پژوهه: جایگاه تاریخ وتاریخ نگاری در میان مسلمانان و به ویژه شیعه را چگونه ارزیابی می کنید؟
دکترالله اکبری: مسلمانان از همان آغاز به دانش تاریخ توجه نشان دادند. هرچند این توجه به پایه ی فقه، حدیث و تفسیر و کلا م نمی رسید، اما از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. از آن جا که مسلمانان پیامبر اکرم(ص) را الگو و اسوه ی خویش می دانستند، افزون بر حفظ و ثبت و ضبط سخنان آن حضرت، در خصوص شمایل، رفتار و سیره ی آن بزرگوار نیز آثاری را عرضه کردند. پس از آن با نوشتن تواریخ عمومی، محلی، دودمانی، انساب، طبقات و... به ثبت و ضبط و نگارش دیگر حوادث تاریخ اسلا م پرداختند و حوادث سیاسی، نظامی، فرهنگی، آبادانی و...، شرح حال امیران، خلفا، وزیران و... را با نوشتن به بندکشیدند. اهتمام مسلمانان مناطق مختلف قلمرو اسلا م به نگارش تاریخ بدان حد بوده است که هیچ دین و آیینی بدین اندازه تاریخ وگذشته خود را ثبت نکرده است. تاریخ نگاری مسلمانان در شعب مختلف آن، که بسیاری از آنها ابداعی و ابتکاری است، مستشرقان را به اعجاب و شگفتی واداشته است.
مورخان مسلمان، در طول تاریخ اسلا م، آثار فراوانی را در شعبه ها و موضوعات مختلف تاریخی و به روش ها و سبک های گوناگون از خود یادگار گذاشته اند. تاریخ یعقوبی، آثار مسعودی، تاریخ طبری، تجارب الا سم مسکویه، الکامل فی التاریخ ابن اثیر، تاریخ بغداد، تاریخ دمشق و ... نمونه های از آن هستند.
دکتر الله اکبری
در خصوص تاریخ نگاری شیعه، در فاصله ی میان قرن اول تا پنجم ه. ق شمار زیادی از علمای شیعه در شعب گوناگون تاریخ چون قیام ها، سیره ی خلفا، مقاتل طالبیین، وفیات ائمه(علیهم السلا م)، تاریخ عمومی، تاریخ محلی ، تاریخ خلفا، طبقات و ... کتاب نوشتند که بسیاری از آنها به دلایل متعدد از میان رفته و اندکی باقی مانده است. از عبیدالله بن ابی رافع، کاتب امیر مؤمنان امام علی (ع)، مؤلف کتاب تسمیة من شهد مع امیر المؤ منین (ع) الجمل و صفین و النهروان من الصحابة و اصبغ بن نباته باکتاب مقتل الحسین، در نیمه ی اول قرن اول ق، گرفته (فهرست شیخ،ص 174) تا ابواسحاق ابراهیم بن محمد مولی اسلم از یاران امام صادق(ع) در قرن دوم ق که گفته اند تمام کتاب های واقدی از او بوده و واقدی از او روایت کرده و به خود نسبت داده است.(فهرست شیخ،ص 34)؛ ابراهیم بن محمد ثقفی، صاحب الغارات (م 283ق) افزون بر الغارات، تاریخ اسلا م را تا پایان حکومت اموی با تکیه بر قیام های شیعی، سیره ی خلفای چهارگانه، جنگ های پیامبر(ص) و امام علی(ع)، حکومت امام حسن(ع)، قیام امام حسین (ع) و توابین، ابن زبیر، قیام زید و نفس زکیه را نوشته بود (فهرست شیخ، صص36- 37)؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، صاحب کتاب التاریخ، کتاب الطبقات، کتاب الماثر و الا نساب، اخبار انساب الا مم، مغازی النبی(ص)، کتاب بنات النبی(ص) و ازواجه، الجمل، البلدان و المساحة و(نجاشی 76-77)... و احمد بن ابراهیم بن حمدون، از یاران خاص امام عسکری(ع)، در تاریخ و جغرافیای تاریخی کتاب های تخصصی در تاریخ قبایل عرب چون بنی نمربن قاسط، بنی عقیل، بنی عبدالله بنی غطفان طی کتاب اسماء الجبال و المیاه والا ودیة (فهرست شیخ،ص72) را نوشت؛ احمد بن ابراهیم العمی التاریخ الکبیر، التاریخ الصغیر، مناقب امیرالمؤمنین، اخبار صاحب الزنخ، الفرق، عجائب العالم و اخبار السید الحمیری را تحریر کرد(فهرست شیخ ص 76)؛ کتاب التاریخ ابوغالب رازی با وجودی که هزار ورق بود، ناتمام ماند(فهرست شیخ، ص78)؛ احمد بن محمد بن جعفر صولی کتابی بزرگ با نام اخبارفاطمه (س) نوشت(فهرست شیخ، ص 78)؛ علی بن ابراهیم بن هاشم قمی المغازی و المناقب (همان، ص152) را نوشتَ؛ عبدالعزیز بن اسحاق طبقات الشیعه را نوشت (همان، ص 191)؛ ابو مخنف لوط بن یحیی کتاب مقتل الحسین او معروف است و طبری و دیگر مورخان گزارش های او را آورده اند و همو اخبار المختار، مقتل محمد بن ابی بکر، مقتل عثمان، الجمل، صفین و کتاب های دیگر بسیاری نوشت(همان،ص204)؛ مؤمن طاق کتاب الجمل فی امر طلحة و الزبیر و عائشة را نوشت(همان،ص 207)؛ محمد بن مسعود عیاشی سمر قندی، صاحب تفسیر، ال نبیا والا ئمه` ، الا وصیاء، المدارة، دلا یل الا مامة، سیرة ابی بکر، سیره` عمر، سیره` عثمان، سیرة معاویة، معیار الا خبار و ده ها کتاب دیگر نوشت(همان،ص215)؛ علی بن حسن بن علی بن فضال اسماءآلا ت رسول الله (ص) و اسماء سلا حه، وفة النبی(ص)، والا نبیاء (نجاشی، صص 257- 258)؛ رانوشت.
شیخ مفید الا رشاد وا لرجال، الفصول من العیون و المحاسن، النصرة لسید العترة فی احکام البغة علیه بالبصرة معروف به الجمل (همان،ص 239) را نوشت؛ نصر بن مزاحم منقری الجمل، صفین، مقتل الحسین، عین الوردة (قیام توابین)، اخبار المختار و المناقب (همان،ص 255) را نوشت که تنها کتاب صفین او باقی مانده است؛ یحیی بن الحسن نسب آل ابی طالب را نوشت، ابوالفرج اصفهانی مقاتل الطالبین، الا غانی، ما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیته(ع)، فیه کلا م فاطمة فی فدک و کتب دیگر را نوشت. (همان،ص280)؛ جابر بن یزید جعفی (م128هƒ) با نوشتن صفین، نهروان ، مقتل امیرالمؤمنین(ع) و مقتل الحسین(ع) آثاری به یادگار گذاشت(رجال نجاشی، ص 129)، و عبدالله بن ابراهیم از احفاد جعفر بن ابی طالب دو کتاب درباره ی قیام نفس زکیه و شهید فخ نوشته است(نجاشی،ص216)؛ هشام بن محمد السائب کلبی آثار تاریخی فراوانی درباره تاریخ عرب جاهلی ، تاریخ اسلا م، قیام ها، انساب، فتوح، مقاتل و قبایل عرب (در مجموع بیش از صد کتاب تاریخی) از خود به یادگار گذاشته است. وی از اصحاب و مقربان امام صادق (ع) بود. (رجال نجاشی، ص 434) (تأسیس الشیعه ،237- 241)، سمعانی نیز او را از غلا ة شیعه شمرده است (تأسیس الشیعة، ص 238)؛ ومحمد بن عمر واقدی، صاحب کتاب المغازی، آثار فراوانی در تاریخ اسلا م، به ویژه جنگ ها، فتوح، رده و طبقات نوشته است. ابن ندیم او را شیعه ای دانسته که تقیه می کرده است.(تأسیس الشیعة، ص242)؛ محمد بن زکریای غلا بی(م 298هƒ) درباره ی حوادث دوران خلا فت اما م علی(ع) تا قیام توابین آٍثاری چون کتاب مقتل الحسین، وقعة صفین الکبیر، الجمل الکبیر، الحسرة، مقتل امیرالمؤمنین(ع)، التوابین، عین الوردة و اخبار فاطمه را نوشت.(تأسیس الشیعة، ص 243)؛(نجاشی،ص 346)؛ابو احمد عبدالعزیز بن یحیی جلودی، از اصحاب امام جواد(ع)، آثار فراوانی در شعب مختلف علم تاریخ داشت. نجاشی فهرست آثار او را در چهار صفحه آورده که بیش تر آنها تاریخی است. در تاریخ ائمه(ع)، به ویژه امام علی(ع)، کتاب های فراوانی با موضوعات جزیی نوشته است. درباره ی قیام های ضد اموی و ضد عباسی، تاریخ قبایل عرب قبل و بعد از اسلا م، تاریخ اقوام غیر عرب(کتاب اخبار الفرس) و کتاب هایی در خصوص نامه های خلفا، چون امام علی(ع)،و سه خلیفه ی دیگر، کتاب سخنان آنها، و خطب النبی(ص) و کتب متعدد دیگر با موضوعات متنوع(نجاشی، صص240-244. شماره ی 64). وی تمام کتب عبدالله بن عباس را نیز روایت کرده است. حسین بن علی بن سفیان کتاب سیرة النبی(ص) و الا ئمه(علیهم السلا م) فی المشرکین را نوشت (نجاشی ص68)؛ علی بن محمد عدوی ابوالحسن سمیساطی نیز دارای آثار فراوانی از جمله آثار تاریخی است. از جمله آثار تاریخی وی کتاب النزه و الابتهاج، در 2500 ورق، الا دیرة (جمع دیر)، الا عمار فی البلدان والا قطار، که کتابی بس بزرگ بوده است. از آثار دیگر او مختصر تاریخ طبری بوده که اسناد و مکررات را حذف کرده و تا زمان خود ذیلی بر آن نوشته است که سه هزار ورق بوده است. همچنین کتاب تاریخ موصل ابوزکریا را تا زمان خود تکمیل کرده است (نجاشی، صص 263 - 265)؛ احمد بن اسماعیل بن سمکه قمی کتاب العباسی را، در تاریخ خلا فت عباسی در ده هزار ورق نوشت و نجاشی تاریخ زندگی امین را درآن دیده بود. (نجاشی، ص 97، فهرست شیخ، ص 77)؛ علی بن الحسین مسعودی، از نسل عبدالله بن مسعود(م 346هƒ)، دارای آثار فراوانی چون اخبار الزمان، ال وسط، مروج الذهب و التنبیه والا شراف بوده که تنها دو اثر اخیر الذکر باقی مانده است. وی آثار فراوان دیگری، در تاریخ، تاریخ فرق و دیانات داشته که باقی نمانده است (نجاشی، ص 254، تاسیس الشیعة، ص 253). و مسکویه، مؤلف تجارب الا مم و دیگر آثار، نخستین فردی است که راه به فلسفه تاریخ برده و تاریخ را برای سعادت جامعه نوشته است.(255). کتاب وی باقی مانده است. آنچه ذکر شد تنها فهرستی از نمونه های آثار تاریخی علمای شیعه بود. با وجود این همه آثار تاریخی
سوگمندانه، غالب این آثار به دلا یل متعدد از میان رفته و اندکی باقی مانده است. از جمله دلایل از بین رفتن این آثار غارت کتابخانه های آل بویه ، در ری و اصفهان، سوزاندن برخی کتاب ها، به دست غزنویان در اوایل قرن پنجم، غارت کتابخانه های شیخ طوسی و دارالعلم شاپور در بغداد به دست سلجوقیان، در نیمه ی قرن پنجم و غارت کتابخانه های خلفای فاطمی مصر در قاهره، به دست ایوبیان در سال 567قمری، است. در این حمله ها و غارت ها، بسیاری از آثار علمی شیعه به تون های حمام ها سپرده شد و جلد آنها به مصرف چکمه ی سربازان دولت های سنی مذهب متعصب رسید. از دیگر دلا یل، کم توجهی علمای شیعه، در قرون بعد به، دانش تاریخ است. که تاریخ نگاران امروز را با فقر آثار تاریخی شیعی مواجه کرده است.
بارانی: تاریخ نویسی، پس از اسلا م، مورد توجه جدی مسلمانان قرار گرفت و نقطه ی عطفی د رتاریخ نگاری رخ داد. گرچه کتاب های تاریخی پیش از اسلا م نیز از اهمیت زیادی برخوردار بودند اما توسعه و گسترش دانش تاریخ و پدید آمدن گونه های مختلف تاریخ نگاری نزد مسلمانان و توسط آنان، از تحولی بزرگ بهره مند گردید. به تدریج نوشته های با ارزشی در زمینه ی تاریخ برجای نهاد شده که در بردارنده ی داده هایی در باره ی گذشته ی تاریخی مسلمانان و تحولا ت سرزمین های اسلا می بود.
حجت الاسلام و المسلمین بارانی
یکی از دانش هایی که اسلا م بر آن تأکید داشته، تاریخ است. همان طور که ملا حظه می فرمایید بیان تاریخ و حوادث مربوط به انبیا و امت های پیشین و به ویژه حوادث دوران بعثت، در قرآن، نشانه ی مهم این امر است. از سوی دیگر، مسلمانان به نوشتن سیره و سنت پیامبر(ص) نیز اهمیت می دادند. این دو مسأله در شکل گیری تاریخ نگاری به سبک جدیدتر و شکوفایی و توسعه ی آن، نقش محوری داشته است. همچنین به دلیل تفاوت چشم گیر تاریخ نگاری، قبل و پس از اسلا م می توان فرهنگ و تمدن اسلا می را علت محدثه ی تاریخ نگاری نوین آن روز بر شمرد. در حقیقت تاریخ نگاری، توسط مسلمانان، دارای جایگاه بلند و رفیعی گردید و کتاب های بسیاری در همان دوران به نگارش درآمد که سند و منبع گذشته ی تاریخی مسلمانان می باشند.
درباره ی تاریخ نگاری نزد شیعه لا زم به ذکر است که این دانش چندان مورد توجه شیعیان واقع نگردید. از جمله دلا یل آن را می توان وجود حاکمان و خلفای زمان دانست که در نظر شیعه مشروعیت نداشتند. از سوی دیگر تاریخ نویسی معمولا ً براساس حوادث مربوط به تاریخ زندگانی حاکمان و قدرتمندان نوشته می شد؛ در نتیجه نوشتن تاریخ زندگانی و عملکرد آنان، برای شیعه، فایده ای نداشت. بنابراین اگر می خواستند براساس دیدگاه خود و با نگاهی نقادانه بنویسند، با مشکلا تی مواجه می شدند. از این رو احساس نیاز در این زمینه وجود نداشت. دیگر این که شیعه به تاریخ زندگانی امامان (علیهم السلا م)، یاران و عالمان شیعه توجه داشته و به همین سبب به قسمتی از حوادث مربوط به امامان(علیهم السلا م) اهمیت داد و در این زمینه کتاب هایی نوشت. نکته ی سوم این که این نویسندگان با نگاهی کلا می تاریخ را به قلم آوردند. در نتیجه شیعه فقط به قسمتی از زمان و برخی موضوعات مورد نیاز توجه نمود و نوشتن تاریخ دولت ها و تحولا ت قلمروهای اسلا می در نظر آنان ضرورت نداشت.
در این جا مناسب است که نکته ای مورد توجه پژوهشگران محترم قرار گیرد؛ به دلیل عدم رویکرد شیعه به نوشتن تاریخ عام، نسل کنونی با مشکل تاریخ نویسی، براساس منابع شیعی، مواجه است؛ با تکیه بر منابع شیعی فقط امکان تاریخ نویسی برخی دوره ها و بعضی موضوعات وجود دارد. در نتیجه، پژوهشگران تاریخی با مشکل جدی منابع مواجه هستند. برخی محافل و بزرگان ایراد می گیرند که چرا به منابع غیر شیعی استناد می کنید، در حالی که فقدان منابع سبب این امر شده است. بنابراین توجه نسل کنونی به تاریخ نویسی، در باره ی تحولا ت امروزی، برای برجای نهادن آثار و اسناد و به منظور در اختیار گذاشتن منابع مورد نظر برای آیندگان، ضروری است تا همانند پژوهشگران کنونی با کمبود یا فقدان منابع و داده های تاریخی مواجه نباشند.
پژوهه: رابطه تعامل علم تاریخ با دیگردانش ها( اعم از اسلا می و انسانی) چگونه است؟
دکتر واسعی: علوم انسانی با یکدیگر در تعاملی تنگاتنگ اند و ورود آدمی در علوم مختلف، او را در فهم بیش تر و بهتر دانش ها توانمند می سازد. تاریخ نیز یکی از همین دانش هاست که پیوندی ناگسستنی با دیگر دانش ها دارد. تاریخ در سه سطح و مقام با علوم دیگر در داد و ستد است:
دکتر واسعی
1. در سطح و مقام کشف و دریافت؛
2. در سطح و مقام تبیین و تحلیل؛
3. در سطح عرضه و ارائه.
دانش تاریخ برای رسیدن به واقعیت وکشف و پرده برداری ازآن، از دانش های باستان شناسی، کتیبه شناسی، سکه شناسی، سندشناسی و... استفاده می کند و برای تحلیل و همسازنمایی مجموعه ی یافته ها و رسیدن به داده یا داده هایی همخوان، از دانش های جامعه شناسی، مردم شناسی، روان شناسی، جغرافیا و... بهره می گیرد. همچنین به دلیل آن که در مقام ارائه و عرضه ی داده ها بر می آید از صنایع و دستآوردهای جدید به خوبی سود می جوید. از سوی دیگر، تاریخ منبع تغذیه و خوراک بسیاری از دانش هاست، چنان که دانش جامعه شناسی، روان شناسی، کلا م، فقه مردم شناسی، فرهنگ شناسی، و... همه و همه به تاریخ به عنوان خوانی ارزشمند می نگرند که تجارب گران بهایی را در اختیار آنان می نهد. بنابراین دانش تاریخ در سطح و مقام دوم، بیش از هر سطح دیگری از دانش های انسانی تغذیه می کند تا بتواند به تبیین صحیح یافته ها دست یابد.
بارانی: علم ودانش برای کشف واقعیت ها و معلوم کردن مجهولا ت است و به تعبیری با هر دانشی قسمتی از مجهولا ت انسان ها به معلومات تبدیل می گردد. در تاریخ نیز در پی این هستیم که آگاهی خود را نسبت به حوادث گذشته بیش تر نماییم و روشن است در محدوده ی هست ها و نیست ها پژوهش و بررسی صورت می گیرد، نه در دایره ی بایدها و نبایدها، زیرا باید و نباید مربوط به حقیقت و هست و نیست به واقعیت مرتبط می باشد. از این رو وظیفه ی تاریخ پژوه کشف آنچه بوده و رخ داده یعنی واقعیت، است. از سوی دیگر، برخی دانش ها با یکدیگر تعامل و ارتباط تنگاتنگی دارند که در فرایند آن علم تأثیر گذار می باشند. با توجه به این دو نکته، می توان گفت که برخی علوم اسلا می به دلیل ارتباط نزدیک، در دانش تاریخ تأثیر ژرفی گذاشته اند؛ مانند دانش حدیث نگاری. در حقیقت دانش تاریخ از طریق علم الحدیث مورد عنایت قرار گرفت. مسلمانان در آغاز به سنت و تفسیر اهمیت می دادند و کم کم به تاریخ نگاری کشیده شدند. تأثیر دانش حدیث بر تاریخ نویسی بسیار است، اما به گونه ای خلا صه می توان که روش روایی و آوردن سلسله اسناد گزاره های تاریخی، متأثر از علم حدیث بوده است. پس جهت یابی تاریخ نزد مسلمانان از علومی مانند حدیث، تفسیر و رجال قابل انکار نیست.
از میان علوم دیگر نیز برخی دانش ها مانند جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی یا تاریخی، علم سیاست و حتی دانش هایی مانند جغرافیا، کتیبه شناسی، سکه شناسی و هنر و معماری ارتباط و تعامل بسیار نزدیکی با تاریخ دارند. دانش تاریخ از کمک و یاری چنین علومی نه تنها بی نیاز نیست که پژوهشگر تاریخی برای درک واقع بینانه ی گذشته و تبیین مناسب تر تحولا ت پیشین و تحلیل لا یه های درونی گزاره های تاریخی به این دانش ها نیاز جدی دارد، زیرا هر دانش و علمی، از منظری خاص و با روشی مخصوص، به گذشته نظر می کند و نگاه واقع بینانه به رویدادهای پیشین، در صورتی که از زوایای گوناگون صورت گیرد، کامل تر و یقینی تر می باشد. خوشبختانه، در دوره های اخیر، توجه بسیار زیادی به علوم مرتبط شده و به تعبیری درس های بین رشته ای راه اندازی گردیده است.
دکترالله اکبری: دانش تاریخ با بسیاری از علوم اسلا می و انسانی مانند فقه، حدیث، تفسیر، کلا م، اصول، و رجال تعامل بسیار دارد؛ تاریخ می تواند بستر این علوم را فراهم آورد و فقیه، مفسر، محدث و متکلم را در روشن تر کردن ریشه و پیشینه ی بحث یاری دهد. همچنین در حل تعارض روایات، موارد حمل روایات بر تقیه و... یاری دهنده است؛ در تفسیر و حدیث می تواند به ریشه یابی شأن نزول آیات و شأن صدور روایات کمک بسیاری کند؛ در روشن شدن وضع راویان و تعیین طبقه ی آنها بسیار مؤثر است. ضمن این که تاریخ می تواند تأثیر حاکمان و سیاست را بر فقه و دگرگونی فتاوا و نیز پیدایش جریان های فکری، به ویژه کلا می و دگرگونی آنها را نشان دهد. برای نمونه، مالک فتوا به ارث نبردن فرزند دختر از پدر بزرگ داده است. با مطالعه ی تاریخ عصر مالک در می یابیم که محمدبن عبدالله، ملقب به نفس زکیه، در نامه ای به منصور دوانیفی، خلیفه ی دوم عباسی، مدعی است که حکومت از پیامبر اکرم(ص) به حضرت فاطمه(س) به ارث رسید. از ایشان نیز به پسر بزرگش، امام حسن مجتبی(ع)، منتقل شد. من نیز نوه ی او هستم و حکومت مال من است. از طرفی مالک، به دستور منصور، رساله ی علمیه فقهی (موطأ) نوشت. مطالعه ی تاریخ در این جا به ما کمک می کند که دریابیم مالک تحت فشار سیاسی منصور چنین فتوایی صادر کرده تا پاسخ نفس زکیه را داده باشد.
تاریخ در علوم انسانی می تواند کمک کند و کمک بگیرد. برای نمونه، به علوم سیاسی می تواند کمک بسیار وفراوانی بدهد و از باستان شناسی و هرمنوتیک و زبان شناسی کمک بگیرد و به آنها کمک کند. بسیاری از محتوای سیاست ها، تدابیر درست و نادرست گذشته در تاریخ نهفته است. به تعبیر مسکویه، از تجارب ملت های گذشته در امر حکومت و اداره ی ملک و ملت و سعادت جامعه می توان بهره ی فراوان برد. علل صعود و سقوط دولت ها، تمدن ها، مکاتب، جریان های فکری و... همه در تاریخ ثبت و ضبط شده است.
تاریخ در مورد دانش اقتصاد، به ویژه تجارت، کشاورزی، دامداری، صنعت و صنایع دستی کمک دهنده ی مؤثری است. آگاهی از تولیدات متنوع، کالا های صادراتی، وارداتی و راه های بازرگانی در کشورهای گوناگون، در گذشته، ما را از توانایی های خود ودیگران، تولیدات خود و دیگران، نیازهای خود و دیگران و نیز مبادلا ت فرهنگی اقتصادی گذشته، آگاه می کند. این امر می تواند ما را در تولید کالا های جدید، جستجوی راه های جدید صادرات و واردات و تدابیر اقتصادی یاری دهد. برای نمونه، آگاهی از تدابیر دولت آل بویه و دولت ساسانی، درسد سازی، کانال کشی، آبیاری، امنیت راه های بازرگانی، مقابله با بحران ها وبلایای طبیعی می تواند راه گشای مشکلا ت امروز باشد. از دانش جغرافیا، به ویژه جغرافیای تاریخی، می تواند بهره ی زیادی ببرد. علم جغرافیا می تواند به فهم درست وقایع و گزارش های تاریخی و حتی تصحیح آنها کمک فراوانی بکند. برای نمونه، در بحث تغییر قبله، درصدر اسلا م، کسی که از وضعیت جغرافیایی خبر ندارد، به راحتی می نویسد که قبله تغییر کرد و نماز به جماعت ادامه یافت، اما آن که از جغرافیا و وضعیت جغرافیایی مدینه، بیت المقدس و مکه آگاهی دارد می داند اگر کسی که رو به بیت المقدس نماز بخواند و در هنگام نماز به سوی مکه برگردد، امام تقریباً پشت سر مأموم قرار می گیرد و نماز به شکل موجود نمی تواند به جماعت ادامه یابد. در این صورت بایستی فرادا شود؛ یا اما م جماعت به جلو مأمومان برود یا... . همین گونه است اطلا ع از تاریخ تأسیس شهرها، مسافت بین راه ها، اطلا ع از آب و هوا، کوه ها، دریاها و صحراها.
پژوهه: وضعیت کنونی تولید علم در تاریخ اسلا م در دنیای اسلا م و به ویژه در حوزه قم را چگونه می بینید و چه افقی را برای آینده ترسیم می کنید؟
بارانی: تولید علم یکی از بحث های جدی است که در هر دانش براساس ویژگی های خاص خود می تواند شرایط مختلفی داشته باشد. تولید علم، در تاریخ نیز با تولید علم در دانش های دیگر، متفاوت است، گرچه باید اعتراف کرد که این گونه مباحث، نو و جدید هستند و به هم اندیشی و هم فکری بیش تر پژوهشگران این علم نیاز دارند تا به نتایج قابل توجه و بهتری دست یابیم، اما می توان به اختصار گفت که در مرحله ی نخست لا زم است معنای واژه های «تولید»، «علم» و «تولید علم در تاریخ» روشن گردد تا شاید به پاسخی مناسب تر دست یابیم.
واژه ی «تولید» در برابر «مصرف» به کار می رود. تولید به فرایندی گفته می شود که در این مرحله، محصولی جدید برای مصرف متقاضیان ارائه می گردد. این فرایند ممکن است خود دارای مراحل کم و یا زیادی باشد و به طور طبیعی پس از گذران از آن مرحله، تولید به انجام می رسد. درباره ی معنا و مفهوم واژه ی «علم» اختلا ف نظر بسیار زیادی وجود دارد که در این جا وارد این بحث نمی شوم. با این حال لا زم به یادآوری است که علم به مجموعه ی داده ها و آگاهی هایی گفته می شود که بر محور یک موضوع یا یک پدیده باشند و به تعبیر دیگر، سازگاری درونی بین آنها حاکم باشد. دیگر این که از پشتوانه ی منطقی و عقلا نی برخوردار باشند. نکته ی سوم این که به منظور برطرف کردن نیاز علمی یا کاربردی بوده و به تعبیری برای رفع جهل مؤثر باشند. پس اگر اطلا عات و آگاهی های سازگار و جدیدی درباره ی پدیده ای به منظور پاسخ به نیاز بشر به دست آید، تولید دانش صورت گرفته است.
البته تولید مراتبی دارد که در دانش تاریخ می توان «توضیح و توصیف بهتر و برتر»، «روش و سبک جدید و نو»، «نقد و ارزیابی»، «تحلیل روشمند» و «نظریه پردازی» را گونه هایی از تولید علم در تاریخ برشمرد. با این تعریف می توان بسیاری از کتاب ها و مقالا ت را تولید دانش در زمینه ی تاریخ دانست، اما برترین تولید دانش تاریخی، تحلیل های جدید و نظریه پردازی می باشد که بسیار نادر و کمیاب هستند.
نکته ی دیگر این که تولید علم در تاریخ برای کشف واقعیت ها ی گذشته می باشد و پژوهش هرچه به تبیین بهتر و دقیق تر گذشته بپردازد، علمیت و اصالت خود را حفظ کرده است. وظیفه ی مورخ همانند بازپرس یا قاضی درباره ی هر حادثه ای این است که بر اساس سخنان مربوط به حادثه و شواهد موجود، به کشف سرنخ ها، برای تبیین دقیق حادثه و در نهایت به قضاوت درباره ی آن، بپردازد و هیچ گونه حب و بغضی در این باره نباید دخالتی داشته باشد. البته مستحضر هستید که واقعیت با حقیقت تفاوت دارد و اثبات واقعیت دلیل بر پذیرش و حقانیت آن نیست.
تولید علم به فراهم بودن مسایل دیگر نیز نیاز دارد؛ مثلا ً رهبر ی تولید علم بسیار مهم است، زیرا با نهاد یا سازمانی قوی و فراگیر می توان به هماهنگی بین مراکز و مؤسسات مختلف علمی و پژوهشگران دست یافت. وجود امنیت برای نظریه پردازی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است تا پژوهشگران در فضایی سالم و به دور از حب، بغض، ترس و ناامنی، اندیشه های عالمانه ی خود را ارائه کرده و ازسویی مورد نقد و ارزیابی علمی قرار گیرند تا زمینه ی تولید علم فراهم گردد. فراهم بودن امکانات و مدیریت علمی نیز از دیگر مسایل مورد نیاز است. برای رسیدن به چنین منظوری لا زم است بحث تولید علم درباره ی علوم مختلف به صورت گسترده تری انجام شود؛ نیازسنجی، اهداف، سیاست ها، راهکارهای آن روشن گردد؛ در نهایت این امور در دستور کار قرار گیرند و زمینه ی فرهنگ سازی آنها در جامعه و به ویژه مجامع علمی صورت گیرد تا به گونه ی خودکار به سوی تولید علم و دانش در تمام رشته ها حرکت کنیم.
با توجه به این مسایل، می توان گفت که تولید علم تاریخی، در زمان کنونی، در مراتب پایین یعنی توصیف و بعضاً روش جدید و یا نقد عالمانه قرار دارد، اما در هر صورت بسیاری از پژوهش های کنونی از دایره ی تولید علم واقعی بیرون
می باشند که زنگ خطری برای محققان تاریخ است. آسیب شناسی پژوهش نیاز مهمی است که توجه بیش تری را می طلبد، اما در هر صورت افق آینده بسیار روشن است. شما اگر به دانش تاریخ و مراکز تاریخی در چند سال گذشته نگاهی داشته باشید و آن را با وضعیت فعلی مقایسه نمایید، خواهید دید که رشد و توسعه ی دانش تاریخ در حوزه ی علمیه بسیار سریع بوده و با نگاهی تخصصی به این گونه رشته ها نگریسته می شود. نمونه ی بارز آن وجود مرکز تخصصی تاریخ در حوزه و همچنین انجمن های علمی است که یکی از این ها، انجمن تاریخ پژوهان می باشد.
دکترالله اکبری: وضعیت کنونی تولید علم در تمام رشته ها و از جمله تاریخ، اسفناک است. جهان اسلا م، در بیش تر رشته ها (جز علوم شرعی)، مصرف کننده ی تولیدات غرب است. دانشگاه ها وحوزه ها، در غیر علوم شریعت مصرف کنندگان علوم مصرف شده ی غرب است، نه علوم تازه تولید شده. البته در وضع کنونی وجود این مسأله امری طبیعی
است. دانش تاریخ نیز از این امر جدا نیست. اکنون غربی ها در بسیاری از زمینه ها برای ما کتاب می نویسند. از جمله ی این موارد در رشته ی تاریخ اسلا م و جهان اسلا م است. در میان مسلمانان، اعم ازعرب، ترک و فارس، تولیدات تازه ای در رشته ی تاریخ عرضه می شود که دست کم، از لحاظ روش، متأثر از غرب است. عرب زبانان تولیدات تاریخی بیش تری دارند. در چند ساله ی پس ازانقلا ب، در ایران و به ویژه در حوزه ی علمیه ی شیعه، جنبشی در تمام رشته ها و از جمله رشته ی تاریخ ایجاد شده است که جای خوشحالی است، جای نگرانی ای هم وجود دارد، زیرا از هر یک از طلا ب که پرسیده شود که آیا تاریخ می دانی، پاسخ منفی نمی شنوی. حوزویان غالباً خود را متخصص تاریخ اسلا م می دانند.
البته پس از پیروزی انقلا ب اسلا می، در حوزه ی قم، رشته ی تاریخ به تدریج جای خود را باز کرده وافراد متخصص نیز پرورش یافته اند و آثار عرضه شده در این مدت نسبت به قبل چشم گیر است. هرچند نمی توان بسیاری از آثار عرضه شده در این مدت را تولید، بازتولید یا حتی تعمیر و ترمیم تولیدات گذشته دانست، ولی آثاری هرچند اندک وجود دارد که می توان نام تولید علم را، در رشته ی تاریخ، بر آنها نهاد. چشم انداز آینده ی تولید علم، در رشته ی تاریخ، به نگرش و تدابیر مسؤولا ن حوزه و مملکت بستگی دارد؛ اگر حمایت مادی و معنوی باشد، می توان آینده ای روشن ترسیم کرد، ولی اگر حمایت نباشد؛ نگرش منفی باشد یا حمایت باشد ولی کار به کاردان سپرده نشود، آینده چون گذشته خواهد بود. خلا صه ی سخن آن که دانش تاریخ در این مدت به اندازه ی فقه، فلسفه، کلا م، تفسیر و... نه حمایت شده ونه تولید داشته است.
پژوهه: ویژگی های تحقیق تاریخی روشمند چیست؟
دکترالله اکبری:
1. دارای مبنای منطقی و معقول باشد و تا پایان تحقیق، آن را رعایت کند.
2. ساختار منطقی داشته باشد؛
3. معیارهای تحقیق تاریخی رعایت شود و بیش تر از معیارهای علوم دیگر، همچون حدیث، رجال و کلا م مورد عمل قرار گیرد. برخی از نویسندگان ما تحقیق تاریخی را با مبانی و قواعد رجالی، حدیثی، کلا می و... انجام می دهند؛
4. از منابع معتبر و اصیل بهره برده باشد؛ 5. نتیجه ی آن نوآوری و تولید علم باشد.
دکتر واسعی: هر دانشی برا ی خود روش پژوهشی ویژه ای دارد که با کار بستن آن کشف مجهولی میسر می گردد. تاریخ نیز چنین است. شاید بتوان ویژگی های پژوهش روشمند تاریخی را در چند نکته بیان داشت:
1. مهم ترین ویژگی پژوهش تاریخی،ا بتنای یافته ها بر منابع است، با این توضیح که مطالعات تاریخی به حسب موضوعاتی که در نظر گرفته می شوند منابع ویژه ای را طلب می کنند. البته شناسایی آن منابع و نقد و ارزیابی آنها خود مقوله ی پیچیده ای است و پژوهشگر با شناسایی آن منابع و استخراج مطالب و مواد خام از میان آنها، گامی به سوی پژوهش بر می دارد. بنابراین اولین اصل تحقیق، مستند بودن مواد است و آنچه جمع آوری می گردد لزوماً بایستی ردپایی از آن در منابع وجود داشته باشد.
2. دیگر ویژگی تحقیق تاریخی، شناخت زمینه و زمانه ی پدیداری رخدادی است که به عنوان محور یا موضوع پژوهش تلقی می گردد. مطالعه ی یک پدیده ی تاریخی به صورت مجرد و جدای از بستری که در آن رویداده، مطالعه ای نافرجام است و بدان می ماند که جزیی از بدن انسان بدون در نظر داشت کلیت انسان مورد مطالعه قرار گیرد.
بی گمان چنین مطالعه ای هرگز ما را در شناخت انسان یاری نمی رساند، چنان که در شناسایی همان جزء نیز توفیقی حاصل نمی شود. پدیده های تاریخی نیز چنین اند و هر یک در بستری از زمان و در پیکره ای از واقعیات رخ می نمایند. از این رو پژوهشگر تاریخ به شناخت زمینه و زمانه ی آن پدیده نیاز دارد.
3. دوری گزینی از باورها، عشق ها، محبت ها، کینه ها و بغض ها و در یک کلا م انصاف و بی طرفی، دیگر ویژگی تحقیق تاریخی است. پژوهشگر تاریخ تنها زمانی که خود را از تعلقات بیرونی و درونی یا غیر دخیل در فهم واقعیت تاریخ برهاند می تواند به فهم درست آن نایل گردد.
4. همخوانی مجموعه ی یافته های تاریخی، دیگر ویژگی ای است که پژوهشگر با بهره گیری از دانش ها و دیگر کمک کار می تواند به آن دست یابد؛ پژوهشگر با دانستن ویژگی های جوامع بدوی، می تواند تصویر موزون و همخوانی را از چگونگی تعامل آنان با یکدیگر در یک دوره ی زمانی ارائه دهد، چنان که شناخت ابزار و ادوات جنگی یا دستآوردهای نظامی یک دوره، پژوهشگر را در تصویر واقعی تر کشته ها یا فتوحات یاری می رساند.
5. آخرین ویژگی، یافتن امکان طبیعی تحقیق یک رویداد است که با شناخت تمدن، جغرافیا و امکانات و مردم زمان آن پدیده میسر است. تاریخ با رویدادها سروکار دارد. بنابراین بایستی امکان روی دادن آن در ظرف زمان و مکان خودش، وجود داشته باشد. در غیر این صورت پذیرفتنی نیست. به تعبیر دیگر مورخ با ممکنات عقلی سروکار ندارد، بلکه با ممکنات طبیعی دست و پنجه نرم می کند. از این رو بایستی آنچه را ذکر می کند، با عقل تجربی و طبیعی سازگار باشد. البته بدیهی است که معجزات به عنوان اموری خارق العاده، استثناهایی هستند که تاریخ صرفاً به گزارش آنها اکتفا می کند، هرچند اثبات وقوع آنها، باز امری تاریخی و با روش تاریخی، دست یافتنی است. به هر روی ممکن بودن رویدادها، موجب می گردد که پژوهشگر علا وه بر نقد راوی اخبار، به نقد محتوای روایات نیز دست بزند و این کاری بس سترگ است. پس با این ویژگی ها می توان تحقیق تاریخی روشمند داشت.
بارانی: درباره ی روشمند بودن پژوهش های تاریخی می توان عرض کرد که اگر پژوهش و تحقیقی ملا ک های روش تحقیق را رعایت کند، آن تحقیق روشمند می باشد. گرچه این را نیز باید در نظر داشت که معیارها بسیار متفاوت هستند و یک پژوهش مستقل برای شناسایی معیارهای روشمندی تحقیقات تاریخی صورت نگرفته است. به همین خاطر کتاب ها و نوشته های مختلفی را با سبک های گوناگون مشاهده می کنید و همه آنها را نیز روشمند می دانند.
پژوهشی روشمند است که براساس پرسش (اصلی و فرعی) و فرضیه طراحی شود و شرایطی مانند جزیی بودن موضوع، سیر منطقی فصول و بخش ها، نتیجه گیری مناسب و علمی، داشتن تحلیل ها و استدلا ل های علمی و بهره مندی از منابع کهن و تحقیقات جدید (کتاب های مسلمانان و خاورشناسان) را دارا باشد. از سوی دیگر برای انجام آن، فرایندی چون گردآوری مدارک و اسناد، طبقه بندی، مطالعه ی دقیق و بررسی همه جانبه، نقد و ارزیابی و چیدن در جای مناسب خود یعنی پالا یش داده ها ودر نهایت پردازش و تحلیل داده ها برای بازآفرینی حواث گذشته، ضرورت دارد. توجه به این نکته بایسته است که برخی موضوعات با علوم دیگر مانند کلا م، تفسیر، جامعه شناسی، روان شناسی، علم سیاست و... ارتباط کم و بیشی دارند. از سوی دیگر، برای نتیجه گیری علمی، به روشی هماهنگ به آن علم مرتبط نیز نیاز است و به تعبیری ممکن موضوع پژوهش، روش مورد نیاز را تغییر دهد.
پژوهه: موانع و مشکلا ت پژوهش های تاریخی چیست؟ و چه راهکارهایی برای حل مشکلا ت پیشنهاد می کنید؟
دکتر واسعی: عمده ی مشکلا ت پژوهش های تاریخی را می توان در سه مقوله دسته بندی کرد:
1. مشکلا تی که برخاسته از خود دانش است، از آن رو که تاریخ به پدیده های گذشته می پردازد؛ برخلا ف همه ی دانش های دیگر با موضوع مطالعاتی خویش به طور مستقیم و مشاهده ای ارتباط ندارد و بی گمان برای درنوردیدن فاصله ی زمانی اخبار، ابزار و وسایلی است که در گذر زمان دچار آسیب های جدی شده اند و یا با انگیزه های گوناگونی دچار تحریف و انحراف گردیده اند؛
2. مشکلا تی به پردازنده ی تاریخ (پژوهشگر) بر می گردد؛ از آن جهت که او بیش از آن که دغدغه ی کشف و فهم واقعیت رخ داده را داشته باشد، در پی نفی و اثبات چیز دیگری است؛ برای تاریخ هدفی علمی قایل نیست و طبیعتاً بدون آشنایی یا کاربست روش های تاریخی به میدان می آید؛
3. مشکلا تی که به مخاطبان پژوهش تاریخی یا جامعه ی مخاطب مرتبط است؛ از آن حیث که جامعه ی مخاطب، باورها و اعتقاداتی در گذر زمان یافته که با آنها زندگی می کند و اصلا ً هویت خویش را در آنها جستجو می کند. بدین ترتیب پژوهش تاریخی در صورتی که مؤید و اثبات کننده ی آن سنت ها باشد، پذیرفته است، وگرنه امکان عرضه پیدا نمی کند. شاید این مشکل، بیش از دیگر مشکلا ت مانع پژوهش روشمند تاریخی گردد.
ارائه ی راه کار برای حل چنین مشکلا تی آسان نیست؛ به ویژه در جوامعی که کم تر هویت فعلی قابل دفاعی دارند، ولی شاید با تأمین امکانات لا زم و نگاه علمی به تاریخ و نیز فرهنگ سازی مناسب، بتوان به حداقلی از فضای باز پژوهش تاریخی دست یافت. البته بر این نکته باید تأکید کرد که دانش تاریخ، جدای از دیگر دانش های انسانی نیست و در جوامعی که پژوهش های تاریخی در آن با موانع و مشکلا تی مواجه می گردند دانش های دیگر نیز، به فراخور دامنه ی خویش، دچار چنین موانعی هستند و آن دانش ها نیز مأموریتی علمی را دنبال نمی کنند.
بارانی: علی رغم تلا ش های فراوان، در زمینه ی پژوهش و برگزاری کتاب سال حوزه، جشنواره های مقالا ت و کتاب های برتر و با وجود نشریه های متعدد که نشان دهنده ی گسترش و توسعه ی دانش تاریخ د رحوزه می باشد، هنوز فرهنگ پژوهش و پژوهش محوری به گونه ای شایسته در جایگاه واقعی خود قرار ندارند. به همین خاطر فکر می کنیم موانع و مشکلا ت فراروی پژوهشگران و پژوهش های تاریخی را چنین می توان تقسیم کرد: نخست مشکلا تی که مربوط به دانش تاریخ است و در نتیجه تحقیقات تاریخی را نیز با مشکل علمی بودن یا نبودن مواجه کرده است؛ مانند شعورمندی موجودات بشری مورد پژوهش، انگیزه های پنهان و آشکار در رفتارهای انسانی، عدم مشاهده ی مستقیم موضوع مورد مطالعه، نبود معیارهای کمی و دقیق برای سنجش میزان درستی داده ها و یافته های تاریخی، نقش مورخ به عنوان یک انسان دارای انگیزه در آفرینش داده ها و به تعبیر دیگر واقعیت های منعکس شده در منابع، برداشت های شخص مورخ می باشند و میزان سازگاری آنها با واقعیت خالص روشن نیست.. هر فرایند تاریخی، فرایندی از اندیشه ها (نه رویدادها) است که در طبیعت وجود دارند. به همین خاطر نمی توان معیاری دقیق برای برطرف کردن این مشکلا ت، در پژوهش های تاریخی، ارائه کرد.
دوم، مشکلا ت امروزی «پژوهش های تاریخی» است؛ موانع موجود، به ویژه در حوزه ی علمیه متعدد است. محورهایی مانند کلی و گسترده بودن موضوعات، حاکمیت ادبیات گفتاری نه نوشتاری، ابزاری بودن برای رسیدن به هدفی از پیش تعیین شده و یا توجیه واقعیت ها برای نمونه، کلا م محوری بودن پژوهش های تاریخی در حالی که مرز میان کلا م و تاریخ نیاز به بررسی جدی دارد، عدم توجه به نیازمندی های امروزی در زمینه ی تاریخ (در حالی که نیازهای بسیار ضروری ای داریم و تحقیق روزآمدی در آن زمینه ها صورت نگرفته )، نگاه کمی به پژوهش و در آخر فراگیر نبودن قلمرو و زمانی پژوهش ها، زیرا تنها به بررسی تاریخ صدر اسلا م، تاریخ اسلا م گستره ی بسیار زیادی دارد و توجه به آن زمینه ها نیز ضروری است. از مشکلا ت مهم دیگر،
به روز نبودن اطلا عات ما از تحقیقات برون مرزی، تکراری بودن یا به تعبیر دیگر از کاسه ای به کاسه ی دیگر بردن نوشته های جدید است که نیازی را برآورده نمی کند و در آنها نظریه پردازی و نوآوری مشاهده نمی گردد.
سوم ، مشکلا ت مربوط به مورخ وتاریخ نگاری است؛ مثلا ً ممکن است پیچیدگی و چندلا یه بودن واقعیت ها مطرح شده در داده ها و کمبود اسناد، سبب شود که مورخ سریع و گذرا از مسایل مهم بگذرد و عمق پژوهش کم باشد. دیگر این که نگاه واقع یابی به پژوهش نداشته باشد و در صدد تحلیل تاریخ براساس خواست و هدف خویش برآید. در این صورت هر مورخ با توجه به گرایش های دینی، مذهبی و... به نگارش می پردازد و کشف واقعیت در پس پرده اهداف و انگیزه ها پنهان می ماند. و دیگر این که مورخ بر خلا ف تاریخ نباید زمان دار باشد؛ یعنی در زمان خاصی محدود گردد و یا شیفته ی دوره ای خاص گردد. در این صورت از نگاه همه جانبه به حوادث، با توجه به ارتباط و تأثیر آنها بر یکدیگر، غافل می ماند و در نهایت نتیجه ی واقعی به دست نمیآید.
دکترالله اکبری: موانع پژوهش های تاریخی فراوان است: 1. کمبود اسناد و گزارش های کافی و معتبر درباره ی برخی از موضوعات (فقر اطلا عات و مشکوک بودن موارد در دسترس؛) 2. نبود روش پژوهشی روشن و معین با معیار تعیین شده و مشخص که همه ی محققان تاریخ خود را ملزم به پیروی از آن بدانند؛ 3. سنگینی سایه ی باورهای نادرست کلا می بر سر تاریخ؛ یکی از مشکلا ت جدی پژوهش های تاریخی، ارزش داوری براساس باورهای کلا می است که متکلمان شیعه صحت آنها را تأیید نکرده اند؛ باورهایی که از زبان مداحان و واعظان بیان شده و به عنوان باورهای کلا می جا افتاده است. در بسیاری از موضوعات تاریخی، به ویژه تاریخ و سیره ی اهل بیت(علیهم السلا م)، محقق تاریخ در هر موضوعی که بخواهد قلم بزند، با این مشکل مواجه است و ناگزیر باید آن را کنار بگذارد. یکی از علل کم کاری وکم نوشتن در این موضوع، همین مورد است. متکلمان فعلی بایستی تکلیف این باورها را روشن و صحت و سقم آنها را معلوم نمایند؛ 4. ورود افراد غیر متخصص تاریخ به پژوهش های تاریخی؛ براساس نگاهی که پیش تر بیان شد، تصور این است که تاریخ تخصص نمی خواهد. از این رو افراد غیر متخصص به نوشتن مباحث تاریخی پرداخته و روش های پژوهش علوم دیگر را، مانند حدیث، رجال، فقه و کلا م و به ویژه بررسی سندی علم حدیث را در مباحث تاریخی به کار برده اند و نتایجی را به دست آورده اند که با واقعیت فاصله ی بسیار دارد. برای نمونه، خلا صه ی سخن و استدلا ل یکی از افراد صاحب نام حوزه، در پاسخ و رد سخن دیگری از حوزویان این است که او از منابع اهل سنت استفاده کرده و روایاتی که راوی آنها سنی می باشد، وضعش معلوم است. دست کم تا زمان حاضر حوزویان تاریخ نویس روش پژوهش در حدیث را در تاریخ هم به کار برده اند؛ 5. باورهای کلا می؛ بخشی از مباحث تاریخ اسلا م (سیره ی نبوی-ص-، ائمه-علیهم السلا م- و حضرت فاطمه-س- با باورهای کلا می گره خورده است؛ باورهایی که قلمرو آنها را متکلمان تحدید و تعیین نکرده اند؛ مانند قلمرو علم، عصمت امام(ع) و... . از این رو هر جا پژوهش تاریخی با این مباحث روبه رو می شود ناگزیر باید به گونه ای بنویسد که اولا ً جان خود را از دست ندهد و ثانیاً طرد و تکفیر نشود. در نتیجه، پژوهش به نتیجه ی معقول و مطلوب نمی رسد. متخصصان کلا م در این مباحث می توانند راه پژوهش تارخی را دچار توسعه وضیق نمایند و تا حدودی وضع را روشن کنند. برای نمونه و از باب مثال پژوهشگری که درباب سیره ی پیامبر اکرم(ص) تحقیق می کند از گزارشی اطلا ع می یابد که آن حضرت برای خرید اسب از یک نفر اسب شناس خبره (کارشناس) استفاده کرده است. اگر به ده یا بیست مورد از این گزارش ها برخورد کرد چه کند؟ این گزارش ها را چگونه تحلیل یا نقد نماید؟ باید بپذیرد یا رد کند؟ رد کردن آنها - چنان که برخی چنین کرده اند - تنها براساس باور کلا می می باشد که قلمرو آن به روشنی بیان نشده است.
پژوهه: شاخه های جدید دانش تاریخ کدامند؟
بارانی: درباره ی شاخه های جدید تاریخ، در درجه ی نخست، لا زم است منظور روشن شود؛ اگر مراد شما رشته های جدید در زمینه ی تاریخ باشد، می توان گفت که تا چندی پیش رشته های تاریخ به ایران باستان، ایران اسلا می، تاریخ اسلا م و سپس تاریخ تمدن تقسیم می گردید و در دانشگاه های کشور نیز این رشته ها وجود داشت. با رویکردهای اخیر به تاریخ، این دانش به رشته های جزیی تری منشعب شده که نشان دهنده ی توجه هدفمند به دانش تاریخ می باشد؛ برای نمونه، رشته های تاریخ تشیع، تاریخ معاصر جهان اسلا م، و تاریخ اهل بیت(علیهم السلا م) بسیار جدید هستند و نشان از آینده ای شکوفا و پیشرفته، برای تاریخ، دارند.
اگر منظور، توجه به علوم بین رشته ای و این گونه مباحث باشد، باید عرض کرد که این زمینه نیز با استقبال روبه رو شده و به موضوعاتی مانند جامعه شناسی تاریخی، جغرافیای تاریخی، تاریخ اجتماعی، تاریخ فرهنگی، تاریخ اقتصادی و... توجه شایانی صورت گرفته است. امیدواریم به عناوینی چون روان شناسی تاریخی یا اجتماعی نیز عنایت گردد؛ تاریخ به صورت فراگیرتر در عرصه های گوناگون مورد توجه واقع شود تا کارکرد حقیقی دانش تاریخ بیش تر روشن گردد و واقعیت های ارائه شده به واقعیت رخ داده، نزدیک تر گردد.
دکترالله اکبری: مورخان گذشته، شعب زیادی را در قلمرو تاریخ اسلا م، ابداع کردند که شاخه هایی دیگر را نیز می توان افزود. اگر تاریخ از شکل تقویم نگاری خارج شود (که شده) و موضوعی نوشته شود، شاخه های جدید بسیاری پدید می آید؛ تاریخ محصولا ت کشاورزی، تاریخ تولیدات صنعتی (صنایع دستی و غیر آن)، تاریخ تجارت و بازرگانی در کشورها و شهرهای مختلف، تاریخ پوشاک مردم هر منطقه، تاریخ آداب و رسوم مردم هر منطقه، تاریخ اندیشه های مختلف، تاریخ کشتی سازی، تاریخ اسلحه و مهمات سازی، تاریخ مساجد، تاریخ حوزه ها، تاریخ موقوفات، تاریخ ابداعات و اختراعات. در حوزه ی اصناف و علوم نیز شاخه هایی وجود دارد؛ تاریخ فقها، متکلمان، مورخان، فلا سفه، ریاضی دانان، جغرافی دانان، بافندگان، درودگران، معماران، موسیقی دانان و... درباره ی اقوام، قبایل و شهرها نیز می توان آثاری عرضه کرد.
پژوهه: رابطه میان تاریخ و فلسفه تاریخ و نیز بنیان های نظری تاریخ پژوهی را تبیین فرمایید.
دکتر واسعی: ابتدا لا زم است درباره ی تاریخ و فلسفه تاریخ، نگاهی مفهوم شناسانه داشت تا رابطه ی میان آن دو به درستی فهم گردد. تاریخ از مشترکات لفظی است و بر دو معنای متمایز اطلا ق می گردد:
1. تاریخ به مثابه ی واقعیت؛ در این معنا تاریخ پدیده ای حیات مند یا واقعیتی مستقل از کارکردهای بشری و تحولا ت طبیعی است که از دیرباز سیری را آغاز کرده و همچنان ادامه دارد و خواهد داشت. فلسفه ای که به این معنا از تاریخ می پردازد فلسفه ی نظری تاریخ نام دارد که به چهار پرسش اساسی چیستی تاریخ، محرک تاریخ، سیر تاریخ و غایت یا هدف تاریخ پاسخ می گوید؛
2. تاریخ به مثابه ی علم؛ در این معنا تاریخ دانشی است که به شناسایی پدیده ها و رخدادهای زمان گذشته، به صورت روشمند می پردازد و فلسفه ای که متکفل گفتگو از این معناست.
فلسفه ی علم تاریخ، فلسفه ی تحلیلی تاریخ یا فلسفه ی انتقادی تاریخی نام دارد. غرض عمده ی آن نیز شناسایی دانش از حیث علمیت ، روش، منابع، ابزار و نقش و... است. براین اساس، معرفتی درجه ی دوم به شمار میآید، چنان که در معنای اول، معرفت درجه ی اول است. با این بیان، رابطه ی تاریخ با فلسفه ی تاریخ معنای روشنی می یابد جز آن که بخواهیم رابطه ی تاریخ به معنای دوم (علم تاریخ) را با فلسفه ی تاریخ به معنای اول (فلسفه ی نظری تاریخ) در یابیم. در این صورت می توان گفت که باورها و معارف به دست آمده از فلسفه ی نظری تاریخ، بی گمان دانش تاریخ و پژوهش های تاریخی را جهت دهی می کند، چرا که اعتقاد به هدف داری تاریخ، به معنای اول، لزوماً در نگرش پژوهشگر به رویدادها و تحلیل آنها تأثیری ژرف می گذارد.
بارانی: حتماً منظور شما دانش تاریخ است نه تاریخ به معنای وقایع رخ داده. در این صورت فلسفه ی تاریخ مورد نظر نیز فلسفه ی علم یا انتقادی تاریخ می باشد. در این زمینه می توان گفت که با بررسی و پژوهش، درباره ی فلسفه ی تاریخ علم، می توان منطق حاکم بر پژوهش های تاریخی را دریافت . فلسفه ی علم تاریخ یعنی علم تاریخ که معرفت درجه ی دوم محسوب می گردد که از بحث های قرن اخیر بوده و پیشینه ی طولا نی ای ندارد. در این جا، بحث نسبت تاریخ با دیگر دانش ها مطرح می شود که پیش از این پاسخ داده شد. از مباحث دیگر آن، قانونمندی در تاریخ، روش شناسی پژوهش تاریخی، واقعیت در تاریخ و چگونگی تبیین تاریخی است که همه ی این موضوعات از مسایل زیربنایی تاریخ می باشد و تاریخ را از حالت نقل و توصیف صرف خارج می کند. در این جا از عنصر عقل، در تعلیل و تبیین ارتباط حوادث با یکدیگر نیز استفاده خواهد شد و در نتیجه به تاریخ همانند دانش نگریسته می شود.
پژوهه: آثار عرضه شده از جانب مستشرقان درباره تاریخ اسلا م را چگونه ارزیابی می کنید؟
دکترالله اکبری: آثار مستشرقان را، درباره ی تاریخ اسلا م، می توان به دو دسته ی کلی تقسیم کرد: 1. آثاری که مغرضانه تحریر گشته و به قصد تخریب و تحریف اسلا م و تفرقه مسلمانان نوشته شده است. اگر هم مؤلف واقعاً چنین قصدی نداشته اثر، این گونه از کار درآمده است. بسیاری از آثار گذشته به ویژه آثار کشیشان از این دست می باشد؛ 2. آثاری که به قصد شناخت و معرفی اسلا م و تاریخ آن عرضه شده است، هر چند خالی از خطا و عاری از اشتباه نیست، ولی به روشن شدن مباحث، موضوعات ومسایل تاریخی کمک کرده است، این گونه آثار بیش تر محصول قرن بیستم هستند و بسیاری از نویسندگان مسلمان تحت تأثیر آرا، نظرات و شیوه ه ای آنان قرار گرفته اند. برخی از دانشگاهیان ما چنان در مقابل این آثار خود را باخته اند که خود و همقطاران خود را به هیچ نمی انگارند؛ هر تحقیق بومی و محلی را به پشیزی نمی خرند؛ اگر نوشته ی آنها از سوی مستشرقان تأیید شود، از خوشحالی در پوست خود نمی گنجند و آن را با آب و تاب در محافل و مجالس علمی بیان می کنند. برخی از مستشرقان آثار پرمایه و خوبی عرضه کرده اند، ولی برخی هم، که در آغاز دوران پژوهش خود هستند، با کم اطلا عی از موضوع مورد پژوهش، به داوری ها ونتیجه گیری های بسیار دور از واقعیت پرداخته اند. خلا صه سخن آن که آثار دسته ی اول بسیار شبه پراکنی نموده اند. و آثاردسته ی دوم به روشنی و تبیین بسیاری از موضوعات کمک کرده و در واقع کم کاری های مسلمانان را جبران نموده است.
دکتر واسعی: تاریخ همچون دیگر علوم، در گستره ی زمان، به عمق و توسعه هایی دست یافت و شاخه های جدیدی پیدا نمود. آنچه درگذشته بیش ترین دغدغه برای تاریخ محسوب می شد نگاه به تحولا ت سیاسی آن هم در بخش محدود زندگی سران و حاکمان، به صورت گزینشی و گزارشی بود، اما هم اکنون بیشترین دغدغه ی تاریخ، تمدن و و فرهنگ، علوم و فنون، صنایع و دستآوردها، تعاملا ت و روابط و حتی اندیشه های گذشتگان است و شاخه های تاریخ تمدن، تاریخ فرهنگ، تاریخ باورها و عقاید، تاریخ آداب و سنن و مراسم، تاریخ هنر و... می باشد. حتی به صورت ریزتر، تاریخ موسیقی، تاریخ نقاشی، تاریخ صنعت چاپ، تاریخ تاریخ نگاری، تاریخ خط و... نیز در حوزه ی تاریخ قرار گرفته است؛ شاخه هایی که هر یک دریچه ای به روی معارف بشری می گشایند.
بارانی: خاورشناسان در زمینه ها و موضوعات مختلف تاریخ اسلا م تحقیق و پژوهش کرده اند؛ مانند عصر جاهلیت، صدر اسلا م و دوره ی پیامبر(ص)، تمدن اسلا می، دولت های اسلا می و همچنین فرقه ها و گروه های اسلا می. با ا ین حال، درباره ی آثار آنان در تاریخ اسلا م می توان گفت که به دلا یلی از جمله جزیی بودن موضوعات تحقیقی، کار تحقیقی بلند مدت و با حوصله و سرمایه گذاری زمانی و مالی حساب شده، به نتایج مناسب خود دست یافته اند که از یک سو مورد بهره برداری آنان قرار گرفته و از سوی دیگر تأثیر بسیار زیادی بر پژوهش ها ودیدگاه مسلمانان نهاده است. برای نمونه، توجه به وجوه مختلف تاریخ (فرهنگ، ارتباطات، جامعه شناسی، اقتصاد و...)، القای شیوه های جدید تاریخ نگاری و رواج افکار غیرواقع بینانه را، در باره ی تاریخ اسلا م، در پی داشته است.
البته برخی پژوهشگران و مورخان داخلی نیز با رویکردی مجذوبانه و بدون نقد و بررسی نتایج آنان را پذیرفته اند و برخی دیگر نگاه کاملا ً بدبینانه به آنان دارند. در هر صورت روش پژوهش و نگرش خاورشناسان می تواند مورد توجه پژوهشگران داخلی باشد، ولی توجه به معایب آنها نیز ضروری است. به تعبیری باید روش های آنان را بومی سازی کرده و براساس ملا ک ها و معیاری خود عمل نماییم.
لا زم به ذکر است که نوع نگاه به پژوهش های آنان نباید همراه با افراط و تفریط باشد. نگاه بدبینانه ، جاسوس و در خدمت استعمار قلمدادکردن همه ی آنان درست نیست و مشکلی را حل نمی کند. از سوی دیگر نگاه مجذوبانه و شیفته ی تمام عیار شدن نیز اشتباه است و باید باخودباوری و اعتقاد به اندیشه های خود، از اندیشه ها و روش های آنان نیز بهره جست و با در نظر گرفتن نواقص و کاستی های آنها، استفاده ی لا زم را نیز برد.
نکته ی مهم این که خاورشناسان بسیاری به گونه ی مستقیم یا ناخودآگاه در خدمت اهداف غربیان قرار گرفته اند؛ در برخی موارد تحقیقات مراکز علمی خود را به گونه ای جهت داده اند تا ناخواسته به هدف خویش برسند، در حالی که ممکن است محقق خاورشناس نیز از اهداف پشت پرده ناآگاه باشد. برای نمونه، به نظر می رسد تحقیقات گسترده ی آنان در زمینه ی فرقه ها و انشعاب های مذهبی مسلمانان به منظور تحریک پیروان فرقه ها و ایجاد اختلا ف مستمر بین آنان باشد.
پژوهه: بسیار متشکریم که به روشن شدن برخی از مباحث کمک کردید.