چکیده:
در میان آثار فرهنگی کشورمان در موزه کاخ چهلستون اصفهان «طوماری » موجود است که قدمت تاریخی دارد و نسخه ای خطی است . این طومار، سند عهدنامه حضرت علی علیه السلام با مسیحیان می باشد .
مقاله حاضر به معرفی «طومار»
(2) و «عهدنامه »
(3) مزبور بطور جداگانه می پردازد; طومار را از نظر تاریخچه، خط، کاغذ، مرکب، تحشیه و مرمت و عهدنامه را از نظر متن، کاتب، سندیت و دیگر موارد بررسی می کند .
مقاله در ادامه، به ذکر عناوین مقالاتی که درباره «طومار» و «عهدنامه » مطالبی نوشته اند، می پردازد . در پایان نیز ضمایمی مرتبط با موضوع مقاله آورده می شود . کلید واژه ها:
تاریخ، طومار، عهدنامه، حضرت علی علیه السلام، مسیحیان
اسناد تاریخی در طول زمان، از جنبه های گوناگون مورد بحث و بررسی قرار می گیرند; این اسناد که به اشکال مختلف و با توجه به ضرورت زمانی، مکانی و قومی خاص خود تهیه می شوند، همواره اطلاعات سودمندی را در اختیار پژوهشگران قرار می دهند .
از جمله این اسناد عهدنامه هایی است که در طول تاریخ بطور اعم و در تاریخ اسلام بطور اخص میان افراد، قبایل و زمامداران حکومت با مردم و غیره منعقد شده است; عهدنامه هایی چون عهدنامه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با اهل نجران در قرن دهم هجری و یا عهدنامه حضرت علی علیه السلام با مالک اشتر نخعی .
در این میان به سندی تاریخی برمی خوریم که اخیرا از سوی «مؤسسه فرهنگی هنری گلمر» به چاپ رسیده است . متن این عهدنامه بر روی طوماری نوشته شده که در موزه کاخ چهلستون اصفهان موجود است . تاریخچه طومار
طومار مذکور استنساخ عهدنامه ای است منسوب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام که آن حضرت با مسیحیان جنوب عراق در محل دیر حزقیل علیه السلام
(4) - ذوالکفل
(5) - منعقد کرده اند .
این عهدنامه بصورت طوماری بطول شش متر و هشتاد و هفت سانتی متر و به عرض سی و پنج و نیم سانتی متر می باشد، و تحت عنوان شماره 98 به ثبت اموال فرهنگی موزه چهلستون اصفهان رسیده است .
(6) نسخه موجود در موزه، اولین استنساخ می باشد که در تبریز به سال 445 (ه . ق) صورت پذیرفته است و در سال 1221 (ه . ق) دومین استنساخ آن به دستور فتحعلی شاه قاجار و با خط کوفی به دست «احمد شاملو»
(7) انجام پذیرفته است که هم اکنون در مجموعه شخصی ایشان موجود می باشد .
همانطور که اشاره شد، این طومار نسخه ای استنساخ شده از متن اصلی «عهدنامه » می باشد . و اینکه چه زمانی طومار به تبریز و چگونه از آنجا به اصفهان رسیده است، خود جای تامل دارد; به هر حال در این باره منبعی در دست نیست . لیکن عبدالحسین سپنتا اشاره ای به تاریخچه طومار کرده می گوید: «آنچه مسلم است این طومار با دو قرآن خطی روی پوست، منسوب به حضرت امام حسن علیه السلام و فرقه ای منسوب به شیخ صفی الدین اردبیلی - جد سلاطین صفویه از سالیان دراز در اصفهان موجود بوده، در محل چهلستون نگاهداری می شده است . هیچ بعید نیست که طومار مورد بحث که ترجمه ترکی آن در ذیل آمده، در زمان صفویه از طرف سلاطین عثمانی به یکی از پادشاهان آن سلسله تقدیم شده باشد و یا از زمان قراقویونلو یا آق قویونلو باشد .
عبدالحسین سپنتا سپس می گوید: در سال 1301 شمسی در اولین سفری که به اصفهان کرده ام، در باغ مرحوم استاد محمد جعفر درویش زرگر که از هنرمندان مشهور اصفهان بود، این طومار و خرقه و قرآنهای خطی را زیارت کردم; در آن موقع متولی و نگاهبانی که اشیاء فوق در اختیار او بود، به عنوان زیارت، اشیاء مزبور را به منازل می برد و انعامی می گرفت . بنابراین ثابت است که قبل از تاسیس موزه در اصفهان، اشیاء فوق وجود داشته است .
در سال 1305 شمسی در جراید
(8) تهران راجع به کشف این اشیاء در اصفهان خبری منتشر گردید که اشیاء مزبور را از لحاظ تاریخی و دینی دارای ارزش زیادی قلمداد می کرد
(9) . خط طومار
(10) طومار مذکور با خط کوفی
(11) بسیار زیبا و خوانا نگارش شده است که در ذیل هر سطر به منظور حفظ متن، زیرنویسی به خط نسخ
(12) مایل به ثلث
(13) و به رنگ قرمز به متن اصلی اضافه گردیده و در عصر صفویه در تبریز ترجمه ترکی آن نیز در ریز خط نسخ با رنگ مشکی نگارش یافته است .
طومار موجود که اولین استنساخ سند می باشد، به خط کوفی شرقی ایرانی بوده که در قرن پنجم به دست توانای کاتبان این دوره نگاشته شده است . شایان ذکر است که خط کوفی این عهدنامه بسیار درست و با زاویه و انحنای خاص تحریر شده است . نقطه گذاری این خط به شیوه خلیل بن احمد فواهیدی
(14) (متوفی 175 ه . ق) و فاقد اعراب می باشد .
در خط کوفی این طومار، الف ها بلند و افراشته و راست بوده و شکل تمامی حروف نظم و حالت هندسی بیشتری به خود گرفته است و از لحاظ نگارشی با شیوه نگارشی آثار کتابتی قرون اولیه متفاوت است .
شیوه خطی این اثر به شیوه عثمان بن وراق شبیه می باشد و چیزی که سبب زیبایی شیوه این اثر منحصر بفرد گردیده است، وضع ترکیب حروف آن است که به نسبت متضاد حاصل شده است، چنانکه در برابر حروفی که با تمام قلم کتابت شده دنباله کوتاه و باریک آنها قرارگرفته یا به واسطه قامت بلند الف از هم مجزا گردیده است . مرکب طومار
مرکب نگارش این طومار، مرکب بغدادی است که همانند مرکب چین سیاه، براق و روان می باشد . این مرکب بر پایه مرکب ابن مقله
(15) ساخته شده است . در نوع خودبهترین مرکب است چراکه اگرمکتوبی که با آن نوشته شده باشد، در آب بیفتد، نوشته آن تغییر نمی کند و از بین نمی رود .
(16) کاغذ طومار
کاغذ طومار سمرقندی است که مصاحف قدیم را بر روی آن می نوشتند، ساخت این نوع کاغذ از قرن سوم هجری در سمرقند رایج شد و روزبروز به تکامل و کیفیت آن افزوده گردید . این کاغذ به کاغذ چینی، هندی و خراسانی نیز معروف بوده است .
کاغذ این طومار، کاغذی است بدون جرم، فاقد پرز، آهارپذیر، مهره پذیر، مرکب را پخش نمی کنند و رنگ پذیر، صاف، نرم و دارای ضخامت لازم . نوع آهاری که در روی این کاغذ به چشم می خورد، آهار صمغ عربی یا «انگم » است . تحشیه طومار
این سند دارای تحشیه نگاریها و دستخطهای مختلفی از علمای بزرگ تاریخ اسلام و رجال معاصر می باشد . در سالهای گوناگون (1128- 1126- 1115 ه . ق) علما و دانشمندان اسلامی - بویژه ایرانی - این سند مهم تاریخی را دیده و مهمور نموده اند; از جمله این افراد می توان از محمدباقر موسوی زنجانی، حاج شیخ محمدباقر بن محمدتقی، سید احمد نوربخش، حاج شیخ مهدی سلطان المتکلمین و حاج میرزا باقر سلطان العلماء نام برد .
در پایان نوشته طومار، تایید نسخه برداری توسط نه نفر به اسامی زیر انجام پذیرفته: محمدبن محمدبن عبدالرحمن ملقب به خشاب، الشیخ المسما بالمفضل ابن عبد الرزاق، محمدبن محمودبن الحسین الحمری، حیدر بن سهل بن محمد المعروف بالجعفری، احمد بن الحسین بن علی، علی بن مظهربن علی الامین، عبدالعزیزبن طاهربن علی، تاج الدین ابراهیم ابن یوسف الهرالی ابن محمد، مظفراحمدبن المظاهر المعروف بالبرمکی . مرمت طومار
این طومار در موزه کاخ چهلستون اصفهان در طول سالهای گذشته به دست مرمت کاران مختلف ترسیم شده است که آخرین مرمت آن در سال 1323 (ه . ق) . بوده است . ترجمه فارسی عهدنامه
متن کامل ترجمه فارسی عهدنامه در ضمایم آورده شده است . کاتب عهدنامه
در انتهای عهدنامه نام کاتب صراحتا هشام بن عتبة بن الوقاص آمده است . علامه قزوینی
(17) (متوفی 1368 ه . ق) در مورد کاتب عهدنامه چنین می گوید: «هشام مذکور از اشهر مشاهیر اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام و صاحب رایت
(18) آن حضرت در جنگ صفین بود و برادرزاده سعدوقاص می باشد و مشهور در نام او هاشم است نه هشام، چنانکه در این عهدنامه است .»
(19) بنابر تحقیقات، نام هشام بن عتبة بن الوقاص در هیچ کتابی از کتب رجال و اعلام نیز یافت شدنی نمی باشد .
(20) در اثبات قول عالمه قزوینی باید گفت که نام هشام بن عتبة بن الوقاص و شرحی از زندگی او در برخی از کتب تاریخی و یا رجال وجود دارد که در ذیل به برخی از اقوال آنها اشاره می شود:
«هاشم بن عتبة بن الوقاص - المرقال
(21) پسر برادر سعدبن ابی الوقاص است او از اصحاب رسول خدا بود که در روز فتح مکه اسلام آورد، و از پهلوانان جنگ یرسوک بود و در جنگ قادسیه نیز شرکت داشت، او در فتح جلولاء نیز حضور داشت و در جنگهای جمل و صفین به همراه حضرت علی علیه السلام جنگید» .
(22) «هاشم بن عتبة بن الوقاص ملقب به سرقال پسر برادر سعد بن ابی الوقاص بود و در جنگهای بسیاری همراه حضرت علی علیه السلام جنگید، از جمله در واقعه یرسوک، فتح دمشق، جنگ قادسیه، استیلاء بر مدائن کسری در عراق و فارس، جنگ جمل و جنگ صفین; او در جنگ صفین به سال 37 (ه . ق) کشته شد» .
(23) همین نام یعنی هاشم بن عتبة بن الوقاص در کتابهایی نظیر فتوح البلدان
(24) و اختیار معرفة الرجال
(25) نیز آمده است . سندیت عهدنامه
بحث سندشناسی یک سند تاریخی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است . چرا که باید سند از جوانب گوناگون در این باب بررسی گردد . لکن همانطور که اشاره شد، طومار مذکور، رونوشت متن عهدنامه است و سند اولیه عهدنامه در دست نمی باشد، از این روی فقط به بررسی مستند بودن عهدنامه در ذیل پرداخته می شود .
درباره مستند بودن این عهدنامه و یا اثبات عدم آن همان بس که در بسیاری از کتب تاریخی و غیر تاریخی که نام برخی از آنها در پاورقی ذکر شده است،
(26) اشاره ای به عقد این عهدنامه از سوی حضرت علی علیه السلام با مسیحیان نشده است .
در کتاب نهج البلاغه اشاره ای به عهدنامه و پیمانهایی که حضرت علی علیه السلام با مالک بن حارث اشترنخعی
(27) - در زمانی که والی مصر شد و با قبیله ربیعه و اهل یمن
(28) و یا با محمدبن ابوبکر
(29) - هنگامی که حکومت مصر به او واگذار گشت شده است، لکن در این کتاب ارزشمند هیچ اشاره ای به عقد عهدنامه موجود نیست .
شایان ذکر است که با پژوهشی که در شناخت سند این عهدنامه انجام گرفت، به مواردی برخوردیم که این عهدنامه را مجعول و منسوب به حضرت علی علیه السلام می دانند! بنابراین در اینجا شایسته است که به این موارد اشاره گردد; ابتدا به مواردی که از سوی دانشمند بزرگ - علامه قزوینی - در کتاب بیست مقاله و تحت عنوان «عهدنامه مصنوعی » نوشته شده است، می پردازیم; او می گوید: «در حاشیه عهدنامه شهادات نه نفر از شهود
(30) ، به خط خودشان مسطور است که نام هیچکدام از آنها را نتوانستم در کتب تواریخ یار جال پیدا کنم و معلوم می شود همه از مجاهیل و گویا از موظفان جزو ولایات بوده اند و یک کدام از آنها از علماء یا معاریف نبوده اند که به مناسبتی ذکری از آنها در کتب شده باشد» .
سپس در جای دیگری از کتاب نقل می کند: «وضع انشاء سست، ثقیل و مبهم آن با انشاء محکم، موجز و روان حضرت امیر در نهج البلاغه از زمین تا آسمان فرق دارد» .
همچنین اشاره می کند: «در اول عهدنامه، از جمله رؤسای نصاری که (به زعم واضع) برای عقد این معاهده خدمت حضرت امیر علیه السلام آمدند، اسم دو نفر از آنها را «عاقب » و «سید» می شمرد; چنانکه نزد همه کس معلوم است، «عاقب » و «سید» نام دو نفر از رؤسای نصارای نجران بوده اند در یمن، که در سال دهم هجرت از جانب هم کیشان خود به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمدند و حضرت رسول ابتدا خواست با ایشان مباهله نماید و سپس با ایشان معاهده بست،
(31) خوب حالا عینا باز هم همان دو نفر در این عهدنامه که در مشهد ذی الکفل در سال چهل از هجرت (کمازعمرا) بسته شده است، تکرار می شود و فورا این سؤال به ذهن می آید که آیا این «عاقب » و «سید» ذی الکفل عین همان «عاقب » و «سید» نجران بوده اند یا غیر اینها؟ اگر عین آنها بوده اند، با آنها که حضرت رسول صلی الله علیه و آله سی سال قبل معاهده بسته، دیگر دوباره معاهده بستن با حضرت امیر علیه السلام برای چه مقصود و به چه علت بوده است؟»
پس از آن مؤلف به بعضی از اغلاط نحوی و صرفی و حتی املایی عهدنامه اشاره می کند که ذکر این نکات بدلیل تعدد بسیار در حوصله بحث نمی گنجد . سپس با اشاره به صلح نجران می گوید: «واضع، بعضی عبارات عهدنامه نجران را عینا در عهدنامه حاضر تکرار کرده است، مثل; «ولا یغیر اسقف عن اسقفیة و لا راهب عن رهبانیة و لا نصرانی عن نصرانیة و لا سائح عن سیاحة »
علامه قزوینی در خصوص کاتب عهدنامه نیز اضافه می کند: «قطع نظر از تخلیطی که واضع این عهدنامه در نام جد کاتب نموده و آن را «الوقاص » نوشته بجای «ابی الوقاص » (با اضافه ابی و بدون الف و لام)، تاریخا محال است که «هاشم بن عتبة بن ابی الوقاص » بتواند کاتب این عهدنامه در سال چهل از هجرت باشد، زیرا که «هاشم » مذکور به اجماع مورخان بلا خلاف و بلا استثناء در سال سی و هفت در واقعه صفین در جزو اصحاب حضرت امیر علیه السلام شهید شد، پس کسی که در سال 37 (ه . ق) . شهید شده است، چگونه ممکن است که در سال چهل هجرت زنده باشد و این عهدنامه را به خط خود نوشته باشد؟»
تمام مواردی که ذکر شد از سوی علامه قزوینی در اثبات جعلی بودن عهدنامه ابراز شده بود .
(32) در مقاله ای تحت عنوان عهدنامه حضرت علی علیه السلام با مسیحیان نوشته دکتر محسن جعفری مذهب در اثبات جعلی بودن این عهدنامه به موارد دیگری اشاره ای شده است که شامل نکات زیر می باشد:
برخلاف نامه های منسوب به آن زمان، شهود در پایان سند بر آن صحه ننهاده اند .
پاتریک (بطریق) نسطوریان در مداین در این زمان «مارجیورجیس » بود که در سال 37 ه . ق 972 یونانی به رهبری رسید و در سال 56 ه . ق 992 درگذشت و در مداین به خاک سپرده شد و عجیب که نامی از او در این سند نیست .
(33) با اندکی تامل در متن عهدنامه می توان تا حدی به انگیزه جعل عهدنامه و نیز نسبت دادن عهدنامه به حضرت علی علیه السلام واصل شد، به این ترتیب که در متن عهدنامه مشاهده می شود که:
حضرت امیر علیه السلام آزادی و امتیازات بسیاری را به نصاری داده است که برخی از این امتیازات عبارتند از: امنیت، وفا و راستی بین مسلمانان و مسیحیان، در ذمه اسلام قرار گرفتن مسیحیان، رسیدن خیر و نیکی به آنها از سوی مسلمانان، عدم آزار و اذیت ایشان از جانب مسلمین، آزاد بودن در ساختن دیر، کلیسا و صومعه، آزاد بودن سیاحان مسیحی، نواختن ناقوسها بدون هیچ مزاحمتی، عدم پذیرش اسلام به زور و اجبار، حراست خون و جان و مال نصاری از سوی مسلمانان، گرفتن مال از بیت المال بدون عوض، آزاد بودن اسقفها و راهبها برای انجام امور مذهبی و غیره; تعدد این امتیازات از جانب حضرت، قابل تامل می باشد . مطلب دیگری که در این عهدنامه به چشم می خورد و می تواند انگیزه جعل عهدنامه باشد، این است که واضع عهدنامه، رعایت مفاد آن را تا روز قیامت و تا پایان دنیا بر ذمه حضرت علی علیه السلام و تمام مسلمین قرار داده است .
اکنون در ادامه بحث به مواردی اشاره می شود که می تواند دلیل نسبت دادن این عهدنامه به حضرت علی علیه السلام از سوی واضع باشد:
بقول اکثر مورخان، کاتب «عهدنامه نجران » که مابین حضرت رسول صلی الله علیه و آله و نصارای آن ناحیه در سال دهم هجرت منعقد شد، خود حضرت امیر بوده است، پس واضع عهدنامه نیز از این موضوع باخبر بوده و از موقعیت حضرت علی علیه السلام در میان نصاری استفاده می کند و این عهدنامه را به حضرت علی علیه السلام نسبت می دهد .
واضع عهدنامه محل انعقاد عهدنامه را «دیر حزقیل » معرفی می کند و همانگونه که سابقا نیز گفته شد، این دیر از محل های اطراف کوفه است، و این مطلب نیز مشخص است که پایتخت خلافت حضرت امیر علیه السلام شهر کوفه بوده است، و تمام خلفای قبل از حضرت در مدینه اقامت داشتند; پس واضح است که بواسطه نزدیکی محل انعقاد عهدنامه با کوفه، واضع فقط می توانسته این عهدنامه را به حضرت امیر علیه السلام نسبت دهد نه به خلفای قبل از او .
(34) اکنون به ذکر عناوین مقالاتی می پردازیم که در ارتباط با «طومار» و «عهدنامه » مطالبی نگاشته اند .
«عهدنامه منسوب به حضرت علی علیه السلام در موزه چهلستون »: عبدالحسین سپنتا
(35) ، اشیاء مقدسه اصفهان: مرحوم کاظم زاده،
(36) «جزوه دو فرمان از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام » : ل . میناسیان، رئیس موزه کلیسای واتک اصفهان ; این جزوه شامل ترجمه فارسی دو فرمان مذکور است .
«عهدنامه حضرت علی علیه السلام با مسیحیان »: دکتر جعفری مذهب مسؤول کانون اسناد در کتابخانه ملی،
(37) همانگونه که در ابتدای مقاله گفته شد، این عهدنامه یک نسخه خطی چند صد ساله است و در زمره آثار فرهنگی کشورمان رقم خورده است، و اگر هم جعلی و منسوب به حضرت علی علیه السلام باشد، باز شایسته تحقیق و پژوهش می باشد . این مقاله نیز کوشید تا با معرفی عهدنامه مزبور در ظل تحقیقاتی که به عمل آمده بود، نظرات گوناگون را از سوی افراد مختلف در این باب انعکاس دهد . منابع:
- آثار ملی اصفهان: ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، تهران، انتشارات اعجاز آثار ملی ایران، 1352 ه . ش
- اختیار معرفة الرجال المعروف برجال الکشی: الحسن بن علی الطوسی، دانشگاه مشهد، دانشکده الهیات، 1348 ه . ش
- اشیاء مقدسه اصفهان: مجله ایرانشهر، شماره 7، سال 1305 ه . ش
- الاعلام: خیر الدین زرکلی، ناشر بی نام، بی تا
- اعیان الشیعة: سید محسن امین، بیروت - لبنان، دار التعارف للمطبوعات، 1403ه . ق/1983 م
- امام علی بن ابی طالب علیه السلام: عبدالفتاح عبدالمقصود، ترجمه سید محمد مهدی جعفری، انتشارات شرکت سهامی انتشار، 1363ه . ش
- بیست مقاله: علامه محمدبن عبدالوهاب قزوینی، بمبئی، انجمن زرتشتیان بمبئی، 1307 ه . ق/1928م
- تاریخ طبری المعروف بتاریخ الرسل و الملوک: محمدبن جریر الطبری، بیروت، لبنان، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1403 ه . ق .
- تعلیم خط: حبیب الله فضایلی، تهران، انتشارات سروش، 1363 ه . ش
- دائرة المعارف الشیعیة العامة: شیخ محمدحسین الاعلمی العائری، بیروت لبنان، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1413 ه . ق/1993م .
- دو فرمان از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت امیر المؤمنین علیه السلام: ل . میناسیان، اصفهان، چاپخانه داد، 1376 ه . ش
- عهدنامه حضرت علی علیه السلام با مسیحیان: تهران، انتشارات گلمر، 1378 ه . ش
- عهدنامه حضرت علی علیه السلام با مسیحیان: دکتر محسن جعفری مذهب، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 10، 1379 ه . ش
- عهدنامه منسوب به حضرت علی علیه السلام در موزه چهلستون اصفهان: عبدالحسین سپنتا، ماهنامه وحید، شماره 9
- فتوح البلدان: بلاذری، مصر، مکتبة النهضة المصریة، بی تا
- الکامل فی التاریخ: معز الدین ابن اثیر، بیروت - لبنان، دار صادر، 1385 ه . ق/1965 م
- لغت نامه دهخدا: علی اکبر دهخدا، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، 1377 ه . ش .
- مناقب آل ابی طالب: ابو جعفر محمد بن علی بن شهر آشوب سروی مازندرانی، بیروت - لبنان، دار الاضواء، 1374 ه . ش .
- نهج البلاغه: ترجمه و شرح حاج سید علینقی فیض الاسلام، تهران، انتشارات فیض الاسلام، 1373 ه . ش
- الوثائق: محمد حمید الله، ترجمه محمد مهدوی دامغانی، قم، مکتبة الشهید الصدر، 1363 ه . ش
پی نوشت ها:
1) این مقاله قسمتی از یک کار علمی گروهی است که مؤلف محترم نیز در آن گروه عضویت داشته است .
2. Scroll
3. Pact
4) حزقیل (حزقل) : او پسر بوزی کاهن بود که در یهودیه متولد گردید و حدود بیست و دو سال (595- 573 ق . م) . دراورشلیم نبوت نمود .(. . لغت نامه دهخدا، ذیل حزقیل) و (قاموس کتاب مقدس، جیمز هاکس، ص 320)
دیر حزقیل در چهار فرسخی شمال نجف واقع است و به همان مسافت در جنوب حله بر ساحل شعبه ای از فرات، در اراضی بابل قدیم و از قدیم الایام تاکنون زیارتگاه طوایف یهود بوده است و قبور جمعی از انبیای بنی اسرائیل بزعم یهود که ظاهرا از بقایای بابل اند که همانجا مدفون شده اند در آنجاست (بیست مقاله، علامه قزوینی، ج 1، ص 131)
5) ذوالکفل: نام یکی از انبیاء بنی اسرائیل از ذریه ابراهیم، نام او دو بار در قرآن آمده است: «و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل کل من الصابرین » (21/85) «و اذکر اسماعیل و الیسع و ذوالکفل کل من الاخیار» (38/48) بعضی گویند او الیاس است و برخی گویند زکریاست و پاره ای گویند حزقیل است .(. . لغت نامه دهخدا)
6) بنگرید به: آثار ملی اصفهان، رفیعی مهرآبادی، ص 31
7) خطاط و خوشنویس معاصر که هم اکنون در قید حیات نمی باشند و نسخه تهیه شده توسط ایشان، اینک در دست نوادگان ایشان موجود است .
8) از جمله این جراید، مجله ایرانشهر بود که مرحوم کاظم زاده در سال 1305 در شماره 7، ص 428 در مقاله ای تحت عنوان «اشیاء مقدسه اصفهان » از این اشیاء یاد کرده است .
9) بنگرید به: عهدنامه منسوب به حضرت علی (ع) در موزه چهلستون اصفهان، عبدالحسین سپنتا، ماهنامه وحید، شماره 9، ص 21
10) لازم به ذکر است که موارد خط طومار، مرکب طومار و کاغذ طومار نظرات جناب آقای دکتر ضایع، متخصص خطشناسی در میراث فرهنگی کشور می باشد .
11) جهت آشنایی با این رسم الخط بنگرید به: تعلیم خط، فضایلی، ص 287; نمونه ای از طرز نگارش حروف الفبای این رسم الخط و خط نسخ در ضمایم مقاله آورده شده است .
12) همان منبع، ص 296
13) همان منبع، ص 288
14) جهت آشنایی با زندگانی این شخص بنگرید به: الاعلام، زرکلی، ج 1، ص 296 و لغت نامه دهخدا
15) برای اطلاع بیشتر از ترکیبات این نوع مرکب بنگرید به: تعلیم خط، فضایلی، ص 370
16) همان منبع، ص 371
17) جهت اطلاع از زندگی ایشان رجوع شود به: لغت نامه دهخدا
18) پرچم، علم
19) بیست مقاله، علامه قزوینی، ج 1، ص 131
20) در مورد زندگینامه این فرد به الاعلام، اعیان الشیعه، دایرة المعارف الشیعیة العامة، اختیار معرفة الرجال و غیره مراجعه شد، ولی در هیچ کدام مطلبی یافت نشد .
21) تیزرو، تندرو
22) دایرة المعارف الشیعیة العامه، علامه حایری، ج 18، ص 379
23) اعیان الشیعة، محسن امین، ج 10، ص 250
24) فتوح البلدان، بلاذری، ص 160
25) اختیار معرفة الرجال، حسن بن علی الطوسی، ص 303
26) در مورد شناخت مستند بودن عهدنامه به کتبی مانند: الکامل، تاریخ طبری، فتوح البلدان، نهج البلاغه، اعیان الشیعة، مناقب آل ابی طالب، امام علی بن ابی طالب و غیره مراجعه گردید، ولی در هیچ کدام مطلبی دال بر انعقاد این عهدنامه یافت نشد .
27) نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص 991
28) همان منبع، ص 1078
29) همان منبع، ص 886
30) اسامی شهود در قسمت تحشیه طومار آمده است که از سوی علامه قزوینی به منظور دستیابی به تاریخ زندگیشان مورد بررسی قرار گرفته، لکن مطلبی در این ارتباط یافت نشده است .
31) جهت اطلاع بیشتر به کتب: الوثائق، محمد حمید الله، ص 136 و فتوح البلدان، بلاذری، ص 77 مراجعه شود .
32) بیست مقاله، علامه قزوینی، ج 1، ص 131- 141
33) عهدنامه حضرت علی (ع) با مسیحیان، دکتر محسن جعفری مذهب، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 10، ص 3
34) دو موردی که اشاره شد، برگرفته از سخنان علامه قزوینی در کتاب بیست مقاله می باشد .
35) ماهنامه وحید، شماره 9، ص 20 و شماره 10، ص 58
36) مجله ایرانشهر، شماره 7، ص 428
37) کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 10، ص 3