پیرامون موضوعی می اندیشیم و می نگاریم که مطالعه همه زیبائیها، سرچشمه فضائل و کمالات، طریق عشق، راه وصول به معشوق و وسیله عروج به مقام قرب الهی است. زمینه همه پاکیها، نیکیها و عامل مصونیت از همه زشتیها است، راز و رمز عاشق و معشوق و ناز و نیاز حبیب و محبوب است! نجوای خلوتگه یاران و نغمه فرشته و ملکوتیان است. زمزمه نیایش با معبود است و آهنگ پیرایش از آنچه که غیر اوست! آرامش بخش دلها و نیروبخش جان ها و روان هاست!
پناهگاهی مطمئن و دژی استوار و خلل ناپذیر است، داروی اضطرابها و نگرانیها و دوای ترس ها و دلهره هاست!
مع الاسف عوامل گوناگون موجب گشته است که بسیاری از ما مسلمانان به عظمت و ژرفای بیکران نماز و اوج متعالی آن پی نبریم و آثار و ثمرات همه جانبه آن را ادراک ننمائیم!
نفوذ فرهنگهای استعماری و التقاط آداب و رسوم و سنن جاهلی و فرهنگهای غیر اسلامی و بیگانه نیز زمینه بی توجهی را فراهم نموده عدم آگاهی کافی از بینش اسلامی و ارزشها و معارف الهی، این بی توفیقی را تشدید کرده است!
تردیدی نیست که امت و ملت پاکسرشت ایران، اسلامی ترین ملت جهان و خداجوترین جمعیت عالم است و تنها مردمی هستند که اسوه جهانیان گشته در صدد پیاده کردن کلیه احکام و قوانین سعادتبخش اسلام می باشند و قدرتهای شیطانی و استعماری نیز از این ملت، فرهنگ ا ین ملت و رهبری اسلامی این امت می هراسند!
اما باید جوانمردانه اعتراف کنیم که با همه این ارزشها و افتخارات، سالهای متمادی تحت ستم بیدادگرانه حکومتهای مزدور طبعاتحت تاثیر فرهنگهای فاسد و آلوده بیگانگان، دشمنان و استعمارگران نیز بوده ایم و در نتیجه اکثریتی از جامعه ما، به روح مبانی و معارف الهی اسلام، آشنائی کافی نداریم و بسیاری از ما تنها به صورت قشری از احکام و قوانین آگاه بوده. به ظاهری بسنده می کنیم و برخی دیگر روشنفکر مآبانه! ذلتبارترین روشها را از بیگانگان تقلید می کنیم و بی اعتنائی به ارزشهای انسانی اسلامی را نوعی تجدد می شماریم! و بالمآل از رشد و تکامل انسانی باز مانده در جهل مرکب باقی می مانیم، و برخی دیگر که از جان و نهاد علم بی خبر و واژه زیبای آن را هم ادراک نکرده اند و تنها آن را وسیله وصول به آخور و آبشخور می دانند، با علم زدگی و ادعای علم، حتی اجازه اندیشیدن در معارف الهی را به خود نمی دهند و از همه زیبائیها و فضائل الهی انسانی، محروم می مانند و خود برای جامعه بشری بلائی و دردی بی درمان!!
روی این اصل، امروز بر محققان، اندیشمندان، متفکران، فقهای بزرگوار، اساتید حوزه های علمیه و دانشگاه ها، طلاب و دانشجویان عالم و هنرمند، لازم است که پیرامون اغلب ارزشها، معارف واحکام اسلامی مطالعه مجدد نموده با بیان و قلمی روشنگرانه تر و روشهائی هنرمندانه تر وارد میدان عمل گردند و خسارتهای بی شمار گذشته را جبران نمایند و برادران و خواهران عزیز جامعه خود را با ارتقاء آگاهی، خرد واندیشه، به احکام اسلام آشناتر سازند تا با خواست خدای عالمیان، زندگی سعادتمندانه و مالامال از خوشبختی، فراروی همگان قرار گیرد واز پلیدیها و زشتی ها درامان باشیم. یکی از موضوعاتی که با همه شهرت و همگانی بودنش، لازم است مجددا مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد، مردم به ارزشهای مادی و معنوی آن پی ببرند، نقش و اثر آن را احساس نمایند و از برکات آن بهره مند گردند، عمل ملکوتی، و فریضه بزرگ نماز است:
نگارنده با عنایات الهی، با مشکلاتی که داشتم برآن شدم که در این افتخار سهیم گردم و به قدر شبنمی در بوستان. از ژرفای بی کران نماز بنگارم و از خدای بزرگ توفیق مسالت دارم.
نقش وارزش نماز
فریضه نماز در فرهنگ اسلام، به گونه ای تشریح شده است که اگر انسانی، با شرائطی که در قانونگذاری ملحوظ شده است، آن را انجام دهد در واقع مسیر همه زیبائیها را پیموده و از همه زشتیها درامان مانده است!
در نماز به همه ابعادی که انسان، از جهت وجودی دارای آن ابعاد بوده و نیازمند به آنها است، توجه عمیق گشته.
اگر بخواهیم همه آنها را در نگارش، مورد توجه و تحلیل قرار دهیم، خود کتاب قطوری رامی طلبد که این مقال کوتاه گنجایش آن را ندارد، امید است که با توفیقات الهی در فرصتی دیگر این مباحث را مورد مداقه قرار دهیم!
در نماز مبنا و زیربنای سعادت و خوشبختی دنیوی پایه ریزی گشته آثار و ثمرات معنوی واخروی مورد توجه قرار گرفته است.
در نماز ریشه و اصول اعتقادی تکمیل می گردد، معرفت و عرفان حقیقی اسلامی به دست می آید، روح تعبد و معنای عبادت، روشن و عملی می شود. عالیترین روشهای اخلاقی و تربیتی اجرا می گردد، به بهترین وجه مسائل اجتماعی، حقوقی و انسانی تعلیم می شود، به پاکترین نوع به مسائل مالی واقتصادی توجه می گردد منزه ترین و انسانی ترین معنای سیاسی مطرح می شود! وبالاخره بهداشت جسم و روح و طهارت تن و روان، مورد توجه عمیق قرار می گیرد و...
احرام کعبه نماز
می دانیم که قبل از نماز وظائفی به عنوان مقدمات نماز، به عهده نمازگزار است که یکی از آنها طهارت و پاک بودن انسان است و یکی از طرق به دست آوردن طهارت و پاکی، وضو گرفتن یا غسل کردن (1) می باشد، چنانچه به چگونگی تشریع این وظیفه، اندکی تامل کنیم، می بینیم چه اندازه به بعد انسانی و تربیتی او توجه شده است و چگونه در تلطیف و طهارت روح و پاکیزگی جسم و جان نقش چشمگیری دارد؟!
وضو، همانند احرام بستن، برای ورود به حرم و وصول به معبود در عمل الهی حج، مقدمه ورود به نماز و آمادگی و تهیؤ برای تشرف به محضر محبوب است!
انگیزه و نیت، سرچشمه اخلاق و تربیت
نخست باید نیت کنیم که: این عمل و همه اعمالم، تنها و تنها برای خدا و برای رسیدن به قرب اوست! با این وظیفه درون را شستشو می دهیم و با دیده دل به کمال و جمال محض می نگریم و زمینه دل را از آنچه غیر اوست پاک می سازیم که نخستین مراحل عرفان و تربیت، از اینجا آغاز می شود، اگر درون را تصفیه کردیم، اگر خویشتن راتزکیه نمودیم، اگر جلوه های جلال و جمال را در خود مشاهده کرده پروراندیم، زمینه همه فضائل و زیبائیها را در وجود خویش آماده کرده ایم!
شاید به همین جهت باشد که در فرهنگ اسلام به موضوع انگیزه و نیت، سفارش و تاکید شده و رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است: «انما الاعمال بالنیات ولکل امری ما نوی »بی تردید ارزش همه اعمال به نیتها بستگی دارد و تنها ارزش نیت است که برای هر انسانی می ماند.
زیرا نیت مربوط به درون انسان است و چنانچه درون، کشش به سوی زیبائیها داشت، انگیزه به وجود می آید و اگر انگیزه به دست آمد، عمل، نتیجه و ثمره طبیعی آن خواهد بود.
وبه عبارت دیگر: نیت و انگیزه خود نوعی عمل است که واکنش و عکس العمل ویژه آن، به صورت رفتار و عمل بروز می یابد که امام صادق علیه السلام در این زمینه فرموده است: «صاحب النیة الصادقة، صاحب القلب السلیم... والنیة افضل من العمل الا وان النیة هی العمل » (2) کسی که دارای نیت راستین و صادق است، دارای قلب و دلی سلیم... و نیت از عمل برتر است، و آگاه باشید که نیت، همان عمل است.
بدیهی است کسی که از قلبی سلیم و دلی پاک و خداجو بهره مند باشد که مکان خدای لامکان است و همواره توجه به سوی او داشته باشد، در واقع، همواره به سوی جمال محض و زیبای مطلق در حرکت است و هیچ گاه طالب زشتی و زشتکاری نخواهد بود! از این جهت تزکیه درون و توجه به حق و نیت خالص و انگیزه الهی، بهترین زمینه و عامل تربیت و تکامل می باشد و در همه احکام اسلام، حتی در امور عادی و مباح نیز مورد توجه قرار گرفته است!
توجه داشتن به شرائط وضو که رعایت آنها واجب و نبودن آنها موجب بطلان عمل وضو می گردد. هرکدام درسی برای تربیت، تزکیه و انسان سازی و خودسازی است، مانند: پاک و مطلق بودن آب (3) مباح بودن آب، ظرف و فضائی که در آن وضو انجام می گیرد، فقط به قصد «قربت »وانجام فرمان خدا وضو گرفتن و آنکه استعمال آب برای وضو گیرنده مانع و ضرری نداشته باشد، (4) همگی نشانگر این است که انسان مسلمان، به حق مردم، مال مردم احترام کامل قائل است و به پاکی و طهارت جسم و جان بسیار اهمیت می دهد و حساسیت بهداشت روح و روان را از وظائف و فرائض می داند!
این اشاره کوتاه به اندکی از فلسفه حکم وضو، در رابطه با مقدمات نماز است که نقل و تحلیل مستوفانی آنها، بحثی گسترده و فرصتی دیگر را نیاز دارد، و پرداختن به مستحبات مانند: مسواک کردن، هنگام وضو، مضامین عالی و سازنده دعاهای وضو، مضمضه، استنشاق و... و خود مطلبی خطیر و مجزا است که همگی ناظر بر خوشبختی و سعادت فردی واجتماعی و تربیت ابعاد روحی و جسمی انسان می باشد. (5)
مدرسه عشق و عرفان
در طول تاریخ و در عصر ما، بسیاری از عرفان، دم زده و می زنند و برخی با این ادعا و از این راه به کژی و انحراف کشیده شده به نتیجه معکوس ضد عرفان دست می یابند! که: «من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانی » (6) لحظاتی که عارف واقعی می خواهد مرتبه وجودی خود را به وجود مطلق نزدیک نماید و با تعالی، تکامل و رقاء به مقام «قرب » که همان نزدیکی و قرب وجودی است، نائل گردد، او از تمام تعلقات و وابستگی ها می گسلد و خویشتن را از همه چیز آزاد می سازد و تنها و تنها به معشوق و معبود می اندیشد، او را می بیند، آوای او را می شنود و همه چیز را اثر و مخلوق او می داند، فقط او را می طلبد و می جوید، برای او زندگی می کند و برای او می میرد!
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است مگر تعلق خاطر به ماه رخساری که خاطر از همه غمها به مهر او شاد است
عارف حقیقی، از آنجا که حقیقت وجودی خویش را می یابد و می شناسد، و می داند که وجودی از سنخ وجود باریتعالی وانسانیتش بعد الهی او است که: «ثم نفخ فیها من روحه فمثلت انسانا» (8) پس از آن خدای متعال از روح خود در او دمید، آنگاه به صورت انسان متمثل گشت و انسان شد ارزش خود را درمی یابد و بزرگواری و کرامت نفس خویش را می فهمد و دراین معرفت و شناخت به عظمت وجو مطلق بیش از پیش پی برده عاشقانه به «وصول ولقاء» می اندیشد که رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «معرفة النفس طریق الی معرفة الحق » (شنااخت خویشتن خویش، راهی است به سوی شناخت حق مطلق) و به این جهت می کوشد تا خود تجلیگاه اسماء و صفات خداوندی گردد، واجد زیبائیها و از زشتیها به دور و منزه باشد.
به جهت این که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه » (9) باور می کند که همواره در محضر اوست و او که محیط، بصیر، علیم و قادر است، بر همه حیاتش احاطه دارد و ناظر است، رضای او را می طلبد و وصل او را آرزو می کند تعهد و تکلیف را ادراک می کند وظیفه و مسئولیت را شرط حیات خود می شمارد و انجام آنها را طریق عشق و راه وصول و مسیر سلوک الی الله می داند و طبعا راهی جز راه او نمی پوید و سخن جز بر رضای او نمی گوید تا به مرحله «عشق و تعبد» نائل گردد! که تعبد ثمره و نتیجه معرفت و آگاهی است، تعبد مرتبه ای است که انسان، معبود و معشوق رامی بیند و با وله و حرص، قرب و نزدیکی او را می جوید و در هر حال واله و شیدای او، خوشنودی او را می طلبد، مطیع و منقاد بی چون و چرای او می شود. در اینجا مقام و منزلت «عبودیت » را می فهمد و از اینکه «عبداوست »، سر به آسمان می ساید که: «الهی کفانی فخرا ان تکون لی ربا و کفانی عزا ان اکون لک عبدا انت کما ارید فاجعلنی کما ترید». (10)
نماز عالیترین مصداق ذکر و مستقیم ترین صراط قرب است!
در بسیاری ا ز آیات کریمه قرآنی هرگاه سخن از «ذکر» به میان آمده نماز را مترادف و مصداق آن معرفی کرده است: «قد افلح من تزکی و ذکراسم ربه فصلی » (11) به تحقیق رستگار شد کسی که خویش را تزکیه کرد و یا دو ذکر پروردگارش را در دل داشت و سپس نماز گزارد و در آیه دیگر:»... اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکرالله » (12) هنگامی که روز جمعه برای نماز ندا داده شدید، پس بشتابید به سوی ذکر خدا.
ودر مورد شیطان که جلوی نماز را می گیرد می فرماید: «و یصدکم عن ذکرالله و عن الصلاة » (13) شیطان شما را از ذکرالله باز می دارد و مانع می گردد.
ملاحظه می کنید که نماز بهترین وسیله برای توجه و یاد خدای متعال است.
ادامه دارد
پی نوشتها:
1) به فتوای اکثر مراجع عظام، در میان غسلها تنها با غسل جنابت می توان نماز خواند.
2) سفینة البحار محدث قمی.
3) آب خالص و نه مضاف، مثل گلاب، آب میوه، آل گل آلود و...
4) به رساله توضیح المسائل مراجع عظام وکتب فقهی، باب وضو مراجعه شود.
5) به مدرک قبل و کتب ادعیه و حدیث مراجعه شود.
6) کسی که عرفان را برای عنوان عرفان پی جوئی کند، به دو خدائی قائل شده و مشرک است!
7) قرآن مجید: از روح خود دراو دمیدم.
8) نهج البلاغه، خطبه 1، ص 29، فیض الاسلام.
9) بحارالانوار، ج 70.
10) به صحیفه سجادیه مراجعه شود.
11) اعلی، 15.
12) جمعه،9.
13) مائده،91.