این فرقه در پایان نیمه اول قرن اول هجری پدید آمد. آنان بر این باور بودند که
مرتکب گناهان کبیره، همیشه در دوزخ نمی ماند، بلکه کار او را به خدا وا می گذاشتند
.
به این دلیل آنان را مرجئه می خواندند که نیت را کافی می دانستند و بر این باور
بودند که خدا نیز بر آن بسنده می کند و عذابشان نخواهد کرد
.(2)
پس از آنکه در نبرد صفین، سپاهیان شام، سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام را به
داوری کتاب خدا و سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله درباره خلافت امام علی
علیه السلام یا معاویه مجبور کردند و علی علیه السلام به ناچار حکمیت «ابو موسی
اشعری» و «عمرو بن العاص» را پذیرفت و این دو داور، به خلع علی علیه السلام از
خلافت رأی دادند، خوارج، امام علی علیه السلام و معاویه را مرتکب گناهی بزرگ (حکمیت
در دین خدا) دانستند و به دنبال این تهمت، این مسئله پیش آمد که مرتکب گناه کبیره
را حال چیست؟ آیا در آتش جهنم مخلّد خواهد بود؟ به دنباله این بحث، سخن از ایمان و
حدود آن به میان آمد که ایمان چیست و مؤمن کیست؟
(3)
این نزاع بستر سرکشی و فساد را برای حکمرانان مهیا کرد تا هر چه می خواهند بکنند
و سرانجام کار را به خدا وا گذارند؛ زیرا که معصیت و گناه هیچ آسیبی به ایمان
نمی رساند
.(4)
از این رو، حکمرانان خلفای بنی امیه تلاش زیادی در تقویت
پایگاه های اعتقادی مرجئه کردند که از آنان «حجاج بن یوسف ثقفی» را می توان نام
برد
.(5)
این فرقه از چهار گروه تشکیل شده که عبارت اند از: «یونسیه
»
،
«
عبدیه»، «فسانیه» و «ثوبانیه» که هر یک اعتقادات خاص خود را دارند
.(6)
این فرقه در دوره امامت امام باقر علیه السلام نیز به فعالیت خود ادامه داد. امام
با اتخاذ موضعی تند و آشکار با آنان مخالفت کرد و هر جا سخنی از آنان به میان
می آمد، آنان را لعن و نفرین می کرد و می کوشید با بهره گیری از این شیوه، محدوده
اعتقادی درست شیعه را در زمینه های مختلف از این فرقه جدا کند؛ زیرا آنان با
افراشتن علم اعتقادات منحرف خود، سبب گمراهی پیروان اهل بیت علیهم السلام می شدند و
این به دلیل معاشرت زیاد آنان با دیگر شیعیان بود. به عنوان نمونه، در گفتگوی
«
عبداللّه بن عطاء» با امام، سخن این گروه پیش می آید و عبداللّه اعتقاد آنان را
در مورد وقت بر پا داشتن نماز ظهر بیان می دارد. امام با توضیح مسئله، نظر مرجئه را
رد می کند و می فرماید: «پروردگارا، پیروان گروه مرجئه را از رحمت خود دور فرما که
آنان دشمنان ما در دنیا و آخرت هستند
».(7)