سیری در تاریخ و جغرافیای لبنان (۳)

در شماره گذشته، با سابقه تاریخی لبنان، تقسیمات کشوری، وضع جغرافیایی و طبیعی این کشور آشنا شدیم و نظری کوتاه به وضع شهرها، رودها و بنادر آن، به ویژه شهر بیروت (پایتخت لبنان) افکندیم . و نیز تاریخ کهن این کشور را از ورود فینقی ها به این سرزمین تا پایه گذاری تشیع در جبل عامل توسط ابوذر غفاری، صحابی بزرگ پیامبر ورق زدیم، اینک دنباله بحث:

شیعیان لبنان از زمان امویان تا فروپاشی دولت عثمانی

در شماره گذشته، با سابقه تاریخی لبنان، تقسیمات کشوری، وضع جغرافیایی و طبیعی این کشور آشنا شدیم و نظری کوتاه به وضع شهرها، رودها و بنادر آن، به ویژه شهر بیروت (پایتخت لبنان) افکندیم . و نیز تاریخ کهن این کشور را از ورود فینقی ها به این سرزمین تا پایه گذاری تشیع در جبل عامل توسط ابوذر غفاری، صحابی بزرگ پیامبر ورق زدیم، اینک دنباله بحث:

در زمان بنی امیه، لبنانی ها در صدد بودند که در قلمرو خود حکومت و دولت عربی تشکیل دهند اما در زمان عباسیان به آموختن علوم و غنی سازی تمدن اسلامی روی آوردند . بعد از دوران «هارون الرشید» و در عصر «مامون » عباسی کشورهایی که تحت سیطره این سلسله بودند، خودمختاری گرفتند . لبنان نیز زیر نظر حکومت فاطمیان قرار گرفت . تا این زمان شیعیان لبنان از ست خلفای جور و ستم تحت فشار قرار گرفتند و مصائب و مشکلات زیادی را تحمل کردند ولی به رغم این همه رنج جانگداز، روانه شدن به زندان، قرار گرفتن تحت شکنجه های سخت، و قتل و شهادت، از باورهای خویش دست برنداشتند و هویت اصیل خود را حفظ نمودند و از مرزهای دیانت، صیانت کردند . چون لبنان توسط دولت های شیعی «حمدانی » و «فاطمی » اداره می گردید، شیعیان دیگری نیز که در نواحی تحت قلمرو عباسیان می زیستند و از ستم خلفای عباسی به ستوه آمده بودند، به لبنان گریختند و همگام با شیعیان این سامان، در گسترش و تشکل تشیع کوشیدند .

از قرن هفتم میلادی فرقه مسیحی «لبنا» به سوی لبنان روی آوردند و پس از وقایعی در ارتفاعات شمالی لبنان سکنی گزیدند . در اواخر قرن یازدهم میلادی این کشور به همراه بسیاری از نقاط دیگر در خاورمیانه جزو قلمرو مسیحیان صلیبی گردید . شیعیان تا قبل از وقوع جنگ های صلیبی سه حکومت، در سه ناحیه لبنان داشتند اما بعد از این جنگ، اوضاع چنان آشفته گردید که حتی والدین، به فرزندان نمی گفتند که شیعه اند و بدین ترتیب در زمان صلیبیان بار دیگر ستم های فراوانی به مسلمانان شیعه لبنان تحمیل گردید . مارونی ها که مهاجمان جدید را هم کیش خود می دیدند، با آنها علیه مسلمانان متحد شدند و به آنان اطلاعات و نیرو می دادند . «لوئی قدیس » ، حاکم فرانسه، در ازای این خوش خدمتی مارونی ها در سال 1250م خود را حامی آنان معرفی کرد و حقوق و مزایایی را که به اتباع خویش داده بود، به آنها نیز تفویض نمود . «اتابک محمود زنگی » سلطان حلب، کشورهای کوچک اسلامی را متحد ساخت و پس از آن صلیبی ها را از منطقه بیرون نمود اما با وجود تلاشهای وی و «صلاح الدین ایوبی » ، شماری از دستجات صلیبی در کوهستانهای لبنان، فلسطین و سوریه باقی ماندند و همین ها بودند که بعدا موجب درگیری و اغتشاش در این مناطق شدند .

یادآوری می شود شیعیان که از ستم و جنایت صلیبی ها به تنگ آمده بودند، با «صلاح الدین ایوبی » متحد شدند و با کمک او بر علیه این مهاجمان جنگیدند و آنان را منهزم ساختند . زمانی که صلاح الدین به قله معروف بالای منطقه «آرنون » رفت تا قدس را آزاد کند، همه نیروهایش از مسلمانان شیعه بودند و قدس با فداکاری این قوای ایثارگر آزاد گشت، بعد از این فتوحات، صلاح الدین از دلاوری و رزمندگی شیعیان نگران گردید و با پیروزی بر صلیبیان، شیعیان را قتل عام کرد . صلاح الدین ایوبی سمت وزارت فاطمیان را داشت که در سال 567ه ق این سلسله را برانداخت و پس از دو سال از جانب خلیفه بغداد حاکم نواحی مصر، سوریه و شمال افریقا گشت و بدین گونه دولت ایوبی را بنیان نهاد (1) .

به طور کلی شیعیان همیشه مخالف ظلم و فساد حکام زمان بوده و هیچگاه تسلیم حکومت های جور نشده اند و از این رو همواره مورد بغض و کینه مخالفان واقع شده و رافضی و ضد دین لقب گرفته اند .

بعد از ایوبیان سلسله «ممالیک » بر لبنان استیلا یافتند . در زمان «احمد بن تمیم » در یک جنگ هشت ساله، اکثر نقاط شیعه نشین به تصرف ممالیک درآمد و آنان بسیاری از شیعیان را قتل عام کردند .

آغاز تسلط عثمانیان بر لبنان

حکومت لبنان تا سال 1516 میلادی همچنان در دست پادشاهان مملوک یا ممالیک بود، این ها سلسله ای از فرمانروایان مصر و وارثان ایوبیان در سالهای 1252 تا 1517م بودند تا آن که در سال 1516م قوای عثمانی به نیروهای مملوک یورش بردند و موفق شدند فرمانروایان این سلسله را منقرض کنند . در این هنگام لبنان جزء امپراتوری پهناور عثمانی که تحت فرمانروای مسلمانان سنی و ترک نژاد بود، قرار گرفت اما به فرمانروای محلی لبنان امتیازاتی داده شد .

در زمان نخستین فرمانروای این منطقه که «امیر فخرالدین معنای اول » نام داشت، جبل عامل (مقر شیعیان) به جبل لبنان پیوست و نامبرده مراکز حکومت را به رجال جبل عامل اقطاع نمود و به تجزیه آن دست یازید، در نتیجه; این ناحیه استقلال خود را از دست داد . رفتار حاکمان ستم پیشه و کارهای نامعقول آنان، مردمان جبل عامل را به قیام واداشت . امیر فخرالدین کانون شورش را که قریه «الکوثر» بود و محل اقامت آل صغیر (از زعمای شیعه) به شمار می آمد، مورد تهاجم قرار داد و پس از آن که قیام کنندگان را کشت و اولاد و بازماندگان آنان را به اسارت درآورد، سپاهیانش را در آنجا آزاد گذاشت که آنها در مدت سه روز متوالی در این آبادی به فساد، تبهکاری و بی بند و باری مشغول بودند . به جز این فشارهای خونین، مشکل دیگر; درگیری حاکمان جبل عامل بود . شیعیان در این نزاع ها و حرص و توسعه طلبی ها، زیان می دیدند . «امیر ملحم » نیز بر آبادی انصار استیلا یافت و به قتل و غارت و یغماگری پرداخت و اعمال قساوت باری را مرتکب شد که از دین، مروت و وجدان دور بود . این گونه حوادث ناگوار و مصائب رنج افزا روح وحدت، شهامت، فداکاری و همت مردم جبل عامل را برانگیخت و ضعفی که حکومت «معنی ها» در زمان فرمانروایی «امیر احمد معنی » پدید آمد، سبب گشت روحیه شجاعت و جنبش شیعیان این سامان در کسب استقلال تقویت گردد . لذا جدایی خود را از لبنان اعلام کردند و از زیر یوغ امرای حکومت «معنی ها» آزاد شدند، البته امیر احمد در نبطیه با آنان جنگید ولی سپاهیانش ناگزیر به عقب نشینی شدند . والی صیدا هم در صدد شورش برآمد ولی او هم شکست خورد و گریخت .

پس از این حوادث، میان بزرگان شیعه و امیران لبنان آتش درگیری شعله ور گردید که همین منازعات مردم جبل عامل را در تثبیت هویت خود استوار ساخت و آنان در دلاوری، قدرت سلحشوری و تسلیم ناپذیری در برابر ستم; آن هم در عصر حاکمیت جنگ و غارت به اوج شهرت رسیدند .

یکی از مهم ترین حوادثی که برای شیعیان جبل عامل افتخار آفرید، واقعه «کفرمان » یا «نبطیه » در سال 1085ه ق می باشد یعنی آنگاه که «امیر یوسف شهابی » لشگرهایی را به عزم یورش و غارت بلاد شیعی به حرکت درآورد، شمار سپاهیان او به سی هزار نفر می رسید . وی پس از آن که «جباع الحلاوة » را غارت کرد، در کفرمان فرود آمد . در این حال پانصد نفر از سپاه سواره شیعه که در نبطیه زیر چادر زندگی می کردند، به فرماندهی «شیخ علی صعبی » بر سر آنها ریختند و بر چنان لشگر انبوه امیر یوسف پیروز شدند، این دوران کوتاه که طی آن جبل عامل از قدرت و سطوت برخوردار بود، هنوز سپری نگشته بود که «احمد پاشا جزار» در «عکا» استقلال به دست آورد و استقرار یافت و به رام کردن شیعه در برابر فرمان خود اقدام کرد . او سپاهیان خود را به سوی بشاره حرکت داد و در این حال نیروهای شیعه در حوالی «صفد» (روستای یارون) با آنها برخورد کردند، نبرد میان آنها درگرفت و سپاهیان جزار پیروز شدند و قوای شیعه پراکنده گردیدند . جزار تمام زوایای آن دیار را به جستجو گرفت و با غارت و سفاکی او، رعب و وحشت بر جبل عامل سایه افکند . بزرگان شیعه بر اثر این آشفتگی به سوی شام و عراق گریختند و گروهی به عکا پناهنده شدند . عده ای نیز از جزار امان طلبیدند او نیز در ظاهر تقاضای آنان پا پذیرفت ولی همه را به زندان افکند که تحت شکنجه های وحشت زا در دوران اسارت جان خود را از دست دادند (2) .

«احمد پاشا جزار» که از فرماندهان ترکان عثمانی بود، سرانجام موفق به شکست شیعیان گردید و او منطقه جبل عامل را زیر نفوذ خود گرفت و پس از پیروزی، فرمان قتل عام مسلمانان شیعه این سامان را صادر کرد . او دستور داد کتابهای علمای شیعه را به عکا (مرکز حکومت وی) ببرند و در آنجا طعمه حریق سازند، نقل می کنند مدت یک هفته تمامی نانوایی ها و حمام های این شهر با کتابهای مزبور گرم می شدند که این واقعه گرچه اسف انگیز است، ولی درجه توجه شیعیان جبل عامل را به معارف دینی و علوم اسلامی نشان می دهد (3) .

«بشیر دوم » که در اوایل قرن نوزدهم حکومت لبنان را در اختیار داشت، ملقب به مخوف و مردی حریص و جاه طلب به شمار می رفت که برای رسیدن به اهداف خود از انواع حیله ها، شکنجه، تهدید و غارت استفاده می کرد . او که از سال 1788 تا 1840 میلادی به فرمانروایی خود ادامه داد . مبارزه با خاندان های متنفذ را پی گرفت و ناحیه «جبل » در شمال لبنان و «دره بقاع » را که گندم لبنان را تامین می کرد، به تصرف خود درآورد اگرچه وی حاکمیت خودکامانه ارباب فئودال مسیحی را محدود ساخت و موجب امنیت راهها و نواحی گوناگون لبنان گردید و سیستم ملوک الطوایفی را تحت کنترل درآود، ولی به استثمار کشاورزان لبنانی پرداخت و زندگی توام با عیاشی و شهوترانی به همراه ثروت زیاد را برای خود فراهم ساخت و کاخی که در بیت الدین ساخته، امروزه یکی از بزرگترین آثار باستانی لبنان به شمار می رود . بشیر دوم در ظاهر مسلمان بود، ولی او و خویشانش محرمانه پیرو آیین مسیحی شده بودند و این دورنگی او انگیزه ای سیاسی داشت زیرا می خواست از نفوذ «مارونی های » لبنان برای وحدت کشور در سایه حکومت خاندان شهاب استفاده کند، شاید به همین دلیل املاک مالکان بزرگ «دروز» را گرفت و به دهقانان مسیحی سپرد (4) .

سرانجام بشیر دوم پس از چندین جنگ و گریز ناگزیر گردید لبنان را برای همیشه ترک گوید . با سقوط وی جنگ داخلی مارونی ها (به هواخواهی فرانسوی ها) از یک سو و دروزی ها (به حمایت انگلستان) از سوی دیگر درگرفت، در سال 1860م مارونی ها به دست دروزی ها قتل عام شدند و چون سلطان عثمانی از این حادثه بی تفاوت گذشت، فرانسوی ها به سود مسیحیان دخالت کردند و سرانجام فرانسه و بریتانیا در سال 1861م متفقا مقرراتی (که در سال 1864م تغییر یافت) بر لبنان تحمیل کردند که به موجب آن لبنان تحت حکومت یک حاکم مسیحی، با انتصاب سلطان عثمانی، خودمختاری یافت . در این رژیم، لبنان تا جنگ جهانی اول، که دولت عثمانی آن را شدیدا تحت نظارت خود قرار داد، آرام بود اگرچه فرمانروایان عثمانی سنی مذهب بودند، ولی سیاست جبل لبنان به وسیله رابطه میان دروزی ها و مارونی ها مشخص می شد، البته سنی ها قلمرو خود را بخشی از خلافت عثمانی می دانستند و از حمایت آن برخوردار بودند، مارونی ها با فرانسه پیوند دیرین داشتند و دروزی ها مورد علاقه بریتانیا قرار داشتند . تنها گروه شیعه بود که از حمایت بیگانگان بهره ای نداشت (5) .

سیاست های استعماری و تلاشهای مبارزاتی

لبنان اولین روزنه ای بود که کشورهای اروپایی فشار را از آنجا برخلافت عثمانی شروع کردند پس از زوال حکومت عثمانی، در منطقه جبل لبنان، دولت کوچکی تشکیل گردید که سپس سیاست های استعماری قسمت های دیگری از لبنان را که مسلمان نشین بود، همانند طرابلس در شمال و بقاع در جنوب را ضمیمه این دولت کردند و هدف آنها از این عمل آن بود که اگر مسلمانان را در دولت واحدی ضمیمه مسیحیان نمایند، از این راه بهتر می توانند در مسایل مسلمانان منطقه دخالت کنند و بدین وسیله دروازه های کشورهای اسلامی بر روی آنان گشوده خواهد شد و قادر خواهند بود با تبلیغات مسیحی از یک سو مسیحیت را انتشار دهند و از سوی دیگر با دعوت به تبلیغ بی دینی و ملی گرایی باعث تضعیف اسلام و حقارت مسلمانان گردند .

گذشته از این ها، لبنان به عنوان مرکز و پایگاهی برای جاسوسی و جمع آوری اطلاعات در خاورمیانه و نیز کانونی برای جهت دادن به حرکت های ضد اسلامی و تخریبی و تضعیف بنیان کشورهای اسلامی تشکیل شد، به عنوان نمونه هنگامی که استکبار; قصد درگیری بین مسلمانان و مسیحیان در منطقه را دارد، تا بدین وسیله مسیحیان را علیه مسلمانان شورانده و وادار به ابراز شخصیت و هویت کرده و خواستار حقوق و مزایای اقلیمی و مذهبی گردند; مسلمانان و مسیحیان لبنان را تحریک می کنند تا به جان هم بیفتند و بدین وسیله مسیحیان مصر و سودان تحریک شده و خواستار تامین حقوق و جدایی از کشورهای اسلامی گردند و با ایجاد نزاع بین این دو فرقه در لبنان، در منطقه خاورمیانه تشنج و آشوب پدید می آوردند، نظیر همین توطئه را میان سنی و شیعه هم ترتیب می دهند تا آتش این تفرقه به دیگر نواحی آسیای جنوب غربی و شمال افریقا سرایت کند و کشورهای اسلامی را در گردابی از جنگ، خونریزی و نزاع داخلی قرار دهد و آنان از این آب گل آلود ماهی بگیرند و نقشه های شوم خویش را برای اضمحلال هویت فرهنگی مسلمانان و غارت منابع اقتصادی آنان و به تحلیل بردن آرامش سیاسی و کاهش ضریب امنیتی به اجرا درآوردند (6) .

رسمیت شیعیان

تا قبل از سقوط امپراتوری عثمانی، شیعیان لبنانی از سنی ها به طور متمایز و جدا شناخته نمی شدند سقوط این حکومت موجب شد که فشار شدیدی که بر روی شیعیان از جانب حاکمان سنی اعمال می شد، به میزان زیادی کاهش یابد . در حکومت اروپائیان، شیعیان آزاد بودند که مراسم مذهبی خود را بدون هیچ مانعی انجام دهند اما آن روز که فرانسوی ها لبنان را به عنوان کشوری مستقل اما در چهارچوب مرزهای گسترده تری اعلام کردند، تصور می کردند که سنی ها با این تاسیس مخالفند اما مشاهده کردند که شیعیان نیز با این حرکت موافق نمی باشند و همین امتناع باعث شد که به آنان امتیاز دهند، مذهب جعفری را به سمیت بشناسند و تشکیل دادگاه های شرع شیعه را مجاز بدانند، در این حال شیعیان لبنان رسما از سنی ها تفکیک گردیدند (7) .

هدف فرانسوی ها از این انفکاک آن بود که میان شیعیان و سنی های سوریه که خواهان عدم جدایی لبنان از سوریه بودند، فاصله ای ایجاد کنند تا بدین وسیله از ایجاد یک جبهه واحد اسلامی پیشگیری نمایند (8) .

ساختار سیاسی دولت لبنان

«ژان پی یر درینیک » (محقق فرانسوی و دارای دکترای حقوق سیاسی از دانشگاه پاریس و استاد دانشگاه لاوال ایالت کبک کانادا) می نویسد:

فرانسویان در سال 1920م با ایجاد یک لبنان بزرگ که شامل یک اقلیت مهم مسلمان می شد، این کشور را به صورت یک بمب تاخیری درآوردند که زمان انفجار آن را تحولات جمعی تعیین می کرد . در دهه 1950م مسلمانان اکثریت پیدا کردند و در نتیجه استواری نهادهایی که بر پایه تسلط مسیحیان بنیاد شده بود، متزلزل گردید . افزایش نسبی جمعیت مسلمان و بالا گرفتن افکار ملی گرایی عرب در کشوری که بنیادش بر نمادهای جمعی متفاوت نهاده شده بود، مسبب یک جنگ داخلی گردید که در مه 1958م آغاز گردید (9) .

«تیری دژاردن » اعتراف می کند: نظام سیاسی لبنان دست آفرید استعمار فرانسه است که تکه ای از سوریه را جدا کرده است تا به اقلیت مسیحی بنادر آسیای صغیر که در آن زمان نردبان های شرق نامیده می شد، در جایی اکثریت دهد و برای غرب در قلب خاورمیانه منزلگاهی موقت تهیه کند (10) .

پی نوشت:

1) تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبون، ترجمه، ص 406 .

2) تاریخ شیعه، علامه محمد حسین مظفر، ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتی، ص 240 - 242

3) مجله پیام انقلاب، شماره 172، ص 53 .

4) مجله پیام انقلاب، شماره 172، ص 55 .

5) ساختار اجتماعی لبنان و آثار آن، مصطفی معین آرانی، ص 38 .

6) با استفاده از اظهارات آیة الله سید محمد حسین فضل الله مندرج در کتاب حوزه و تبلیغ، ص 40 - 41 .

7) جنگ برای لبنان، را بینوویچ ایتامار، ترجمه جواد صفایی و غلامعلی رجبی یزدی، ص 42 .

8) ساختار سیاسی لبنان، ص 40 .

9) خاورمیانه در قرن بیستم، ژان پی یر درینیک، ترجمه دکتر فرنگیس اردلان، ص 276و 277 .

10) صد میلیون عرب، ص 174 . 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر