بدان کهدُعا در قرآن بر شش وجه باشد
:
وجه نخستین دعا به معنی گفتن بود چنان که خدای تعالی در سوره یونس (آیه 10) گفت
: «
گفتار ایشان به وقت آرزوی طعام و شراب، تسبیح و تهلیل و تقدیس خداست» یعنی قول و
گفتن ایشان در بهشت در وقت میل طعام، تسبیح خدا است
.
و وجه دوم دُعا به معنی پرستیدن بود چنان که در سوره یونس (آیه 16) گفت: «و
مخوان به جز خدای تعالی چیزی را که از وی تو را نه سود بُوَد و نه زیان» یعنی غیر
از اللّه تعالی کسی را پرستش مکن. و در سوره قصص (آیه 88) گفت: «و با خدای تعالی،
جز خدایْ را مخوان» یعنی با خدا، خدای دیگری را پرستش نکن و با خدا شریکی قرار نده
.
و از این معنی در قرآن بسیار است
.
و وجه سوم دُعا به معنی کسی را آواز دادن بود چنان که در سوره قمر (آیه 10) گفت
: «
بخوانْد پروردگارش خویش را که من مغلوب شدم» یعنی خدایش را ندا کرد. و هم در این
سوره (آیه 6) گفت: «آن روز که بخواند خواننده ای سوی کار بیمناک» یعنی روزی که
منادی ندا دهد. و از این معنی در قرآن بسیار است
.
و وجه چهارم دعا به معنی یاری خواستن بود، چنان که در سوره بقره (آیه 23) گفت
: «
و به یاری خوانید یاران خود را بدون معبود خویش، اگر راست می گویید.» یعنی از
دوستان و شرکای خود یاری و کمک بگیرید. و در سوره یونس (آیه 38) گفت: «و بخوانید به
یاری هر که را می توانید» یعنی کمک بگیرید از هر که می خواهید
.
و وجه پنجم دعا به معنی پُرسیدن بود چنان که در سوره بقره (آیه 68) گفت: «گفتند
از خدا بخواه تا بیان کند ما را که آن بر چه صفت می باید» یعنی از پروردگارت سؤال
کن و بپرس
.
و وجه ششم دعا، به معنی خواستن بود چنان که در سوره اعراف (آیه 134) گفت: «یا
موسی! ما را دعا کن بدان عهدی که با تو کرده است» یعنی ای موسی! برای ما از خدا
بخواه. و در سوره مؤمن (آیه 60) گفت: «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» یعنی از من
بخواهید تا به شما عطا کنم
.
ذکر
بدان که ذکر در قرآن بر هفده وجه باشد
:
وجه نخستین ذکر به معنی وحی بود، چنان که خدای تعالی در سوره قمر (آیه 25) گفت
: «
فرستاده شد بر وی ذکر از میان ما» یعنی وحی
.
و وجه دوم ذکر به معنی تورات بود چنان که در سوره نحل (آیه 43) گفت: «پس بپرسید
از اهل ذکر اگر شما دانندگان نیستید» یعنی اهل تورات
.
و وجه سوم ذکر به معنی قرآن بود چنان که در سوره آل عمران (آیه 58) گفت: «این که
وحی می کنیم از آیات ماست و کتاب محکم» یعنی قرآن
.
و وجه چهارم ذکر به معنی لوح محفوظ بود چنان که در سوره انبیا (آیه 105) گفت: «و
در زبور داود نوشتیم بعد از آنکه در ذکر نوشته پدید آورده بودیم» یعنی در لوح
محفوظ
.
و وجه پنجم ذکر به معنی طاعت بود چنان که در سوره بقره (آیه 153) گفت: «یاد کنید
مرا [به حُرمت] تا یاد کنم شما را [به رحمت]» یعنی ذکر کنید مرا به اطاعت یعنی
اطاعت کنید مرا
.
و وجه ششم ذکر به معنی نماز آدینه بود چنان که در سوره جمعه (آیه 9) گفت
: «
بشتابید به سوی ذکر خدا و رها کنید خریدن و فروختن را» یعنی بشتابید به نماز جمعه
و نماز آدینه فقط
.
و وجه هفتم ذکر به معنی پنج نماز بود چنان که در سوره بقره (آیه 239) گفت: «چون
ایمن شدید از دشمنْ خدای را شکر آرید و نماز را تمام گزارید چنان که آموخته است شما
را آنچه نمی دانستید» یعنی نمازهای پنج گانه
.
و وجه هشتم ذکر به معنی بزرگواری بود چنان که در سوره انبیاء (آیه 10) گفت: «و
فرستادیم به شما کتابی که در وی ذکر شماست» یعنی در آن شرف و بزرگواری شماست
.
و وجه نهم ذکر به معنی آگاهی بود چنان که در سوره انبیاء (آیه 24) گفت: «این
قرآنْ یادکننده حال آنهاست که با منند و یادکننده حال آنها که پیش از من بوده اند
»
یعنی این قرآن، خبر و آگاهی است از کسانی که با من هستند و کسانی که قبل از من
بودند
.
و وجه دهم ذکر به معنی یاد کردن بودن به زبان، چنان که در سوره احزاب (آیه 41
)
گفت: «ای مؤمنان! یاد کنید خدای را یاد کردنِ بسیار» یعنی ذکر و یادکردن به
زبان
.
و وجه یازدهم ذکر به معنی یاد کردن به دل بود، چنان که در سوره آل عمران (آیه
135)
گفت: «و آنان که هرگاه کاری زشت کنند یا برتن خود ستم کنند، خدای تعالی را یاد
کنند» یعنی خدای را در قلوب و دل های خود یاد نمایند
.
و وجه دوازدهم ذکر به معنی نگاه داشتن بود، چنان که خدای در سوره آل عمران (آیه
103)
گفت: «و منّت خدای تعالی را که بر شماست یاد کنید» یعنی نعمت خداوند را حفظ
کنید و آن را نگاه دارید. و از این معنی در قرآن بسیار است
.
و وجه سیزدهم ذکر به معنی پند دادن بود، چنان که در سوره اعراف (آیه 165) گفت
: «
چون فراموش کردند پنددهندگان را، برهانیدیم آنها را که باز می داشتند از بدی ایشان
را» یعنی آنچه به آن وعظ داده می شدند
.
و وجه چهاردهم ذکر به معنی اندیشه کردن بود، چنان که در سوره تکویر (آیه 27
)
گفت: «نیست قرآن مگر پندِ عالمیان» یعنی قرآن چیزی جز ذکر و اندیشه جهانیان نیست
یعنی برای تفکر آنها فرو فرستاده شده است
.
و وجه پانزدهم ذکر به معنی بیان بود چنان که در سوره اعراف (آیه 63) گفت: «شگفت
داشتید از آنکه آمد به شما ذکری از پروردگار شما بر مردی از اهل روزگار شما» یعنی
بیانی از خداوندتان
.
و وجه شانزدهم ذکر به معنی توحید بود، چنان که در سوره طه (آیه 124) گفت: «و
هرکه روی گرداند از پیروی وحی من، مر او را بود عیشی تنگ» یعنی هرکه روی گردانَد از
توحید رحمن
.
و وجه هفدهم ذکر به معنی پیغامبر بود، چنان که در سوره انبیاء (آیه 2) گفت
: «
نمی آید به ایشان ذکر نو از پروردگار ایشان، الا می شنوند و فسوس و بازی کار
ایشان» یعنی رسول و پیامبر جدید. و در سوره طلاق (آیه 10) گفت: «فرستاد خدای عزوجل
به شما ذِکری» یعنی رسول و
پیغامبر
.