شناسه : ۳۰۴۴۸۹ - چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۱۳
هر روز با تفسیر آیهای از قرآن/
متقین دارای دو هدایت هستند
گروه اندیشه: علامه طباطبائی در تفسیر آیه دوم سوره بقره میگوید که متقین دارای دو هدایتاند که اولی به سبب فطرت پاک و دومی از سوی خداوند اعطا میشود.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در آیه دوم سوره بقره میخوانیم: «ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ: این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است». ترجمه علامه از آیه چنین است که این کتاب که در آن هیچ نقطه ابهامى نیست، راهنماى کسانى است که تقواى فطرى خود را دارند.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه مینویسد: متقین داراى دو هدایتند که هدایت اول از سلامت فطرت و هدایت دوم از ناحیه قرآن و فرع بر هدایت اول است، همچنان که کفار و منافقین در دو ضلالت مىباشند. [تقوا] صفتى است که با تمامى مراتب ایمان جمع میشود، مگر آنکه ایمان، ایمان واقعى نباشد.
ایشان ادامه میدهند: خداى تعالى دنبال این کلمه، یعنى کلمه (متقین)، وقتى اوصاف آن را بیان مىکند، از میانه طبقات مؤمنین، با آن همه اختلاف که در طبقات آنان است، طبقه معینى را مورد نظر قرار نمیدهد، و طورى متقین را توصیف نمیکند که شامل طبقه معینى شود.
علامه معتقد است: هدایت دومى متقین بوسیله قرآن صورت مىگیرد و معلوم میشود هدایت اولى قبل از قرآن بوده، و علت آن سلامت فطرت بوده است. در [نوزده آیه از قرآن] که حال مؤمنین و کفار و منافقین را بیان میکند، از اوصاف معرف تقوى، تنها پنج صفت را ذکر میکند، که عبارتند از ایمان به غیب، اقامه نماز، انفاق از آنچه خداى سبحان روزى کرده، ایمان به آنچه بر انبیاء خود نازل فرموده و تحصیل یقین به آخرت و دارندگان این پنج صفت را کسانى خوانده است که بر طریق هدایت الهى و داراى آن هستند.
ایشان در تشریح این پنج اعتقادی که فرد صاحب فطرت سلیم خواهد داشت، مینویسند: پس شخصى که سلامت فطرت داشته باشد، خواه ناخواه ایمان به موجودى غایب از حس خودش دارد، موجودى که هستى خودش و هستى همه عالم، مستند به آن موجود است.
شخص سلیم الفطره بعد از آنکه به چنین موجودى غیبى ایمان آورد، و اعتراف کرد، فکر میکند که این مبدا که حتى دقیقهاى از دقائق از حوائج موجودات غافل نمیماند و براى هر موجودى آن چنان سرپرستى دارد که گویى غیر از آن دیگر مخلوقى ندارد، چگونه ممکن است از هدایت بندگانش غافل بماند، و راه نجات از اعمال مهلک و اخلاق مهلک را به آنان ننماید؟ همین سؤالى که از خود میکند، و سؤالات دیگرى که از آن زائیده میشود سر از مسئله توحید و نبوت و معاد در میآورد، و در نتیجه خود را ملزم میداند که در برابر آن مبدا یکتا خضوع کند چون خالق و رب او و رب همه عالم است، و نیز خود را ملزم میداند که در جستجوى هدایت او برآید، و وقتى به تایید او رسید، آنچه در وسع او هست از مال و جاه و علم و فضیلت همه را در راه احیاء آن هدایت و نشر آن دین بکار بندد، و این همان نماز و انفاق است، اما نه نماز و زکات قرآن، چون گفتار ما در باره شخص سلیمالفطرهاى است که اینها را در فطرت خود مییابد، بلکه نماز و زکاتى که فطرتش بگردنش میاندازد، و او هم از فطرتش میپذیرد.
علامه میافزاید: از اینجا معلوم شد که این پنج صفتى که خداى تعالى آنها را زمینه هدایت قرآنى خود قرار داده، صفاتى است که فطرت سالم در آدمى ایجاد میکند، و در آیات مورد بحث به دارندگان چنین فطرتى وعده میدهد که به زودى به وسیله قرآناش ایشان را هدایت میکند، البته هدایتى زائد بر هدایت فطرتشان. پس اعمال پنجگانه نامبرده، متوسط میان دو هدایتند، هدایتى سابق بر آن اعمال، و هدایتى لا حق به آنها و اعتقاد صادق و اعمال صالح میان دو هدایت واسطهاند، به طورى که اگر بعد از هدایت فطرت، آن اعتقاد و آن اعمال نباشد، هدایت دومى دست نمیدهد.