به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست تحلیل نظریه رؤیای رسولانه با حضور خلیل قنبری، استاد ادیان شرق دانشگاه ادیان مذاهب در باشگاه اندیشه برگزار شد.
قنبری در آغاز در تبیین مدعای خودش چنین گفت: رؤیاهای رسولانه یک نظریه در فلسفه علوم دینی است؛ زیرا مقالات نظریهپرداز، ناظر به علوم دینی است. به عبارت دیگر، عبدالکریم سروش به علوم دینی مانند الهیات، فقه، عرفان و اخلاق نگاه میکند و با بررسی آنها دنبال ارائه یک تئوری از علوم دینی است. در نتیجه نظریه رؤیای رسولانه ناظر به قرآن نیست و این تئوری یک نظریه قرآنپژوهانه به شمار نمیآید، بلکه ناظر به علوم دینی است که آن علوم دینی، ناظر به قرآن هستند.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: سروش، دنبال علوم دینی است که قرآن را مورد مطالعه قرار دادهاند و حاصل این مطالعات، علوم اسلامی بوده است و در واقع پرسش در باب چیستی علوم دینی است نه در باب چیستی متن قرآن.
قنبری افزود: اگر چنین برداشتی صحیح باشد فایدهاش آن است که نبایستی سروش را به عنوان یک قرآنپژوه دید، بلکه باید آن را به عنوان فیلسوف علوم دینی تلقی کرد. این اصل مدعای بنده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: همه آثاری که تا به امروز رؤیاهای رسولانه را مورد بررسی قرار دادهاند، علیرغم تنوعات و اختلافنظری که در آنها وجود دارد در یک نکته مشترک هستند و اینکه همه آنها اعم از موافقان و مخالفان در علوم درجه یک تأمل میکنند و در حوزه درجه معرفتی درجه یک قرار دارند که در حال همراهی با رؤیاهای رسولانه هستند. نگاههای پدیدارشناسی و هرمنوتیک یا نگاههای قرآنی به رؤیای رسولانه در حوزه معرفتی، درجه یک هستند و موافقان و مخالفان از این حوزه بیرون نیامدهاند.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: رؤیاهای رسولانه میتواند یک نظریه درجه دوم باشد به این معنا که کسی به علوم دینی بهعنوان یک نگاه درجه یک چشم دوخته است و در نتیجه تأملاتش را به عنوان یک نگاه درجه دوم عرضه کرده است. رؤیاهای رسولانه، ناظر به متن دینی نیست، بلکه ناظر به فراوردههای عالمان دینی است که بر الهیات و عرفان مشتمل است.
قنبری تصریح کرد: برداشتهایی که به نظریه رؤیای رسولانه شده است به دو دسته درجه اول و درجه دوم قابل تقسیم است و به همین دلیل نظریه رؤیای رسولانه یک نظریه در فلسفه علوم دینی است و سروش به دنبال پاسخ به یک پرسش کاملا درجه دوم است.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب در تعریف علوم دینی گفت: علوم دینی از دو زاویه موضوعات و مسائل علوم دینی و اهداف علوم دینی قابل تعبیر است. فلسفه علوم دینی، گاه ناظر به فراوردهها است؛ به این معنا که کسی که فیلسوف علوم دینی است، ناظر به فراورده بشری مانند الهیات است. افزون بر این، فیلسوف علوم دینی در مبانی و پیشفرضها هم تأمل میکند. فلسفه علوم دینی یعنی حوزهای که در آن به خود علوم دینی و مبانی و پیشفرضهای علوم دینی و به روش علوم دینی توجه میشود.
قنبری افزود: آیا وقتی که نظریه رؤیای رسولانه را نوشتهاند به علوم دینی، مبانی و پیشفرضها و روش علوم دینی توجه کردهاند؟ از این منظر میتوان با نظریه رؤیای رسولانه مواجه شد و آن را مورد واکاوی قرار داد.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب بیان کرد: بخش اعظمی از اندیشههای سروش ناظر به حوزه درجه دوم است. سروش به عنوان فیلسوف علوم دینی اهدافی از مطالعات خودش دارد. بهطور کلی هر فیلسوف علوم دینی مانند هر فیلسوف علمی به دنبال توصیف و تبیین و توصیه است. پس، وقتی به مبانی و پیشفرضهای علوم دینی نظر میکنیم دنبال آن هستیم که چگونه میتوان علوم دینی را توصیف و تبیین کرد و چطور میتوان توصیه را ارائه کرد؟
قنبری با تشبیه کار فیلسوف علوم دینی به کار پزشک افزود: برای ارائه توصیف چهار اقدام لازم است: نخست آنکه باید پرسید آیا علم دینی بیمار هست یا نیست؟ و دوم آنکه اگر بیمار هست علت یا علل آن بیماری چیست؟ و سوم آنکه اگر بیماری علت دارد آیا علت، خوشخیم است یا بدخیم؟ و نهایتا اینکه چه نسخهای میتوان برای درمان بیماری توصیه کرد؟
این استاد دانشگاه ادامه داد: فیلسوف علوم دینی وقتی به علوم دینی نگاه میکند یعنی به خود فراوردهها، پیشفرضها و روش اگر بیماری را تشخیص داد باید علت آن را بیابد و اگر علت را یافت آیا قابل درمان است یا خیر و نهایتا نسخه متناسب را تجویز نماید.
وی ادامه داد: وقتی با چنین رویکردی به قبض و بسط شریعت نگاه میشود سروش قائل است که علوم دینی بیمارند و پس از تأمل، مشخص میشود که این بیماری به عالمان علوم دینی برمیگردد.
قنبری در تبیین بیماری علوم دینی گفت: علوم دینی از زمان، عقب افتادهاند و الهیات نمیتواند به نیازهای امروز پاسخ دهد و علامت بیماری آن است که عالمان علوم دینی نتوانستهاند که پابهپای معرفت بشری، جلو بیایند و چنین بیماری علاجپذیر است و درمان آن مسلح شدن عالمان دینی به معرفت بشری است.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب بر نظریه سروش این اشکال وارد دانست و گفت: در باب تجربه دینی، سروش، معتقد است که خود علوم دینی بیمار شدهاند و علائم آن پرسشهای تعارض علم و دین است و سروش پاسخ تازهای ارائه میدهد و اینکه پیشفرضهای علوم دینی ناکارآمد شدهاند. این نگاه دیگری از نظریهپرداز است و درمان چنین بیماری را جابجایی پیشفرضها میداند.
قنبری گفت: راهکار سروش ارائه یک تعریف روش و برنامه تازهای است؛ تغییر یا در روش صورت بگیرد یا یک برنامه پژوهشی کلان تعریف شود که عبارت است از زبان دین، زبان رؤیا و خواب است.