اشاره
چندی پیش کارگاه آموزشی مدیریت راهبردی از سوی معاونت پژوهش مرکز جهانی علوم اسلامی و با حضور معاونان و مدیران ارشد و میانی مرکز برگزار شد. در آغاز این برنامه حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای علی رضا اعرافی، ریاست محترم مرکز جهانی مطالبی را بیان کردند. که ویراست و گزیده ای از سخنان ایشان را در زیر می خوانیم:
جهت درک بهتر از اهمیت حرکت به سوی آینده مرکز و رسالت های اساسی آن نکاتی قابل تأمل اند.
بهره گیری خردمندانه از دستاوردهای بشری
باید پذیرفت به دلیل تحولات زیاد در دنیای امروز، هر کس و هر مجموعه ای برای پیشبرد آرمان ها و اهداف خود بی نیاز از شناخت آن تحولات و بهره گیری عالمانه و نقادانه از آنها نیست. در برابر دستاورد بزرگی که در حوزه علوم انسانی و اجتماعی در غرب اتفاق افتاده نباید چشم و ذهن را بر آن واقعیات و پیشرفت ها بست و از این تجربة بزرگ بشری در حوزه علوم انسانی و اجتماعی احساس استغنا کرد، و نباید منفعلانه در برابر هر قانون و گزاره ای که از حوزه علوم انسانی و اجتماعی بیرون می آید تسلیم شد. در واقع، موضع «نفی مطلق« و «انفعال مطلق» دو موضعِ افراط و تفریطی است که باید از آن پرهیز نمود، و راز این قضیه هم این است که گزاره ها، اندیشه ها، نظریه ها و تئوری های حوزه های مختلف علوم انسانی و اجتماعی هم مشتمل بر قوانینی نسبتا ثابت و پایدار بوده و هم حداقل در بخش هایی آمیخته با فرهنگ و تمدن غربی و مطابق با فرهنگ های ویژه آنها هستند. حوزة علوم انسانی و اجتماعی را نمی توان یک علم محض بی طرف و مستقل از فرهنگ و اندیشه های بنیادی و جهان بینی در نظر گرفت؛ چرا که علوم انسانی غرب، در پیش فرض ها، مفاهیم، تحلیل ها و رویکردها با جهان بینی ها، نگرش های بنیادی و فرهنگ های مختلف درآمیختگی دارد که این نگرش را تقریبا علم امروز و فلسفه علوم انسانی پذیرفته است. از سوی دیگر اینگونه نیست که احساس شود از این همه تحول و آگاهی و شناختی که در این حوزه ها حاصل آمده است بی نیازیم. لذا برای حوزه و جامعة پیش تاز فرهنگ و تمدن اسلامی، نه موضع نفی مطلق و نه موضع انفعال مطلق هیچ کدام پسندیده نیست. بلکه موضع «بهره گیری همراه با نقادی» و «تئوری پردازی مطابق با اصالت ها و پایه های فکری و معرفتی این تمدن و فرهنگ» باید اصل باشد.
رویکرد ما در برنامه ریزی استراتژیک
در مباحث مدیریتی، سازمانی و تشکیلاتی نیز باید با همین الگو مواجه شد. در حوزه مدیریت و گرایش های مختلفی که در این شاخه تولد یافته است و گرایش های میان رشته ای مدیریت با علوم دیگر نمی توان منفعلانه برخورد کرد، به این معنا که دوای هر درد مدیریتی، در تئوری ها و مدل پردازی های مدیریت است، و نمی توان از همة تئوری ها و اندیشه ها و نظریاتی که وجود دارد روی گرداند. بلکه باید موضوعِ بهره گیری نقادانه بدون خودباختگی در برابر آنها را بدون چشم پوشی از واقعیاتی که در این علوم وجود دارد اتخاذ کرد. و موضع ما در مقابل بحثهایی از جمله برنامه ریزی استراتژیک نیز همین موضع است، یعنی موضع بهره گیری نقادانه و آگاهانه، به دور از خودباختگی یا از دست دادن اصالت و محتوا. همچنین باید توجه داشت که این رشته ها، به ویژه مدیریت، علوم نوپایی هستند و ایده ها و دیدگاههای مطرح در آنها نهایی و کامل نیست.
جایگاه برنامه ریزی استراتژیک
در حوزه مدیریت مشکلات نظری و عملی فراوانی وجود دارد که نتیجه آن در مقام عمل، فقدان مدیریت علمی و نگاه برنامه ریزی جامع و استراتژیک است. و در مسیر رشد و توسعه چه در حوزه نظری و چه در حوزه عملی جزء اخیر علت تامه، مدیریت است و در این میان، برنامه ریزی استراتژیک از جایگاه مهمی برخوردار است. در غرب بیش از صد سال است که مدیریت جدید تجربه می شود. در مراکز علمی و اقتصادی دنیا نظریه پردازی های جامعی در این خصوص صورت گرفته است و در مقام عمل هم توفیقات فراوانی داشته اند. برای مثال در زمینه مدیریت آموزشی، مدل پردازی نظریه پردازی هایی داشته اند که در مقام عمل آن را به اجرا گذاشته و بازخورد نیز گرفته اند و در ادامه، کار خود را تکمیل و بازسازی کرده اند. از این رو؛ پیشرفت و سیطره تمدن غربی را نباید تنها در چارچوب، تکنولوژی مادی و علوم طبیعی نگاه کرد، بلکه پشتوانه این تکنولوژی و علوم طبیعی، علوم انسانی و اجتماعی و از جمله مدیریت بوده است.
برای نمونه، در دیدار از بخش ایران شناسی مرکز تحقیقاتی CNR در فرانسه، چنین یافتیم که تقریباً تمام جریان شناسی کشور ایران دست آنها است. در یک تیپ شناسی و جریان شناسی جریان حوزه ها و دانشگاه های ایران به دقت شناخته شده و بعضاً مواردی که در داخل ایران به آن توجه نبود، آنها با مدیریت درست و با آینده نگری و برنامه ریزی دقیق، آن را شناخته بودند. این شناخت در مراکز سیاسی و تصمیم گیری آنها نیز جریان می یابد و نتیجه بخش هم هست. که البته گاهی تئوری های آنها فاقد نتیجه است. انقلاب اسلامی نیز نشان داد که همه آن چه که آنها فکر می کردند، درست نیست و برای ملت ها و تمدن های دیگر و بخصوص برای اسلام فرصت های زیادی وجود دارد.
به هر حال باید باور کرد که نظم و انضباط و مدیریت و آینده نگری معجزه می کند. اگر این باور عمومی باشد که دین هم به آن تأکید می کند، در بهره گیری از فرصت ها و مواجهه با چالش ها و محدودیت ها شاهد معجزه خواهیم بود.
البته مقدمة این توجه شناخت واقعیت های پیرامونی، فرصتها و تهدیدها است چرا که بدون درک و تشخیص جغرافیای خود در پهنه معرفت، اندیشه، نیروی انسانی، جامعه، انتظارات و واقعیت های موجود توفیق چندانی حاصل نخواهد شد. خصوصاً که این تهدیدها و واقعیات به سرعت در حال تغییر و تحول اند.
باید میزان امکانات و توانایی ها را در نظر گرفت. مقام معظم رهبری فرمودند: کار مدیر این نیست که زیاد کار کند و هر چه به او عرضه می شود آن را اقدام کند، بلکه کار مهم مدیر آن است که آینده و پایان خط را ببیند. و اینکه این مسیر به کجا می انجامد.
باید همه اهل فکر و تأمل و آینده نگری باشیم، و این فرهنگ ثابت باشد. در برنامه ریزی مرکز هم ثباتی را باید ایجاد کنیم که در درون خود انعطاف پذیر باشد. یعنی ثبات سازمانی و ثبات برنامه ای که در درون خود تحولات و تغییرات شتابنده امروز را برتابد.
نگاه استراتژیک در منشور مرکز
در منشوری که خدمت مقام معظم رهبری نیز تقدیم شد، مأموریت در مرکز با یک نگاه استراتژیک آغاز شد. لازم بود قبل از اینکه مرکز یک برنامه جامع استراتژیک و برنامه دراز مدت داشته باشد از تجارب انباشتة تاریخی حوزه و مرکز، تجارب جدید و ذهنیت هایی که احیانا بنده و دوستان دیگری داشتند، بهره برده و آنها را در چارچوبی منظم تدوین نمائیم. طبعاً این اندازه ارتکازاتی که مکتوب شد و در یک منشور ارائه گردید، می تواند ما را در ارزیابی خود کمک کند و در حرکت به جلو راهنمایی نماید. در این دورنما تلاش شد در شش حوزة نظام هایی مانند: نظام آموزشی، پذیرشی، تربیتی و اخلاقی، پژوهشی، ارتباطی، خدماتی، سازمانی و کارمندی، طراحی اولیه صورت گیرد. نگاه کلان و استراتژیک حاکم بر تنظیم این شش نظام این بود که در مجموع یک منظومه جامعی ارائه شود. در گام بعدی این منظومه را باید به هم ارتباط داد.
چشم انداز و رسالت مرکز
چشم انداز مرکز سعادت انسان ها و رسالت آن اشاعه و گسترش اندیشه اسلامی و معارف اهل بیت(ع) در سطح جهان و پرورش نسل هایی سعادتمند است، که بر اساس این اندیشه ها شخصیت آنها شکل گرفته باشد و هر جمله و واژه ای از آن با عنایت انتخاب شده است؛ اولاً اشاعه و گسترش اندیشه اسلامی و معارف اهل بیت (علیهم السلام) در سطح جهانی، و ثانیاً پرورش نسلهایی پایبند به دین و تربیت شده در پرتو این اندیشه. رسالت مرکز نه تنها تربیت مبلغ است بلکه تربیت عالمان، مبلغان، مدرسان، محققان، مولفان و مترجمان برای سراسر جهان است. در مرحله سوم تولید اندیشه و اشاعه و نشر آن در قالب های گوناگون و با رسانه های مختلف اعم از نشر مکتوب و الکترونیکی است.
برای تحقق این مهم، لازم است برنامه ریزی استراتژیک جامع داشته و نسبت به فرصت ها، تهدیدها، واقعیات محیط پیرامونی، انتظارات و واقعیت های به سرعت متغیر و شتابنده شناخت حاصل آید. برای تحقق این امر، توجه به عرصه های گوناگون تبلیغ و حضور در عرصة فکر و اندیشه دنیا، تنوع بخشی به کرسی های ارائه فکر و اندیشه و اهتمام به اصالت های حوزه در عین حال بهره گیری از تجارب جدید، پرورش انسان هایی که قادر باشند، خودشان را با واقعیت های متفاوت تطبیق داده و ایفای نقش کنند، و همینطور توجه به توانایی در امور اخلاقی و تربیتی بسیار مهم است. این حرکت پویا به کسانی نیاز دارد که از سلامت، کمال و انسجام شخصیت برخوردار باشند؛ افرادی واجد آگاهی و توانایی های علمی، و مدیریت لازم برای سامان بخشی به حوزه کار خود و اهل خلاقیت و تعامل روشن و سازنده. همچنین در برنامه ریزی استراتژیک باید بومی سازی کرد و واقعیت های حوزه، اصالت ها و آرمان های اصلی خود را مورد توجه قرار داد و از کپی برداری بدون شناخت شرائط فرهنگی و واقعیت های حوزه پرهیز نمود.
توجیه فعالیت ها و اطلاع رسانی نسبت به برنامه ها
هیچگاه نمی توان در اطاقی نشست و مدعی طرحهای نوین شد. باید طرحها و پیشنهادها را به صحنه عمل کشاند و در معرض نقد و اندیشه و نظر طلاب و کارکنانی که درگیر کار می شوند قرار داد. باید برای کارکنان و مدیران در سطوح مختلف نسبت به برنامه ها و فعالیت های مجموعة اطلاع رسانی، توجیه، زمینه سازی، و فرهنگ سازی مناسب در سطح سازمانی، طلبگی و ملیت های مختلف صورت گیرد.
رمز موفقیت
آنچه برنامه ریزی ها و فعالیت را به ثمر می رساند، اخلاص، عشق، ایمان و انگیزه وافر برای ادای این رسالت بزرگ است. جمع مدیران مرکز، جمعی قدیم، فاخر، بزرگ و ارزشمندی است، اما به همین میزان رسالتش هم دشوار و مخاطره آمیز است و اگر بدرستی در جایگاه خود و با عطف توجه به آن آرمان بزرگ، به وظایفش عمل نکند، قابل بخشش نیست و در این زمینه تقصیر و حتی قصور هم دشوار است. از آنجا که فرصت ها به سرعت از دست می روند و با توجه به زمینه های جهانی و مخاطرات عظیم و جایگاه مرکز جهانی در پهنه بین المللی، همه باید احساس مسئولیت کنند. وظیفه آن قدر بزرگ است که هر قدر کار شود، تمامی در آن نیست، هر اندازه علاقه باشد زمینه فراهم است، هر مقدار انعطاف، هماهنگی و دلسوزی وجود داشته باشد، باز در برابر مسئولیت در میان طلاب و فضلا و رسالت بزرگ مرکز در دنیا زمینة فعالیت مهیا است. امیدوارم، به اخلاق سازمانی ضمن رعایت سلسله مراتب، وظائف، نقش ها و کارکردهای اداری و سازمانی اهمیت داده شود و با عشق و ایمان و انگیزه که می تواند خلا های فنی مدیریتی را جبران کند گامی به پیش برداشته شود. (انشاء الله)