ادبیات طنز و تعریض

طنز و تعریض، شیوه بیانی و گفتمان خاصّی است که برای بازگویی عیوب و تعیین کاستی ها و یاد نقطه ضعف ها، کاربرد دارد.

چکیده

طنز و تعریض، شیوه بیانی و گفتمان خاصّی است که برای بازگویی عیوب و تعیین کاستی ها و یاد نقطه ضعف ها، کاربرد دارد.

طنز در ادبیات جهان جایگاه و منزلت ویژه دارد و در موارد بسیاری اعمّ از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی، از آن، بهره می جویند.

بهلول عاقل در گذشته نسبتا دور بذله گوی ماهری بوده و در هویدا ساختن کاستی های اخلاقی و عقیدتی و غیره، نقش ایفا می کرده است.

ملانصرالدین هم در اعصار اخیر فکاهی نویس و طنز پرداز معروفی است و طنزها و تعریض های عبید زاکانی دارای نقاط مثبت و سازنده می باشد. حجة الاسلام نیّر تبریزی، با طنز و مطایبه بسیاری از نقاط ضعف اخلاقی و رفتار ابنای زمان را افشا کرده است.

و امام خمینی (قدس سره) در سخنرانی های خود از ادبیات طنز و تعریض بهره برده و برخی مطالب را در پوشش طنز و با بیان ساده القاء فرموده اند.

***

طنز و تعریض، شیوه بیانی و گفتمانی خاصی است برای بازگویی عیب ها و تعیین کاستی ها، و نقد اوضاع جاری و ذکر معایب فرد و یا جامعه؛ با رمز و در لفّافه مطایبه؛ آن جا که رُک گویی و صراحت امکان ندارد و یا مقید نمی باشد.

طنز، بدیهه گویی و تعریض و کنایه، در ادبیات جهان و در میان ملّت های عالم جایگاهی ویژه دارد و از منزلتی در خور برخوردار است.

دقت در موارد به کارگیری طنز و ظرافت، انسان را به این حقیقت هدایت می کند که فلسفه پیدایی این نوع بیان، به طور عمده ریشه در انتقاد از خواصّ و بیان نقاط ضعف اخلاقی و رفتاری ارباب قدرت دارد که دارای مقام عالی سیاسی، اجتماعی هستند و یا مردمانی سرشناس، متنفّذ و صاحب اقتدارند و گفتمان صریح و بی پرده درباره آنان، ممکن است بازتاب منفی داشته و تأثیر مطلوب نداشته باشد و یا با تحریک آنان، جهت گیری صورت گیرد و فاجعه آفریده شود.

طنز دایره ای وسیع دارد و در موارد گوناگون نیز، به کار گرفته می شود و به تعداد موضوعات حیات اجتماعی و مسایل زندگی اعمّ از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، دینی و غیره زمینه پیدا می کند.

سابقه ادبیات طنز

بررسی و کاوش دقیق این امر، مجالی گسترده تر لازم دارد تا مسئله از دیدگاه تخصّصی دنبال شود و از بعد تاریخی و اجتماعی، ریشه یابی به عمل آید.

بهلول عاقل، در گذشته نسبتا دور در میان مسلمانان، بذله گوی ماهری بوده و در هویدا ساختن کاستی های اخلاقی و عقیدتی حاکمان و همان طور سایر افراد، نقشی سازنده داشته است و گاهی هارون عباسی مست قدرت را می شکسته است.

ملاّ نصرالدین نیز در اعصار اخیر، فکاهی گوی و طنزپردازی معروف بوده که سخنان حکمت آموز وی در جامعه طنز، هنوز زبانزد خاص و عام است و حتّی جنبه بین المللی به خود گرفته است و روزنامه فکاهی ملانصرالدین درتاریخچه روزنامه نگاری جایگاه ویژه خود را دارد و اگر در کتابخانه ای یافت شود از آثار نفیس برشمار است.

اشعار عبید زاکانی و طنزهای سیاسی اجتماعی او معایب رجال عصر و سوء رفتار خاندان های حاکم و صاحب قدرت و مکنت را به لطافت برگ های گل مطرح می نماید.

متأسفانه در دوران مختلف تاریخی ما رجال درباری و خاندان های مرفّه بی درد که همّی جز حیات بهیمی خویش نداشته اند، علاوه بر فساد خود جامعه را نیز آلوده کرده و به تباهی کشانده اند. رسالت انسانی طنز نویسان و بدیهه گویان شیرین سخن آن است که مردم را آگاهی بخشند و آنان را از قبح اعمال و سوء رفتار آن طبقات آگاه سازند و جامعه و آحاد ملّت را در مسیر صحیح زندگانی قرار دهند.

مثلاً عبید زاکانی در تعریض به کسادی بازار علم و دانش و رواج کالای عیش و خوشگذرانی، طنزگونه چنین سروده است:

ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم کاندر طلب را تب هر روز بمانی
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی(2)
حجة الاسلام نیّر تبریزی نیز عالمی است دینی و نکته پردازی است ماهر و طنزگویی است زبردست، که در ادبیات طنز و در شعر سرایی و مرثیه گویی سرآمد است.

و آتشکده او مشعل فروزان ذکر مصائب اهل بیت رسول و به خصوص شهیدان نینواست و در مقایسه با اشعار رثای بسیاری از فحول شاعران مرثیه سرای زبان فارسی، شاید در رتبه های نخستین باشد. وی منظومه ای دارد هزلی و طنزگونه، با نام «فسوة الفصیل»، که ظرافت و مطایبه این اثر از نام و عنوان آن آشکار است. نیّر در این منظومه، معایب جامعه دینی خود را به نقد کشیده و در لفّافه بذله گویی و شیرین کاری از حقایق تلخ اجتماعی، پرده برداشته است.

گاهی اشخاصی به ارث و نه از روی استحقاق و شایستگی؛ از پست و مقام سیاسی، اجتماعی و یا حتّی علمی برخوردار می گردند و ضایعه می آفرینند؛ اما به علّت نفوذ خانوادگی نمی توان با آنها درافتاد، ولی نیّر (ره) با طنز و تعریض به این مسئله برخورد کرده است.

نیّر برای کسانی که ادّعاهای بیجا و و توقعات نابجا دارند چنین سرود:

ثم ندیت راجزا بین الملا مخاطبا به فحول الفضلا
انا الذی قبل الصبا تشیخا کالبیض فی است الدجاح فرخا(3)
(آنگاه میان انبوه جماعت رجزخوانی کردم و فحول فاضلان را مخاطب ساختم و گفتم: من آنم که قبل از پشت سرگذاشتن دوران کودکی، پیر و کهنسال شده ام، همانند تخمی که از درون مرغ بیرون نیامده، جوجه شده باشد)!

وی در تعریض به حاکمیت غوغاسالاری و هوچی گری، چنین گفته است: او را ابوچماق نامند که سر می شکند و گوش می برد.

درباره کسانی که هنر نویسندگی ندارند، اما شهوت شهرت طلبی آنان را به سرقت علمی و دزدیدن مطالب این و آن وامی دارد و رطب و یابسی به هم می بافند و منتشر می سازند، چنین سروده است:

له کتاب أدب القیام عند محبی الله ذی الإکرام

(برای او کتابی است به نام ادب القیام، به هنگام آمدن خدای صاحب عزّت و احترام).

معلوم است که چنین کتابی وجود خارجی ندارد و آمدن خدا به معنای ظاهری آن نیز مفهوم درستی نخواهد داشت و این تعبیر، طنز، مطایبه و تعریضی است به عدم شایستگی اشخاص مورد نظر.

«نیّر» در انتقاد از کسانی که بدون شایستگی و صلاحیت، مساجد و اماکن تبلیغی را متصرف شده حتی آن را موروث می پندارند، چنین سرود:

بنوه لی قبل ولادی مسکنا والأصل فی المبنیّ أن یسکّنا

(آن را قبل از آنکه من به دنیا بیایم، برای من ساخته اند و اصل در بنا آن است که در آن سکنی شود). البته «نیّر» این بیت طنز، از قاعده صرفی هم بهره جسته و اصطلاح معرب و مبنی را مطرح نموده است و بر حسن و لطف کلام افزوده است. از این نوع طنزهای شیوا و لطیف در منظومه «نیّر» فراوان است و مجال کوتاه.

ادب طنز در سخنان امام خمینی (قدس سره)

مزیت طنز در جنبه تعریضی و کنایی آن است که مطلبی را در پوشش طنز، با مهارت بگویند و به اصطلاح جا بیندازند.

امام خمینی(ره) در انتقاد از روحانیان درباری و وعاظّ السلاطین که در همه امور با طاغوت همسویی می کنند روحانی نما تعبیر کرده و گفتند:

«وجود چنین معممینی برای اسلام ننگ است. معمّمی مثل من، مصیبت است.»(4)

به نظر ما این تعبیر، مصداق طنز است و تعریضی است به آنان که چنانند و از باب «إیاک أعنی و اسمعی یا جارة» می باشند تا فاسدان حیا کنند و کوتاه آیند و از کارهای بد دست کشند.

احترام به امامزاده متوفی، طنزی است که حقیر درکلام رهبر فقید دیدم و نقد جانانه و طنز زیبایی است. حضرت امام(ره) در اشاره به علمای سوء و درباری که در تمام عیار در خدمت طاغوت درمی آیند و جاده را از حیث مسایل دینی و مذهبی برای او هموار می سازند تعریض کرده و طنزگونه فرمودند:

«امروز هم اگر هیئت حاکم شما را احترام می گذارد باید توجّه داشته باشید که این احترام مثل احترامی است که به امامزاده مرده می کنند، به امامزاده مرده خیلی احترام می کنند چون او خطر و ضرری برای قدرتشان ندارد.»(5)

و در همان رابطه در تعریض به کسانی که در حیات دنیا، همّ و غمّی جز خوردن و لذّات بهیمی ندارند با الهام از قرآن فرمود:

(او علفش را می خواهد و می خورد.(6) «و می خورد آن گونه که چهارپایان می خورند.»)(7)

امام خمینی(ره) در مقام بیان غربت اسلام و مهجوری قوانین و احکام قرآن و عدم اجرای آنها، تعریضا و با طنز فرمودند:

«فقط باید قراءت کنیم تا قرائت ما خوب باشد و از مخرج ادا کنیم!»

آیا رسول اکرم(ص) این گونه بودند؛ قرآن را می خواندند و کنار می گذاشتند و به حدود و اجرای قانون کاری نداشتند؟(8)

همّت، دلخوشی شما به این است که ظالم پشتیبان شما باشد. برای شما احترام قائل شود. مثلاً (أیهاالشیخ الکبیر بگوید.)(9)

این که می فرمایند، فقیه مؤمن اگر بمیرد خلأیی جبران ناپذیر در جامعه اسلام به وجود می آید، مردن بنده است که در خانه ام نشسته ام؟!(10)

این جمله ها همه از مصادیق طنز و تعریض است و در ادبیات سخنان امام راحل جایگاهی دارد. فهماندن اهمیّت مطلب و برانگیختن مردم و مخاطبان، هدفی است که در این بیان ها دنبال می شود. ایشان برای بیداری غافلان، خودشان را که مثل اعلای نزاهت و پاکی و جهاد و اجتهادند، نام می برند و هنر خطابه را مجسم می سازند، و مصداق معکوس ذکر می کنند تا غافلان تکان خورند و به خود آیند و اگر امام(ره) چنان مطلب را به صراحت می فرمود (که شما آن گونه اید و من این گونه) کاملاً، نتیجه عکس می داد و عدّه ای را تحریک کرده و به بازتاب وامی داشت؛ و این از شیوه های فصاحت و بلاغت است، مثلاً؛ به این عبارت توجه کنید: (شما خیال می کنید اگر عصای موسی دست من و جنابعالی بود این کار از ما برمی آمد....؟!).

این سخن، طنز و تعریض است؛ در مورد کسانی که ادّعاهای بزرگی دارند؛ لیکن در عمل، کاری از پیش نمی برند.

امام(ره) در تعریض به عوام ناآگاه که در مورد بزرگان دین تصورات واهی دارند و جنبش و حرکت را برای آنان عار می پندارند و خمول و گوشه گیری را فضیلت می شمارند، فرمود: (آخوند و مجتهد باید حرف بلد نباشد...)(11)

یا فرمود: (شما با این اهمال کاری ها، می خواهید که ملائکه اجنحه خود را زیر پای شما پهن کنند؟).

(برخی از آنها را سازمان امنیّت معمّم کرده تا دعا کنند «جلّ جلاله» بگویند.)(12)

پی نوشت ها:

منابع

1. قرآن مجید

2. عبید زاکانی، نظام الدین. منتخب لطایف، ج 3، استانبول، 1303 ه . ق.

3. حجة الاسلام نیّر تبریزی، فسوة الفصیل، خطی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.

4. در جست وجوی راه از کلام امام، دفتر 8، امیرکبیر، .



1. نویسنده و پژوهشگر

2. نظام الدین مولانا عبید زاکانی، منتخب لطایف، 3، (استانبول: 1303). 3. حجة الاسلام نیّر تبریزی، فسوة الفصیل، خطی، عکسی، کتابخانه دانشگاه تهران.

4. در جست وجوی راه از کلام امام، دفتر 8، ص 362، امیرکبیر.

5. همان، همانجا.

6. همان، ص 363.

7. سوره محمد، آیات 12 و 47.

8. همان، ص 367.

9. همان، ص 368.

10. همان، ص 369.

11. همان، ص 372.

12. همان، ص 374.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان