان خلیفه بیعت کردند. (26)

یزید سوم به دلیل کم کردن سهم افرادی که از بیت المال در عهد ولید زیاد شده بود به ناقص شهرت یافت (27) - تنها به مدت 6 ماه بر سر کار بود. گویا او نتوانست در عمل خود را نشان دهد اما از برخی از گفته ها و اعمال او، اصلاحاتی که مورد نظر داشته روشن می شود. از جمله در زمینه های مالی بویژه در مورد جزیه گرفتن از تازه مسلمانان که بعد از زمان عمر بن عبد العزیز مجددا باب شده بود، و همچنین جزیه زیاده از حد گرفتن که سبب جلای وطن عده زیادی شده بودند. در این باره یزید گفت: «و لا احمل علی جزیتکم ما اجلیهم به عن بلادهم و اقطع به نسلهم » ، از اهل جزیه شما آنقدر نخواهم گرفت که بواسطه سنگینی آن جلای وطن کرده و نسل شان قطع گردد. (28)

از کارهای دیگر او بازگرداندن حارث بن سریج از بلاد ترک بود که به دلایلی نظیر آنچه که یزید مطرح می کرد بر امویان شوریده بود. جالب آن که حارث نیز پذیرفت و بازگشت، گرچه با مرگ او مجبور شد تا به وضع سابق بازگشته و در نهایت کشته شد. (29)

بعد از گذشت شش ماه، یزید در سال 126 هجری از دنیا رفت. در روایتی که طبری نقل کرده آمده که «قدریه » به او اصرار می کردند تا جانشینی معین کرده و امر امت را مهمل نگذارد. او برای ابراهیم برادرش و نیز عبد العزیز بن حجاج بن عبد الملک بیعت گرفت. (30)

آثار قتل ولید بر خلافت اموی و زوال آن

از آغاز حکومت بنی امیه (41 ه) تا زمانی که یزید بن ولید بر سر کار آمد دو بار بنیاد حکومت اموی متزلزل گردید. یکبار پس از مرگ معاویه دوم (64 ه) بود که تزلزل مزبور به انتقال حکومت از شاخه سفیانی اموی به مروانیان شد. پس از آن با خونریزیهای مکرری که در عراق و شام رخ داد بنی امیه مجددا استقرار یافتند. بعد از آن بطور مرتب خلفا جانشین یکدیگر شده و در این باره مشکل خاصی وجود نداشت. به این معنی که خلیفه وقت، ولیعهد خویش را که احتمالا برادرش بود از ولایت عهدی عزل نمی کرد گرچه گاهی او را اذیت می کرد، اما تصور عمومی چنین بود که چون بیعت با او شده امکان شکسته شدن این بیعت نیست. یکبار یزید بن عبد الملک که برادرش هشام را جایگزین خود کرده و بعد پشیمان شده بود با اعتراض افرادی چون خالد بن عبد الله روبر شد. او به یزید گفت: این کار موجب اختلاف بین شما و طعن مردم به شما خواهد شد. یزید سخن او را پذیرفت. (31)

کسانی از خلفا نیز گاه و بیگاه افرادی غیر از برادر و فرزند را جانشین خود می کردند کما اینکه در مورد عمر بن عبد العزیز چنین شد. به یقین از دلایل مهم استواری خلافت در میان امویان، همین پای بندی به قانونی بود که منشا آن بیعت و حرمت نقض بیعت بود. تا زمانی که امویان وفادار به این اصل بودند و سایر مردم نیز از آنان پیروی می کردند مشکلی ایجاد نشد. امویان با همین پشتوانه، توانستند قوی ترین شورشها را سرکوب کنند. با قتل ولید بن یزید و روی کار آمدن یزید سوم، بدون آنکه قبل از آن بیعتی انجام شده باشد حرمت بیعت شکسته شد و بسیاری از بنی امیه به فکر تاج و تخت افتادند. زمانی که مروان بن محمد، قبل از کشته شدن ولید در ارمنستان، شنید که یزید بن ولید به فکر نقض عهد است، ضمن نامه ای به سعید بن عبد الملک- که احتمالا در آن زمان بزرگ خاندان بنی امیه بود!- نوشت: اجازه ندهید چنین نقض عهدی صورت پذیرد. او افزود: شنیده است که برخی از سفهاء خاندان بنی امیه قصد برپایی سنتی را دارند که اگر برپا شود و نقض بیعت شود، بابی باز خواهد شد که خداوند هیچگاه آن را نخواهد بست، مگر آنکه خونهای زیادی ریخته شود. (32) »

هراس مروان از این مساله بود که اگر نقض بیعت شود تفرقه پدید خواهد آمد و همه چیز را از بین خواهد برد. قبل از آن یزید بن ولید با عباس بن ولید نیز که به نوشته اصفهانی شخص صادق و نظیر عمر بن عبد العزیز بوده مشورت کرد، اما او نیز شبیه همین استدلال را آورده و او را از این کار نهی کرده بود. (33) بعد از اینکه بیعت با او تمام شد گفت: هلک و الله بنو مروان. (34)

به نوشته یعقوبی، با روی کار آمدن یزید، تمامی شهرها آشفته گردید. در شهر حمص، عباس بن ولید بر او شورید، بشر بن ولید در قنسرین، عمرو بن ولید در اردن و یزید بن سلیمان در فلسطین. او می افزاید: در خلافت پنج ماهه او تمامی دنیا را آشوب فرا گرفت. مردم مصر امیرشان حفص بن ولید را کشتند، اهل حمص عبد الله بن شجره را کشتند و اهل مدینه حاکمشان عبد العزیز بن عمر بن عبدا العزیز را اخراج کردند. (35)

بدین ترتیب بود که هیبت مساله جانشینی و بیعت و طاعت یکپارچه از میان اعراب رخ بربست. آنها علیه یکدیگر شوریده و حرمت خلافت را از بین بردند حرمتی که تا چندی قبل آن اهمیت فراوانی داشت، اهمیتی که ولید بن یزید در نامه اش برای تعیین جانشینان حکم و عثمان که دو فرزند او بودند به مردم گوشزد می کرد. (36)

جدای از شورشهای مذکور، مروان بن محمد که در ارمنستان بوده و از قبل نیز هشدار داده بود، به انتقام خون ولید بر یزید سوم شورید و برای ساقط کردن خلافت یزید عازم عراق شد. زمانی که به منطقه حران رسید با یزید مصالحه کرد بدین شرط که مناطق ارمنستان، موصل، جزیره و آذربایجان را به او گذارد. (37)

پی نوشت ها:

1. تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 336، تاریخ الطبری، ج 5، ص 581، تاریخ گزیده، ص 287

2. الفرق بن الفرق، ص 117، الملل و النحل ج 1 ص 51

3. تاریخ الطبری، ج 5، ص 516

4. الفرق بین الفرق، ص 205

5. تاریخ الطبری، ج 5، ص 539

6. تاریخ الخلفاء، ص 253، سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 376

7. نک: تاریخ الجهمیة و المعتزله، ص 70 از ابو بکر خوارزمی.

8. مروج الذهب، ج 3، ص 221

9. همان، ج 3، ص 226، گویا به این دلیل که اهل «مزه » قبل از کشته شدن ولید با او بیعت کرده بودند، الاغانی، ج 7، ص 75

10. سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 376

11. همان، ج 5، ص 433

12. مآثر الانافة ج 1 ص 163، النجوم الزاهرة، ج 1، ص 322

13. الملل و النحل، ج 1، ص 93 و نک: ص 106

14. مقدمه ابن خلدون ص 415، نک: بحوث مع اهل السنة و السلفیه، صص 91- 76

15. سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 433

16. البدایة و النهایة، ج 10، ص 19

17. نک: سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 433 (پاورقی)

18. همان، ج 6، ص 27

19. همان، ج 6، ص 27

20. تاریخ الجهمیة و المعتزلة، ص 16

21. همان، ص 69

22. العقد الفرید، ج 5، ص 208- 207، سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 375، عیون الاخبار، ج 2، ص 249، البیان و التبیین، ج 2، ص 70

23. تاریخ الطبری، ج 5، ص 576

24. همان، ج 5، ص 553

25. همان، ج 5، ص 565

26. همان، ج 5، ص 545

27. تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 335

28. عیون الاخبار، ج 2، ص 249

29. تاریخ الطبری، ج 5، صص 591، 592

30. تاریخ الطبری، ج 5، ص 593

31. تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 314

32. تاریخ الطبری، ج 5، ص 544 و نک: ص 581

33. الاغانی، ج 7، ص 73

34. همان، ج 7، ص 79

35. تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 335

36. تاریخ الطبری، ج 5، ص 532- 529

37. همان، ج 5، ص 595

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان