ماهان شبکه ایرانیان

ایوب آقاخانی:

رمان‌های دفاع مقدس سهم کمی در تئاتر و سینما دارند

ایوب آقاخانی، نویسنده و کارگردان معتقد است: جلوه رمان‌های موفق دفاع مقدس در تئاتر بسیار کم بوده است و رمان‌های دفاع مقدس سهم کمی در تئاتر و سینما دارند.

رمان‌های دفاع مقدس سهم کمی در تئاتر و سینما دارند

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، آقابا بیان اینکه جلوه رمان‌های موفق دفاع مقدس در تئاتر بسیار کم بوده است، عنوان کرد: نمی‌گویم که بروزی در این زمینه وجود نداشته است. اما به هر حال در مجموعِ آمار وسیع تولیدات حوزه تئاتر و سینما، آثاری از این قبیل با تمام کیفیت‌هایی که می‌تواند داشته باشد، محدود و انگشت‌شماری است. در نتیجه رمان‌های دفاع مقدس هیچ سهمی در تئاتر و سینما نداشته است.

وی افزود: دلیل این شرایط در حوزه تئاتر برای رمان‌های دفاع مقدس این است که بنیاد حلقه اتصال ادبیات نوشته شده برای جنگ و برآمده از مستندات جنگ با دریچه‌های نیاز تئاتر امروز ما گم شده است. به بیانی دیگر هیچ واسطه معقولی بین ادبیات نوشته شده جنگ مثل «دا» با تئاتر و سینمای ما وجود ندارد.

آقاخانی در ادامه گفت: نویسندگان حوزه ادبیات جنگ وامدار مشاهدات، شنیده‌ها و تجربیات خودشان هستند که با استخدام واژه‌ و کلمه آن ها را به کتاب رمان و یا خاطره‌نگاری تبدیل می‌کنند. اما نگاه این نویسندگان با مخاطبان امروزی یکی نیست. این نویسندگان با یک حال و هوایی در رابطه با جنگ می‌نویسند که مخاطب با همان حال و هوای نویسنده آن را نمی‌خواند. بنابراین لذتی که می‌تواند مخاطب و یا نویسنده جوان را ترغیب به اقتباس برای تولید اثری به‌روز اما بر پایه اصل وقایع آن رمان سازد به وجود نمی‌آید. چون کسی که شوریدگی و حال و هوای جاریه جنگ را داشته است، امروز با نسل متولد شده پس از سال‌ها بعد از پایان جنگ مواجه است.

وی ادامه داد: این نسل توان برقراری ارتباط و درک درست آن حال و هوایی که نویسنده و راوی یک رمان در ان قرار داشته است را ندارد. این نسل تقریباً هیچ سهمی در واقعیات، ماهیت وجودی حضوری، فلسفه و رخدادهای عجیب و قریب جنگ نداشته‌اند. نسل امروزی در برخی موارد جنگ را مورد نقد منفی قرار می‌دهند. نه تها ارزش‌های جنگ برای‌شان مکشوف نیست بلکه نسبت به آن معترض هم هستند. به پدر و مادر خود و نسل پیشین خود خواهند گفت که این چه وضعیتی بود که شما به آن تن دادید. ما با این مخاطب روبه‌رو هستیم. مخاطبی که حق دارد به دلیل فاصله تاریخی با وقایع جنگ، درک درستی از ارزش‌های آن نداشته باشد. حال ما باید این ارزش‌ها را به این نسل اثبات کنیم.

آقاخانی با تاکید بر عدم توانایی رمان‌ها و خاطره‌نگاری‌های دفاع مقدس برای اقتباس نمایشی گفت: ادبیاتی که ما از جنگ در اختیار داریم توان اثبات ارزش‌های جنگ به نسل امروز را ندارند. برای تحریک مخاطب برای نزدیکی به حال و هوای واقعی جنگ، تقدیس و توجه به آن، هرگز اثر احساساتی همچون «دا» نمی‌تواند موفق باشد. حتی اگر این کتاب به چاپ صدوپنجاهم برسد. یا اینکه در مورد آن مطالب مثبت نگاشته شود. این اثر و مشابه آن محصول تجربه شهودی و فیزیکال کسی است که آن را روایت می‌کند.

وی افزود:  فاصله این تجربه با آن نسل تجربه ناکرده‌ دهه هفتاد و هشتاد باید پر شود. فخامت، بزرگی و طولا بودن یَد نویسنده را می‌طلبد. نه اینکه هر کسی که در جنگ حضور داشته است به خودش اجازه دهد قلم به دست بگیرد و مطالبی در این مورد بنویسد. منظور من این است که بسیاری از این دوستان، نویسنده نیستند. اما تلاش‌هایشان بسیار ارزشمند است. چرا که اسنادی را زنده کرده‌اند تا به دست ما برسد. این عزیزان آنچنان نویسنده نیستند تا کلمات را جوری به استخدام دربیاورند که مخاطب بیگانه به آن تجربیات را کاملا رام خود سازند و احتمالا آن را تحریک کنند تا در فرکانس، مسیر و همان جاده‌ای قرار گیرند که ذهن این عزیزان در آن قرار دارد. بنابراین اگر تا ابد هم این روال را ادامه داده و بودجه‌های بسیاری صرف چاپ و انتشار چنین کتاب‌هایی کنیم، به دلیل اینکه ادبیات جاری در این آثار ادبیات واقعی نیست، موفق نخواهد بود. چرا که ادبیات فردیِ شخصی با نسبت کاملا معینی بهره‌ور از ادبیات است. احتمالا این ادبیات مربوط به کسی است که تحصیلات عالی ادبیات ندارد.

آقاخانی ادامه داد: برای مثال همین الان بخواهیم «دا» را به فیلم و یا تئاتر تبدیل کنیم. این کار بسیار مشکل است. چرا که با یک ساختمان مخروبه ادبیاتی مواجه‌ایم. حال باید این ساختمان را بکوبیم و از نو شبیه به آنچه از مخروبه‌اش دیده‌ایم و شکل آباد آن مخروبه را حدس می‌زنیم، یک بنای دراماتیک بسازیم. این کار دشواری است و معلوم است که یک قلم کم بنیه از عهده این کار بر نمی‌آید. بنابر این اثری که از این نوع نوشته و کتاب اقتباس می‌شود اثر درخشانی نیست.

وی افزود: حرف و مخاطب من کتاب «دا» نیست. بلکه یک نمونه مثالی بارها چاپ شده موفق این جنس ادبیات است. ناپختگی، سهولت انتخاب واژه و کلمه، بی‌تدبیری درخصوص اینکه از کجا شروع و به کجا ختم تا کلام فافذ و نافذتر شود، در این کتاب مشهود است. راوی در کنار صداقت خود باید بداند که چگونه مطلب را عنوان کند تا به جان و دل مخاطب بنشیند. عدم توانایی در این کار موجب مزاحمت درام سازی این اثر می‌شود. تلاش‌هایی برای «دا» شده است. حتی سریال رادیویی از آن تولید شده است. من این سریال رادیویی ناموفق را شنیده‌ام. این سریال مخاطب را برای دنبال کردن یک سریال جذب نمی‌کند. چرا که سرشار از لحظات مجزا است. با این شرایط داستان پیوستگی و انسجام لازم برای پرداخت نمایشی را ندارد.

این نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر گفت: حلقه مفقوده آثار دراماتیک و این جنسی که اسمش را ما ادبیات جنگ گذاشته‌ایم، توانش ادبی است. ما این توانش ادبی را نداریم اما اصرار بر تولید آثاری با استفاده از آن ها را داریم. در حالی که این آثار در عین ارزشمندی بسیار بالا، ضعیف هستند. ارزش این آثار به آن دلیل است که ما در حوزه ادبیات جنگ فقط همین‌ها را داریم و آنچنان که شایسته است به آن نپرداخته‌ ایم و جای کار بسیار بیشتری دارد. اگر بخواهیم این آثار را به دلیل ضعف ادبی کنار بگذاریم به نوعی اسناد مهم خود از این دوره تاریخی را از دست می‌دهیم. بنابر این لازم است که این آثار را ارج نهیم. اما این تصور را نداشته باشیم که از نظر ادبی خوب و قابل پرداخت نمایشی هستند.

آقاخانی با بیان چالش‌های پیش روی یک نویسنده تئاتر برای اقتباس از این آثار گفت: برای استفاده از این آثار در تئاتر و سینما باید یک قلم ثانی برای آن کاری کند تا در ریخت کنونی موجه ادبی شوند. این آثار قابیلیت پرداخت نمایشی ندارد. اگر هم بنده در مواردی به این آثار رجوع کرده‌ام، برای ایده‌ها و لحظاتی که من را برانگیخته کردند رجوع کردم. به عنوان مثال، زمان خواندن کتاب «پایی که جا ماند» بی اختیار اشک می‌ریختم. اما بعد که روی دراماتیزه کردن داستان این کتاب فکر کردم، پشیمان شدم. چرا که در اوج داشتن واقعیت، بیشتر در خدمت احساس‌گرایی و تحریک عواطف مخاطبان است. در صورتی که دارم خیلی بیشتر از ادبیات نیاز به ساختمان مستحکم و به خط روایی دارد. این آثار عموماً خط روایی ندارند.

وی افزود: آثار چاپ شده‌ای که از میان این آثار به خطوط روایی قابل تکیه‌ای رسیده‌اند بیشتر رمان‌اند و نه مستند. مثل کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» یا کتاب «سفر به گرای 270درجه» که بیشتر رمان هستند. چرا که نویسنده از تخیل خود با بهره‌گیری از واقعیات جنگ استفاده کرده است. نیت مستندنگاری نیست. بلکه خلق یک اثر دراماتیک است.

آقاخانی ادامه داد: وقتی خاطرات یک عزیز رنج کشیده در جنگ به هر شکلی به نگارش درمی‌آید، عین این است که حضوری به حرف‌های ایشان گوش دهیم. اما این شخصیت که وقایع دیده‌های خود را از جنگ بیان می‌کند، لزوما درکی از ضرورت‌های درام ندارد. اگر چه روی شنونده خود تاثیر می‌گذارد. اما روی کسی که در سالن تاریک سینما و یا تئاتر چشم به صحنه بسته این تاثیر را نخواهد داشت.

آقاخانی در پایان گفت: وقتی پای خاطرات یک هموطن از دوران جنگ می‌نشینیم، هدف تنها گوش دادن به آن خاطرات است. اما وقتی برای تماشای تئاتر می‌رویم، تمامی اهداف و توقع‌هایمان به طور کلی تغییر می‌کند. مدیران فرهنگی حوزه‌های متصل به ارزش‌های دفاع مقدس اصلا متوجه این ظرافت نیستند. این خلا متاسفانه در گنجینه آثاری که از جنگ در قالب کتاب به جا مانده است وجود دارد. باید این خلا رفع شود. کسری ما ادبیات پالوده از جنس یک نویسنده تبارمند ریشه‌دار است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان