چکیده مقاله ؛ زبان قرآن - تعهد برانگیزی در متن واقع گویی

این نوشتار درپی بررسی این نکته است که آیا زبان قرآن، در جملا ت و گزاره های گوناگونی که آورده، زبان بیان عالم واقع است، با واقعیت ها مرتبط نبوده و تنها قصد تحریک احساسات را دارد و در نتیجه نمی توان بایدها را از آن نتیجه گرفت، یا آن که قصد توصیف و گرایش واقع و تحریک و انگیزش را، با هم دیگر، دارد.

این نوشتار درپی بررسی این نکته است که آیا زبان قرآن، در جملا ت و گزاره های گوناگونی که آورده، زبان بیان عالم واقع است، با واقعیت ها مرتبط نبوده و تنها قصد تحریک احساسات را دارد و در نتیجه نمی توان بایدها را از آن نتیجه گرفت، یا آن که قصد توصیف و گرایش واقع و تحریک و انگیزش را، با هم دیگر، دارد.

نویسنده برای اثبات این مدعا نمونه های چندی از آیاتی را، که بیان کننده ی موضوعاتی چون توحید، توصیف قرآن، سنّت های الهی، کیهان شناسی، تحریم ربا، حوادث رستاخیز، تجسّم اعمال و گواهی اعضا و جوارح است، شاهد میآورد:

1. واقع گویی قرآن

گزاره های قرآنی را می توان به دو گروه اخباری و انشایی تقسیم کرد:

جمله های اخباری به طور مستقیم از واقعیتی گزارش می دهند یا آن را نفی می کنند. آن واقعیت ممکن است وجود یاعدم یک چیز، صفت یا حالت باشد.

جمله های انشایی متضمن انشای امور و نهی و درخواست انجام فعل یا ترک فعل تحسین و... است. با توجه به تفاوت جملا ت اخباری و انشایی، برخی گمان برده اند که با فقدان صدق و کذب در انشاییات، این نوع جملا ت با واقع ارتباط ندارند؛ به ویژه آن که از نظر منطقی باید میان مقدّمات و نتیجه، سنخیت و اتّحاد معنایی برقرار باشد. بنابراین از مقدّمات اخباری نمی توان نتایج انشایی گرفت و از «هست» نمی توان به «باید» رسید.

2. انحای جملا ت قرآن

هر دو قسم جمله های اخباری و انشایی در قرآن وجود دارند.

قرآن ذات خدا، جهان هستی، دنیا، آخرت، سرنوشت انسان و جهان را توصیف و تصویر کرده است. چنان که در قرآن امر و نهی و استفهام با اقسام گوناگونش نیز آمده است. پرسشی که مطرح می شود این است که آیا تمام این گزاره های قرآنی، با تنوع موضوع و تفاوت تعبیرات، همه از واقع و قصد بیان حقیقت حکایت دارند؟ یا انگیزه ی اساسی آنها تربیت انسان است، یا در برخی موضوعات انگیزه ی بیان واقعیت وجود دارد و در برخی دیگر تنها تحریک و ترغیب به انجام کاری یا تحقق اهدافی ویژه را دنبال می کنند؟ شکی نیست که نمی توان برای اثبات واقعیت تمام حقایق از یک مقیاس و ابزار استفاده کنیم.

3. پاره ای از اوصاف قرآن

در قرآن توصیف هایی وجود دارد که می تواند از دیدگاه مباحث یادشده برای ما ترسیمی حاصل کنند.

- درتعبیری، وحی الهی بر پیامبر(ص) به عنوان «علم» معرفی شده است:«ماجاءکَ مِن العِلم»(بقره، 145)

- درآیاتی «تزکیه و تعلیم کتاب وحکمت» هدف رسالت پیامبر(ص) معرفی می شوند(آیات 164 آل عمران و151بقره)

«فرقان»، «قول فصل» و «تفصیل دهنده»، صفات دیگری هستند که به قرآن داده شده است. همچنین قرآن به «نور» و «کتاب روشنگر» نیز توصیف گردیده است.

در توصیف دیگری قرآن عاری از انحراف و راه نما به سوی حق نامیده شده است.(زمر، 28) محور مشترک این گونه آیات، بیان رسالت قرآن و ویژگی حقیقت نمایی، معرفت بخشی و جهت دهندگی آن است.

بنابراین قصد بیان واقع، دعوت به دگرگونی وجودی و تعالی معنوی، دو ویژگی جدایی ناپذیر هستند که در تمام گزاره های قرآن، - اعم از اخباری یا انشایی - دیده می شوند، با این تفاوت که ساختار متفاوت است؛ در گزاره های اخباری، توصیف و تبیین واقعیت به شیوه ی مستقیم و پیام غیر مستقیم است، ولی پیام، در گزاره های انشایی، به طور مستقیم ابراز شده و واقعیتی که مبداء پیام یا هدف آن می باشد، غیرمستقیم بیان گردیده است.

4. ارتباط باید و هست

اوامر و نواهی الهی و بایدها و نبایدهای شرعی از انشاییات به شمار میآیند.

چه ربطی میان جملا ت انشایی و واقعیات خارجی وجود دارد؟ منشأ انحای گوناگون بایدها، که با آنها روبرو هستیم، چیست؟ از کجا و چرا پدید آمده اند؟

آیا آنها فقط بازتابی از احساسات ما هستند؛ ضرورت های اجتماعی می باشند؛ عقل انسان آنها را به وجود آورده یا ناشی از خواست خدایند؟

از آن جا که منطق بایدها و نبایدها متفاوت است، می توان گفت منشأ آنها نیز باید تفاوت داشته باشد. کارهایی که انسان انجام می دهد، از علم، اراده و خواست او سرچشمه می گیرند؛ برای نمونه، انسان می داند که برای رسیدن به امنیّت و حقوق نسبی باید به قانون و مقرّرات اجتماعی پای بند باشد. در نتیجه معلوم می شود که میان فعل و فاعل ارتباط علمی و معلولی وجود دارد. همچنین تحقّق عینی نتیجه، بدون تحقّق عینی فعل رخ نمی دهد.

پس می توان گفت که دراوامر و نواهی، بایدها و نبایدهای شرعی و نتایج حاصل از آنها نیز همین رابطه وجود دارد. مفاد بایدهای شرعی آن است که اگر انسان مختار خواستار دست یابی به کمالا ت معنوی و تعالی وجودی می باشد، ناگزیر است با علم و اراده خود موجبات و اسباب آن را فراهم سازد. خصوصیت بایدها و نبایدهای شرعی آن است که کشف رابطه ی میان افعال و نتایج آنها در پرتو عقل بیّن یا وحی قطعی صورت می گیرد که فرستنده آن از اسرار وجود انسان آگاهی دارد.

5. جست وجوی دو ویژگی توا‡مان پیام واقع

هنگامی پذیرفتیم قرآن نور و هدایت است، باید در جست وجوی کشف پیام گزاره های قرآن برآییم. با دقّت در این آیات به خوبی روشن می شود که نقطه ی محوری و آموزه ی فراتاریخی، که در پرتو آن مضمون همه ی آیات سوره شکل می گیرد، این است که انسان، در فراز و فرود زندگی، جان در پیمان خدا بگذارد؛ چرا که سررشته ی همه ی امور، پروردگار است و اسباب دیگر همه در پرتو اراده و خواست او عمل می کنند.

6. نشانه های توحید در پهنه ی گیتی

- توحید افعالی؛

- سنّت الهی؛

- کیهان شناسی؛

- مراحل پیدایش و تطوّرات انسان.

با تأمل در آیاتی که نویسنده در مقاله ی خود برای هر یک از امور بالا آورده است، می توان عصاره ی مدّعای مطرح شده را، در امور ذیل، مدلّل یافت:

1. اقتضای جاودانگی قرآن، که نهایی ترین سخن خداوند در راه نمایی انسان می باشد و نیز نورانیّت و هدایت گری قرآن، آن است که تمام متن آن دو نقش حقیقت نمایی و پیام آفرینی را، با هم، ایفا کرده و در خود نهفته داشته است.

2. در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: «قرآن چونان خورشید و ماه است که برای مردم همه ی روزگاران نورافشانی می کنند».

3. همه ی محقّقان و اندیشمندان اسلا می در اسباب نزول قائل به اعتبار عموم لفظ هستند و خصوص سبب را هرگز مانعی برای شمول مفاهیم قرآن، نسبت به تمامی انسان ها، نمی بینند. سیره ی پیوسته ی صحابه و مفسّران آن بوده که در عین آگاهی از مورد نزول، مفهوم آیات قرآن را منحصر در موارد ویژه ندانسته، بلکه عموم لفظ را معیار قرار می دادند.

4 . آیات فراوان قرآن کریم تصریح می نمایند که مقاصد آن همگانی است، نه منحصر به عصر و نسل ویژه ای. از اختصاصات قرآن دارا بودن دو وجه خاص و عام است

5. آیات صریح قرآن بیان می کنند که هدف قرآن، تعلیم، معرفت بخشی، اصلا ح بینش های بشر، تزکیه آفرینی، تربیت بخشی وسوق انسان به سوی اهداف تعالی جویانه می باشد.

7. عصری نگری و سلب واقعیت از قرآن

در برابر دیدگاهی که گزاره های قرآنی را حاکی از واقعیت دانسته و در عین حال قائل به پیام همیشه زنده برای قرآن است، امروزه شاهدروی کرد دیگری هستیم که برای برخی از متون دینی، از جمله قرآن، تنها ارزشی تاریخی قائل است نه بینش اعتقادی، محتوای فراتاریخی و جاودانی. برخی از آقایان با تقسیم سه گانه ی نصوص، دسته ای از آنها را، تنها شواهد تاریخی دانسته اند. آنان می نویسند: «از آن جا که جامعه ی عرب پیش از اسلا م، جامعه ای قبیله ای، تجاری و برده داری بود، طبیعی می نمود که احکام و قوانین واقعیت هایی مانند معاشرت با بردگان، مقرّرات آزادکردن آنها و... از نظر زبانی در متن قرآن منعکس شود.

با از میان رفتن نظام اجتماعی - اقتصادی برده داری، روشن است که آن احکام لغو می شوند. دراین صورت نمی توان به هیچ یک از دلا لت های پیشین تمسّک کرد. در ضمن انجام چنین کاری سودمند نخواهدبود».

آنان همچنین رابطه ی مسلمانان با غیر مسلمانان و جزیه گرفتن از آنان را مطرح می کنند. به گمان ایشان مثال هایی مانند سحر، حسد، جن و شیطان از وجود مفهومی و ذهنی از آنها، در فرهنگ عربی، حکایت می کنند نه عینیت واقعی این امور. مثال دیگری که میآورند، مسأله ی ربا است؛ به اعتقاد این افراد قرآن تنها ربای موجود در فرهنگ جاهلی را، که ظلم فاحش بود، تحریم کرده و این نصوص به سود اقتصادی، که امروزه در اقتصاد و بانک داری رایج است، اشاره ای ندارند.

مشکل اصلی این دیدگاه و مانند آن، به نوع دیدگاه به وحی باز می گردد.این ره یافت می کوشد به تقلید از اصلا ح گران غربی طرح انتقاد کتاب مقدس واصلا ح دین را، در محیط فرهنگ مقدّس اسلا می، دنبال کند، ولی ناگزیر آنها را در لفافه های ویژه ای ارائه می نماید. این امر منجر به نگرش دنیوی، زمینی و زاییده ی ذهن و اندیشه ی بشر می شود.

این نگاه از لحاظ روش، گرفتار این دشواری است که دانسته یا ندانسته می کوشد همه ی حقایق را با ابزار تجربه، اثبات و تجزیه و تحلیل نماید. از این رو موضوعاتی از قرآن که در این چارچوب نمی گنجند با عنوان هم زبانی با اقتضائات فرهنگ عصر و عناوین دیگر، به تأویل می روند. به تعبیر یکی از نویسندگان معاصر رهآورد این دیدگاه، نابودی متن دینی و اساسی دین و نه اجتهاد و روش نقد علمی خواهد بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان