ماهان شبکه ایرانیان

امام خمینی قدس سره; طرح حکومت اسلامی و بازتاب ها

حضرت امام خمینی - قدس سره - در سال ۱۳۴۸ خورشیدی، برای نخستین بار طرح حکومتی خود برای اداره جامعه اسلامی را در نجف اشرف بیان کردند . مباحث حکومتی اسلام، در قالب «ولایت فقیه » اگر چه در آثار بیشتر فقهای شیعه، به تناسب وضعیت زمان، کم و بیش مطرح بوده، لیکن به صورت طرح حکومتی برای اداره جامعه، در فقه شیعه سابقه نداشته است .

حضرت امام خمینی - قدس سره - در سال 1348 خورشیدی، برای نخستین بار طرح حکومتی خود برای اداره جامعه اسلامی را در نجف اشرف بیان کردند . مباحث حکومتی اسلام، در قالب «ولایت فقیه » اگر چه در آثار بیشتر فقهای شیعه، به تناسب وضعیت زمان، کم و بیش مطرح بوده، لیکن به صورت طرح حکومتی برای اداره جامعه، در فقه شیعه سابقه نداشته است .

اکنون در این مختصر برآنیم با اشاره به پیشینه مباحث حکومت در دیدگاه اندیشمندان شیعی، طرح حکومتی حضرت امام را بازخوانی نموده، بازتاب های آن در میان طیف های مختلف دخیل در این امر را مورد بررسی قرار دهیم .

پیشینه بحث

با نگاه به سیر تکوین اندیشه حکومت در میان متفکران وعالمان شیعی، جایگاه دولت در اندیشه آنان حداقل در سه حوزه مجزا قابل پی گیری است: الف) فلسفه سیاسی ب) کلام سیاسی ج) فقه سیاسی .

فیلسوفان سیاسی، معمولا دولت را به «فاضله » و «غیر فاضله » تقسیم کرده، بر اساس آن، دولت غیر فاضله را غیر مشروع شمرده اند .

برای نمونه، در نگاه فارابی دولت فاضله در شکل دولت «رئیس اول » ، «رئیس مماثل » و «رئیس سنت » تحقق یافته یا قابل تحقق است . رئیس اول همان پیامبر خدا (ص)، رئیس مماثل ائمه اطهار - علیهم السلام - و رئیس سنت کسی است که سیره رئیس اول و مماثل را می شناسد، بر قرآن و اصول دینی تسلط دارد و بر اساس اصول داده شده از سوی رئیس اول و مماثل، احکام لازم را استنباط می کند و این شخص کسی جز فقیه نیست .

دولت غیر فاضله نیز به فاسقه، ضاله و جاهله تقسیم می شود . (1) اینگونه تقسیمات، در آراء سیاسی خواجه نصیر نیز وجود دارد . (2) در این دیدگاه نظام های غیر شیعی کج راه و فاسق اند . نظامهایی که از سوی حاکمان شیعی اما غیر مشروع تاسیس می شوند; ضاله و حاکمان کافر، دولت جاهله را تشکیل می دهند . (3)

فیلسوفان اسلامی پس از شناساندن حکومت مشروع با رئیس سنت (فقیه) در زمان غیبت به تبیین بهترین حکومت در میان حکومت های بد و غیر مشروع رو آورده اند و در این راستا هر یک از اقسام سه گانه دولت غیر فاضله را، بر حسب وضعیت حاکم بر چنین دولتهایی، به شش مدینه تقسیم کرده اند و در میان آنها مدینه «جماعیه » یا «احرار» (دموکراسی) را - که افراد خوب هم می توانند در آن آزادانه به زندگی دل خواه خود بپردازند - بر دیگر جوامع ترجیح داده اند . (4) بنابراین، در اندیشه فیلسوفان سیاسی، جای تئوری حکومت اسلامی و مشروع در دوره غیبت خالی مانده است . (5)

در دیدگاه متکلمان شیعی، امامت عهده دار منصب زعامت و رهبری است (6) و پس از دوره نبوت، رهبری مردم بر عهده امامان است و در دوره غیبت نیز الگوی امامت، در قالب «نیابت خاص » و «نیابت عام » تداوم یافته است; حکومتی که از این طریق شکل نگیرد نا مشروع است و قابل تبعیت نیست و طاغوت محسوب می شود . در این نگاه نیز با این که شالوده حکومت اسلامی، پی ریزی شده و تلاش های خوبی صورت گرفته است، اما ابعاد حکومت مشروع در دوره غیبت و یا شکل مطلوب آن تبیین نشده است .

بیشترین تلاش در این عرصه، از آن فقهای شیعه است . برای فقها همواره این بحث مطرح بوده است که حکومت مشروع، کدام است . از نگاه آنان حکومتی مشروع است که از حاکمیت الهی ناشی شده و به اذن خداوند متعال باشد . از این رو، پیامبر گرامی اسلام بر اساس دستورات الهی، حکومت تشکیل داده و موقعیت بعد از خود را نیز مهمل نگذاشته است . آن حضرت، امیرالمؤمنان، علی (ع) را به امر خدا به جانشینی خود و رهبری امت برگزید و تا امام دوازدهم، حق حکومت با آن پیشوایان معصوم است و در عصر غیبت، بر اساس نیابت عامه، حق حکومت از آن فقیه جامع الشرایط است . از این رو، حکومت را به عادله و غیر عادله تقسیم کرده، حکومت عادله را از آن امام معصوم یا نایبان خاص یا عام آنان دانسته اند .

این خط سیر، در آثار بیشتر فقهای شیعه - با اختلاف نظریه در محدوده ولایت - به چشم می خورد; در آثار شیخ مفید که نخستین فقیه سال های آغازین غیبت کبرا است (7) و ابی الصلاح حلبی (374 - 447) که برای نخستین بار فصلی مجزا و مستقل را به بررسی زوایای مختلف ولایت فقیه اختصاص داده است . (8) و در فرجام حضرت امام خمینی است که دراین زمینه نظریه پردازی کرده و تشکیل حکومت داده است و این تنها حکومت مشروع در دوره غیبت، حکومت فقیه می باشد .

اکنون پرسش اساسی این است که با این حال، چرا تاکنون زوایای گوناگون و قابل عمل حکومت اسلامی در لسان فقها تبیین نگردیده است و یا حداقل در سیره سیاسی آنان نمود پیدا نکرده است؟

عمل سیاسی فقها را می توان در سه گفتمان مورد بررسی قرار داد:

1 . گفتمان تقیه

وضعیت تاریخی دشواری که برای شیعیان پدید آمد، زندگی دائمی در حکومت های غیر شیعی و سخت گیر را برای آنان رقم زد . در چنین وضعی پنهان کردن مبارزه و یا انجام مبارزه سری، به ویژه کار فکری سیاسی و نظریه پردازی در زمینه حکومت و نظام سیاسی که می توانست آثار مخربی برای نظام حاکم ببار آورد، امری طبیعی و عقلانی محسوب می شود; از این رو بیشتر فقهای شیعه به جهت تقیه و طبعا عدم رویارویی با مسائل و مشکلات نظام سیاسی و حکومت، فرصت تبیین این امر را نیافته اند .

2 . گفتمان اصلاح

در مقاطعی از تاریخ تشیع، شکل گیری دولت های شیعی; مانند دولت های صفوی و قاجاری، امکان نسبی فعالیت سیاسی برای فقهای شیعه را فراهم آورد . این زمینه بعضی از آنان را در عمل به پذیرش حاکمیت دو گانه و موازی سوق داده و بر آن داشت تا با عدم تعرض نسبت به حکومت های غیر مشروع; در حد مقدور به اصلاح حکومت و بهره برداری از موقعیت به دست آمده، بپردازند . اصل این رویکرد نیز به اعتقاد عدم امکان تشکیل حکومت مشروع در آن وضعیت بر می گردد . بنابراین، تبیین ابعاد حکومت مطلوب جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است .

3 . گفتمان انقلاب

همان اقدام برای براندازی حکومت غیر مشروع وجایگزینی حکومت مطلوب دینی بر اساس نیابت عامه است که در تاریخ شیعه به دست با کفایت امام خمینی - قدس سره - ، صورت تحقق یافت .

با عنایت به وضعیت پیشگفته، بیشتر مقاطع تاریخ عمل سیاسی فقها را، گفتمان تقیه و در مرتبه بعد، گفتمان اصلاح پوشش می دهد . بنابراین، می توان گفت پیش از حضرت امام راحل، گفتمان انقلاب یا جایی برای طرح نداشت و یا مورد غفلت واقع شد . از این رو، ابعاد گوناگون حکومت اسلامی مبهم باقی ماند .

محقق نراقی با اینکه نخستین فقیهی است که مفصل در باب ولایت فقیه بحث کرده و زوایای ناشکافته ای از آن را تبیین می کند، با این حال هیچ طرح حکومتی برای اداره جامعه ارائه نمی دهد و خود عملا در گفتمان اصلاح جای می گیرد .

نخستین فقیه شیعی که از حکومت اسلامی سخن گفته، میرزای نائینی است . ایشان نیز همچون سایر فقها، حکومت را به اعتبار مشروعیت، به عادله و جائره تقسیم می کند اما مسیری که برای تشکیل حکومت می پیماید با طریق مورد اتفاق فقها; یعنی ولایت فقیه و نیابت عامه، متفاوت است .

او معتقد است اگر هیچ دلیلی بر تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت وجود نداشته باشد، از باب مقدمه واجب، واجب است . و همچنین وجوب دفاع از دارالاسلام، حفظ مرزهای اسلامی، حرمت سلطه کفار بر مسلمانان، احکام اجتماعی و قضایی اسلام و لزوم تامین معیشت مسلمانان ; اقتضا می کند که حکومت اسلامی شکل بگیرد . (9) بنابراین، اسلام در دوره غیبت، دارای حکومت بوده و نظریه «تعطیل حکومت مشروع » باطل است، اما با این حال، حکومت اسلامی مشروع در زمان خود را دست یافتنی نمی داند; لذا برای دفع افسد به فاسد، حکومت سلطنتی مشروطه را پیشنهاد می کند . (10) از اینجا است که تلاش محقق نائینی برای تحقق حکومت در گفتمان اصلاح جای می گیرد; چرا که وی با حفظ سلطنت غیر مشروع - که به اعتقاد ایشان ظلم به امام زمان (ع) است - در صدد اصلاح حاکمان و کنترل قوانین جاری، بر اساس شریعت و کاهش ظلم است و طرحی اصیل، منطبق بر دیدگاه های فقهی خود بیان نمی کند .

امام خمینی قدس سره قبل از سال 48

عمده ترین منبع اندیشه سیاسی امام خمینی - قدس سره - در این مقطع، کتاب «کشف الاسرار» است که در سال 1322، در رد کتاب موهن «اسرار هزار ساله » حکمی زاده نگاشت .

امام خمینی رحمه الله در این کتاب برای نخستین بار از حکومت اسلامی سخن به میان آورده اند . ایشان با اشاره به آیه 62، سوره نساء می فرماید:

«خدای تعالی به تمام مؤمنین واجب نموده اطاعت خود و اطاعت پیغمبر خود و اطاعت صاحبان امر را . خدای تعالی در این آیه تشکیل حکومت اسلام را داده است تا روز قیامت . و پر روشن است که فرمان برداری کسی دیگر جز این سه (خدا، رسول و اولوالامر) را واجب نکرده بر تمام امت . و چون بر تمام امت واجب کرده اطاعت از اولوالامر را، ناچار باید حکومت اسلامی یک حکومت بیشتر نباشد و بیش از یک تشکیلات در کار نباشد و گرنه هرج و مرج لازم می آید .» (11)

و برای تسری آن به دوران بعد از رسول الله و طبعا دوره غیبت می فرمایند:

«از احکام روشن عقل است که هر قانون گذاری در عالم، قانون را برای جریان و عملی کردن می گذارد، نه برای نوشتن و گفتن و ناچار جریان قانون ها و احکام خدایی فقط منحصر به زمان خود پیغمبر نبوده، پس از او هم بایستی آن قانون ها جریان داشته باشد; چنان که واضح است و ما پس از این ثابت می کنیم . ناچار دراین صورت باید کسی را خدای عالم تعیین کند که گفته او و پیغمبر او را یگان یگان، بی کم و کاست، بداند و در جریان انداختن قانون های خدایی، نه خطا کار و غلط انداز باشد و نه خیانتکار و دروغ پرداز و ستمکار ونفع طلب و طماع و نه ریاست خواه و جاه پرست، و نه خود از قانون تخلف کند و مردم را به تخلف وا دارد و نه در راه دین و خدا از خود و منافع خود دریغ کند .» (12)

در همان دوره، امام معتقد بودند:

«قانون اسلام در طرز تشکیل حکومت و وضع قانون مالیات و وضع قوانین حقوقی و جزایی و آنچه مربوط به نظام مملکت است، از تشکیل قشون گرفته تا تشکیل ادارات، هیچ چیز را فرو گذار نکرده است .» (13)

بنابراین، این کلمات روشن نشان می دهد که اصل وجود حکومت در اسلام و لزوم تشکیل آن در دوره غیبت، آن هم توسط فقیه جامع الشرایط، دو دهه قبل از آغاز نهضت، برای حضرت امام قدس سره مسلم بوده است اما او نیز همچون مرحوم نائینی شرایط آن زمان را برای تحقق چنین آرمانی مناسب نمی بیند و اعتقاد دارد چنین حکومتی را از فقها نمی پذیرند . بنابراین باید به حد مقدور اکتفا کرد:

«هیچ فقیهی تاکنون نگفته و در کتابی هم ننوشته که ما شاه هستیم یا سلطنت حق ما است . آری، آن طور که ما بیان کردیم اگر سلطنتی و حکومتی تشکیل شود، هر خردمندی تصدیق می کند که آن خوب است و مطابق مصالح کشور و مردم است . البته تشکیلاتی که بر اساس احکام خدا و عدل الهی تاسیس شود بهترین تشکیلات است، لیکن اکنون که آن را از آنها نمی پذیرند، اینها هم با این نیمه تشکیلات هیچ گاه مخالفت نکرده و اساس حکومت را نخواستند بهم بزنند .» (14)

تا اینجا باید حضرت امام را چون نائینی در گفتمان اصلاح جای داد; چنان که خود ایشان تصریح کردند که:

«نمی گوییم حکومت باید با فقیه باشد بلکه می گوییم حکومت باید با قانون خدایی، که صلاح کشور و مردم است، اداره شود و این بی نظارت روحانی صورت نمی گیرد .» (15)

یعنی حضرت امام با پذیرش وجود حکومت سلطنتی که قطعا نزد ایشان جائر است; به نظارت فقیه، برای تامین حداقل، رضایت داده اند . اما فرق اساسی میان امام و امثال نائینی این است که اولا: امام خمینی قدس سره برای رسیدن به وضعیت آرمانی طرح مشخص دارد . ثانیا: هرگز از امکان تغییر وضع موجود مایوس نشده و سعی بلیغ داشته اند در اولین فرصت ممکن، حکومت مطلوب خود را به اجرا گذارند .

امام خمینی - قدس سره - در آثار بعدی خود نیز به جد مساله حکومت اسلامی را تعقیب می کند; مثلا در رساله «اجتهاد و تقلید» (چاپ شده در 1332) مجددا به طرح این موضوع می پردازد . ایشان در فصل اول این کتاب در مقام ذکر شؤون فقیه می گوید:

«... و من تکون له الولایة و الزعامة فی الامور السیاسیة الشرعیة; فقیه کسی است که در امور سیاست شرعی دارای ولایت و عامت سیاسی باشد .

سپس در امر ثالث این فصل، با نقل آیات و روایات عدیده و بررسی اجتهادی آنها، منصب قضاوت و حکومت را برای فقیه درعصر غیبت اثبات می کنند اما حدود و متفرعات آن را به محلی دیگر موکول می نمایند» . (16)

هم چنین در هنگام تبعید به ترکیه و نگارش تحریر الوسیله، مساله را به صراحت مطرح می کند .

حضرت امام در اینجا برای نخستین بار در یک رساله عملیه فقهی، در باب امر به معروف و نهی از منکر، به مسائل سیاسی روز پرداخته، فقیه جامع الشرایط را جانشین امام عصر (عج) می شناساند:

«فی عصر غیبة ولی الامر و سلطان العصر - عج الله فرجه الشریف - یقوم نوابه العامة، و هم الفقهاء الجامعون لشرائط الفتوی و القضاء، مقامه فی اجراء السیاسات و سائر ما للامام (ع) الا البداة بالجهاد» (17).

«در عصر غیبت ولی امر و سلطان عصر (عج) نایبان عام آن حضرت که فقهای جامع شرائط فتوی و قضاوت باشند، جانشین او خواهند شد در اجرای امور سیاسی و سایر اموری که از شؤون امام (ع) است مگر در جهادابتدایی » .

ایشان در این بخش با بیان وظایف علما، مردم و حکام اسلامی; روابط بین الملل اسلامی، روابط تجاری، استعمار سیاسی و اقتصادی، نفوذ اجانب بر کارگزاران حکومتهای اسلامی را مورد توجه قرار داده، دفاع در مقابل هرگونه نفوذ خارجی که موجب استیلای آنان بر ممالک اسلامی یا وهن اسلام و مسلمین باشد را بر همگان واجب می شمارند .

امام خمینی قدس سره در سال 48

یکی از اهداف رژیم شاه برای تبعید حضرت امام در سال 44 به عراق، این بود که ایشان را در جو نجف هضم نماید و صدای حق طلبانه او را از سوی هم کیشان او تحت الشعاع قرار دهد . امام نیز با آگاهی از این توطئه، با درایت تمام سعی کرد طی چهار سال با مراعات موقعیت نجف، شرایط را برای برداشتن گامی اساسی در نهضت، مهیا نماید .

بالاخره اول بهمن 1348، بحث بیع مکاسب حضرت امام جای خود را به مبحث «ولایت حاکم شرع » داد و امام بر خلاف رویه معمول خود، به برخی نزدیکان پیغام دادند که از اول بهمن درسها را ضبط کنند . ایشان طی 13 جلسه ولایت فقیه را به بحث گذاشت و در یک حرکت بی سابقه در فقه شیعه، حکومت اسلامی را تدریس کرد . (18)

طرح حکومت اسلامی

هنر حضرت امام در این طرح این بود که با موازین شناخته شده فقهی و با استفاده از متون دینی، که به گمان بعضی با پیشرفت فوق العاده زمانه، کارآیی خود را از دست داده است، نظریه حکومتی اسلام را مطرح کرد و راههای عملی تحقق آن را به خوبی نشان داد .

حضرت امام معتقدند ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آن موجب تصدیق می شود و چندان به برهان نیاز ندارد اما نقش استعمار خارجی در معرفی ناقص و نادرست اسلام و خود باختگی نیروهای داخلی در مقابل پیشرفتهای مادی دنیای غرب، اعث شده است که وجود طرح حکومتی در اسلام نیاز به اثبات داشته باشد .

از چند صد سال پیش تاکنون، استعمار چنین تبلیغ کرده است که اسلام سیاست و حکومت ندارد . استعمار با این توطئه می خواهد مسلمانان و روشنفکران مسلمان و نسل جوان را از اسلام منحرف کرده، با آوردن قوانین غربی، احکام اسلام را از میدان عمل و اجرا خارج کند و از این طریق به مطامع خود دست یابد . دامنه این نقشه، علاوه بر این که تمامی مسلمانان عادی را تحت تاثیر قرار داده است، به حوزه های دینی و علمی که باید منادیان آموزه های دینی باشند نیز سرایت کرده است; «به طوری که اگر کسی بخواهد راجع به حکومت اسلامی صحبتی بکند، باید با تقیه صحبت کند و با مخالفت استعمار زدگان روبه رو می شود» . (19)

امام در این طرح برای شبهه زدایی از ساحت دین، ابتدا جامعیت آن را مورد توجه قرار داده است . ایشان با اشاره به تبلیغ دشمنان به این که: «اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست; برای جامعه نظامات و قوانین ندارد; طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است » خاطر نشان می کنند:

«آن روزی که در غرب هیچ خبری نبوده و ساکنانش در توحش به سر می بردند و آمریکا سرزمین سرخ پوستان نیمه وحشی بود، دو مملکت پهناور ایران و روم محکوم استبداد و اشرافیت و تبعیض و تسلط قدرتمندان بودند و اثری از حکومت مردم و قانون در آنها نبود; خدای تبارک و تعالی به وسیله پیامبر گرامی (ص) قوانینی فرستاد که انسان از عظمت آنها به شگفت می آید . برای همه امور، قانون و آداب آورده است . برای انسان پیش از آن که نطفه اش منعقد شود تا لحظه ای که به گور می رود، قانون وضع کرده است . همان طور که برای وظایف عبادی قانون دارد، برای امور اجتماعی و حکومتی نیز قانون و راه و رسم دارد . حقوق اسلام یک حقوق مترقی و متکامل و جامع است .» (20)

سپس با عنایت به رابطه دین و سیاست در راستای جامعیت دین می گویند:

«مگر زمان پیغمبر اکرم (ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عده ای روحانی بودند، وعده دیگر سیاست مدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفای حق، یا ناحق، زمان خلافت حضرت امیر (ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود! این حرفها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمانان بر کنار سازند و ضمنا علمای اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادی و استقلال جدا کنند . دراین صورت می توانند بر مردم مسلط شده و ثروتهای ما را غارت کنند . منظور آنها همین است .»

لزوم تشکیل حکومت

حضرت امام پس از اثبات جامعیت دین و تبیین رابطه تنگاتنگ دین و سیاست، با سه به اعتقاد حضرت امام هرکس ادعا کند تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، در واقع منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است .

دلیل لزوم تشکیل حکومت اسلامی را ثابت می کند:

1 . سنت و رویه رسول الله (ص) و امیرمؤمنان (ع): اولا پیامبر خدا (ص) خود تشکیل حکومت داد و به اجرای قوانین اسلام و اداره جامعه بر خاست، بدون اینکه هیچ مسلمانی در رابطه با لزوم حکومت تردید کرده باشد . ثانیا: برای پس از خود، به فرمان خداوند حاکم تعیین کرد . لذا پس از رسول الله متصدیان خلافت و حضرت امیر (ع) حکومت تشکیل دادند و کسی هم در اصل تشکیل حکومت پس از رسول الله تردید نداشت .

2 . ضرورت استمرار اجرای احکام: بدیهی است ضرورت اجرای احکام، که تشکیل حکومت رسول الله (ص) را لازم آورده است، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست; چون اجرای احکام پس از رسول الله (ص) و تا ابد ضرورت دارد . لذا تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرای قوانین نیز ضرورت می یابد . بدون تشکیل حکومت که همه جریانات و فعالیت های افراد را از طریق اجرای احکام تحت نظام عادلانه در آورد، هرج و مرج به وجود می آید . بنابراین، هرکس ادعا کند تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، در واقع منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است .

3 . ماهیت و کیفیت قوانین اسلام: ماهیت و کیفیت قوانین اسلام می رساند که این دین برای تکوین یک دولت و برای اداره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریع گشته است; چرا که اولا: احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را می سازد و دراین نظام حقوقی هر چه بشر نیاز داشته، فراهم آمده است . ثانیا: ماهیت و کیفیت آنها بگونه ای است که بدون تاسیس یک دستگاه عظیم و پهناور اجرایی، نمی توان به وظیفه اجرای احکام الهی عمل کرد; به عنوان مثال احکام مالی و مالیاتهای مقرر در اسلام، احکام دفاع ملی و احکام راجع به حفظ نظام اسلام و دفاع از تمامیت ارضی و استقلال امت و احکام احقاق حقوق و احکام جزایی از قبیل دیات، حدود و قصاص، به گونه ای تنظیم شده است که بدون حکومت قابلیت اجرا ندارد .

اندیشه ورزی در عرصه حکومت

پس از اثبات ضرورت تشکیل حکومت و وجوب رفع موانع از طریق انقلاب سیاسی، امام خمینی قدس سره به چند پرسش اساسی در اندیشه سیاسی پاسخ می دهد:

1 . منبع مشروعیت سیاسی چیست؟

از آنجا که در دیدگاه امام اصل لزوم حکومت، برای اجرای قوانین اسلام است، وی مشروعیت الهی حکومت را نیز از این طریق تبیین می کند; به این بیان که حکومت اسلام، حکومت قانون است . در چنین طرز حکومتی، حاکمیت منحصر به خدا است و قانون، فرمان و حکم خداست . تبعیت از رسول خدا و اولوالامر و متصدیان حکومت، به حکم خداست . لذا رای اشخاص حتی رای رسول الله (ص) در حکومت و قانون الهی هیچ گونه دخالتی ندارد و همه تابع اراده الهی هستند . بنابراین، حکومت اسلامی با دو شیوه عمده و رایج حکومت، در دنیای معاصر تفاوت اساسی دارد:

× حکومت اسلامی حکومت دموکراسی به معنای متعارف آن نیست; چرا که در این نوع حکومت ها، مردم یا نمایندگان آنان، خود به قانون گذاری می پردازند، در حالی که در حکومت اسلامی قانون گذاری از آن خداوند است و نمایندگان مردم در پرتو احکام اسلام، برای امور اجرایی برنامه ریزی می کنند . در عین حال وجهه مردمی آن نیز محفوظ است; زیرا مجموعه قوانین اسلام که در قرآن و سنت گرد آمده است، از پیش توسط مسلمانان پذیرفته و مطاع شناخته شده است . این توافق و پذیرش مبنای حکومت، کار نظام را آسان نموده، آن را متعلق مردم می کند .

×× همچنین حکومت اسلامی، حکومت سلطنتی و استبدادی هم نیست; زیرا در این نوع از حکومت ها، رییس دولت مستبد و خود رای است، مال و جان مردم را به بازی گرفته، به دل خواه در آن تصرف می کند . اما در حکومت اسلامی همه افراد از پیغمبر گرفته تا جانشینان آن حضرت و سایر افراد اجتماع، تابع قانون الهی هستند و فقط در این چارچوب می توانند حکمرانی کنند . بنابراین، در حکومت اسلامی خود رایی و استبداد معنا پیدا نمی کند .

2 . شرایط حاکم اسلامی کدام است؟

از نگاه امام قدس سره شرایط زمامدار در اسلام مستقیما ناشی از طبیعت حکومت اسلامی است; یعنی پس از شرایط عام; مانند عقل و تدبیر، دو شرط اساسی برای او لازم است که عبارتند از:

الف: علم به قانون ب: عدالت

چون حکومت اسلامی، حکومت قانون است . برای حاکم، علم به آن قوانین لازم می باشد . بنابراین، حکام حقیقی در زمان غیبت، فقها خواهند بود; چرا که فقط اینان هستند که بدون تقلید، به قوانین الهی دست رسی دارند، اما دیگران اگربخواهند قانون اسلام را اجرا نمایند، باید از آنان تبعیت کنند . از طرف دیگر حاکم باید دارای کمال اعتقادی و اخلاقی بوده و عادل باشد تا در اجرای قوانین اسلام و تسلط بر جان، مال و عرض مردم به آنها خیانت نکند .

3 . محدوده اختیارات دولت اسلامی کجا است؟

به اعتقاد امام قدس سره فردی که دارای شرایط پیشگفته باشد و تشکیل حکومت دهد، همان ولایتی را دارد که حضرت رسول (ص) در امر اداره جامعه داشت که در تمام عرصه ها ساری بود و این توهم که اختیارات حکومتی رسول الله (ص) بیش از حضرت امیر (ع) یا اختیارات حکومتی علی (ع) بیشتر از فقیه باشد; باطل است . در منطق اسلام حاکم موظف است احکام و حدود الهی را اجرا کند و در این جهت هیچ فرقی میان رسول الله و غیر او نیست . آری، معصومان - علیهم السلام - در اعتقاد شیعه دارای مقامات تکوینی هستند که برای فقیه وجود ندارد اما این مقام با شان ریاست و رهبری اجتماع، متفاوت است .

4 . اهداف عالی حکومت اسلامی چیست؟

در نگاه حضرت امام، عهده دار شدن حکومت به خودی خود شان و مقام نیست بلکه وسیله ای است برای انجام وظایف الهی . عالی ترین هدف حکومت آن است که احکام اسلام اجرا شود و از طریق آن، نظام عادلانه اسلام برقرار گردد . هدف حکومت همان است که امیرمؤمنان (ع) فرمود:

«خدایا! تو خوب می دانی که آنچه از ما سرزد و انجام شد، رقابت برای به دست گرفتن قدرت سیاسی یا جستجوی چیزی از اموال ناچیز دنیا نبود بلکه برای این بود که اصول روشن دینت را باز گردانیم و به تحقق رسانیم و اصلاح را در کشورت پدید آوریم تا در نتیجه آن، بندگان ستمدیده ات ایمنی یابند و قوانین تعطیل شده و بی اجرا مانده ات به اجرا در آید و برقرار گردد .» (21)

ولایت فقیه

با این که در نگاه امام خمینی - قدس سره - ولایت فقیه به ادله عقلی ثابت است، با این حال در فصل بعد با استناد به اخبار و روایات متعدد، جانشینی فقهای عادل برای رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار را اثبات می کند .

ایشان با نقل روایاتی چون: «اللهم ارحم خلفائی » ، «الفقهاء حصون الاسلام » ، «الفقها امناء الرسل » ، «توقیع شریف از ناحیه مقدس امام زمان (عج)» ، «مقبوله عمر بن حنظله » ، «روایت ابو خدیجه » ، «صحیحه قداح » ، «روایت ابو البختری » ، «ان العلماء ورثة الانبیاء» و مؤیدات دیگر از آیات و روایات، آنها را به شیوه فقهی متقن، بررسی نموده، می فرمایند: «ما اصول موضوع ولایت فقیه و حکومت اسلامی را در اینجا مورد بحث قرار دادیم و جزئیات این مساله باید بعدا پی گیری شود ... لازم است نسل حاضر و نسل آینده در اطراف آن بحث و فکر نمایند و راه به دست آوردن آن را پیدا کنند، سستی، سردی و یاس را از خود دور نمایند .» (22)

راهکارهای تشکیل حکومت اسلامی

حضرت امام را باید از دو جهت فقیه یگانه محسوب داشت:

الف: در عرصه نظریه و اندیشه دینی جسارت به خرج داد . اندیشه سیاسی شیعه را به معنای واقعی تجدید بنا کرد و نظریه «حکومت اسلامی » را در عصری که نظریه های رنگارنگ و ایسم های مختلف قدرت نمایی می کردند، در دنیای اسلام زنده و پویا نمود .

ب: این عرصه را با عمل سیاسی و دنیای خارج پیوند زد . در حالی که شرایط سیاسی حاکم بر جوامع اسلامی، هر دوعرصه را از علمای اسلام ربوده بود، امام، با هنر و شاهکار، این دو عرصه را به هم پیوند داد و پس از قرن ها، آرزوی پیروان راستین اسلام و مکتب سرخ تشیع را جامه عمل پوشاند و مجاهدان راه خدا را سر بلند نمود . به تصور کسی نمی آمد در چنین وضعیتی که دامن گیر دنیای معاصر شده است و دین و دین داری عقب ماندگی محسوب می شود، کسی بتواند حکومت اسلامی بر پا کند، اما امام خمینی - قدس سره - استوار و امیدوار به آینده ای روشن، پس از اتمام مباحث نظری حکومت، در مسجد شیخ انصاری نجف، برنامه مبارزه را نیز ترسیم می کند . حضرت امام در این مرحله چند اصل مهم مبارزاتی را برای تحقق حکومت اسلامی در ایران پیشنهاد می کند:

1 . تبلیغ و تعلیم

ایشان معتقد است برای پایه ریزی یک دولت حق اسلامی، ابتدا باید تبلیغ، تعلیم و همفکر سازی صورت بگیرد و باید موجی تبلیغاتی و فکری به وجود آید تا یک جریان اجتماعی پدیدار شود و کم کم توده های آگاه، وظیفه شناس و دیندار، در نهضت اسلامی، متشکل شوند وبا قیام خود حکومت اسلامی را تشکیل دهند و این «وظیفه فقها است که عقاید و احکام و نظامات اسلام را تبلیغ کنند و به مردم تعلیم دهند تا زمینه برای اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام در جامعه فراهم شود .» (23)

2 . بسیج نهاد و اجتماعات در جهت مبارزه

اسلام و مسلمانان اجتماعاتی دارند که کشورها و ملت های دیگر اگر بخواهند چنان اجتماعاتی فراهم آورند، باید میلیون ها تومان از ثروت و بودجه مملکت را صرف کنند، نمازهای جماعت و جمعه، حج، مجالس روضه و هیئت های عزاداری برای امام حسین (ع) از این دست اجتماعات هستند که اسلام آنها را فراهم آورد تا از آن ها استفاده دینی و سیاسی شود . عواطف برادری و همکاری افراد تقویت شده، رشد فکری بیشتری پیدا کنند تا برای مشکلات سیاسی و اجتماعی خود راه حل هایی بیابند . بنابراین، باید این اجتماعات را در جهت مبارزه قرار داد و به منظور تبلیغات و تعلیمات دینی و توسعه نهضت اعتقادی و سیاسی از آنها استفاده کرد .

3 . ایستادگی و مقاومت برای مبارزه ای طولانی:

مبارزان نباید انتظار داشته باشند که فعالیت آنان برای تشکیل حکومت اسلامی به زودی محقق شود . باید در راه رسیدن به اهداف، پایمردی کرد; «عقلای عالم یک سنگ در جایی می گذارند تا بعد از دویست سال، دیگری پایه ای بر آن بنا کند و نتیجه ای از آن به دست آید» (24) بنابراین، فعالیتهای سیاسی اگر هم برای نسل آینده نتیجه دهد، باید دنبال شود . همان گونه که امامان ما در شرایط دشوار، تمام جهات مادی خود را در معرض خطر قرار می دادند، ما نیز باید از آنان تاسی کنیم .

4 . اصلاح حوزه های علمیه و روحانیت

از دیدگاه امام - قدس سره - حوزه های روحانیت محل تدریس و تعلیم و تبلیغ و رهبری مسلمانان است . جای فقهای عادل و مدرسان فاضل و طلاب است; جای آنهایی است که امانت دار و جانشین پیغمبران هستند . حوزه ها، محل امانت داری است . بدیهی است امانت الهی را نمی توان به دست هر کس داد، بنابراین اولا: باید ترتیبی اتخاذ گردد که حوزه های علمیه اصلاح شوند . برنامه درسی و روش تبلیغات و تعلیمات در حوزه، متناسب با اهداف مورد نظر تکمیل گردد . ثانیا: افکار روحانیت نیز دراین جهت اصلاح شود . بر اساس تلقینات بیگانگان و سیاست دولت های خائن و فاسد، این باور برای بعضی از روحانیان ایجاد شد که کارهای سیاسی از ما ساخته نیست، در نتیجه یاس و سستی و تنبلی بر آنان عارض شد . برای برپایی حکومت دینی ابتدا باید این آثارفکری و اخلاقی از روحانیت، زدوده شود . مقدس نماها اصلاح و آخوندهای در باری طرد شوند .

5 . قطع همکاری با دولت جائر

یکی از مقدمات برقراری حکومت اسلامی این است که مردم مسلمان، روابط خود را با مؤسسات دولت جائر قطع کنند و از هرگونه کاری که کمک به آنان محسوب می شود پرهیز نمایند . - ائمه اطهار - علیهم السلام - و پیروانشان; یعنی شیعه، همیشه با حکومت های جائر و قدرت های سیاسی باطل مبارزه داشته اند و از هرگونه همکاری با آنان خودداری می کرده اند . ما هم برای براندازی حکومت طاغوت وجایگزینی حکومت اسلامی باید این شیوه را در پیش گیریم .

بالاخره حضرت امام خمینی بعد از 13 جلسه معرفی نظام سیاسی اسلام و نشان دادن

راهکارهای تحقق آن، نتیجه می گیرند: مسلمانان هنگامی می توانند در امنیت و آسایش به سر برده، ایمان و اخلاق فاضله خود را حفظ کنند که در پناه حکومت عدل و قانون قرار گیرند - حکومتی که اسلام نظام و طرز اداره و قوانینش را طراحی کرده است - اکنون وظیفه ماست که طرح حکومتی اسلامی را به اجرا درآوریم و پیاده کنیم . امیدواریم که معرفی طرز حکومت و اصول سیاسی و اجتماعی اسلام به گروه های عظیم بشر، موجی در افکار به وجود آورد و قدرتی که از نهضت مردم پدید می آید، عامل استقرار نظام اسلام شود .

باز تاب های طرح حکومتی اسلامی

طرح اندیشه حکومت از یک سو، به خاطر تلقی رایجی که از آموزه های اسلام در اذهان جایگزین شده بود و از سوی دیگر به جهت وضعیتی که بر امور سیاسی - اجتماعی جهان اسلام عموما و ایران و گروه های فعال سیاسی خصوصا، حاکم بود واکنش های گسترده ای را در میان موافقان ومخالفان ایجاد کرد . این عکس العمل ها را در میان چند طیف می توان مورد بررسی قرار داد:

یاران حضرت امام قدس سره

تبعید حضرت امام به ترکیه و سپس به عراق، جو جدیدی را در اردوگاه مبارزان، در داخل و خارج کشور ایجاد کرده بود . دوری حضرت امام از ایران از یک طرف و جو خفقان و خشونت بار ایجاد شده از سوی رژیم حاکم از طرف دیگر، نوعی یاس و سرخوردگی را بر مبارزان حاکم نمود . عده ای از مبارزان، سرخورده شدند و دست از مبارزه کشیدند . گروهی برای ساختن آینده ای بهتر و تجهیز علمی خود، به مباحث علمی و فکری روی آوردند و جمع اندکی که در صحنه مبارزه باقی مانده بودند، یا گرفتار زندان، شکنجه و تبعید شدند و یا چاره ای جز مبارزه پنهان و زندگی در خفا نیافتند . اختلافات درونی نیز مزید بر علت شده بود . وضع مبارزان در خارج از کشور نیز بهتر از این نبود . تنهایی حضرت امام در ترکیه و جو نامناسب نجف، خود حضرت امام را نیز در یک حرکت مصلحت اندیشانه، به سکوتی دراز مدت واداشت .

در چنین وضعیتی به یک باره فریاد بلند «احیای حکومت اسلامی » ; نشان از وجود امید پیروزی در رهبری مبارزه می دهد و سکوت آزار دهنده در میان یاران امام را شکست . آنان که آینده را مبهم می پنداشتند، امیدوارشدند و جنب و جوش فوق العاده ای به وجود آمد . پس از دو روز، از شروع درس حکومت اسلامی، عده ای مامور پیاده کردن نوار درس، گروهی مامور تنظیم و جمعی مسؤول امور چاپ آن شدند و در کمتر از یک هفته، چند درس از ولایت فقیه از چاپ خارج و در سطح وسیعی منتشر شد . بلافاصله چند درس از آن به همراه اصل نوار سخنرانی امام به موسم حج ارسال و از آن طریق به ایران فرستاده شد .

«کتاب ولایت فقیه امام در ایران چاپ و توزیع گردید (به طور عمده کار نشر رساله امام و کتاب حکومت اسلامی در قم، توسط صاحب انتشارات دارالفکر مرحوم مولانا و دارالعلم از مرحوم آذری قمی بود، گرچه کسان دیگری نیز به آنان کمک می کردند) به دست گروه های مبارز معتقد به مرجعیت رسید و آنان به کار نشر و تکثیر آن می پرداختند . برای مثال، نخستین دستگیری مرتضی الویری در سال 1350 خورشیدی، به دلیل شرکت او در تکثیر کتاب ولایت فقیه صورت گرفت » (25) همزمان با چاپ و نشر جزوه های فارسی، متن درس ها به عربی ترجمه شد و در کشورهای عربی; از جمله سوریه، لبنان و میان فلسطینیان توزیع گردید . (26)

مباحث امام در نجف، حوزه علمیه قم را بیدار کرد حتی عده ای از علمای قم که به این نوع مباحث بی اعتنا بودند، بحث ولایت فقیه را شروع کردند . (27) محافلی برای تحقیق و بررسی در باره این اندیشه با محوریت شاگردان مبرز امام شکل گرفته بودکه راه های عملی و اجرایی طرح حکومت اسلامی را بررسی و فهرست بندی می کردند و برخی از مطالعات خود را در جزوه ای برای نجف می فرستادند . (28)

مرحوم ربانی شیرازی در گزارشی که در همان ایام به نجف ارسال کرد، و ضعیت قم را اینچنین تشریح می کند:

«در مورد ولایت فقیه شش درس به خوبی منتشر و در شرف انتشار است و نوارها زیاد و جزوات به صورت پلی کپی به حد وافر بوده و افرادی که نمی شناسم به خوبی به پخش مشغولند، از این حیث نگرانی نیست . عمده ایجاد موج است که باید سخنگویان تعقیب کنند که متاسفانه جز یکی دونفر، کسی متعرض نشده چون که فشار شدید است . ولی مایوس نیستم . ان شاءالله در ماه صفر تا حدودی عمل می شود اما جمع آوری مباحث به صورت کتاب، کتب مختلفی برای مراجعه ارسال گردید، رفقا در آنجا باید جلسه تحقیقی درست کنند و با فراهم کردن کتب دیگری که در عراق موجود است ... تحقیقاتی در این باره نموده و به نظر حاج آقا برسانید و چاپ کنید . البته قم هم به نوبه خود، در این امر جدیت کامل مبذول می دارد .» سپس خود ایشان، نتیجه تحقیقات خود در این زمینه را در هشت بند بیان می کند که جالب توجه است و قابل تامل . (29)

و بالاخره بر اساس گزارش نویسنده نهضت امام خمینی: «آگاهان امت و جوانان روشن ضمیر ایران هر یک به نحوی آنچه را که در توان داشتند، برای تشکیل حکومت اسلامی به کار گرفتند . گویندگان متعهد در منابر به تشریح و تفسیر حکومت اسلامی پرداختند . جمعی به توزیع و تکثیر نوارها وجزوه های حکومت اسلامی، همت گماردند و با وجود کنترل شدید و همه جانبه ساواک، توانستند آن را در سطح گسترده ای پخش کنند و در دسترس عموم قرار دهند، جوانان دلیر و فداکار پیرو فرمان امام در طرح حکومت اسلامی، مبنی بر برداشتن عمامه از سر روحانی نماهایی که در خدمت رژیم شاه بودند، عمامه شماری از آنان را برداشتند . محققان و پژوهشگران ژرف اندیش حوزه های علمیه با وجود آن که از طرف ساواک شدیدا زیر نظر قرار گرفته بودند و بارها نوشتجات آنان در مورد مسائل و موضوعات اسلامی، از طرف ساواک به یغما رفته بود، با پشتکار و کوشش فراوان به تحقیق و بررسی پیرامون حکومت اسلامی نشستند و تلاش گسترده و همه جانبه ای را برای روشن ساختن سیستم حکومتی و کشورداری اسلام آغاز کردند . لیکن دستگیری های پی در پی و زندان و تبعید درازمدت، هیچگاه به آنان فرصت نداد تا بتوانند تحقیقات و بررسی های خود را در این باره به انجام برسانند و سیتسم حکومتی اسلام را همراه باتبیین خطوط آن ارائه دهند .» (30)

حوزه نجف

بر خلاف حوزه علمیه قم، در حوزه نجف تب و تاب دیگری بود . بعضی از آقایان نجف، بیوت و گروه های سیاسی نسبت به باحث حکومت اسلامی نگران بودند و از خود حساسیت نشان می دادند . این حساسیت ها عمدتا به دو دلیل صورت می گرفت:

الف: جمعی بدون اینکه سوء نیتی داشته باشند یا انگیزه های سیاسی در کار باشد، فقط به خاطر برداشت نادرست خود از باحث حضرت امام، واکنش نشان دادند، مرحوم آیت الله خاتم یزدی در این باره می گوید:

«این مساله با تمام دلایل قوی و مستحکمش به خاطر برداشت های ناصواب جمعی از علمای نجف، با واکنش شدید آنها روبه رو گشت . این عده می پنداشتند که حضرت امام برای ولی فقیه نیز همانند امام معصوم قائل به ولایت تکوینی واموری از قبیل معجزه و کرامت ویژه است; به همین جهت با جار و جنجال فراوان به تخطئه ایشان پرداختند و امام نیز متقابلا به آنها جواب داد و با رد این برداشت غلط، مانع گسترش تبلیغات منفی آنها شد، ولی اینها دست بردار نبودند و دو باره با تشکیک در اطلاق ولایت فقیه گفتند: ولی فقیه نمی تواند مثل امام معصوم (ع) در اموال مردم تصرف کند و به فرض، خانه کسی را از او بگیرد و یا همسر کسی را بدون اذن شوهرش طلاق بدهد، این اشکال که نسبتا قوی به نظر می رسید سر و صدای زیادی را بر انگیخت، منتهی حضرت امام جواب این اشکال را هم داد . ایشان فرمود: اگر شما چنین ولایتی را برای معصومین قائلید، قطعا می پذیرید که امام معصوم (ع) بر طبق مصالح و حقایقی که خود تشخیص می دهد اعمال ولایت می کند نه بر طبق میل و - العیاذ بالله - هوی وهوس . بنابراین، چه مانعی دارد که یک فقیه جامع الشرایط نیز مطابق مصالح و شرایط، چنین تصرفاتی بنماید» . (31)

ب: گروه دیگر که دچار تحجر شدید دینی بوده و یا فریب تبلیغات دشمنان را خورده بودند و یا احیانا وابستگی به عوامل رژیم شاه داشتند; به انگیزه های سیاسی، شدیدترین واکنش ها را در مقابل طرح امام به خرج دادند، حضرت امام نیز در مقابل آنان واکنش نشان داده، فرمودند:

«من نمی دانم این حرف های من بر بعضی نفوس چقدر گران آمد که اعتراض کردند ... خدا می داند که این صحبت ها از مسائل واجب تر است . این صحبت ها شما را زنده می کند . این وضع نکبت بار شما را تغییر می دهد . این تبلیغات سوء اجانب است که شما را این طوری کرده و این وضع را برای شما پیش آورده است و شما را در بین ملل دنیا، گروهی کهنه پرست معرفی کرده اند .» (32)

این گروه که موقعیت خودرا در خطر می دیدند و خواب آرام خود را آشفته می پنداشتند، با شیوه های مختلف سعی کردند این مباحث را تعطیل ویا از نفوذ کلام امام بکاهند:

1 . شایعه

آنان کوشیدند با شایعه سازی هایی بحث حکومت اسلامی امام را مرموز، نادرست وغیر اصولی جلوه دهند; مثلا شایعه کردند که:

«بحث حکومت اسلامی طبق نقشه تیمور بختیار است که می خواهد ایران را جمهوری کند!» (33)

و یا «این مطالب حرفهای کمونیست ها است و محمود پناهیان آنها رااز سفات شوروی در بغداد می گیرد و هر شب در نجف به آقای خمینی - قدس سره - می رساند و ایشان روز بعد به عنوان درس تحویل شاگردانش می دهد!» (34)

و پس از این که ترجمه عربی این مباحث منتشر شد، شایعه کردند که این جزوه را حزب بعث حاکم بر عراق ترجمه کرده و بر آن مقدمه زده است . چنانکه به اسم دل سوزی سر و صدا راه انداختند که این ترجمه غلطهای ادبی دارد واصلا به عربی نمی ماند . ! (35)

از این بی شرمانه تر آن که چند عنصر مرموز را وا داشتند که جارو جنجال راه بیندازند وشایع کنند که از «طرف هواداران [امام] خمینی حزب حکومت اسلامی تشکیل شده است!» و دیگران در صدد رد و تکذیب آن برآمدند و جریان تا آنجا دنبال شد که نشستی تشکیل دادند تا به اصطلاح تحقیق و بررسی کنند که آیا چنین حزبی تشکیل گردیده است یا نه! و این نقشه ای بود حساب شده جهت بد نام کردن حکومت اسلامی تا کسی را جرئت دم زدن از آن نباشد و جانبداری از حکومت اسلامی بسان طرفداری از یک مکتب الحادی و انحرافی وانمود شود! (36)

حضرت امام با شنیدن این شایعات فرمودند:

«از آنجاکه ما از حوزه های علمیه خواستیم که روی حکومت اسلامی بحث و بررسی کنند و برای پیاده کردن آن فکرها را به کار اندازند، دشمن به وحشت افتاده است و با این گونه شایعه پراکنی ها می خواهد جوی بسازد تا کسی جرات نکند اسم حکومت اسلامی را بر زبان آورد .» (37)

2 . اقدامات عملی

این عده، از سویی تلاش گسترده و همه جانبه ای را برای بازداشتن افراد از شرکت در درس امام آغاز کردند و از سوی دیگر جمع قابل توجهی از مخالفان برای ابراز مخالفت و ایراد و اشکال در جلسات درس حاضر می شدند و با طرح مسائلی در کلاس سمپاشی می کردند .

از جمله اقدامات عملی آنان این بود که افراد را از هرگونه همکاری برای پخش و نشر این بحث باز دارند و حتی از برگرداندن حث به عربی جلوگیری کنند . بر اساس گزارش آقای سید حمید روحانی، یکی از عناصر رده بالای یک حزب سیاسی گفته بود: «چون در این بحث موضع گیری ها به گونه ای است که در حقیقت به نفع شوروی است، از ترجمه آن معذورم!»

فراتر از آن، بعضی از گروه ها، به عنوان طرفداری از امام و اندیشه حکومت اسلامی، جزوه های عربی را به اسم پخش و نشر در میان جوانان تحصیل کرده، می گرفتند و آنها را روانه دجله، فرات و چاه های خانه ها می ریختند . (38)

رژیم شاه

رژیم شاه با طرح حکومت اسلامی از سوی حضرت امام قدس سره به شدت مخالفت ورزید; چرا که می دانست امام اولین پایگاهی که برای تحقق آن در نظر دارد، ایران است . از این رو در مرحله اول سعی کرد از توزیع جزوات این درس در داخل کشور جلوگیری نماید، به همین خاطر از مرکز به کلیه ساواک های کشور ابلاغ کرد:

«اخیرا خمینی در نجف سخنرانی نموده و گفتار وی به صورت جزوه و نوار به ایران آورده شده، از توزیع آن جلوگیری و عاملین شناسایی و نتیجه را اعلام نمایند . ضمنا برخی از حجاج حامل جزوه مزبور می باشند .» مقدم 7/12/48 (39)

و در مرحله دوم، برای جلوگیری از تکثیر و نشر آن در داخل، تمامی چاپخانه ها، کتاب فروشی ها و مراکز نشر را تحت مراقبت شدید ماموران ساواک قرار داد، سپس با یورش های شبانه به منازل علما و روحانیون و یاران امام، تلاش کردند، نوارها و جزوات حکومت اسلامی را جمع آوری نمایند . ضمن این که با تحت فشار قرار دادن گویندگان و سخنرانان سعی کردند در آستانه محرم و صفر آن سال، از پخش این مسائل از طریق منابر و مساجد جلوگیری نمایند . بدین منظور تعداد 19 تن از مبارزان روحانی را برای ماههای محرم و صفر ممنوع المنبر کردند . (40)

روشنفکران و گروه های سیاسی

با توجه به سیطره فرهنگ غرب بر تعدادی از شخصیت ها و گروههای سیاسی و دوری آنان از اسلام اصیل، طرح حکومت اسلامی برای آنان ثقیل آمد و موجب حیرت و وحشت شد . گروههای غرب زده، سخت تلاش کردند این طرح را در انزوا قرار دهند و با سکوت خود حداقل از رونق آن بکاهند . جبهه ملی، نهضت آزادی، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و طیف بنی صدر، قطب زاده از این دسته بودند . حتی بعضی از آنان، آنچه را که از روحانیان مجاهد نجف از کتاب، نشریه و ماهنامه به دستشان در اروپا می رسید، کنترل می کردند تا اگر در آنها موضوعی بود که با اندیشه لیبرالیستی و فرنگ مآبی نمی خواند سانسور نمایند و از پخش آن در میان جوانان دانشجو در اروپا، جلوگیری به عمل آورند .

برای بعضی از مدعیان مبارزه، طرح حکومت اسلامی، مایه شرم ساری! بود . صادق قطب زاده در یک اظهار نظر می گوید:

«بعضی نظریات امام در بحث حکومت اسلامی از نظر جهان امروز درخور پذیرش نیست و نمی توان آن را عرضه داشت و باید روی آن بیشتر تامل و بررسی کرد!» (41)

برای بعضی دیگر از این نوع شخصیت ها نیز، تا سالها بعد، حکومت اسلامی قابل درک نبود .

شهید محلاتی در این باره می گوید:

«یک شب یادم هست که جبهه ملی درخواست کرد که چند نفر از طرف جامعه روحانیت بیایند و جلسه مشترکی داشته باشیم تا بتوانیم مبارزه را هماهنگ کنیم ... من در آنجا یک مقداری تند شدم، به آنها گفتم که این کیفیت مبارزه شما با ما هماهنگ نیست . با امام هم نمی خواند . شما اگر راست می گویید باید بیایید دنبال امام، این امت امروز دنبال شما نیستند . دنبال امام هستند . دکتر سنجابی گفت: آخر امام می گوید حکومت اسلامی، من دو دفعه کتاب ولایت فقیه ایشان را خواندم و هیچ نفهمیدم من اصلا معنای حکومت اسلامی را درک نمی کنم! شما برای من توجیه کنید . یک مقداری هم که توضیح می دادیم، می دیدیم که اصلا خیلی دور است از مسائل .» (42)

گروههای دیگری که دراین زمینه موضع داشتند، گروههای مارکسیستی بودند . آنان با مغفول گذاشتن روح طرح امام، فقط آن بخش از سخنان امام که علیه رژیم شاه و استعمار بود را بر جسته می کردند . احزاب و گروههای اسلامی در کشورهای عربی نیز با این طرح به مخالفت برخاسته، در مقابل آن کارشکنی می کردند . برای اینکه حضرت امام در این طرح لبه تیز حمله اش را روی غرب و آمریکا قرار داده بود و این احزاب فقط جهت گیری ضد کمونیستی داشتند .

به هر حال امام با همه این کارشکنی ها، ثابت و استوار در مسیری که انتخاب کرده بود، پایداری کرد و با الطاف الهی به نتیجه مطلوب خود رسید و در زمانی که اسلام به دست فراموشی بود، حکومت اسلامی تشکیل داد و اسلام را احیا کرد . در منطق مردان الهی شکست معنا ندارد تا در مقابل دشواری ها زانو خم کنند; چرا که خود در شروع نهضت اعلام کرده بود:

«شکست برای کسی است که آمال و آرمانش دنیا باشد و ذخایر دنیوی قلب او را فرا گرفته است . شکست برای کسانی است که معتمد به شیطانند و به عالم دیگر ارتباط ندارند ولی کسی که رابطه با خدا دارد، کسی که به ماوراء الطبیعه مرتبط است، شکست ندارد . انسان موحد، انسان مسلم، انسان متصل به خدا شکست ندارد .» (43)

پی نوشت:

1) متن عربی کتاب المله، تحقیق محسن مهدی، چاپ شده در مجله علوم اسلامی، ش 12، ص 300

2) اخلاق ناصری، ص 280

3) اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، بوستان کتاب، ص 188 به بعد .

4) همان، ص 208، نقل از اساس الاقتباس، ص 549

5) برای تفصیل بیشتر در این زمینه، نک: تاملات سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی، به اهتمام موسی نجفی، ج اول، بخش دوم، اندیشه سیاسی متفکران بزرگ اسلام .

6) آیت الله جوادی آملی، پیرامون وحی و رهبری، ص 141

7) المقنعه، صص 675 و 810

8) الکافی فی الفقه، صص 174 - 172 .

9) در این زمینه، نک: به تنبیه الامه و تنزیه المله، تصحیح و تحقیق سید جواد ورعی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول 1382، صص 39، 63 و 75

10) همان، صص 46، 47، 113 و 114

11) کشف الاسرار، ص 109

12) همان، ص 134

13) همان، ص 184

14) همان، ص 186

15) همان، ص 222

16) الاجتهاد و التقلید، صص 5 و 18

17) تحریر الوسیله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 1، ص 459

18) این مباحث بعدا بنام «ولایت فقیه » یا «حکومت اسلامی » چاپ شد و در اینجا از این کتاب استفاده شده است، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دهم، 1379

19) ولایت فقیه، ص 18

20) همان، ص 12

21) نهج البلاغه، خطبه 3 (شقشقیه)

22) ولایت فقیه، ص 125

23) همان، ص 128

24) همان، ص 134

25) رسول جعفریان، جریانها و جنبشهای مذهبی - سیاسی ایران، سالهای 1320 - 1357، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1380، ص 145

26) آقای علی جنتی در خاطرات خود می گوید: مرحوم محمد منتظری هر وقت از نجف می آمد (به لبنان) یک گونی از کتابهای حکومت اسلامی امام را با خود می آورد و در سوریه و لبنان و جاهای دیگر توزیع می کرد . گاهی نیز آن ها را به دست افراد مؤمن و انقلابی می داد . «سخنرانی های امام در باره ولایت فقیه و حکومت اسلامی و مانند آن را، که به عربی ترجمه شده بود، در اختیار آن ها (فلسطینی ها) قرار می دادیم » ; خاطرات علی جنتی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زمستان 81، ص 134

27) مرحوم آیت الله احمدی میانجی دراین رابطه می فرمایند: مباحث امام در نجف راجع به ولایت فقیه، در ایران نیز مؤثر واقع شد . آقای شریعتمداری و آقای گلپایگانی هم ولایت فقیه تدریس می کردند; خاطرات فقیه اخلاقی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1380، ص 240

28) خاطرات سیاسی محتشمی، خانه اندیشه جوان، ج 2، چاپ اول زمستان 78، ص 54

29) سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج 2، ص 522

30) همان، ص 521

31) خاطرات آیت الله خاتم یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بهار 81، صص 96 - 95

32) مبانی نهضت امام خمینی، ج 2، ص 496

33) همان، ص 509

34) خاطرات سیاسی محتشمی، همان، ص 56

35) نهضت امام خمینی، همان

36) همان مدرک

37) همان مدرک

38) همان مدرک، ص 510، خاطرات سیاسی محتمشی، ص 56

39) مبانی نهضت امام خمینی، همان، ص 518; پرونده امام، ج 24 سند شماره 59

40) همان مدرک، ص 518 و 519

41) همان مدرک، ص 514

42) شهید فضل الله محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1376، ص 100 و 101

43) .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان