ماهان شبکه ایرانیان

دین و پرستش در تاریخ

یکی از اموری که همواره در طول تاریخ بشری وجود داشته و انسان نتوانسته است برای همیشه آن را به دست فراموشی سپارد، دین و پرستش می باشد

یکی از اموری که همواره در طول تاریخ بشری وجود داشته و انسان نتوانسته است برای همیشه آن را به دست فراموشی سپارد، دین و پرستش می باشد.آن چنانکه هیچ چیز دیگر نتوانسته است خلأ ناشی از فقدان دین و پرستش را برای مدت زمان درازی پر کند.چنانکه گفته شد، میل و کششی که ریشه در فطرت انسان داشته اگر چه انسان مدتی ندای آن را در درون خود خفه سازد و از آن جدا گردد، ولی به ناچار بعد از گذشت مدت زمانی به آن باز می گردد.

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش  
باز جوید روزگار وصل خویش

در طول تاریخ، با وجود تلاش هایی که از طرف مخالفین برای ریشه کن کردن دین به عمل آمده است، انسان نتوانسته آن را برای همیشه به دست فراموشی سپارد.اگر چه در تشخیص دین حق از دین باطل به خطا افتاده و گاهی بت را با خدا اشتباه گرفته و به پرستش ماه، آفتاب، ستارگان و حتی حیوانات و...پرداخته است.اما به هر صورت نتوانسته است از پرستش و توجه به خالق برای همیشه روی گردان شود.

انبیا مأموریت داشته اند که با آموزش های خود اولا، این میل فطری را در انسان بیدار سازند و پرده های ضخیم نفسانیات را از روی فطرت سلیم او کنار زنند و با توجه دادن انسان به نشانه های خداوندی، او را به سوی فطرت اولیه اش هدایت نمایند.ثانیا، این گرایش درونی و این میل نیرومند معنوی را در مسیر و مجرای صحیح آن هدایت کنند و از انحراف آن به صورت بت پرستی، ستاره پرستی، گاوپرستی، ماده پرستی، گروه پرستی و...جلوگیری نمایند.

اگر دین و پرستش ریشه در فطرت آدمی نداشت یا به ادعای برخی بی خبران حاصل جهل یا ترس بود، در این صورت مانند بسیاری از چیزهای دیگر، با گذشت زمان به کلی از صحنه روزگار، خارج و با افزایش علم و از بین رفتن ترس، جای خود را به چیز کامل تر می داد.اما چون نیاز به دین و پرستش از اعماق روح و شعور باطنی انسان می جوشد، نه تنها هیچ چیز نخواهد توانست جایگزین آن شود، بلکه با افزایش آگاهی ها، مقام دین در زندگی انسان، محکم تر شده است.

گرایش مجدد انسان غربی از بی بند و باری ها به دین و سر برآوردن دین از زیر فشارهای شدید در جامعه های کمونیستی، خود گواه روشنی بر این حقیقت است.قرآن درباره فطری بودن دین می فرماید:

روی خود را حق گرایانه به سوی دین الهی نگه دار.این فطرت الهی است که خداوند مردم را بر آن آفریده و برای آفرینش، تغییر و تبدیلی نیست.این است دین استوار.اما بیشتر مردم نمی دانند.به سوی خدا بازگشت خواهید کرد؛ از خدا بترسید؛ نماز را به پا دارید و از مشرکان نباشید. (1)

اعتدال در امیال

اکنون این سؤال پیش می آید که چرا بعضی از افراد با وجود این میل نیرومند فطری، از پرستش خداوند روی برمی تابند و خدا را انکار می کنند؟ آیا آنان فاقد این کشش درونی هستند؟ و اگر نیستند چرا این انگیزه روحی، آنان را به سوی خدا سوق نمی دهد؟ در پاسخ این پرسش در مباحث گذشته به تفصیل سخن گفتیم و انگیزه های انکار خدا را بیان داشتیم.در اینجا از زاویه دیگری بدان نگریسته به توضیح آن می پردازیم.ساختمان وجودی انسان چنان است که دارای امیال و گرایش های چندی است.از جمله همین کشش فطری به سوی خداست و نیز امیال گوناگون دیگری که غرایز حیوانی و کشش های نفسانی از آنهاست.تردیدی نیست که آدمی برای زنده ماندن، نیازمند غرایزی ماند خوردن، خوابیدن، میل جنسی برای ادامه نسل و امیال فراوان دیگری است که اگر آنها را در حد طبیعی خود برآورده نسازد، امکان ادامه حیات برای او نیست یا نسل او از بین خواهد رفت.در میان این همه امیال و کشش های فطری که هر یک وظیفه ای را در حیات جسمی یا روحی انسان بر عهده دارد، اگر توجه به یک یا چند میل بیش از میزان مورد نیاز باشد، و تمامی توجه انسان به سوی آنها جذب شود، روشن است که در این صورت از توجه به استعدادها و گرایش های فطری دیگر باز خواهد ماند و این استعدادها به مرحله شکوفایی نخواهند رسید.

برای مثال، دانش آموزانی که تمام توجه آنها به بازی و ورزش است، تجربه نشان می دهد که معمولا از لحاظ درسی ضعیفند، یعنی توجه بیش از حد، به بازی و ورزش، مجال شکوفایی استعدادهای فکری را در آنان باقی نمی گذارد.همچنین کسانی که آگاه و ناآگاه تمام توجه خود را صرف شهوات و ظواهر دنیا می کنند، از توجه به معنویات که در رأس آنها خداوند قرار دارد، باز می مانند.در این صورت، جای تعجب نخواهد بود اگر چنین افرادی حتی از وجود یک میل نیرومند، مانند توجه به خدا در ضمیر خویش بی خبر بمانند و به علت بی خبری از آن، حتی منکر وجود آن گردند.

هر چه توجه به لذات دنیوی در آدمی فزونی گیرد و نفسانیات، او را به سوی خود جذب کند، به همان اندازه امکان توجه به خدا و معنویات در وجود او کاسته می شود، به عبارت دیگر، توجه به خدا و ارزش های معنوی در روح آدمی، فضای مساعد می طلبد.اگر فضای روحی به علت غلبه شهوات، مناسب نباشد، استعدادهای معنوی و شعور عالی در انسان رشد نمی کند.دل هایی که سرتاسر آن را عشق به مادیات و ظلمت نفسانیات پر کرده است، توانایی درک ارزش های والای معنوی را از دست می دهند.در چنین دل های آکنده از تاریکی، جایی برای تابش نور حق باقی نمی ماند.

در آیاتی از قرآن که سخن از مهر زدن بر دل های کافران رفته است، اشاره به همین مطلب است که این افراد آن چنان دل هایشان آکنده از ظلمت نفسانیات می شود که دیگر قابلیت هدایت و استعداد درک حقیقت را از دست می دهند.

خلوت دل نیست جای صحبت اغیار 
دیو چو بیرون رود فرشته در آید

پی نوشت:

.1 فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون، منیبین الیه و اتقوه و اقیموا الصلوة و لا تکونوا من المشرکین. (سوره روم (30) آیه 30 و 31)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان